نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

مسافرحوت (5)

مسافرحوت (5)

 

 

گزارش تفصیلی بیستمین سالگرد رهبرشهید مزاری

 

محمد ناطقی : همان گونه که اشاره کرده اید در نشست طلاب، محصلان ، زنان و مردان به این مساله و پرسش باید پاسخ می دادم زیرا درهمان ابتدای سخن این پرسش را طرح کردم که آیا ما درطی بیست سال به اهداف رهبرشهید نزدیک شده ایم و یا اینکه فاصله گرفته ایم؟. این پرسش به نظرم بسیار جدی گرفته شد زیرا تاکنون کسی به این سوال اشاره ای نداشته است که ما درکجا هستیم و چه راهی طی نموده و به کجا خواهیم رفت؟.مرامی که خون شهید مزاری و همرزمانش به خاطر آن ریخته و هزینه شد آیا به آن مرام و اهداف نزدیک شده ایم و یا اینکه دورمی شویم؟ و راهی که می رویم به ترکستان هست؟. درپایان سخنرانی و در مساله پرسش و پاسخ به وضوح روشن شد که دو دیدگاه بسیار متفاوت درمورد این پرسش به جود آمده است.

 

 دیدگاه اول اینکه من مالک آن بودم و آن اینکه ما درجهت خواسته های رهبرشهید گام برمی داریم و گام برداشته ایم و تاحدی به خواسته های رهبرشهید نزدیک شده ایم و گفتم برای اثبات این منطق من باید استدلال می کردم زیرا درجمعی قرارگرفته بودم که عمدتا نخبه گان جامعه افغانی دردنیای مهاجرت هستند و نمی شود به همین ساده گی و سطحی از قضیه گذشت. نشست صرف سخنرانی یک طرفه نبود جاده کشیده میان من و حاضران درواقع سرک دوطرفه بود باید مطالبی را می گفتیم و دیدگاهای را می گرفتیم گفتگوها به این صورت مطرح می شد.

 

دید گاه اول همان بود که گفتم و تاکید داشتم که ما تاحدودی به مرام شهید مان نزدیک شده ایم و دیدگاه متفاوت هم این بود که نه ما به خواسته و مرام شهید مان نه تنها نزدیک شده ایم بلکه فاصله ها هم گرفته ایم. این نظریه تابع منطق و استدلال خاصی خود بود و فکرمی کنم کلام نسبتا محکم و سدید هم باید باشد ولی دید گاه که من روی آن تاکید داشتم درست درتقابل با این نظریه بود. دراینجا سعی می کنم مبانی دو منظق را طرح نمایم شاید نتوانیم به گونه ای تفصیلی ریشه های دو فکر را بشکافیم ولی به صورت کلی و گذارا می توانم به هردو دیدگاه اشاره  نمایم. استدلال که من دراین سمینار داشتم این بود که اصولا ادبیات سیاسی رهبرشهید را باید مرور نماییم و این زبان که زبان واقع نگری بود را باید درک نماییم و آنگاه می توانیم به این جمع بندی دست پیدا نماییم که ما درکجای کار قرارگرفته ایم. ادبیات که درزمان رهبرشهید و بخصوص خود ایشان روی آن تاکید داشت این بود که ایشان مشارکت اقوام و احزاب سیاسی را یک " اصل" می دانیست استادمزاری در آخرین سخنرانیهای خود روی واقعیت اقوام و احزاب و اصالت مشارکت شان تا کید داشت . استاد مزاری می گفت ما اقوام و احزاب سیاسی را یک واقعیت می دانیم و مشارکت ملی را بعنوان یک " اصل " قبول داریم. درموارد استاد مزاری برای عینی و ملموس ساختن اقوام، احزاب ، مشارکت و اصالت، طرح و راهکار عملی را درمیان گذاشت. شهید مزاری به صورت مشخص برای رسیدن به مشارکت ملی درساختارسیاسی و نظام عادلانه ، پیشنهاد طرح چهارجانبه را داشت.

 

طرح " چهارجانبه" چیست؟ این طرح درمتن اندیشه شهید مزاری قرارداشت همان گونه که اشاره کردم وقتیکه ایشان مشارکت اقوام و احزاب را درساختارحکومت یک اصل می دانیست برای عینیت بخشیدن به این اصل طرح  مشارکت چهارجانبه را به این صورت طرح کرد. چهارحزب سیاسی حزب وحدت، جمعیت اسلامی، حزب اسلامی و حزب جنبش ملی برای حل بحران و خاتمه جنگ ، دولت تشکیل دهند. مبنای این منطق این است که اصل مشارکت ، ملی و عادلانه درست با مشارکت چهار حز ب سیاسی که درواقع انعکاس دهنده خواست اقوام مهم افغانستان هم می باشد را باید عملی کرد. حکومت باید با مشارکت حزب اسلامی به رهبری انجنیرگلبدین حکمتیار و جمعیت اسلامی به رهبری استاد ربانی ، حزب وحدت به رهبری خود ایشان و جنبش ملی اسلامی به رهبری جنرال عبد الرشید دوستم موافقت نماید و خود استاد مزاری باور قطعی داشت درصورتیکه این چهارجهت توافق نمایند و حکومت تشکیل دهند دراین صورت هم مساله احزاب حل شده است و هم مساله اقوام. زیرا این چهار گروه می توانند نمایندگی  قطعی از احزاب و اقوام را نمایند. البته باید گفته باشم که هدف رهبرشهید نفی دیگران نبود و نمی گفت غیرازاین چیزی نیست نه ایشان به سایراقوام نیزتاکید داشت ولی مشکل اساسی و چالش عمده و جنگ میان همین چهارحزب سیاسی بود و به همین خاطر اعتقاد داشت که مساله این چهار جهت حل شود اگر واقعا چهارحزب سیاسی که اشاره کردم موافقت می کردند و با توافق، بدون انحصارطلبی و تمامیت خواهی حکومت تشکیل می داد، دیگر تمامی جنگها قطع می شد و سایراقوام و احزاب نمی توانیست ایجاد مشکل نمایند. مشکل اختلافات همین چهارحزب قومی و سیاسی بود.

 

حال با ذکر این مطلب که درعصر مزاری طرح شد، باید بررسی نماییم که حالا چه شده است؟ و ما درکجا هستیم. گفتم که اوضاع سیاسی درکشوردرست درجهت همان مطالبات رهبرشهید به پیش می رود " مشارکت اقوام و احزاب درحکومت " خواست محوری استاد شهید بود و حالا شما نگاه کنید می بینیم که این مشارکت درسیزده سال گذشته تاحدی تامین شده است. حکومت درحال حاضر مرکب و متشکل است ازاقوام و احزاب مهم و استراتیژیک کشور، این مساله درزمان کرزی تاحدی رعایت و حکومت وحدت ملی نیز به همین پایه استوارشده است. البته بازهم به دوستان تاکید می کنم که ما هنوز درآغاز راه هستیم کارهای زیادی هست که باید انجام شود و راه های زیادی است که باید طی شود اما اصل کاردرست است. ما وقتیکه دراجلاس بن 2001 شرکت کردیم در آنجا دقیقا همین دو مساله طرح شد دریک مورد به این قضیه اشاره کردم که در "کنفرانس بن "دو راه حل برای بحران و جنگ طرح گردید. یکی مشارکت اقوام  و دیگری مشارکت احزاب سیاسی آقای لخضر ابراهیمی نماینده ویژه سازمان ملل درامورافغانستان که نشست بسیارمهم و تاریخی "بن "را رهبری می کرد، سه بار مرا خواست و به تنهایی با من صحیت داشت یک مورد این بود که وی درروز ششم از نشست بن گفت: من می خواهم شکست مذاکرات بن را اعلام نمایم زیرا شما افغانها با هم جور نمی یایید و نمی خواهید که مشکل افغانستان حل شود آقای ابراهیمی از من نظرخواست که شما چه می گویید؟ من به ایشان گفتم که موضع حزب ما این است که نشست بن باید به نتیجه برسد شکست بن، سرشکستگی بزرگی برای ما و برای جامعه جهانی به بارمی آورد و دیگر مشکل و جنگ افغانستان هرگز پایان نمی یابد و این مساله را با صراحت و با اطمینان به ایشان گفتم که کنفرانس بن نباید باشکست مواجه شود.

 

مورد دیگری که آقای لخضرابراهیمی دریک زمانی دیگری باید من درمیان گذاشت و آن این بود که اداره موقت براساس مشارکت اقوام ساخته شود و یا برپایه مشارکت احزاب سیاسی من به ایشان گفتم اقوام زیرا اصل درجامعه افغانستان، معضل و مشکل اقوام است احزاب سیاسی ، چیزی جز انعکاس از اقوام نیست شما مشکل و مشارکت اقوام را حل نمایید درست درهمین نشست بن سطح مشارکت اقوام طرح گردید و یا بعبارت دیگر فی صدی مشارکت باید روشن می شد. من البته خواهان مشارکت 25 درصدی شدم و برای حضور 25 درصدی خود، آمار و ارقام نیزداشتم ولی مشارکت بیست پنج درصد قبول نشد اما دراداره موقت مشارکت 20  درصدی را تامین کردیم ادبیات مشارکت بیست درصد درست از مساله بن پیدا شد و پیش از آن هرگز چنین مساله ای را کسی نگفته بود و میزان مشارکت مبناهای دیگری داشت. ما این را می گفتیم وقتی که مشکل اصلی اقوام و مشارکت آنها درقدرت هست بنابراین برای مشارکت باید فی صدیها را براساس آمار و ارقام معتبر تعریف کرد و جالب است که بدانید من سه آمار داشتم یکی آمار خود سازمان ملل و دیگری آمار که سازمان سیا آمریکا از اقوام افغانستان بیرون داده و سومی هم آماربود که موسسات تحقیقاتی آلمان داشت دراین امارها جمعیت هزاره ها و شیعه بالای بیست درصد نشان داده شده است. به هرصورت دراداره موقت حضور سیاسی ما همان بیست درصد شد از27 کرسی حکومت 7 کرسی آن متعلق به جامعه ما شد.

 

آنچه در"بن " طرح شد مشارکت اقوام بود درست حرفی که شهیدمزاری روی آن تاکید داشت و می گفت ما مشارکت اقوام را درحکومت یک اصل می دانیم حال درنشست بن تمامی بحثها متمرکز است روی مشارکت اقوام بنابراین می توانیم بگویم فیصله های بن مطابق خواسته های رهبرشهید بوده است و ایشان اگر زنده می بود به جد از آن حمایت می کرد. استادمزاری زیاد ه خواه نبود حق برای مردم شان براساس مشارکت عادلانه را می خواست. مشارکت اقوام و احزاب درساختارقدرت را اگر ازبا ایسته های مرام مزاری بدانیم فکرمی کنم این خواست تاحدی درجامعه زیرسازی شده است. من خدمت شما عرض می کنم که گرچه ما درزما کرزی اپوزیسیون بودیم و لی نمی توانیم بگوییم که ما حکومت مشارکت ملی را نداشتیم نه داشتیم. ازاین مساله که بگذریم درمورد زنان نگاه کنید. شهید مزاری یکی ازخواسته های اصلی شان مشارکت زنان درسیاست و درجامعه بود این خواست تاحدی زیادی تامین شده است درحال حاضربشترین حضور را زنان درپارلمان افغانستان دارد. 68 کرسی برای زنان گرانتی شده است و این میزان حضورزنان حتا درپارلمان انگلیستان هم نیست. به شوخی گفتم ما درحال حاضر نگران زنان و حقوق و آزادیهای شان نستیم. زنان درجامعه ما آزاد می باشند آزادی درحدی که می بینید برای اثبات حق شان هرکاری می کنند. گاهی زره می پوشد و زمانی هم چادری سرمی کنند در رسانه های کشور حضور زنان فوق العاده است این خواست شهید مزاری بود و فکرمی کنم دراین عرصه با خواست شهید مزاری نزدیک شده ایم.

 

درعرصه های آزادی بیان بازهم می بینیم که پیشرفتهای زیادی و چشم گیری صورت گرفته است. آزادی بیان و عقیده درحدی که درمنطقه و حتا دردنیا کم نظیرهست درافغانستان زندان سیاسی نداریم و کسی بخاطرا اعتقاداتش زندانی نیست. رسانه های افغانستان واقعا بی نظیرمی باشد این آزادی درحدی پیشرفت کرده و موفق هم هست و آن اینکه مردم تماما از شنیدن رادیوها و رسانه های خارجی بی نیاز شده اند کسی درافغانستان رادیو خارجی را گوش نمی دهد دلیل آن موفقیت رسانه های افغانی است. موفقیت یک رسانه دراین است که مردم را اشباع نماید و کسی دنبال رسانه های غبربومی برای شنیدن اخبارسرنوشت شان نباشد درحالیکه درایران و خیلی جاها این گونه نیست. درمورد اقتصاد بازهم شاهد هستیم که تاحدی زیادی انکشاف اقتصادی صورت گرفته است این درست که خیلی کارها مانده ولی این طور نیست که انکشاف اقتصادی درافغانستان درحدی غیرمتوازن باشد که جامعه را تبدیل به کاریکاتورکرده باشد. اوضاع درهمه ولایات کشوردرمورد انکشاف متوازن یک سان است. البته باید اذعان داشت که دربرخی ولایات پولهای بسیارزیادی رفته است ولی همین پولها را مافیا و فساد برده و آن چنان درمیدانهای زندگی مردم پخش نشده است همان دشواریهای را که ولایت بامیان دارد همان چالشها را درسایرولایات شاهد هستیم.

 

درمورد عدالت اجتماعی که حالا ازآن تعبیربه حقوق شهروندی می شود بازهم شاهد پیشرفت دراین مورد هم می باشیم. تبعیض جنسیتی و اتنیکی رو به کاهش است کسی  درافغانستان بخاطر قوم و نژاد زبان و عنعنه خود تحقیر و توهین نمی شود همه ازحقوق شهروندی خوبی برخوردار هستند. تبعیض و بی عدالتی اجتماعی که گروه قومی و اجتماعی خودرا نسبت به دیگری برتربداند را نداریم تلاش شده است که زن و مردم ازحقوق شهروندی واحدی برخوردار باشد. درمورد آموزش نیز پیشرفتهای زیادی صورت گرفته است درحال حاضر بالای نه میلیون دختر و پسر در مدارس و دانشگاها درس می خوانند. شهید مزاری یکی از خواسته هایش همین بود که همه بدون تبعیض و به صورت برابر درس بخوانند کاری که حالا درافغانستان جریان دارد همه درس می خوانند ودراین جهت تبعیضی درکار نیست مجموعه دلایلی که برشمردم دراین جهت جمع بندی می شود که علیرغم دشواریها امروز ما به خواسته های شهید مزاری نزدیک شده ایم.

 

مدیریت سایت : خوب این منطق و استدلال شما درجمع فرهیخته گان مهاجر بود اما گفتید که دو نظریه درمورد پرسشی که طرح کردید ایجاد شد پرسش این بود که ما درحال حاضر به خواسته ها و مرام شهید مزاری نزدیک شده ایم و یا اینکه فاصله گرفته ایم؟ شما دراین سخنرانی و میز پرسش به سوالات تاکید داشتید که ما دربستر زمانی با مرام شهید مزاری فاصله نگرفته ایم. پرسش این است که منطق دیگر چه و آنها با چه مبانی می گفتند: که ما با مرام شهید مزاری فاصله گرفته ایم و هرگز به خواسته های وی نزدیک نشده ایم.

محمد ناطقی: بله همان گونه که در آغاز سخنرانی اشاره کردم منطق دیگر این بود که ما نه تنها به خواسته رهبرشهید نزدیک نشده ایم بلکه ازآن فاصله گرفته ایم لب لباب کلام شان این بود که میزان مشارکت ما درقدرت تعریف ناشده است همان بیست درصدی که دست آورد کنفرانس بود ما آن راهرگز درعرصه ها و ساحتهای عمل نداریم. میزان مشارکت ما درسفارتخانه ها، دروزارت خانه ها درارتش و پولیس بسیار اندک است درحالیکه رهبرشهید مشارکت را یک اصل می دانیست و ما به این اصل نزدیک نشده ایم بلکه خیلی فاصله داریم. گذشته ازمشارکت ناعادلانه درساختارسیاسی و حکومتی درعرصه های دیگر هم چندان توازن و انصاف را شاهد نستیم. درکجا حقوق شهروندی مناسب ،زنان مردان جامعه دارند گزارشها این را نشان می دهد که درحق زنان بدترین ظلمها صورت گرفته و می گیرد. میزان خودکشیهای زنان درجامعه به دلیل همین ستم و بد رفتاری رو به افزایش می باشد درشهرها بله زنان درس می خوانند ولی قریه های افغانستان این گونه نیست زنان و دختران از تحصیل محروم هستند. تبعیض عملی میان اقوام دراستخدام وجود دارد گروهای قومی و تباری در مشارکت شان دچار مشکل است پس چه گونه می شود ادعا کرد که ما به خواسته های رهبرشهید نزدیک شده ایم. ولی همه  آن مواردی که درمنطق دوم و جود دارد ما قبول داریم حرف برسراین نیست که ما به همه خواسته ها رسیده ایم نه هرگز چنین نیست ولی حرف اصلی این است که پایه کاردرست گذاشته شده و ما دراین جهت گامهای خوب و اما ناتمامی را برداشته ایم. درزمان شهید مزاری برای مشارکت سیاسی چه جواب گرفتیم ولی حالا این مشارکت درهمه سطوح دیده می شود. قبل اززما شهید مزاری ما چه داشتیم که حالا بگوییم که ما آن را ازدست داده ایم نه من فکرمی کنم ما هیچ چیزی درگذشته نداشتیم که باخته باشیم بلکه خیلی چیزها را بدست آورده ایم امروز درعرصه های رسانه، آموزش تحصلات عالی درحکومت و دولت حضورداریم گفتم در مجلس نمایندگان بالای پنجاه و کیل را داریم که درتاریخ افغانستان بی نظیرمی باشد زنان را که گفتم. بازهم تاکید می کنم که مشارکت عادلانه را نداریم اما وضعیت حاضر را با گذشته وبازمان خود شهید مزاری مقایسه  می کنیم  که چیزی را ازدست نداده ایم بلکه خیلی مسایل بدست آمده است.

 

مدیریت سایت: شما گفته اید که نشست و کنفرانس دو بخش داشت دربخش پرسش و پاسخ چه موضوعاتی طرح شد می خواهیم بدانیم که چه تفاوتهای بین دیدگاه درمحفل وجود داشت و مردم درباب این دو نظریه که به خواسته های رهبرشهید نزدیک شده و یا اینکه فاصله گرفته ایم، اصولا چه برداشت و تلقی داشتند؟

محمد ناطقی : پرسش خوبی را طرح کرده اید دراغلب نشستها مجلس ما همین  دو بخش را داشت فقط درمراسم مردمی سرک ما یک طرفه بود اما درکنفرانسها، نشستها و سمینارها برنامه ی مربوط به من به دو بخش تقسیم شده بود: سخنرانی و پرسش و پاسخ. دربخش دوم باید عرض کنم که گرداننده برنامه دقیقا تمامی پرسشهای شان روی همین سوال که من طرح کردم ، متمرکز ساخت و گفت که نظرحضار چیست ؟ ما به خواسته رهبرشهید نزدیک شده ایم و یا اینکه فاصله گرفته ایم؟ من و آقای رسولی درمیز دعوت شدیم که به پرسشهارا جواب بدهیم باید عرض کنم یک نوع تقابل جدی بین گفته های من و آقای حجت الاسلام داکتررسولی بوجود آمد که به این تقابل می پردازم.... ادامه دارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد