نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

مسافر حوت ( 7 )

مرجعیت همان گونه که اشاره کردم، یکی از ابعاد و ارکان مهم و بنیادی اعتقاد شیعی است. درشروط انتخاب مرجعیت شیعه همان سه شرط زیربنایی مطرح است. افقه، اعلم و اعدل به اضافه شروط فرعی شروط زیربنایی می باشد. در گزینش مرجعیت و اجتهاد شیعی مساله زمان مکا و جغرافیا هرگزمطرح نیست و مساله تبارهم در انتخاب مجتهد طرح نشده است. اینکه به این موضوعات اشاره می کنم این مساله برمی گردد به اصل و پایه اعتقادی و دراعتقادات شیعی چنین عوامل وشرایطی هرگز عنوان نشده است اما درعمل می بینیم که همه شرایط و عوامل دخالت دارد.درکناراین مساله رقابت وخصومتهای سیاسی نیز را داشته ایم حکومتهای عراق و  ایران درگذشته روی استقرارمرجعیت درسرزمینهای شان رقابت داشتند. یک نوشته ای را درمورد خلافت اسلامی داعش می خواندم  و اینکه عبدالله ابراهیم سامرایی به چه دلیل درنام مستعارخود کلمه" الحسینی " را اضافه کرده است. نام مستعارخلیفه داعشی ابوبکر البغدادی الحسینی می باشد. نکته ای که درانتخاب کلمه " الحسینی" گفته شده بود این بود که درتحلیل درون تشکیلاتی خود آنها یک نوع برتری برای تبارقریشی قایل است و به همین علت تمامی القابی خود را با تبارقریشی عیارکرده است. دراین نوشته گفته شده است که دلیل رد امارت طالبان و امیرالمومنین بودن ملا عمر و رد امارت ایمن الظواهراز رهبری جنشهای القاعده و طالبان برمی گردد به همین ریشه های تباری و برتری برای نژاد و تبارقریشی.


این مساله را ما داریم ولی گفتم که این برتری طلبیها و تفاخر درمتن اعتقادات دینی ما نیست قرآن آفرینش انسان را ازیک مرد و زن دانسته میزان برتری را " تقوا" دانسته است تقوا همان شایسته گی و شایسته سالاری دینی هست. ازاین منظراگر مرجعیت برای افغانستان و جاهای دیگر، غیراز عراق وایران طرح شود، هیچ منع اعتقادی ندارد. شک نداشته باشیم که مرجعیت آیه الله محقق کابلی درزمان رهبرشهید مزاری طرح شد. من خودم شاهد این مساله هستم یک وقتی که روی مرجعیت بحث می کردیم استاد مزاری به این نکته اشاره کرد که معیار مرجعیت و اجتهادو تقلید همان سه شرط" افقه ، اعلم و اعدل" هست. آیا آیه الله شیخ محمد اسحاق فیاض واجد این شرایط نیست که هست. اما اینکه  این که آیه الله فیاض ساکن عراق چرا پیشگام مرجعیت شیعیان نشد این مساله برمی گرددبه خواست و تمایل شخص ایشان آیه الله فیاض مایل نبود که مرجع شیعیان شود و صاحب کتاب و رساله باشد. مجتهد باید صاحب کتاب و رساله باشد.این مساله را آیه الله فیاض درآن زمان قبول نداشت این مساله در آن زمان به این گونه تفسیر می شد یکی اینکهایشان با بود مرجعیت آیه الله سیستانی نمی خواست قد علم نماید و مجتهد موازی باوی باشد دلیل دوم این بود که وی نمی خواست کتاب و رساله بنویسد و مساله سومی که در آن زمان طرح گردید این بود که ایشان باور به سنت شکنی ندارد. ولی این مساله درموردآیه الله محقق کابلی و جود نداشت وی خود را واجد شرایط مرجعیت می دانیست وقتی باایشان این مساله طرح شد وی گفت مرجعیت علاوه برشروط اعتقادی حمایت هم لازم دارد.حزب وحدت به رهبری استاد مزاری مشوق بود اما نه اینکه مرجعیت را به ایشان تحمیل کرده باشد. این برداشت که گفته شده آیه الله محقق نمی خواست و ا ین داعیه را اصلانداشت رهبرشهید و حزب وحدت ایشان را وادارکرد که مرجعیت خود را اعلام نماید، نادرست است. اعلام مرجعیت درهرسرزمینی ازجمله برای شیعیان افغانستان با و جود شرایط مرجعیت ، هیچ منعی ندارد.


محمد ناطقی : درحال حاضرچهار مجتهد باالفعل و چندین مجتهدباالقوه را داریم. سه مجتهد صاحب کتاب درقم و یک مرجع صاحب رساله را درعراق داریم.من درقم به دیدار مراجع عظام باالفعل رفتم. ابتداء به بیت آیه الله العظمی محقق کابلی رفتیم. آقایان واعظ زاده ، حجته الاسلام جعفری و چندین تن از حجج اسلام دراین دیدار همراه من بودند. بیت آیه الله پرازجمعیت طلاب و علماء دیده می شد ایشان تازه درسهای خود را تمام کرده بود آقای ناصری ناهوری وکیل محترم مردم بهسود با لباس تمام عیارروحانیت را دربیت آیه الله دیدم. آقای افتخاری ابتداء مرا معرفی کرد وحضرت آیه الله ضمن خوش آمد گویی به حرفهای که داشتم گوش می داد و در پایان برای مردم افغانستان و حکومت آروزوی موفقیت داشت و گفت من برای صلح و ثبات درافغانستان دعامی کنم ایشان درمورد سی گروگان پرسید و گفت که ازسوی کی به گروگان گرفته شده است ایشان فرمود که شنیده ام داعش آنها را گروگان گرفته این گروه را کی حمایت می کند؟ و دولت عراق مخالف این گروه می باشد. آیه الله العظمی محقق کابلی علیرغم سن زیاد سرحال دیده می شد.


و بعد از دیدار ایشان رفتیم به بیت آیه الله العظمی موحدی نجفی. ایشان را درعراق می شناختم وی در سالهای 1350 و بعد از آن به شدت و علاقمندی خاصی درسهای فقه و اجتهاد را می خواند و درآن زمان و خیلی زود به یکی از طلاب فاضل افغانستان درعراق شد. ایشان دومین مجتهدی است که رساله عملیه نوشته است و ایشان می فرمود که چهارده جلد کتاب درباب فقه نوشته ام و دو جلد کتاب شان را به نام "برهان السدید" به من هدیه کرد. درفردای آن روز به بیت آیه الله العظمی امینی رفتم ایشان دارای شحصیت متین و با اطلاع زیادی از مسایل سیاسی با ما سخن می گفت و بخوبی دیده می شد که اوضاع سیاسی کشور را به دقت دنبال می کند دربیت ایشان صحبتهای خوبی داشتیم.


سه مرجع باالفعل از شیعیان افغانستان را درقم داریم و یک مرجع دیگر درعراق اما درحوزه علمیه صحبت ازطلاب بسیارفاضلی می شد که باالقوه هرکدام مجتهد زمان خود خواهد بود. این گونه دیده می شود که با اعلام مرجعیت آیه الله محقق و انشارکتاب و رساله ایشان و این که تعداد زیادی مقلد درافغانستان و ایران دارند و و جوهات شرعیه را نیزمی گیرد، این ها دال مرکزی است که سنت مرجعیت براساس دو مولفه نیاز مردم و مجتهد واجد شرایط درافغانستان ادامه می یابد. درخلق این سنت بدون تردید رهبرشهید نقش زیربنایی داشت. گفته شده که آقای بروجردی درجای گفته است که ما چه می دانستیم استاد مزاری چه نیت دارد. ازمن خواست که حاجی آقای محقق کابلی را با خود به کابل ببریم که بردیم و بعد ایشان ازکابل مجتهد اعلام شد. اینکه چرا بجای آیه الله فیاض ، آیه الله محقق بعنوان مجتهد برگزیده شد، درحالیکه گفته می شود آیه الله فیاض 40 سال پیش ازاین علم آیه الله خویی را گرفته بود. چندین جلد کتاب بخصوص مجلدات" محاضرات" دال اساسی برعلم و دانش ایشان می باشد. همه این گونه تحلیل می کنند که استاد مزاری به آیه الله فیاض دست رسی نداشت و اینکه آیه الله محقق آماده گی برای اعلام مرجعیت را داشت و ازسوی شهید مزاری حمایت و این شد که برای اولین بار آیه الله محقق مرجع و مجتهد صاحب کتاب می شود.


محمد ناطقی : برخی درصفحات فیسبوک من این پیام را فرستاده اند که من کم لطفی می کنم آیه الله محقق کابلی و فیاض و آیه الله موحدی اولین آیات عظام ما نیستند پیش از اینها مراجع زیادی داشتیم من ظرافت این بیان را درک می کنم و آن را قبول دارم بحث سراین نیست که ما با نسل اول مراجع رو بروهستیم نه هرگزچنین نیست آیات عظام که به نام مبارک شان اشاره کردم ، نسل اول مراجع شیعه درافغانستان نیستند. بحث روی نسل اول دوم نیست بحث سری داعیه، کتاب و رساله و اعلام مرجعیت است. گفتم پیش از اعلام مرجعیت آیه الله کابلی کسی جرئت نمی کرد که سنت رابشکند چنانچه آیه الله فیاض هرگز آماده گی نداشت که رساله بنویسد و یا اعلام مرجعیت نماید مراجع صاحب رساله و کتاب درست بعد ازاعلام مرجعیت آیه الله کابلی طرح شده است. دراین مساله رهبرشهید جزء علت است برخی می گوید که رهبرشهید تمام علت دراین عرصه بوده است.


آقای واعظ زاده دو زحمت را متقبل شد یکی اینکه بنابه درخواست طلاب و علما و فضلاء محترم، درکنارمراسم و سمینار و کنفرانس ، مساله نشست و یا همان " قعده" را قبول کرد. قعده کلمه عربی است و معنایش نشست و تعارف و بحث گفگوی آزاد می باشد این مساله دربین علماء رایج ترین رسم وعادت میباشد. هرگونه مسافرتی بدون" قعده" هیچ مزه ای ندارد. خوب است درمورد " قعده" شوخی را که با جناب شیوا شده است را اشاره نمایم. استاد عرفانی از جبهات افغانستان برگشته بود و در قم برای ایشان " قعده " گرفته شد آقای شیوا معرف طلاب برای جناب استاد عرفانی بود طلبه ای بنام صادقی را آقای شیوا صابری معرفی کرده بود . صادقی اعتراض کرده و می گوید : جناب شیوا من صادقی هستم من صابری نستم. آقای شیوا می گوید نه شما جناب آقای صابری هستید این قصه را به خود شیوا کردم ایشان می گفت نه با من شوخی و سربسرم گذاشته است. زحمت دوم آقای واعظ زاده در آن شرایط دشوار طلبگی ، ترتیب مهمانی درشب بود هردو زحمت را ایشان قبول کرد. عصر روز چهارشنبه مطابق 20 ماه حوت درمنزل آقای واعظ زاده رفتم تعداد زیادی از علماء طلاب و فضلاء جمع بودند. طلاب ما یک بخش شان هم علوم حوزه ای و هم دروس دانشگاهی را میخوانند و با دو بال حوزه و دانشگاه حرکت می کنند دراین جلسه هم تعداد زیادی از این دسته علماء را داشتیم.


لازم است که به این نکته اشاره نمایم ظهر همین روز خانه فاضل محترم آقای جویا مهمان بودیم آقای جویا یکی از شخصیتهای است که اگر به این روال ادامه دهد، ازهمان مراجع باالقوه ما خواهد بود درباره فضل و دانش دو روحانی جوان از ولایت بامیان آقایان جویا و جعفری زیاد شنیده ام به همین دلیل می گویم که درخط مرجعیت باالقوه ما قراردارند. آن روز چه قدر برای ما خوش گذشت و چه قدر با هم شوخی کردیم و شوخیهای ازنوع شوخیهای علمایی و تا حدی زیادی بدون سانسور بود. آقای جویا خیلی احتیاط می کرد که وارد شوخی نشود شاید برای خود شان کسرشان می دانیست و یا اینکه اصولا سلیقه ای گفتن فکاهی ندارد. گفتن فکاهی و خنداندن از خود سلیقه می خواهد آقای جویا خیلی دوست داشت که ما شوخی و فکاهی بگوییم این حرف ایشان برای ماخیلی جالب بود که هرچیزی را اگر ازعلماء دریغ می کنید اشکال ندارد اما این کاریعنی مزاح و شوخی را دریغ نکنید البته من چندان سلیقه برای شوخی و بیان فکاهی ندارم ولی فکرمی کنم اگر تمرین کنم تاحدی می توانم چیزهای را سرهم نمایم. روزی درنجف در مسجد ترکها در درس امام خمینی رفته بودم ایشان هنگام درس با پرسشها و اشکالات ازسوی طلاب و شاگردانش رو برو شد ازجمله آقا سید مصطفی خمینی فرزند ارشد ایشان چند سوال را پشت سرهم داشت و اما از جواب که می گرفت قانع نمی شد درهمین لحظه آهنگ الاغ عرب ازپشت مسجد بلند شد و صدای او بخوبی شنیده می شد این صدا همزمان با اشکالات سید مصطفی شد امام گفت: حالا یک اشکالگر دیگری هم پیداشد وخنده پرشورطلاب. این گونه شوخیها را بارها و بارها ازبزگان علم و اجتهاد شنیده ایم.بی جهت نیست آقای جویا تاکید داشت هرچیزی را دریغ می کنید اما شوخی و مزاح راازعلماء دریغ نکنید. ما ساعاتی را با قصه و شوخی گذراندیم و قرارشد که حوالی ساعت سه به منزل آقای واعظ زاده و درجمع فضلاء و طلاب باشیم و به پرسشهای آنهاجواب بدهیم.


مدیریت سایت : درنشست عصرانه منزل آقای واعظ زاده با چه سوالاتی روبروشدید و بگفته شما این"قعده" را چه گونه گذرانده اید. درگزارش که ما دریافت کرده ایم شما درمورد دوموضوع مهم یکی نامه گلبدین حکمتیار که بدست تان رسیده بود و دیگری پیام سال نو ملاعمر در نشست تان صحبت کرده اید. محتوای نامه مربوط به حکمتیارچه بود؟ و پیام سالن و ملا عمر به چه مسایلی اشاره داشت و موضوعات مربوط به صلح بسیار گسترده طرح شده است این مسایل چیست؟


محمد ناطقی : درست است ما وقتی که درنشست شرکت کردیم تعدادازدوستان من که سالها با هم رفیق بودیم و درنمایندگی حزب کارمی کردیم را نیزدیدم آقای صفره زاده نماینده حزب در حوزه علمیه هم حضورداشت اتفاقا بعد ازصحبت مختصری که داشتم اولین پرسش را ایشان مطرح کرد. اگراجازه دهید شاید تمامی بحثهای مرتبط به تحولات صلح را برای تان قصه نمایم این موضوع ممکن است کمی طولانی تر شود. دراین نشست ابتداء به نامه گلبدین حکمتیاراشاره کردم این نامه گرچه همزمان با مراسم تحلیف نوشته شده است و تازه به ما رسانده است دراین نامه موضوعاتی زیادی درموردشروط مشارکت ایشان درحکومت وحدت ملی یاد آوری شده و ما روی این نامه درجمع و کمیسیون سیاسی بحث کرده ایم نقطه نظرات آقای حکمتیار بسیارجالب است البته قبلا هم ایشان هیئت های به کابل فرستاده بود و طرح شانزده ماده ای درمورد صلح را داشت و درطرح شانزده ماده ای نقطه نظرات شان درمورد نیروهای خارجی و درمورد حکومت و درمورد مشارکت شان درحکومت نکاتی ذکرشده بود. درآن زمان آقای حکمتیار خواهان خروج بدون قید و شرط نیروهای خارجی از افغانستان شده بود این مطلب را درسالهای 2010 تا 2012  هیئت های حکمتیار طرح کرده بود و بعد ایشان گفته بود که اداره موقت تشکیل شود اداره موقت درمورد اصلاحات درقانون اساسی و انتخابات ریاست جمهوری برنامه ها راتهیه نماید و...


اما درنامه اخیرشان درمورد خروج نیروهای خارجی بحثی دیده نشده است این مساله شاید برمی گردد به تغییر موضع شان نسبت به نیروهای خارجی و اینکه از طالبان درجریان صلح عقب نماند. زیرا صلح با طالبان آمدنی است درحال حاضر شروط عمده گفتگوهای صلح فراهم شده است. افغانستان و پاکستان دراین مورد به تفاهمات مهمی دست یافته اند. شرایط منطقه ای هم ممد صلح است. مهندس حکمتیار به این شرایط واقف است و می داند که طرف اصلی گفتگوهای صلح طالبان قرارگرفته و ازاین نمط ممکن است چیزی عاید شان نشود و به همین دلیل است که می خواهد وارد گفتگوهای صلح با حکومت افغانستان شود. البته درمتن نامه یک بخش آن برمی گردد به شخص گلبدین حکمتیار وی دراین نامه خواستار حضور و وضعیت شان درنظام سیاسی افغانستان شده است دراین نامه مشخصا گفته شده که حکومت باید عنوان" رهبرجهاد و آزادی " رابرای شان اهدا نماید و دیگر اینکه حکومت همه شرایط زندگی درقالب یک "شهرک" برای خود ایشان واعضای حزب شان فراهم نماید دراین نوشته آمده است رهبر حزب اسلامی مقام حکومتی برای خود نمی خواهد ولی همه تسهیلات و عنوان رهبرجهاد و آزادی را برای شان فراهم و اعطا نماید. در نامه گفته شده است که نیروهای حزب اسلامی دربدنه نیروهای امنیتی حضوربالای پنجاه درصدی باید داشته باشند و از وزارت خانه ها فکرمی کنم دو وزارت کلیدی امنیتی را برای حزب اسلامی خواسته است. و بعد درمورد تعهدات که حزب اسلامی و مهندس حکمتیار به حکومت می دهد را نیز مورد گفتگو قرارداده است و گفته است که حزب اسلامی دولت افغانستان را به رسمیت می شناسد، رابطه خودرا با همه گروهای تروریستی قطع می کند و ازسیاستهای جامعه جهانی و سازمانهای بین المللی درمورد افغانستان حمایت میکند و...


ما البته درمورد محتوای این نامه بحث کردیم جمع بندی کمیسیون سیاسی این بود که این نامه به دلیل زمانی کهنه شده است و ارزشی بحث جدی راندارد و دیگراینکه خواسته های حکمتیاردرمورد خود شان هم خیلی موجه نیست ایشان چه برتری نسبت به سایررهبران جهادی دارد. ما تاکید کردیم که ایشان وقتی که به جامعه برمی گردد و نظام سیاسی را قبول می کند مثل سایر رهبران جهادی طرف مشوره قرارمی گیرد و با عزت احترام همانند رهبران جهادی درجامعه افغانستان و درکنارمردم خود قرار می گیرد و این مساله قابل توجیه نیست که به ایشان عنوان استثنایی "رهبرجهاد و آزادی" داده شود و چرا ؟ و به چه دلیل؟ درمورد مشارکت نیروهای حزب دربدنه حکومت وحدت ملی این مسله باید به صورت منطقی درمذاکرات روی میز گذاشته شود وبه صورت معقول و بدوراز اضافه خواهی مشارکت حزب اسلامی حل شود. درمورد اینکه مهندس حکمتیار تعهداتی به حکومت افغانستان می دهد رابطه خودرا با گروهای تروریستی قطع میکند یعنی اینکه این رابطه را داشته است که قطع می کند و ازهمکاری جامعه جهانی و سازمانهای بین المللی حمایت می کند این ها نقطه نظرات مثبت و خوب درنامه گلبدین حکمتیار می باشد و اما درمورد بیانیه سال نو ملاعمر و بیست مورد نقطه نظرات و دیدگاه درمورد صلح دربخش بعدی با شما صحبت می کنیم .ادامه دارد....

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد