نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

خار در نشه ای جاوید بخش دوم

 محمد ناطقی 




خار در نشه ای جاوید

عجالتا می گویم که جناب جاوید در این نوشته به خیلی از مسایل که من طرح کرده ام اعتراف کرده است. البته به صورت بنیادی در آینده اعترافات جاوید را شرح خواهیم داد که حقیقتا به” نشه ایشان خار خورده است”. ابتدا در مسایل خانوادگی شان حرف حسنی که تعبیر ” معشوقه” داشت را کنار می گذارم اما جناب جاوید گفته است که با سید قاسم پسر خاله خانمش جنجال داشته است سید قاسم در حسن آباد مشهد جنجالهای زیادی علیه شما راه انداخت که : جاوید نامزد مرا تصاحب می کند . در آن زمان ازدواج آیه الله محسنی هم بیش ازحد غوغا بر پاکرد. در سفر شورای مشورتی پیشاور باهم بودیم من بشما گفتم : قصه ازدواج تان خیلی سرو صدا راه انداخته سید قاسم می گوید : که غریبم نامزد را می خواهد ببرد . من بشما گفتم این گونه داستانها برای شما خوب نیست بیا صرف نظر کن. جواب تان قاطع یک کلام به من این بود که : نه من نیاز دارم . و همانگونه که اشاره کرده اید مساله را حل و نیاز تان برطرف شد. این اعتراف تان به این موضوع پرسشهای مرتبط به آن را خود تان جواب دهید به من اصلا ربطی ندارد مهم برای من اعتراف شما است که کرده اید.

اعتراف دیگر تان هم جالب است شما اصلا منکر نستید که روی قومندانهای حزب وحدت تا سطح شفیع کار می کردید و آنها را به ریاست امنیت ملی وصل کرده بودید حال خود تان و یا به دستور شما ملاقاتهای شان حتا تاسطح جناب آمر صاحب تنظیم می شد . منم همین را می گویم که این نوع کار ها برای نابودی دشمن تا ن مزاری صورت می گرفت . شما با قومندانهای وحدت چه کار داشتید؟ عاشق چشم روی شان که نبودید پس مقصد و هدف در این کارهای اپراتیفی مستتر بود. شما با این گونه دلالیها می خواستید کودتا و مزاری و حزب وحدت را نابود نمایید

. انجنیر لطیف زنده و شاهد است که انبار از مواد انفجاری در نزدیک اقامتگاه مزاری را کشف و خنثا کرد و این گونه کارها حاصل همین گونه کارهای تان روی افراد و قومندانهای حزب وحدت بود. شما این مورد و موارد مربوط به تعیینات حزب وحدت را منکر نستید مگر بارها نگفته اید که ازجریان و جناح اکبری حمایت می کردید این اعتر اف نیست پس چیست؟ که شخص شما به اکبری گفته اید : که به اعضای مرکزی تان در وقت تعیینات پول بدهید و اگر ندارید من می دهم. شما به مسایل داخلی حزب مزاری چه کار داشتید؟ و به چه دلیل اعتراف دارید به تبادله مسایل مالی مگر مقابله به مثل می کردید؟

. مزاری مظلوم زیاد تشویق می شد که حرکت و جناب جاوید این همه دست اندازی دارد شما هم با اعضای حرکت چنین کنید. می دانید جواب مزاری مظلوم چه بود؟ ” نه این نامردی است و دیگر اینکه برادران هدف شان پروژه کلان و انشعاب درحزب ما و کار به سود دولت است ما قصد انشعاب و مداخله در امور داخلی شان را نداریم و ازخود دفاع می کنیم و کوشش می کنیم که مذاکرات نتیجه دهد اما دوستان نمی گذارند” این صحبت مزاری با من در تعیینات ۱۳۷۳ بود.

. حرف مزاری در مورد منویات شما درست بود و نتیجه کار تان ۲۳ سنبله ۱۳۷۳ شد که می خواستید مزاری را بکشید و با کشته شدن وی تمام غرب کابل را به تصرف خود در اورید ما به این کار تان کودتا و مسببین را خایین ملی گفته ایم. انجنیر لطیف خود شاهد و مسوول و تخلیه انبارمهمات جاسازی شده تان زنده است.

من نگفته ام که شما در حرکت اسلامی هزاره نداشتید که داشتید و همه بزرگواران را که نام گرفته اید، درست اما حرف من مدانید این است که این بزرگواران شمشیر زنهای سیاسی و نظامی تان بودند و هیچ نقشی در احراز رهبری حرکت در سطح ۱ و۲ را نداشتند.

در مورد ازدواج با دختران سادات، خدا خیر تان دهد که فتوای داده اید که ازدواج با کلمه گویی محمد -ص-جایز است اما کمی سخت گرفته اید و ارجاع به سنت پایه دار ساخته اید در این مورد اعتراف تان که دخترهای سید با هزاره ها ازدواج کنند، من شخصا باور دارم که شما سنت شکن باید باشید چون یگانه سید کانون مهاجر التقاطی بوده اید.. می بخشید که چنین گفتم . جناب حاجی آقای رحمت الله مرتضوی همین حکایت را دیروز در مهمانی استاد شفق کرد یعنی اینکه سید جاوید کانون مهاجر ثم حرکتی و… شده اید. در مورد هزینه احزاب سیاسی در پاکستان و ایران باهم حرف می زنیم و ما و شما باهم در شورای ایتلاف کار می کردیم و می دانم با مبالغ در یافتی شما نماینده حرکت اسلامی و دیگر اساتید چه می کردید؟ حرکت علاوه از دریافت در تهران وصل به “کر ای اس ای” و حمیدگل هم بود .

می دانم شما ازسه منبع، تهران، ای.اس.آی و دولت در کابل تغذیه می شدید اما مزاری تحریم شده که جرمش را شما عدم همکاری با دولت تان و همکاری با حکمتیار از قبل تثبیت کرده بودید و مزاری محاصره شده غرب کابل تنها با اسلحه های تقسیم شده اردوی زمان شوروی افغانستان، مقاومت می کرد و با مردم و همکاران و متحدان دا خلی خود روزهای دفاع را می گذراند..یک مورد دیگر اداره موقت سه ماهه مجددی را نوشته اید . من اذعان دارم که زمان این اداره سه ماهه بود اما جاوید اصرار دارد که من اشتباه کرده ام اداره مجددی دو ماهه بود. حال چه دو ماهه و یا سه ماهه، اصل گپ این است که مزاری بهترین روابط را با اداره دو ماهه و یا سه ماهه مجددی داشت. و دلایلی زیادی وجود دارد که شما حضور مزاری و حزب وحدت را سبوتاژ می کردید منطقی هم است زیرا شما پدر کشته مزاری بودید و بقول شما مزاری را دشمن و مهدور الدم تعریف کرده بود ید . بعید نیست در اداره موقت مجددی هم خرابکاری کرده باشید.

این قصه سر درازی دارد . شما مزاری مظلوم را متهم کرده اید که بیست سال پیش شهید شد و خود سهمی در این شهادت دارید و سند شما کتاب” احیای هویت” است که سید محمد سجادی آنرا گرد آوری کرد. اما حالا شما متهم من ، هستید و من بخوبی از شما در موارد زیادی اعتراف گرفته ام جالب است شما از مسایل خصوصی تان تا جدی ترین رویدادها را، اعتراف کرده اید. می فهمید؟


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد