نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

نگاه درونی و بیرونی- ۷-



نگاه درونی و بیرونی - ۷-


قهرمانان ما در کجا هست؟


این بحث در نوع خود جالب است این امکان هم هست که ریشه بنیادی سخن روانی و سایکولوجیکی باشد اما پیدا کردن قهرمان در هر جامعه ای ازجمله در جامعه ما امر درونی هست. نوع قضاوت و دید ما نسبت به قدرت بسیار متفاوت است یک وقت اکبرخان نلگیز وکیل دانشمند ما می گفت مردم ما حکومت را ظلمه و نزدیک شدن به حکومت را گناه کبیره می داند و ریشه های بسیار عمیق اعتقادی برای نفی و طرد حکومت ملاهای و روحانیت و وعاظ ما پیدا کرده اند. بنابراین در چنین بستری قهرمان تولید نمی شود زیرا نگاه و دید نسبت به حکومت و قدرت بیرونی و بیگانه هست. حکومت یعنی ظالم یعنی ستمگر و نزدیک شدن به حکومت و کار کردن در حکومت یعنی نزدیک شدن به ظلم و جز ستمگر و ظلمه قرار گرفتن بنابراین هر گز نمی شود قهرمان را از بستر پلیدی و ظلم پیدا کرد. مزاری اگر مقام حکومتی می داشت عضو کابینه دولت استاد ربانی می بود دیگر هر گز برای مردم ما قهرمان گفته نمی شد.آمر مسعود و زیر دفاع و شخصیت مقتدر و خود پدید آورنده قدرت بود اما آمر برای مردمش قهرمان هست زیرا نوع نگاه پیروان آمر به قدرت و حکومت امر درونی هست از دید گاه و نظر این مردم، قدرت و حکومت ظلمه نیست که بودن در آن رسوای و رذیلت و فضیحت باشد. اما روان شناسی ما این نیست و ما قهرمانان خود را در ضدیت و غیریت با قدرت جستجو می کنیم. قدرت برای ما تلخ و زهر است و سعی می کنیم ضد تلخی باشیم اما این روان شناسی را تبار دیگر در افغانستان ندارد از نظر آنها قدرت و حکومت احلی من العسل هست. در جامعه ما کسی قهرمان می شود که ضدیت و دشمنی خود را با قدرت ثابت نماید. چرا استاد محقق وقتی بیرون از حکومت هست تبدیل به "بت " می شود و مردم موتر وی را بالای دستش بلند می کند و کسی در تظاهرات کوچی هرگز به مخالفت استاد خلیلی که مقام حکومتی بود وقعی  نگذاشت. در این برهه این محقق است که قهرمان مردم هست زیرا که در بیرون از قدرت و حکومت قرار گرفته است و قهرمان در درچوکات قدرت و حکومت نیست. محقق همان محقق است و هیچ امری خارق العاده ای رخ نداده که از وی چیزی دیگری ساخته باشد تنها کاری که صورت گرفته این است که حالا در حکومت هست و تغییر و ضعیت داده و نه تغییر شخصیت اما روان شناسی جامعه این را قبول ندارد و می گوید که نه محقق دیگر آن قهرمان 14 سال پیش شان نیست. در کامنتی که درباره مرتضوی و نادری نوشتم این هم یک مثال ثبوتی و اثباتی مدعای من هست مرتضوی دشنام داده می اما نادری ستایش و چرا دلیل همان نوع نگاه و قضاوت هست. آقای غرجستانی به نکته ای جالبی اشاره دارد که جامعه ما به دلیل ظلم و ستم مستمر ، بیگانگی و غیریت با قدرت جز شخصیت و هویت شان شده است و نمی تواند قهرمان درون حکومتی داشته باشد قهرمان مردم در بیرون از قدرت وجود دارد این روان شاسی ما شده است اما اقوام و تبارهای دیگر جامعه ما اصلا غازیان و قهرمانان بیرون حکومتی ندارند و همه غازیان و سرداران و قهرمانان شان از درون قدرت بیرون داده شده است. همانگونه که اشاره کردم شهید مزاری قهرمان بیرون حکومتی ما هست و اگر مزاری در قدرت و در کابینه دولت ربانی می بود هرچه بود اما قهرمان محبوب ما نبود. با این وضع دلیل صف بندیها رادرک می کنم تنها کافی است یک لمپن پیدا شود و موضع ضد حکومت و ضد قدرت را بگیرد درست از فردای آن روز همان لمپن در ذهن جوانان مجازی ما قهرمان تاجدار هست و نه یک کلمه کم و نه یک حرف زیاد. ما قهرمانان ما در بسترهای مخالفت و ضدیت با قدرت پیدا می کنیم و ما قهرمان در داخل قدرت و حکومت را نداریم در این زایش قهرمان استاد خلیلی چانس بشتر از بهزاد و ناجی و معلم عزیز ندارد زیرا که وی 13سال در حکومت و در قدرت کار کرده است و نمی تواند قهرمان و در جایگاه 14 سال پیش استاد محقق قرار بگیرد. نتیجه برای تغییر این ذهنیت باید دیدگاه و قضاوت را تغییر داد و اصولا نگاه اهلی و خودی و درونی با قدرت و حکومت را باید پیدا کرد البته این کار شدنی هست اما زمان، کار و حوصله و فرهنگ سازی می خواهد و باید قبول نماییم که کار با حکومت خوب است و گناه نیست. 


پس از تریاک


چندروز قبل در باره استخراج گسترده بهترین نوع سنگ، مرمر، از ولایت هلمند و کنترل عواید و در آمد آن توسط طالبان، کمی نوشتم و اما امروز گزارشهای را در باره استخراج سنگ، لاجورد، بدخشان را خواندم. معادن پس از ،تریاک، بزر گترین منبع درامد طالبان و تروریستها ذکر شده است. سازمان نظارت جهانی بر معادن حدس زده که ۵۰ در صد عواید و قاچاق احجار کریمه و نیمه کریمه به پاکستان از آن طالبان هست. پاکستان مقصد نهایی قاچاق معادن افغانستان می باشد. به این سوال باید پاسخ داده شود که پاکستان چرا مقصد نهایی استخراج معادن و ثروت افغانستان شده است؟ گزارشهای زیادی داریم که صنعت قالین افغانستان و تولیدات بی نظیر آن در نهایت با مهر استاندارد پاکستان در دنیا صادر می شود. منافع مشترک مافیایی و فقدان امکانات تکنولوژی پروسیس و همجواری و سهولت تردد می تواند از دلایل پروسیس قالین افغانی و صادرات آن با مهر پاکستان باشد. اما طالبان، قاچاق و پاکستان ابعاد بسیار عمیق و گسترده و حیرت انگیز غارت و ثروت افغانستان را در بر گرفته است. این کشور روی هر امری که به ضرر افغانستان باشد، برنامه ریزی می کند یک روز گیاهان نادر مثل شیرین بویه را ریشه کن می کرد و بالای ۹۰ در صد اشیای عتیقه افغانستان به پاکستان قاچاق می شود قالین را که گفتم و حالا بحث معادن زیر زمینی و سنگهای قیمتی کریمه و نیمه کریمه لاجورد و مرمر افغانستان هست، زمرد کم یاب و ناب ترین سنگ در جهان است و شاید پس از الماس هست که استخراج و به پاکستان قاچاق می شود حتا پرندگان نادر و شکاری مثل باز در امان نیست باز هم به صورت غیر قانونی در افغانستان شکار و به پاکستان قاچاق می شود. طالبان و تروریستها به دلایل زیادی در افغانستان ساخته شده و یکی از دلایل همان مرجع قابل اعتماد و خودی بودن این گروه با پاکستان هست. سنگ مرمر از ولایت هلمند استخراج و به صورت غیر قانونی توسط طالبان قاچاق می شود اما همین طالبان هرگز اجازه نمی دهد که سنگ مرمر در کارخانه های هلمند به مرحله تولید برسد و بنام افغانستان تولید و صادر شود. مثل قالین که گفتم. سنگ لاجورد در بدخشان نیز توسط طالبان به پاکستان قاچاق می شود لاجورد زیباترین سنگ با رنگ خاص لاجوردی خودش به پاکستان منتقل می شود. سازمان جهانی نظارت بر معادن گزارش داده که استخراج و قاچاق معادن علت جنگها و منازعات در افغانستان شده است شبیه الماس در افریقا که دلیل جنگهای خونین و سودش به جیب گروهای مافیا و کشورهای مقصد واریز می شود. سازمان جهانی نظارت از معادن، حدس می زند که در آمد طالبان و تروریستها بالای ۵۰ درصد از معادن افغانستان می باشد و این رقم پس از تریاک عظیم ترین منبع عایداتی طالبان و تروریستها گفته شده است در این ماجرا همکاری طالبان تنها و تنها با پاکستان دیده شده و گواینکه این گروه همه تعهداتش با پاکستان و غیریت بیگانگی و ضدیتش با منافع ملی افغانستان می باشد. طالبان امر بیگانه و گروه بیگانه با منافع مردم افغانستان و گره خورده و سنجاق شده با خارجیان می باشد.


حمله به محاکم


اعدام تبهکاران پاسخی برای عدالت هست اما واکنش تروریستها در حمله به محاکم نیز جوابی از سر عصانیت و تاثیر اعدامها روی آنها است. پس بهر پیمانه که اعدامها و حبسهای صد و دوصدساله بدون عفو ، عملی گردد، جنایت پیشه گان به همان میزان منفعل و مستاصل می شود. در این باره تاکنون رییس جمهوری پیشین افغانستان و ملا سمیع الحق رهبر جماعت علمای اسلام پاکستان و سخنگوی حزب تحریک انصاف عمران خان کریکت باز پاکستان اعلام موضع داشته اند. رییس کرزی حمله به اختر محمد منصور را رد کره و گفت است که من از همان اول با انجام چنین حملات مخالف بودم و حالا هم کشتن اختر محمد منصور توسط بی سرنشین کمک به صلح افغانستان نمی کند. ملا سمیع الحق نیز اختر محمد منصور را شهید خوانده و کشته شدن وی را بشدت محکوم کرده است واما سخنگوی تحریک انصاف عمران خان پا از این فراتر گذاشته و گفته است که ملا اختر محمد منصور برای آزدی وطن خود مبارزه می کرد و کسیکه در این راه کشته شود وی شهید می باشد اختر محمد منصور شهید راه آزادی کشور خود شده است. سخنگوی تحریک انصاف در روزنامه داون پاکستان چنین اظهاراتی را داشته است. نگاه به رویداد قتل منصور برمی گردد به نوع نظر ، قضاوت و داوری در این جهت برای من اظهارات ملاهای پاکستانی در باره تبهکاران طالب و تروریست اصلا و ابدا قابل پرسش نیست زیرا که طالبان افغانستان مخلوق آنها هست و پاکستان این تولیدات را برای افغانستان صادر کرده است. نگاه آنها به طالبان دوستانه درونی و خودی می باشند و ملا سمیع با کشته شدن رهبر طالبان باید جنون بر داشته باشد زیرا که سرمایه شان در مقابل انظار دنیا در میان آتش و جهنم بی سرنشینها سوخت. اما تحریک انصاف که ماهیت وابستگی به انگلیستان را دارد عمران خان اخلاق، زن و فرزند انگلیسی دارد و اگر این منطق بی نظیر درست باشد و عوض نشده باشد طالبان توسط استخبارات غرب و پول عرب ساخته شد. حزب عمران خان باکشته شدن رهبر طالبان از این دید باید برای شان  رنج آور و تاسف بر انگیز باشد  و اختر ممد را شهید راه آزادی خوانده باشد  زیرا که طالبان در حوزه دوستی و درونی و خودی قرار دارد و هرکی دوستش کشته شود الزاما متاثر می شود اما پرسش بنیادی و اساسی این است که رییس جمهور کرزی چرا از مرگ اختر ممد منصور متاثر باشد و چرا با اعدام گناهکاران طالب مخالف و آن را به زیان صلح افغانستان بداند اختر محمد رهبر قاتلان مردم افغانستان هست و نباید یک قاتل مایه تاسف رییس جمهور قبلی ما شود. همانگونه که اشاره کردم در اینجا همسوی بین رییس جمهور کرزی و ملا سمیع الحق و تحریک انصاف عمران خان برای چه ایجاد شده است؟ و من از این همسوی و ابراز نظر واحد و مشترک رییس جمهور قبلی با ملا سمیع و تحریک عمران خان واقعا متاثر . متاسف هستم و چنانچه از حمله به دادگاها و کشته شدن مراجعین بی پناه غم گین می باشم و برای من این هم صدایی کرزی با پاکستانیها قابل درک نیست زیرا طالبان ، ملا سمیع الحق و استخبارات همه امر بیرونی با مردم افغانستان هستند و نمی شود با غیر و بیگانه همسوی داشت. 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد