نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

اصول تنازع و تعاون

اصول تنازع و تعاون  


این عنوان برای این منظورطرح شده است. درجوامع، ما،  بجای مراجعه به اصل انسانی " تعاون بقاء" به اصل حیوانی " تنازع بقاء " روی آورده ایم . حمله های مرگبار ، تبهکاران ناشی از همان اصل حیوانی است. آنها تصمیم گرفته اند برای بقاء خود، خون بریزند و آدم بکشند. این مهم نیست که کی را می کشد. مرگ اصولا درقاعده تنازع بقاء، منطقی ندارد.جنگ و انتحار همان جنون است که به صورتهای هولناکی ظاهر می شود. دیروز جوانان زیادی در ولایت پکتیکا در استودیوم ورزشی برای تماشای والیبال، جمع شده بودند آنها گناهی جزء تماشایی تورنمت مسابقه والیبال را نداشتند. درچنین حالتی کسی درفکر این نیست که به مرگ فکر کند بل به زندگی رقابت انسانی ورزش و شکست رقیب در میدان ورزش فکر می کند وغرق تماشا می شود و برای پیروزی تیم منتخب خود جشن می گیرد و کف می زند و مسایلی که همه ما شاهد آن دربازیهای هیجان انگیز فوتبال، والیبال و هرنوع ورزش دیگر هستیم. حوالی ساعتهای پنج بعد از ظهر، در ولسوالی یحیا خیل مربوط ولایت پکتیکا صد ها تماشا چی در میدان ورزشی برای تماشای والیبال جمع می شوند. والیبال، رقابتهای چند تیم از چند ولسوالی بود که بصورت تورنمت ، انجام می شد و به همین دلیل طرف داران هرتیم ازخیل جاها دراین محل جمع شده بودند و می خواستند تیم های مورد علاقه شان را  تشویق نمایند و برای پیروزی آن جشن و شاد مانی برپا نمایند. دراین صحنه و رقابت انسانی ، انتحاری با بمب جا سازی شده دربدن خود، وارد می شود و با یک چشم بهم زدن، صحنه های هولناک و غیرقابل تحمل را خلق می کند. ده ها انسان بی گناه بخاک و خون می غلطند، امروز مقامات محلی گزارش می داد که که تعداد قربانیان به 60 تن رسیده اند و زخمیهای زیادی نیز برجای گذاشته است. صحنه های خونین گرفتن جان انسانهای مظلوم غیرقابل توصیف و بی بیان است . بعضی موضوعات و رویدادها است که اصولا زبان ندارد یعنی منطق برای توضیح آن لنگ است. شناعت عمل انتحاری درمیدان ورزشی دیروز ازهمین باب و مقوله است چه کسی قادراست لحظه های مرگ جوانان بی گناه و یابریده شدن دستها و پاهای آنها راشرح دهد. تنها تصویر و تصاویر، شاید بتواند صحنه را زنده نگهدارد.

درسال 1390 چنین رویداد هولناک را درظهرعاشورا درکابل داشتیم. انتحاری درمیان جمعیت عزادار وارد می شود و با انفجار و انتحار، سبب مرگ ده ها انسان می شود. این صحنه بسیار تکان دهنده و غیرقابل تعریف و بیان است این تنها قدرت و جاویدانه گی هنراست که تراژدی زیارت گاه ابوالفضل را، ابدی ساخت عکاس، این صحنه و این لحظه را عکاسی می کند و بخش بزرگی از جنایت انفجار و انتحار را به نمایش می گذارد، عکس واقعا حیرت انگیز بود و به همین دلیل که اوج تراژدی و مصیبت انسانی را به تصویرکشید، تصویر در سطح دنیا بهترین تصویرشناخته شد و آقای حسینی برنده جایزه بهترین عکس سال می شود. صحنه انفجار یحیا خیل در ولایت پکتیکا، درردیف همین دسته جنایتهای ضد بشری است. شبکه های مرگ برای بقاء منافع خود، چنین کارهای را می کنند و به اصل تنازع بقاء روی می آورد. حال پرسش اساسی این است که دربرابراین جنایتها چه باید کرد؟ و چه راه حل برای مردم ما وجود دارد؟ پاسخ به این پرسش بسیار دشوار است ولی می توان برای جلو گیری در کوتاه مدت و بلند مدت، راه های را جستجو کرد.

طرحهای کوتا ه مدت برای جلوگیری از جنایت

برنامه های کوتاه مدت همان مقابله به مثل است. تروریزیم معلول علتهای خود می باشد و هیچ جوابی جزء منطق مشابه را به رسمیت نمی شناسد. افغانستان می با ایست درطی این 13 سال ازاین رویه استفاده می کرد. معامله با تروریزم و مما شات با تبهکار خود ستم است. حکومت ما درگذشته چنین سیاستی را دنبال کرد. جامعه جهانی برای همکاری و محو القاعده و متحدانش درسال 2001 وارد افغانستان شد. حالا ممکن است که تروریزم ابزار سیاست و استخبارات منافع کشورها شده باشد ولی شک نداشته باشیم در آن زمان دنیا تصمیم گرفته بود که تروریزم طالبانی و القاعده، نابود شود و برای محو آن برنامه ریزی کرد و هزاران سرباز غربی و آمریکایی وارد افغانستان شدند و 13 سال دراین کشور، متحمل خسارات جانی و مالی گردید. رهبران جامعه ما بجای مراجعه به سیاستهای مثبت و همکاری و استفاده از توانایی آنها، به تیوری توطئه روی آوردند و گفتند که آنها برای مقاصد دیگری در افغانستان آمده اند و نمی خواهند تروریزم نابود شوند. این حرف درحال حاضر هم گاه گاهی مطرح می شود همین چند روز پیش رییس جمهورسابق افغانستان ، روی موضوع تاکیدداشت . آمریکا و پاکستان را به شدت مورد سرزنش و نقد قرارداد. مشکل اساسی دراین برداشت این است که درک درستی ازمنافع و طرفها و جود ندارد و درکنار آن مسایل دیگری شخصی نیز مطرح می شود و به همین دلیل همه چیز بهم می خورد و آب گل آلود و هیچ چیزی قابل درکی درمیدان نمی ماند. شما نمی توانید به این پرسش ساده جواب دهید که رییس جمهورکرزی چرا با غرب و آمریکا به مخالفت برخواست درحالیکه بارها و بارها ازسیاست غرب تجلیل هم کرد و حضورآنها را برای افغانستان فوق العاده بااهمیت دانست. این پرادکسها قابل فهم نیست و واقعا آب درمناسبات سیاسی بین افغانستان و غرب گل آلود شد. و به همین دلیل ما نتوانستیم درمقابله با تروریزم ازنیروی متحدان استفاده نماییم. افغانستان به شدت درمقابله با تروریزم درکوتاه مدت به نیروهای غرب و ناتو نیاز دارد و بدون همکاری آنها، شکست تروریزم در کوتاه مدت مشکل است.

اقدام پارلمان ممد مقابله با تروریزم

دیروز مجلس نمایندگان ، سند همکاریهای امنیتی را به اتفاق آراء تایید کرد. این سند برای منافع افغانستان حیاتی است . رییس جمهورکرزی باید موافقتنامه را در همان زمانش امضاء می کرد که نکرد و هیچ دلیل منطقی برای رد آن وجود نداشت چنانچه همین رییس جمهور،  پیمان استراتژیک را با آمریکا امضاء کرد. مجلس نمایندگان دربحث علنی با اکثریت قاطع سند همکاری را تایید و آن را به نفع مردم افغانستان و برای مقابله با تروریزم، یک ضرورت دانست. البته رای نمایندگان خیلی جالب و برای همکاران مخالف شان به یک معنا تحقیرآمیزشد. از مجموع 157 وکیل  تنها 5 نماینده، با تایید سند همکاری مخالفت کردند. یکی از مخالفان این چنین استدلال می کرد که: من به این دلیل با تایید سند مخالف هستم زیرا که درطی 13 سال سرک مربوط به ولایت ما درست نشده است. به هرصورت اقدام پارلمان واقعا حیرت انگیز و جالب بود.البته شکی وجود نداشت که مجلس نمایندگان آن را تایید می کرد زیرا در سال 1390 هم همین کاررا کرد جالب است که در آن زمان هم تنها 5 نماینده با آن مخالفت کردند و ما بقی رای مثبت دادند این بار هم همان شد پنج نفر موضع مخالف گرفتند.دیروز نوشته بودم که این 5 نماینده ازسوی همکاران شان تحقیرشد برخی اعتراض داشتند که مخالفت و موافقت، حق طبیعی نمایندگان و دموکراسی است. ببینید این حق نمی تواند مانع این منطق شود که آنها تنها ماندند و به شدت ازسوی همکاران شان تحقیرشدند.

سندهمکاریهای امنیتی برای مقابله با تروریزم امر حیاتی است چنانچه سایرهمکاریهای دیگر افغانستان با جامعه جهانی ممد زندگی برای مردم است. سوال اساسی این است که مساله تروریزم را چه گونه باید حل کرد؟. رویدادهای خونین، شرایط منطقه و جهان و فرارسیدن سال 2015 و خروج بخش بزرگی نیروهای بین المللی از افغانستان، دال مرکزی برای  تهدیدات امنیتی است و به همین دلیل از اقدام پارلمان به درستی حمایت و ستایش شده است زیرا پیمان، ماهیت و جوهرامنیتی دارد و خواست مردم هم همین است که امنیت شان تامین شود. کشتارهای ازنوع "یحیا خیل"، بدون شک ادامه می یابد تروریسستهای بیرحم، ادامه هویت و حیات را درجنگ و تنازع بقاء و حیوانیت ، تشخیص داده اند و این کار را می کند حال برای خنثا کردن آن از همه امکانات و ابزار امینت ، اقتصاد و سیاست بهره گرفته شود. شرایط برای افغانستان از هرزمانی بهتردیده می شود در منطقه و جهان همه با خون و پوست شان خطرو تهدید تروریستها را درک می کنند. حتا این مساله برا ی کشورهای بی خیال از نوع شیوخ عرب نیزقابل درک شده است. داعش ، عربستان را تهدید کرد و این مساله شوخی نیست. غرب و امریکا هم به شدت با خطرتروریزم درگیر می باشند. افغانستان سرزمین و نقطه خطرناکی است و تنها گذاشتن افغانستان غیرممکن شده است. افغانستان پس ازسال 2014 تنها نیست . خوب اینها ابزار مفیدی برای مقابله با تروریزم است. ابزارهای جنگ، رونق اقتصاد و زندگی، فعالیتهای استوار درمناسبات سیاسی درسطح منطقه و جهان، همه اقدامات کوتاه مدت در درگیری با تروریزم است.اما اقدامات بلند مدت برای حل بحران تروریزم، موضوعاتی که اشاره کردم، نیست بله همه موارد ذکرشده می توانند، ممد و بستربرای حل معضل شود. حل معضل تروریزم، برمی گردد به مسایل زیربنایی ، آموزشی و تغییرقاعده های تعلیمی و نوع قرائت ازاسلام. اسلام را درحال حاضر، تبدیل به آیین خشونت کرده و تروریستها بنام اسلام ظلم زیادی به اسلام کرده اند. بنابراین برای نجات ازشرتروریزم باید قرائت متساهل ازاسلام ارایه داشت و آیین پاک محمد –ص- را ازدست ناپاکان باید نجات داد.این کاراستراتژیک و بسیار بلند مدت خواهد بود.اسلام متساهل و اهل مدارا، تنها می تواند، تکیه گاه جامعه اسلامی شود و جامعه را ازاصل تنازع ، به اصل تعاون ، تبدیل نماید.

 

بکارتان ادامه دهید

بکارتان ادامه دهید

روزنامه ای نیویورک تایمز مطلبی را منتشرکرده است. دراین نوشته به نقل از بارک اوباما رییس جمهور آمریکا گفته شده که وی به فرماندهان ارتش گفته است که به کار نظامی و عملیاتی تان پس از سال 2014 نیز ادامه دهید. دراین روزنامه به جزئیات فرمان نیز اشاراتی شده و تصریح می کند که ارتش آمریکا می تواند طالبان را مورد حملات قراردهد. دریک مورد به نقل ازرییس جمهور گفته شده که نیروهای آمریکایی پس از سال 2014 می توانند درکنارنیروهای افغان، مواضع طالبان را و القاعده را بمباران نمایند و باز هم درجای تاکید شده که آنها می توانند به کمک نیروهای افغانستان درجنگ شرکت نمایند. این مطلب درواقع ماهیت ماموریتهای اعلام شده را دگرگون می کند.ناتو بارها اعلام کرده است که نوعیت و ماهیت ماموریت شان پس ازسال 2014 تغییرمی کند. آنها دیگر درجنگ شرکت ندارند و اقدام به عملیات هوایی نمی کنند و درجنگ با نیروهای افغانستان کمک نمی کنند. نوع ماموریت درنشست های بروگسیل و جاهای دیگر مشخص گردید. مقامات ناتو فیصله کرده بودند که پس از سال 2014 تنها می توانند درسه عرصه ای آموزش، مشوره دهی و لوجستیک به نیروهای افغانستان کمک نمایند و موضوع جنگ دربرابرطالبان تماما به نیروهای افغان منتقل می شود حال گزارش نیویورک تایمز چیزی دیگری را نشان می دهد. این گزارش تاکنون ازسوی مقامات رسمی آمریکا تکذیب نشده است احتمالا خبر درستی باید باشد. حال به دلایل و مولفه های احتمالی که سبب تغییردرماهیت ماموریت شده را دراین خط مقاله دنبال می کنیم.

مولفه های تغییر درتصمیم گیری

چند عنصر اساسی و تحول را می تواند دراین باب شناسی کرد و اشاره به همین عوامل می تواند انگیزه اصلی تغییرماهیت درکار نیروهای آمریکا درافغانستان باشد.اولین عامل ایجاد حکومت تازه درافغانستان است. حکومت وحدت ملی با امضای بلادرنگ موافقت نامه امنیتی نشان داد که می خواهد همکاری بی شائبه و همه جانبه را با آمریکا و غرب درعرصه های امنیتی  داشته باشد. اولین پیامد امضا ی سند همان است که نیروهای آمریکا و غر ب می توانند درافغانستان بمانند و کار نمایند این مساله تنها با امضای یک سند و در چارچو ب همان سند امکا ن پذیرمی شد. رییس جمهورکرزی این سند را امضا نمی کرد یعنی اینکه بدون امضای موافقت نامه نیروهای آمریکایی حق حضور درافغانستان را نداشت. موافقتنامه، سند مجوز حضور آنها درافغانستان هست  و این کارصورت گرفته است. حکومت تازه واقعا می خواهد دراین ساحت با آمریکا به تمام معنا کارنماید و هیچ گونه مشکل تراشی درکارآنها نخواهد کرد. با امضای سند، آمریکا اعلام داشت که چیزی درحدود ده هزار نیرو را با ماموریت نو، درافغانستان می گذارد. تعداد و رقم نیزاعلام شده است. یعنی پس ازسال 2014 رقمی در حدود بین 10 تا 12 هزارنیروی آمریکا و ناتو درافغانستان باقی می ماند.

 گذشته ازاین مساله نوع ماموریت شان مشخص شده است همان گونه که اشاره کردم درسه عرصه آموزش، مشوره دهی و تجهیز نیروهای افغانستان ، همکاری می کند تا اینجای مساله حرف تازه ای نیست اما اینکه نوع ماموریت تغییرکرده باشد و اینکه جناب اوباما گفته باشد که بچه ها بکارتان ادامه دهید، این مساله واقعا یک امر تازه است. زیرا فیصله های که تاکنون منتشرکرده است حکایت ازاین داشت که دیگر وارد جنگ با طالبان نشوید ماموریتهای جنگی تنها و تنها از آن نیروهای افغانستان می باشند حالا به نقل ازاوباما اعلام شده است که نه ، به کارتان ادامه دهید ، این تغییرموضع رییس جمهورآمریکا یک مساله تازه است و یک دلیل آن می تواند حکومت نو درافغانستان باشد.گذشته از عنصردخیل حکومت وحدت ملی وحمایت کامل ازموضع گیری جنگی آمریکا درافغانستان و یا همان ادامه ماموریت قبلی، مولفه های دیگری نیز دراین تصمیم گیری درکاراست.

اصرار جنرالان آمریکا بر ادامه جنگ با تروریزم

این مساله هم خیلی اهمیت دارد. تفاوت های زیادی بین برداشت فرماندهان ارتش آمریکا و مقامات پنتاگون و مقامات کاخ سفید دیده می شد. به این معنا فرماندهان به دلیل اینکه مستقیما و عملا درکار جنگ دخالت داشتند و شاهد مرگ هزاران سرباز زخمی و کشته شده درجنگ افغانستان هستند، آنها این گونه استدلال می کردند که با خروج کامل و یا بی تفاوتی ارتش آمریکا درجنگ افغانستان پس ازسال 2014 ، این امکان وجود دارد که همه دست آوردها و زحمت ها هدرداده شود. فرماندهان درعین امید واری به نیروهای افغانستان ولی به شدت نگران شکست و از دست رفتن مواضع ارتش ازسوی طالبان بوده است. اخبار موثقی وجود دارد که آنها دراین باب با رییس جمهور آمریکا صحبتها و مشوره های مهمی داشته و خطرات خروج کامل و یا بی تفاوت بودن درقبال جنگ را به رییس جمهوراوباما همواره گوش زد کرده اند. در روزنامه نیویورک تایمز به موضع ارتش آمریکا نیز اشاره شده و یکی از دلایل اساسی را همان موقف ارتش آمریکا دانسته است. در تحلیل و گزارش آمده است که موضع رییس جمهور آمریکا مبنی براین که " بکارتان ادامه دهید" یک بخش آن برخواسته ازموضع گیری اردوی آمریکا باشد. به هرتقدیرنقش فرماندهان آمریکا برای ادامه کار پس ازسال 2014 خیلی مهم و کارساز و جزء مهم از تصمیم گیری می تواند دانسته شود. البته این تمام علت نیست و لی جزء مهم ازعلت هست. و تداوم کارجنگ ازخود عواملی دیگری نیز دارد.

شدت گرفتن تهدیدات امنیتی و فعال شدن گروهای تروریستی

تمام منطقه خاورمیانه، شمال آفریقا، و جنوب آسیا  و جاهای دیگری از قاره هارا ، وحشت و ترور فراگرفته است. درخاورمیانه نیروهای آمریکا عملا وارد جنگ با داعش شده و بیش ازیک ماه است که مراکزداعش را در خاک عراق و سوریه بمباران می کند و گفته شده که این کار برای یک زمان بسیار طولانی ادامه دارد. درشمال آفریقا نیروهای بوکوحرام، و گروه تروریستی " الشباب" و همین گونه  انصار بیت المقدس در صحرای سینا و گروهای تروریستی و تکفیری انصارالشریعه در لیبیا و همین گونه، گروه تروریستی سربازان خلیفه در الجزایر و صدها گروهای وحشت انگیزدیگر، امنیت و حوزه های امنیتی را تهدید می کنند. و جود و حضور بیرحمانه این گروها و اینکه به صورت هولناکی اتباع کافر و مسلمان را سرمی برند، سبب می گردد که حضور نیروهای بین المللی و آمریکا در منطقه موجه و توجیه پذیر شود. شکی وجود ندارد که آمریکا درعراق و سوریه به کار نظامی شان ادامه می دهد و درحال حاضر اگر اندکی غفلت نماید، بدون تردید سرزمینهای زیادی درسوریه و عراق سقوط کرده است و شک نداشته باشیم، که اگر حملات هوایی نیروهای آمریکایی درعراق و سوریه، صورت نمی گرفت، حتا پایتخت عراق ازدست رفته بود. داعش نه تنها درعراق بلکه در سرزمینهای دیگر، پرچمهای سیاه شان را یکی پس ازدیگری، برافراشته و گروهای که به آن اشاره کردم تماما به گروه داعش بیعت کرده اند. این موضوع روی مسایل امنیتی افغانستان اثرات مستقیم دارد. گرچه طالبان هنوزنگفته اند که ازداعش تبعیت می کنند و یا اینکه به این گروه بیعت کرده اند ولی شکی وجود ندارد که طالبان به القاعده بیعت کرده و اصولا همه هستی شان را فدایی القاعده کرد. می دانیم که آمریکا شاید روزی از داعش بگذرد اما ازالقاعده نمی گذرد. طالبان، متحدان اصلی و کلیدی القاعده هستند و خواهد بود، بنابراین این مساله می تواند دال مرکزی برای حضور و جنگ آمریکا درافغانستان شود پس خیلی بعید ازذهن نیست که رییس جمهور آمریکا به سربازان شان گفته باشد که" بکارتان پس ازسال 2014 نیزادامه دهید".

جنگ سرد آغازشده است

آقای میخاییل گورباچف رییس جمهورپیشین روسیه در سالگرد برچیده شدن دیوار برلین گفت: که جهان در آستانه جنگ سرد قرارگرفته است. این حرف خیلی جدی است آمریکا و روسیه درخیلی از موارد باهم شاخ به شاخ شده . در اکراین گرفتاری بسیارشدید می باشد. دو طرف روی مواضع خود محکم استاده و هرکدام ازطرف داران شان در خاک اکراین، حمایت های خونین کرده و می کنند. وزیرخارجه روسیه همین دیروز اعلام داشت که آمریکا و ناتو هدف شان نه تنها تغییرنظام دراکراین بلکه تغییرنظام در مسکو است. این حرف اوج بدبینی میان آمریکا و روسیه را نشان می دهد. آنها درمسایل خاورمیانه و موضوع سوریه بسیار، اختلاف دارند. آقای پوتین پس از اعلام خروج نیروهای ناتو از افغانستان گفت که مردم و حکومت افغانستان روی روسیه باید حساب باز کند. این موضع گیری در آستانه و قوع جنگ های سرد و اختلافات شدید دو کشور، در همه مسایل ، نشان می دهد که آمریکا نمی خواهد به راحتی از افغانستان صرف نظر نماید. این دو کشور درهیچ موردی باهم توافق نظرندارند. درمساله افغانستان بعید است که آمریکا تمامی صحنه را برای روسیه ترک نماید. روسیه رقیب جدی برای غرب شده و می شود. آقای پوتین حتا زیردریاییهایش در شمال اروپا و در نواحی آمریکا ، گشت گذارد دارد وقتی وضعیت به این صورت جلوه نماید، چه گونه می توان باورکرد که آمریکا و ناتو افغانستان را برای روسیه ترک نماید نه هرگز این کار را نمی کند. افغانستان سرزمینی نیست که آن را به راحتی دراختیار رقیب گذاشت و به همین دلایل است که آقای اوباما تغییرموضع داده و تصمیم گرفته است که گفته باشد :" بچه ها" بکارتان ادامه دهید.