نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

اولویت انتخابات

اولویت انتخابات

 

آقای جیمزدابنز،نماینده آمریکا درامورافغانستان وپاکستان گفته است: انتخابات2014 افغانستان،نسبت به موافقت نامه امنیتی وخیلی ازموضوعات سیاسی ومهمی کشور،اولویت دارد.تصویب وتوشیح قوانین انتخابات ازسوی مقامات دولتی، "پارلمان و ریاست جمهوری" نشانه های امید وارکننده ای است که انتخابات93 باید برگزارشود.پایتخت کشورهای اروپایی ازتوشیح قوانین انتخابات" قانون تشکیل وظایف وصلاحیتهای کمیسیونهای انتخاباتی" وقانون عام انتخابات" یک دست ویک پارچه استقبال کرده اند.درداخل کشورهم احزاب سیاسی وگروهای مدنی علیرغم کاستیهای قوانین، بخصوص قانون عام انتخابات،درنهایت ازتصویب وبخصوص توشیح آن توسط ریاست جمهوری اسلامی افغانستان،خرسند هستند.خلاصه اینکه انتخابات سال2014 برگزارمی شود وهمه خرسند شده اند.چند محورقابل بحث درانتخابات پیش رو را داریم.تعریف وتفسیراین مولفه ها،درامرانتخابات،فوق العاعده مهم است.

 

محورامنیتی انتخابات

 

درامرامنیت به دوعنصر،باید تکیه کرد یکی عنصرداخلی وبومی امینت است.دراین میان نقش نیروهای امنیتی اردو،پولیس وریاست ملی،برجسته می شود.درحال حاضر امورامنیت به نیروهای افغان انتقال یافته است ودورپنجم آن در28 جوزا تکمیل گردید.گفته شده که نیروهای امنیتی به لحاظ کمی به 350 هزاررسیده اند.این رقم برای افغانستان درصورت که مجهزباشند،یک نیروی ارزشمند وامید وارکننده است.درانتخابات93 حد اعظم استفاده ازنیروهای امنیتی داخلی باید شود نیروهای بومی افغانستان نقش محوری وتاریخی خودرا بازی می کنند ورسالت امنیتی انتخابات بصورت عمده بدوش آنها هستند.مقامات امنیتی با اطمینان ازنقش وحضور نیروها درعرصه های امنیت صحبت کرده اند ودرمساله انتخابات هم بار، بزرگ وسنگین انتخابات بدوش آنها خواهد بود.علیرغم این خوشبینیها،بازهم اتکا مطلق به نیروهای امینتی داخلی کافی نیست.شکی نیست که آنها نقش لازم را دارند ولی تفاوت است بین داشتن نقش لازم وکافی.برای اینکه انتخابات دریک فضای مناسب برگزارشود ومردم ما کم ترآسیب ببینند،زیرا عوامل خشونت با بیرحمی تمام برخورد خواهند کرد.

 

 درگذشته آنها با وحشی گیری رفتارکردند ودرمواردی دیدیم که انگشت مردم را بریدند.این نوع بیرحمیها دورازانتظارنیست.برای اینکه این گونه رفتارهای ضد انسانی تکرارنشود ومردم اطمینان خاطرداشته باشند،درکنارنیروهای امنیتی افغانستان،نیروهای بین المللی نیزباید نقش خود را داشته باشند.این درست است که آنها درسال2014 ازافغانستان خارج می شوند وجدول خروج آنها، ماه دسامبربراساس فیصله های "لیسبون" تعیین شده است بنابراین نیروهای بین المللی درمحورامنیتی انتخابات می توانند نقش اساسی را شان را ایفا نمایند.فکرمی کنم آنها به دلیل اینکه انتخابات برای شان اهمیت زیادی دارد.نظام انتخاباتی ودموکراسی را دست آوردهای حضورشان درافغانستان می دانند درعرصه امنیت انتخابات می توانند ومی خواهند نقش تاثیرگذارخودرا داشته باشند.جنرالان آمریکایی مثل دانفورد،جنرال آلن،جنرال مک کرستال وهمینطورنماینده ویژه آمریکا درامورا فغانستان آقای جیمزدابنز،گفته اند که " گزینه صفر" وخروج کامل،ممکن است همه دست آوردها را ازبین ببرد. آقای کرات کاکر نماینده آمریکا درسازمان ناتودراروپا گفت: خروج مطلق ازافغانستان" فاجعه" است.

 

شکی نیست که اگرخروج بصورت کامل صورت بگیرد وگزینه های که روزنامه های نیویورک تایمزنقل کرده که آقای اوباما پس ازگفتگوی تلخ با رییس جمهورکرزی،دوگزینه "خروج زود هنگام" وخروج کامل" را نیزروی میزگذاشته است،صحت داشته باشد دراین صورت منتظرازبین رفتن دست آورد ها باید باشیم. انتخابات یکی ازدست آوردهای باشکوه مردم افغانستان درتعامل با جامعه بین المللی است.خرد جمعی درسیاست همین را حکم می کند که جامعه جهانی درامرانتخابات افغانستان وانتقال امورسیاسی بصورت مسالمت آمیز،ازنیروهای شان درمورد محوریت امنیتی انتخابات حد اکثراستفاده را  کرده باشد.گذشته ازمولفه امنیتی انتخات،مساله کاندیدهای احزاب وحکومت درانتخابات وچهره ای قابل قبول برای مردم ودنیا نیزیکی ازعمده ترین مسایل پیش رو واولویت انتخابات می تواند باشد.

 

مواصفات وشرایط کاندید موفق

 

مردم دراین روزها منتظرهستند که چه کسانی وارد عرصه انتخابات می شوند.شخصیتهای که خودرا کاندید می کنند،برای مردم خیلی مهم اند.رییس جمهورآینده افغانستان با چه برنامه کاری وبا چه اولویتهای وارد میدان می شود.اصولا داشتن برنامه های مدون سیاسی ،اقتصادی وامنیتی خیلی مهم برای کاندیدهای ریاست جمهوری است گذشته ازاین مساله نگاه جامعه بین المللی وحمایت آنها ازریاست جمهوری آینده  افغانستان،حایزاهمیت زیادی است.کاندید بعلاوه اینکه چهره مورد قبول مردم افغانستان باشد وعاری ازهرگونه تعصبات قومی مذهبی وسمتی باشد،این کاندید باید درجامعه بین  المللی نیزشخصیت قابل قبول باشد.این مساله بسیارمهم است.افغانستان به دلیل اینکه نمی تواند جدای ازجامعه بین المللی،به وضع خود سرسامان دهد وبه شدت به کمکهای آنها احتیاج دارد.اردو،پولیس عرصه های دیگرزندگی افغانستان به کمک وحمایت آنها نیازمند است واین نیازممکن است سالها طول بکشد. افغانستان تاسرپای خود باستد،مدت زمان زیادی لازم دارد.حال کاندیدی که خودرا به مردم معرفی می کند باید مواصفات وشرایط پذیریش مردمی وبین المللی را داشته باشد.

 

ازهمین حالا روشن شده است که مراجع که کاندید معرفی نماید،درسه کته گوری بشترنیست واگربصورت دقیق تروارد شویم درنهایت مطاف تنها کاندیدای دومرجع برنده انتخابات خواهد بود.اولین مرجع برای معرفی کاندید ریاست جمهوری،تیم حاکم است.رییس جمهوردریک مورد درسال گذشته گفت: که من نمی توانم کاندید ریاست جمهوری باشم چون منع قانونی دارم ازطرفی هم برنامه های است که تکمیل نشده بنابراین باید کسی را حمایت نماییم که برنامه های تکمیل ناشده را به کمال برساند.این مضمون سخنان ریاست جمهوری درمورد کاندید مورد نظرشان بود.پس ازیک عملیات انتحاری درمجمع مسکونی " عینومینه" قندهار که متعلق است به آقای محمود کرزی.گردهمایی صورت گرفت دراین نشست گفته شد که آقای قیوم کرزی ازطرف محمود کرزی ودیگراعضای جرگه بعنوان کاندید ریاست جمهوری2014 مورد تایید قرارگرفته است.این مساله حدودا سه ماه پیش اعلام شد ولی انعکاس رسانه ای بسیاراندکی داشت ویا اصلا رسانه ای نشد.این موضوع  ازخود رییس جمهورهم پرسیده شد ایشان بادوستانی که برای مشورت خواسته بود دراین موردگفته است که قیوم کرزی را من کاندید نکرده ام.

 

رییس جمهوردرمشوره های خود با سیاست مداران ونخبگان درمورد معرفی دوویاسه نفر برای کاندید ریاست جمهور،تاکید روی وفاق ملی داشته است.درطیف حاکمیت چهره ویا چهره های که مواصفات وشرایط ریاست جمهوری را داشته باشد،تا هنوزظاهرنشده اند.خوب البته این شرایط خیلی سخت است ممکن است شخصیتی خودرا کاندید نماید که یا بلحاظ تمایلات مردمی بلنگد ویا اینکه جامعه جهانی باوی مشکل داشته باشد ویاهم پایگاه مردمی نداشته باشد.مقبولیت ملی،حمایت جامعه جهانی،درایت وکاردانی ازعمده ترین مواصفات کاندید ریاست جمهور می تواند باشد.امروزیکی ازدوستان که دراین مورد با من صحبت می کرد ومی گفت: درتیم حاکم تاهنوزکسی که واقعا روی آن توافق شده باشد وبصورت جدی بالای آن صحبت صورت گرفته باشد نشده است. وی درمورد قیوم هم اشاره به سخنان مارشال فهیم معاول اول رییس جمهورداشت که ایشان ظاهرا خلیلزاد وقیوم را رد کرد.من به ایشان گفتم آقای زلمی رسول وزیرخارجه چطورمگرایشان نمی تواند کاندیدخوبی باشد آقای داوود زی نیزشایع است که خودرا کاندید می کند وی می گفت:درست این نامها سرزبانها هستند ولی تاهنوزازسوی مرجع حکومتی مورد تایید قرارنگرفته است.

 

مرجع دوم که باید کاندید معرفی نماید "احزاب وایتلافهای سیاسی" است.همین دوست می گفت: عمده مدعیان کاندید ریاست جمهوری درهمین "شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی" جمع شده اند وی چندین نام را گرفت آقای حنیف اتمر،داکترعبد الله،احمد ضیاء مسعود رییس جبهه ملی، داکتراحدی من گفتم گذشت ازاین اسامی که شما گرفته اید ما در" شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی" شخصیتهای دیگری هم داریم  که آنها هم واجد شرایط هستند وشاید علاقمند کاندیدای ریاست جمهوری باشند.وی با تبسم گفت: اری تفاوت شورای همکاری شما با تیم حاکم دراین است که شما ممکن ازبابت زیادی داوطلبان، دچارمشکل شوید ولی تیم حکومتی ازبابت کمبود.واقعا جالب است حرف این دوستم کاملادرست است.در" شورای همکاری وایتلافهای سیاسی" شخصیتهای قابل قبول زیاد هستند ولی مشکل شان این است که آیا درفازسوم ازکارخود موفق برای "یک تکت" ویا "دوتکت" می شوند ویانه.می دانیم " شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی" دومرحله کارشان را بخوبی پیش برده است.آنها موفق شدند اصول سیاسی وبرنامه ملی شان را بنویسند وهمه شان امضا کردند ودرحال حاضرروی فازسوم کارمی کنند که آن تیم ملی وارایه یک "تکت انتخاباتی" است. آنها باید براساس قانون اساسی کاندید ریاست جمهوری ومعاونانش را معرفی نمایند.

 

اما مرجع سوم که بی طرفها باشند نیزبحث وگفتگوی شان مطرح شده است.مرجع سوم وبی طرف بدون اتکا به دومرجع حکومتی واپوزیسیون هرگزچانسی برای پیروزشدن ندارد.درانتخابات رای احزاب وگروهای سیاسی فوق العاده مهم است.چهره های که درراس احزاب سیاسی قراردارند،پایگاه های وسیع مردمی دارند آنها هم حیثیت وعنوان حقیقی دارند وهم حیثیت بالای حقوقی.انتخابات با حمایت آنها به ثمرمی رسند وکاندید مورد حمایت آنها پیروزمی شود به همین دلیل است که گفتم مرجع سوم، جدایی از احزاب وایتلافهای سیاسی کارشان بجای نمی رسد.اولویت انتخابات افغانستان، با چنین مسایلی سروکاردارد.محورامنیتی،حمایت جامعه جهانی،شرایط ومواصفات کاندیدها، اجرای قوانین ازعمده ترین اولویت انتخابات سال 2014 است.

اولویت انتخابات

اولویت انتخابات

 

آقای جیمزدابنز،نماینده آمریکا درامورافغانستان وپاکستان گفته است: انتخابات2014 افغانستان،نسبت به موافقت نامه امنیتی وخیلی ازموضوعات سیاسی ومهمی کشور،اولویت دارد.تصویب وتوشیح قوانین انتخابات ازسوی مقامات دولتی، "پارلمان و ریاست جمهوری" نشانه های امید وارکننده ای است که انتخابات93 باید برگزارشود.پایتخت کشورهای اروپایی ازتوشیح قوانین انتخابات" قانون تشکیل وظایف وصلاحیتهای کمیسیونهای انتخاباتی" وقانون عام انتخابات" یک دست ویک پارچه استقبال کرده اند.درداخل کشورهم احزاب سیاسی وگروهای مدنی علیرغم کاستیهای قوانین، بخصوص قانون عام انتخابات،درنهایت ازتصویب وبخصوص توشیح آن توسط ریاست جمهوری اسلامی افغانستان،خرسند هستند.خلاصه اینکه انتخابات سال2014 برگزارمی شود وهمه خرسند شده اند.چند محورقابل بحث درانتخابات پیش رو را داریم.تعریف وتفسیراین مولفه ها،درامرانتخابات،فوق العاعده مهم است.

 

محورامنیتی انتخابات

 

درامرامنیت به دوعنصر،باید تکیه کرد یکی عنصرداخلی وبومی امینت است.دراین میان نقش نیروهای امنیتی اردو،پولیس وریاست ملی،برجسته می شود.درحال حاضر امورامنیت به نیروهای افغان انتقال یافته است ودورپنجم آن در28 جوزا تکمیل گردید.گفته شده که نیروهای امنیتی به لحاظ کمی به 350 هزاررسیده اند.این رقم برای افغانستان درصورت که مجهزباشند،یک نیروی ارزشمند وامید وارکننده است.درانتخابات93 حد اعظم استفاده ازنیروهای امنیتی داخلی باید شود نیروهای بومی افغانستان نقش محوری وتاریخی خودرا بازی می کنند ورسالت امنیتی انتخابات بصورت عمده بدوش آنها هستند.مقامات امنیتی با اطمینان ازنقش وحضور نیروها درعرصه های امنیت صحبت کرده اند ودرمساله انتخابات هم بار، بزرگ وسنگین انتخابات بدوش آنها خواهد بود.علیرغم این خوشبینیها،بازهم اتکا مطلق به نیروهای امینتی داخلی کافی نیست.شکی نیست که آنها نقش لازم را دارند ولی تفاوت است بین داشتن نقش لازم وکافی.برای اینکه انتخابات دریک فضای مناسب برگزارشود ومردم ما کم ترآسیب ببینند،زیرا عوامل خشونت با بیرحمی تمام برخورد خواهند کرد.

 

 درگذشته آنها با وحشی گیری رفتارکردند ودرمواردی دیدیم که انگشت مردم را بریدند.این نوع بیرحمیها دورازانتظارنیست.برای اینکه این گونه رفتارهای ضد انسانی تکرارنشود ومردم اطمینان خاطرداشته باشند،درکنارنیروهای امنیتی افغانستان،نیروهای بین المللی نیزباید نقش خود را داشته باشند.این درست است که آنها درسال2014 ازافغانستان خارج می شوند وجدول خروج آنها، ماه دسامبربراساس فیصله های "لیسبون" تعیین شده است بنابراین نیروهای بین المللی درمحورامنیتی انتخابات می توانند نقش اساسی را شان را ایفا نمایند.فکرمی کنم آنها به دلیل اینکه انتخابات برای شان اهمیت زیادی دارد.نظام انتخاباتی ودموکراسی را دست آوردهای حضورشان درافغانستان می دانند درعرصه امنیت انتخابات می توانند ومی خواهند نقش تاثیرگذارخودرا داشته باشند.جنرالان آمریکایی مثل دانفورد،جنرال آلن،جنرال مک کرستال وهمینطورنماینده ویژه آمریکا درامورا فغانستان آقای جیمزدابنز،گفته اند که " گزینه صفر" وخروج کامل،ممکن است همه دست آوردها را ازبین ببرد. آقای کرات کاکر نماینده آمریکا درسازمان ناتودراروپا گفت: خروج مطلق ازافغانستان" فاجعه" است.

 

شکی نیست که اگرخروج بصورت کامل صورت بگیرد وگزینه های که روزنامه های نیویورک تایمزنقل کرده که آقای اوباما پس ازگفتگوی تلخ با رییس جمهورکرزی،دوگزینه "خروج زود هنگام" وخروج کامل" را نیزروی میزگذاشته است،صحت داشته باشد دراین صورت منتظرازبین رفتن دست آورد ها باید باشیم. انتخابات یکی ازدست آوردهای باشکوه مردم افغانستان درتعامل با جامعه بین المللی است.خرد جمعی درسیاست همین را حکم می کند که جامعه جهانی درامرانتخابات افغانستان وانتقال امورسیاسی بصورت مسالمت آمیز،ازنیروهای شان درمورد محوریت امنیتی انتخابات حد اکثراستفاده را  کرده باشد.گذشته ازمولفه امنیتی انتخات،مساله کاندیدهای احزاب وحکومت درانتخابات وچهره ای قابل قبول برای مردم ودنیا نیزیکی ازعمده ترین مسایل پیش رو واولویت انتخابات می تواند باشد.

 

مواصفات وشرایط کاندید موفق

 

مردم دراین روزها منتظرهستند که چه کسانی وارد عرصه انتخابات می شوند.شخصیتهای که خودرا کاندید می کنند،برای مردم خیلی مهم اند.رییس جمهورآینده افغانستان با چه برنامه کاری وبا چه اولویتهای وارد میدان می شود.اصولا داشتن برنامه های مدون سیاسی ،اقتصادی وامنیتی خیلی مهم برای کاندیدهای ریاست جمهوری است گذشته ازاین مساله نگاه جامعه بین المللی وحمایت آنها ازریاست جمهوری آینده  افغانستان،حایزاهمیت زیادی است.کاندید بعلاوه اینکه چهره مورد قبول مردم افغانستان باشد وعاری ازهرگونه تعصبات قومی مذهبی وسمتی باشد،این کاندید باید درجامعه بین  المللی نیزشخصیت قابل قبول باشد.این مساله بسیارمهم است.افغانستان به دلیل اینکه نمی تواند جدای ازجامعه بین المللی،به وضع خود سرسامان دهد وبه شدت به کمکهای آنها احتیاج دارد.اردو،پولیس عرصه های دیگرزندگی افغانستان به کمک وحمایت آنها نیازمند است واین نیازممکن است سالها طول بکشد. افغانستان تاسرپای خود باستد،مدت زمان زیادی لازم دارد.حال کاندیدی که خودرا به مردم معرفی می کند باید مواصفات وشرایط پذیریش مردمی وبین المللی را داشته باشد.

 

ازهمین حالا روشن شده است که مراجع که کاندید معرفی نماید،درسه کته گوری بشترنیست واگربصورت دقیق تروارد شویم درنهایت مطاف تنها کاندیدای دومرجع برنده انتخابات خواهد بود.اولین مرجع برای معرفی کاندید ریاست جمهوری،تیم حاکم است.رییس جمهوردریک مورد درسال گذشته گفت: که من نمی توانم کاندید ریاست جمهوری باشم چون منع قانونی دارم ازطرفی هم برنامه های است که تکمیل نشده بنابراین باید کسی را حمایت نماییم که برنامه های تکمیل ناشده را به کمال برساند.این مضمون سخنان ریاست جمهوری درمورد کاندید مورد نظرشان بود.پس ازیک عملیات انتحاری درمجمع مسکونی " عینومینه" قندهار که متعلق است به آقای محمود کرزی.گردهمایی صورت گرفت دراین نشست گفته شد که آقای قیوم کرزی ازطرف محمود کرزی ودیگراعضای جرگه بعنوان کاندید ریاست جمهوری2014 مورد تایید قرارگرفته است.این مساله حدودا سه ماه پیش اعلام شد ولی انعکاس رسانه ای بسیاراندکی داشت ویا اصلا رسانه ای نشد.این موضوع  ازخود رییس جمهورهم پرسیده شد ایشان بادوستانی که برای مشورت خواسته بود دراین موردگفته است که قیوم کرزی را من کاندید نکرده ام.

 

رییس جمهوردرمشوره های خود با سیاست مداران ونخبگان درمورد معرفی دوویاسه نفر برای کاندید ریاست جمهور،تاکید روی وفاق ملی داشته است.درطیف حاکمیت چهره ویا چهره های که مواصفات وشرایط ریاست جمهوری را داشته باشد،تا هنوزظاهرنشده اند.خوب البته این شرایط خیلی سخت است ممکن است شخصیتی خودرا کاندید نماید که یا بلحاظ تمایلات مردمی بلنگد ویا اینکه جامعه جهانی باوی مشکل داشته باشد ویاهم پایگاه مردمی نداشته باشد.مقبولیت ملی،حمایت جامعه جهانی،درایت وکاردانی ازعمده ترین مواصفات کاندید ریاست جمهور می تواند باشد.امروزیکی ازدوستان که دراین مورد با من صحبت می کرد ومی گفت: درتیم حاکم تاهنوزکسی که واقعا روی آن توافق شده باشد وبصورت جدی بالای آن صحبت صورت گرفته باشد نشده است. وی درمورد قیوم هم اشاره به سخنان مارشال فهیم معاول اول رییس جمهورداشت که ایشان ظاهرا خلیلزاد وقیوم را رد کرد.من به ایشان گفتم آقای زلمی رسول وزیرخارجه چطورمگرایشان نمی تواند کاندیدخوبی باشد آقای داوود زی نیزشایع است که خودرا کاندید می کند وی می گفت:درست این نامها سرزبانها هستند ولی تاهنوزازسوی مرجع حکومتی مورد تایید قرارنگرفته است.

 

مرجع دوم که باید کاندید معرفی نماید "احزاب وایتلافهای سیاسی" است.همین دوست می گفت: عمده مدعیان کاندید ریاست جمهوری درهمین "شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی" جمع شده اند وی چندین نام را گرفت آقای حنیف اتمر،داکترعبد الله،احمد ضیاء مسعود رییس جبهه ملی، داکتراحدی من گفتم گذشت ازاین اسامی که شما گرفته اید ما در" شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی" شخصیتهای دیگری هم داریم  که آنها هم واجد شرایط هستند وشاید علاقمند کاندیدای ریاست جمهوری باشند.وی با تبسم گفت: اری تفاوت شورای همکاری شما با تیم حاکم دراین است که شما ممکن ازبابت زیادی داوطلبان، دچارمشکل شوید ولی تیم حکومتی ازبابت کمبود.واقعا جالب است حرف این دوستم کاملادرست است.در" شورای همکاری وایتلافهای سیاسی" شخصیتهای قابل قبول زیاد هستند ولی مشکل شان این است که آیا درفازسوم ازکارخود موفق برای "یک تکت" ویا "دوتکت" می شوند ویانه.می دانیم " شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی" دومرحله کارشان را بخوبی پیش برده است.آنها موفق شدند اصول سیاسی وبرنامه ملی شان را بنویسند وهمه شان امضا کردند ودرحال حاضرروی فازسوم کارمی کنند که آن تیم ملی وارایه یک "تکت انتخاباتی" است. آنها باید براساس قانون اساسی کاندید ریاست جمهوری ومعاونانش را معرفی نمایند.

 

اما مرجع سوم که بی طرفها باشند نیزبحث وگفتگوی شان مطرح شده است.مرجع سوم وبی طرف بدون اتکا به دومرجع حکومتی واپوزیسیون هرگزچانسی برای پیروزشدن ندارد.درانتخابات رای احزاب وگروهای سیاسی فوق العاده مهم است.چهره های که درراس احزاب سیاسی قراردارند،پایگاه های وسیع مردمی دارند آنها هم حیثیت وعنوان حقیقی دارند وهم حیثیت بالای حقوقی.انتخابات با حمایت آنها به ثمرمی رسند وکاندید مورد حمایت آنها پیروزمی شود به همین دلیل است که گفتم مرجع سوم، جدایی از احزاب وایتلافهای سیاسی کارشان بجای نمی رسد.اولویت انتخابات افغانستان، با چنین مسایلی سروکاردارد.محورامنیتی،حمایت جامعه جهانی،شرایط ومواصفات کاندیدها، اجرای قوانین ازعمده ترین اولویت انتخابات سال 2014 است.

سه مساله درمناسبات دوکشورسایه انداخته است

سه مساله درمناسبات دوکشورسایه انداخته است

 

امروزسرتاج عزیز مشاوراموربین المللی نوازشریف،وارد کابل می شود.دیروزآقای شریف دروزارت خارجه پاکستان با سرتاج عزیزدرمورد سفر شان به کابل به رایزنی پرداخت.درپایان این گفتگو آقای نوازشریف با رسانه ها، به چند مساله اساسی اشاره داشت.اولین مورد این بود که پاکستان خواهان یک پارچه گی واستحکام افغانستان است.وی گفت : نماینده خود آقای عزیزرا با یک پیام روشن به افغانستان می فرستد.البته توجه وتاکید آقای شریف به یک پارچه گی واستحکام افغانستان،باید واکنشی باشد به اظهارات رییس جمهورکرزی که درده روزپیش ازاین گفته بود: که برخی کشورها درافغانستان به دنبال" نظام ملوک الطوایفی" است.آقای نوازشریف دیروز روی وحدت ویک پارچه گی افغانستان تاکید داشت.نکته دیگری که دراظهارات شریف مطرح شد این بود که حکومت پاکستان هرگزازمخالفان دولت افغانستان حمایت نمی کند.آقای نوازشریف گفت: دولت پاکستان گام های مهمی درجهت صلح وثبات افغانستان برداشته وازگروهای مسلح ومخالف حکومت افغانستان پشتیبانی نمی کند.درگذشته نیزمقامات پاکستان گفته بودند که اگرافغانستان نقش پاکستان را درمورد صلح افغانستان نادیده بگیرد دراین صورت مساله گفتگوهای صلح درافغانستان دچارمشکل خواهد شد.سرتاج عزیزهمان گونه که نوازشریف اعلام داشته با پیام روشنی وارد کابل می شود.آگاهان سیاسی معتقد هستند که نفس مسافرت مشاوراموربین المللی پاکستان دراین شرایط،حایزاهمیت زیادی است زیرا اولا مناسبات دوکشوربیش ازهرزمانی روبه تیره گی گذاشته ودیگراینکه قراراست شرایط گفتگوها وملاقات رهبران دوکشور را فراهم نماید اگرآقای عزیزموفق شود وبا مقامات افغانستان به این توافق دست یابد وزمان ملاقات رییس جمهورکرزی ونوازشریف تعیین شود این گام مهم ودرستی درمناسبات دوکشورخواهد بود. برای شناسایی ریشه های تنش درمناسبات کابل واسلام آباد سه مساله مهم قابل بحث است:

 

مناقشات تاریخی

 

ازسال1947 مناقشات تاریخی بین دوکشورمسلمان آغازمی گردد.البته پیش ازاین تاریخ ،موضوعی بنام داعیه" پشتونستان" مطرح نبود.خط دیورند، که مبداء آن زمان امیرعبد الرحمان خان است یکی ازموضوعات تنش برانگیزبین دوکشوربود ولی مساله بنام " پشتونستان" بعد  ازاستقلا پاکستان  درسال1947 مطرح می شود.افغانستان درسال1948 درسازمان ملل متحد استقلال این کشورراتایید نکرد واین مساله بگفته آگاهان ومورخان یک اشتباه تاریخی بود که افغانستان آن را درآن زمان داشت.کشوری که تازه ازدامن هند بریتانیا،متولد شده بود انگیزه های زیادی وجود داشت که باید به رسمیت شناخته می شد.بخش بزرگی ازکشورها،استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت ودرسازمان ملل رای به عضویت آن دادند واما افغانستان ازاین مساله استنکاف ورزید.البته افغانستان درسالهای بعد باید استقلال پاکستان را برسمیت شناخته باشد اما خرد سیاسی حکم می کرد که درهمان زمان وموقع که گروه بزرگی ازکشورها درسازمان ملل،استقلال این کشور را ازهند،تاییدکردند،افغانستان درهمان موقع می با ایست استقلال همسایه دیواربه دیوارخود را تایید می کرد که نکرد.

 

نکته دوم که درمناقشات تاریخی این دو کشور،تاثیرات بسیاربدی گذاشت حمایت از داعیه" پشتونستان" بود،رهبران سیاسی وناسیونالیست درآن طرف خط،به این مساله دامن زدند وحامی آنها درآن زمان اتحاد جماهیرشوروی بود،افغانستان هم ازاین داعیه،با صراحت پشتیبانی کرد.می دانیم که سراسر سالهای 1953 تا 1963 با همین منازعه تاریخی گذشت.روابط افغانستان وپاکستان درمحاق ازتاریکی قرارگرفت.دهه صدارت مرحوم داوود خان،دهه جنگ سردی بود که بین افغانستان وپاکستان بصورت بسیاربیرحمانه ای راه افتاد.درابتداء دهه شصت به مدت سه سال مرزهای دوکشور دراکثرزمانها بسته وتجارت وامورمعاملات بکلی مختل گردید.بخش بزرگی ازوقت ،صرف دشمنی ودشنام مقامات دوکشورمی شد.بحران وجنگ سرد ایجاد شده بین دوکشور با مداخله شاه درسال1963 وبرکناری داوود خان تاحدی،فروکش کرد ودردهه دموکراسی درافغانستان با تغییرات پنج صدراعظم،روابط ومناسبات نسبتا خوبی با پاکستان برقرارشد.این مساله بصورت مقایسه ای  با دهه "صدارت داوود خان"مطرح است والا دردهه دموکراسی هم روابط چندان دوستانه نبود.

 

درسال1973 داوود ازطریق یک کودتای بدون خونریزی به قدرت رسید وشاه را که درسفربود،ازقدرت کنارزد ورسما ساختارنظام سیاسی را ازسلطنت به " جمهوریت" دگرگون کرد.سردار محمد داوود درزمان ریاست،سیاستی متفاوت تری نسبت به زمان صدارت خود درمورد پاکستان گرفت ولی بازهم مناقشات تاریخی وتاکید برداعیه" پشتونستان" وحمایت ازسران ورهبران ناسیونالیست آن طرف خط را ادامه داد ولی واضح بود که دیگرآن شدت وحدت زمان صدارت را ندارد.این مساله با تیره ترشدن مناسبات کابل ومسکو،وروی آوردن حکومت داوود خان به غرب وکشورهای منطقه حامی غرب وآمریکا،تغییرات وچرخش عمده ای داشت.درزمان ریاست داوود خان بخصوص سالهای اخیر ازحکومت ایشان،دیگر مناقشات تاریخی ومساله " پشتونستان" آن قدرفربه درسیاست کابل نیست.ازاین مساله که بگذریم،دومین مساله مورد منازعه " خط دیورند" است.

 

مناقشات مرزی

 

افغانستان هرگزقبول ندارد که " خط دیورند" مرزمشترک بین دوکشوراست.این خط ازنظرافغانستان،تحمیلی، استعماری است که درزمان امیرعبد الرحمان،بوجود آمد واگرپس ازامیردرمورد آن حرف کم ترگفته شده،دلایلی سیاسی داشته.نکته دیگری که مقامات رسمی کم تربه آن اشاره دارد ولی تحلیل گران بخصوص تند روان افغانستان،درمحافل خود به آن اشاره دارد وآن  این است که اصولا خط مرزی افغانستان وپاکستان به "دریای اتک" می رسد که تا نزدیکیهای اسلام آباد را دربرمی گیرد.مناقشه " خط دیورند" یکی ازبد ترین، خطرناک ترین مساله ای است که همیشه روی مناسبات سیاسی دوکشور،تاثیرگذاشته است.دراین مساله پاکستان هم بلحاظ واقعیت عینی که تمامی مرزها را عملا دراختیارخودگرفته وگفته شده که بیش ازنهصد پاسگاه وپایگاه نظامی در" خطوط مرزی"تاسیس کرده است.خوب این مساله دست بالای پاکستان را نشان می دهد وآنها خود را دراین خطوط ذی الید ساخته است.نکته مهم ترازآن این است که علیرغم اینکه پاکستان خط دیورند را دراخیتارخوددارد،موضع جامعه جهانی وآمریکا وانگلیس دراین مورد است.آقای گروسمن نماینده مستعفی آمریکا دراین خصوص اعلامیه صادرکرد وگفت: که ما " خط دیورند" را خط فاصل وبین المللی بین افغانستان وپاکستان می شناسیم.امریکه باعث ناراحتی زیادی مقامات افغانستان شده وآن را یک نوع مداخله درامورافغانستان دانسته است.

 

مساله سومی که دراین مورد مطرح است،موقف خود افغانستان وپاکستان است این دوکشورهرگزآماده گی ندارد که این مساله به بحث گرفته شود.پاکستانیها می گویند: مساله دیورند یک موضوع پایان یافته وغیرقابل بحث است.افغانستان این مساله را، پایان یافته نمی داند ولی شرایط را برای بحث روی آن درحال حاضرلازم نمی بیند.مناقشات مرزی یکی ازدشوارترین مسایلی است که بین دوکشور،راه افتاده است.این مساله به اندازه حساس است که هرآن احتمال درگیری نظامی درنوارمرز بین دوکشور،متصوراست.راکت باران مستمرنظامیان پاکستان ودرگیری درولسوالی" گوشته" درننگرهار،دلایلی این مناقشات مرزی است این مساله هم درمناسبات دوکشورسایه افگنده وبه این آسانی هرگزقابل حل نیست.سومین مساله درد ناک که تمامی ذهنیت هارا متوجه خود ساخته است مساله جنگ جاری وطالبان است آقای سرتاج عزیزامروزکه وارد کابل می شود،عمده ترین بحثش با مقامات افغانستان،مساله طالبان خواهد بود.

 

مساله طالبان

 

آقای سرتاج عزیزمشاوراموربین الملل نوازشریف وارد کابل می شود.آقای شریف گفته است که آقای عزیزحامل پیامی روشنی ازسوی اسلام آباد به مقامات  افغانستان است. آقای عزیزدیروزهم درگفتگوبا رسانه ها اعلام داشت که بامقامات  افغانستان درمورد طالبان گفتگو می کند.وی گفت: دفترطالبان که درقطربسته شده است یک مساله موقتی است.یعنی این دفتربازگشایی می گردد.نمایندگی طالبان درقطریکی ازجنجالی ترین مساله مورد مناقشه افغانستان وپاکستان است.مقامات درکابل نسبت به دفترقطربه آن صورت که گشایش یافت به شدت بد بین است واصولا دربازگشایی نمایند گی طالبان بنام امارت  اسلامی وبرافراشته شدن بیرق شان،سیاست آمریکا وپاکستان وقطررا دخیل می دانند.به همین دلیل است که مذاکرات امنیتی کابل وواشنگتن را به آن گره زده ودرواکنش به دفترقطر،گفتگوهای امنیتی را به تعویق انداخت درمذاکرات وید کنفرانس هم رهبران افغانستان وآمریکا به توافق نرسیدند.گزارش نیویورک تایمزنشان می دهد که دورهبرگفتگوهای تلخی داشته ودرمذاکرات آقایان اوباما وکرزی هرگزموفق نبوده اند وبه همین خاطر" گزینه صفر" ازسوی آقای اوباما مطرح گردیده.

 

مقامات افغانستان رویداد گشایش دفترقطررا جدای ازسیاست اسلام آباد وواشنگتن تفسیرنمی کند ومعتقد است که دراین پیش آمد آنها نقش اساسی داشته اند.آقای خرم مسئول دفترمقام ریاست جمهوری درگفتگوی رسانه ای خود ازآمریکا وپاکستان نام گرفت وی گفت آمریکا وانگلیس وپاکستان درصدد تجزیه افغانستان هستند امری که باواکنش سختی آقای کونینگهام سفیرآمریکا درکابل روبروگردید.سفیرآمریکا اظهارات آقای خرم را" مزخرفات" خواند وواکنش تندی نسبت به آن نشان داد.کونینگهام اظهارات آقای خرم را، یک موضع شخصی،تعبیرنمی کند آقای خرم هم ازموقف رییس دفترگفتگو کرده است.افغانستان درموردنمایندگی قطربه این مساله نیزاشاره کرده که مقامات آمریکایی به آنها قول داده بود که افغانستان با ایجاد نمایندگی قطر،موافقت نماید ودفترتحت شرایطی،گشایش می یابد که هیچ یک ازشروط وملاحظات که افغانستان دنبال آن بود،رعایت نگردید.

 

آقای سرتاج عزیزنیزدرمورد دفترقطرحرف زده وگفته است که بسته شدن آن موقتی است مفهوم این سخن دوچیزمی تواند باشد یکی اینکه مذاکرات با طالبان آغازمی شود ودیگراینکه نمایندگی قطرکه مرتبط به همین گفتگوهای صلح است،بازگشایی می گردد.ازطرفی هم آقای عزیزمتوجه حساسیت افغانستان است.حال بازگشایی مجدد باچه شرایطی،صورت می گیرد.سوالی است که درگفتگوهای آقای سرتاج عزیزبا مقامات افغانستان مطرح می شود.راستی که مساله طالبان،جدی ترین موضوعی است که درمناسبات دوکشورسایه انداخته است.خواسته های افغانستان که پاکستان طالبان را واداربه مذاکره نماید،ازسوی پاکستان پذیرفته نشده است.

 

 پاکستان قبول ندارد که طالبان افغانستان درخاک پاکستان علیه افغانستان می جنگند.آقای شریف هم دراظهارت امروزخود گفت: ما خواهان صلح وثبات درافغانستان هستیم وحدت ویک پارچه گی افغانستان برای ما مهم  است وما ازگروهای که درافغانستان می جنگد حمایت نمی کنیم پاکستان ازصلح افغانستان افغانستان پشتیبانی کرده ومی کند.این ها مضمون اظهارات آقای شریف درآستانه سفرآقای عزیز مشاوراموربین الملل پاکستان به افغانستان بود.سه، مساله تاریخی،مناقشات مرزی وگروهای شورشی ازعمده ترین چالشهای کابل واسلام آباد است.سفرآقای سرتاج عزیز،اقدام مثبتی است که ازسوی پاکستان آغازشده است مردم امید واراست که مناسبات دوکشورهمسایه بهبود یابد.جنگ وخون ریزی درافغانستان خاتمه پیدا کند.

فصل تازه درمناسبات افغانستان وپاکستان

 

فصل تازه درمناسبات افغانستان وپاکستان

 

سرتاج عزیزقراربود امروزوارد کابل شود اما وی فردا وارد پایتخت افغانستان می شود.درانتخابات پارلمانی پاکستان که درآن نوازشریف حزب رقیب ورقبای عمده خود را شکست داد وحزب نوازشریف به پیروزی چشم گیری دست یافت، حکومت افغانستان ازوی دعوت رسمی بعمل آورد.نوازشریف پس ازمدتی که کارهای خانگی وجابجای قدرت را استحکام بخشید ازرییس جمهورکرزی دعوت نمود که ازپاکستان دیدن نماید.سرانجام هیچ یک ازدودعوت به دلیل تیره گی بیش ازحد روابط عملی نشد.مقامات دپلماتیک دوطرف به این صورت به توافق رسیدند که ابتداء بهتراست که مقامات "سطح دو"به رایزنی به پردازند وشرایط را برای گفتگوی مقامات "سطح یک" مساعد نمایند.این فکرمورد توافق طرفین قراگرفت وبرهمین اساس است که فردا سرتاج عزیزمشاورامنیت ملی پاکستان وارد کابل می شود.وی درآستانه سفرخود، درمورد مناسبات دوکشورحرف زد وازجمله درمورد مذاکره باطالبان ودفترنمایندگی طالبان با رسانه ها صحبت کرد سرتاج عزیزخطوط مذاکرات خود را با حکومت افغانستان بصورت کلی بیان داشت واظهارامید واری کرد که مناسبات دوکشورهمسایه وبرادر بحالت عادی وطبیعی برگردد دراین متن لازم است خواسته ها وسیاستهای تبلیغاتی واعمالی پاکستان را دانسته باشیم:

 

سیاستهای اعمالی وتبلیغاتی

 

ازنظر افغانستان همواره این پرسش مطرح بوده که پاکستان دونوع سیاست درمورد افغانستان وکلا درسیاست بیرونی خود داشته است.سیاست اعمالی وسیاست تبلیغاتی.این مساله باید برای افغانستان ازهمان اول قابل درک می بود که پاکستان دردپلماسی خود همواره ازاین دوگانگی تبلیغاتی وعملیاتی استفاده کرده است برخی سیاست مداران افغانستان گله مند اند که پاکستان درمورد افغانستان چنین روشهای غیردوستانه را درپیش گرفته است درحالیکه نگاه به رفتارپاکستان بخوبی نشان می دهد که آنها با متحدان خود نیزازاین رویه دپلماسی کارگرفته است.مثال آن رفتارپاکستان درجنگ با القاعده وطالبان درافغانستان  است فکرمی کنید پاکستان درمورد طالبان همکاری صادقانه با غرب وناتو داشته است هرگزچنین باوری درپایتخت کشورهای غربی وجود ندارد.آنها بخوبی می دانند که پاکستان چه گونه حرف می زنند وچه گونه رفتارمی کند.مایک مولن لوی درستزآمریکا درسال2011 یک حرف تاریخی درمورد پاکستان را درمیان گذاشت وی گفت: استخبارات وارتش پاکستان جنگ نیابتی علیه نیروهای ما درافغانستان راه انداخته است.طالبان ،شبکه حقانی والقاعده به نیابت ازارتش پاکستان واستخبارات این کشورده سال است که علیه ما جنگیده اند.

 

این حرف مبیین این واقعیت است که پاکستان ازهمین دوگانگی استفاده کرده درشعاروتبلیغات خودرا ضد تروریست نشان داده درعمل همکارآنها بوده است.خانم حنا ربانی کهروزیرخارجه وقت پاکستان اعلام کرد که ما درجنگ با تروریزم سی هزارکشته داده ایم وصد ها میلیونها دالر را به مصرف رسانده ایم. اما پاکستان هرگزدرمورد طالبان که درافغانستان بانیروهای ناتوجنگیده است رک وصریح عمل نکرده سیاست تبلیغاتی شان ازسیاست عملیاتی واعمالی جدا بوده است.رییس جمهورکرزی گفته می شود درطی ده سال گذشته بیش ازبیست سفربه پاکستان را داشته است.وچندین کنفرانس سه جانبه بین پاکستان وافغانستان ومتحدان غربی شان درمورد طالبان دایرشده است اما می بینیم که هیچ تاثیری درسیاست اعمالی پاکستان نداشته است.این کشورذره ای ازحمایت طالبان وشبکه حقانی دست برنداشته واکنون طالبان اصلی درپاکستان مستقرهستند وازهمان جا برنامه های جنگی شان را سازمان دهی می کنند.پاکستان حتی همین مساله را درتبلیغات منکراست واعتراف نکرده که طالبان وشبکه حقانی درخاک پاکستان حضوردارند.

 

مناسبات افغانستان وپاکستان درزمان سید یوسف رضا گیلانی حسنه بود ولی این مناسبات بارفتن گیلانی ازقدرت تغییرکرد درآخرحکومت حزب مردم، بدترین مناسبات بین کابل واسلام آباد را داشتیم هردوکشورانبوه ازاتهامات را نثارهم دیگرمی کردند.مقامات پاکستان با صراحت اعلام داشتند که حامد کرزی مانع اصلی درراه صلح است ورییس جمهورافغانستان جزازمشکلات افغانستان شده حامد کرزی رهبری است که مردمش را بطرف جنهم رهبری می کند.آقای فیضی به نوع گفتگوهای پشت پرده دپلماتیک پرداخت وبه خواست اصلی وخطرناک پاکستان اشاره کرد.ایمل فیضی به بی بی سی گفت: پاکستان ازما خواسته که مناسبات دپلماتیک خودرا باهند قطع نماییم.پاکستان ازافغانستان خواسته که پیمان استراتژیک با آنها امضا نماییم و پاکستان ازما خواسته که جوانان افغانستان را برای آموزشهای نظامی به پاکستان بفرستیم ونه هند.

 

این نوع گفتگوها،بسیارتلخ وشکننده بود وچنین صحبتهای درهمین حد بین دوکشورصورت گرفته است. اخیرا رییس جمهورهم به "خط دیورند" اشاره داشت ودرآخرین اظهارنظرشان به مساله "ملوک الطوایفی" پرداخت وبه یک نحوی پاکستان را متهم کرد که می خواهد افغانستان بصورت "ملکوک الطوایفی" اداره شود همه این حرف ها وموضع گیریها متوجه اسلام آباد بود واین موضع گیریهای غیردوستانه را اسلام آباد وکابل داشته است.حال سرتاج عزیزدرچنین فضایی وارد کابل می شود احتمالا موضوعات مهمی باید درمذاکرات شان مطرح گردد ازجمله مسایلی که برای طرفین خیلی مهم است مساله گفتگوباطالبان بازوبسته شدن دفترطالبان درقطراست.

 

بازوبسته شدن نمایندگی طالبان درقطر

 

سرتاج عزیزامروزبا رسانه ها اعلام داشت که نمایندگی طالبان بصورت موقت بسته شده واین دفتربزودی بازمی شود.این حرف درذات خود اهمیت زیادی دارد.سرتاج عزیزمشاورامنیت ملی پاکستان با اطمینان خاطربه این مساله اشاره می کند که نمایندگی بصورت موقت بسته شده یعنی اینکه دفترقطردوباره بازمی شود.یکی ازجدی ترین مساله درمناسبات دوکشورهمین نمایندگی طالبان درقطراست.پاکستان با بازشدن دفترطالبان به آن صورت که در28 جوزا گشایش یافت موافق بوده برخی گزارشها نشان می دهد که مقامات ازاستخبارات پاکستان درروزگشایش دفتردردوحه حضورداشته اند.افغانستان نسبت به این گونه گشایش به شدت واکنش نشان داد وآن را درواقع توطیه ودسیسه مشترک پاکستان وآمریکا دانست.رییس جمهورسه روزبعد  ازپایین آوردن بیرق طالبان وبرداشته شدن لوحه امارت دریک سخنرانی رادیوی خود گفت: دفترقطریک دسیسه بود که با کمک ویک پارچه گی ملت افغانستان خنثی گردید. مضمون اظهارات رییس جمهوهمین بود.ایشان هرگزمخفی نکرده است که نمایندگی طالبان یک دسیسه علیه منافع ملت افغانستان بوده است.

 

افغانستان درمورد ایجاد نمایندگی شروط وملاحظاتی دارد که درهنگام گشایش هیچ یک ازآن شروط درنظرگرفته نشد حکومت افغانستان آن را توطیه مشترک دانست ودریک مورد هدف ازگشایش دفتربه این صورت را "ایجاد نظام ملوک الطوایفی" درافغانستان دانست.طالبان هم با پایین آوردن بیرق وبرداشته شدن لوحه امارت اسلامی شان،دفتررا درنهایت ترک کردند ودرحال حاضراین نمایندگی تعطیل شده است دفترقطر مطابق میل وخواست طالبان بازگردید وهمه خواسته های شان در24 ساعت تامین گردید.بیرق برافراشته ولوحه ای امارت اسلامی شان پرده برداری شده ولی با مخالفت واعتراضات شد ید افغانستان پس از24 ساعت بسته شد.

 

شروط وملاحظات افغانستان درمورد صلح ونمایندگی قطر

 

این مساله خیلی مهم است که دانسته شود.آقای عزیزازهم اکنون اعلام داشته که بسته شدن نمایندگی طالبان درقطرامرموقتی است.حال ایشان فردا وارد کابل می شود دومساله مهم درگفتگوهای وی با مقامات کشورمطرح خواهد شد یکی بررسی زمینه های ملاقات سران دوکشورکه چه گونه ودرچه زمانی باید صورت بگیرد وهمین طورزمینه های بررسی همکاریهای دوکشوردرعرصه های دوجانبه.مساله اساسی دراین گفتگو مساله نمایندگی قطراست.عزیزگفته است که تعطیلی دفترقطرموقتی است بنابراین با چه شرایطی باید بازشود افغانستان شروطی برای ایجاد نمایندگی طالبان دارد.گفتگوها بین الافغانی باشد،مدیریت ومالکیت گفتگوها بدست حکومت افغانستان باشد،دفترتعریف نمایندگی برای مذاکرات صلح را داشته باشد ونه دفترسیاسی برای طالبان را،گفتگوهای صلح درداخل افغانستان صورت بگیرد،دفترقطر براساس یک پروتکل بین حکومت افغانستان ودولت قطربازشود وجزیئات کاردفترمشخص باشد.

 

شروط افغانستان همین ها است که اعلام شده.آقای عزیزمشاورامنیت ملی پاکستان دراموربین الملل تا چه حد به شروط وخواسته های افغانستان تن می دهد آیا پاکستانیها حرف تازه ای دارد ویانه؟ این مساله هنوزروشن نیست.پاکستانیها خیلی کم درمورد قطراظهارنظرکرده واین آمریکا است که گفته طرف قطرنمی تواند سفارت ویا نمایندگی امارت طالبان باشد.هنوزدیدگاه های پاکستان درمورد قطرروشن وشفاف نیست اگرچنانچه نظرپاکستان درمورد نمایندگی قطرهمان بوده که در28 جوزاعلام شد،حال این پاکستان است که چه قدرازموضع خود عقب نشینی وانعطاف نشان می دهد.نکته دیگری که پاکستان باید به آن پاسخ دهد این است که آیا شرایطی را برا گفتگوی طالبان اصلی با مقامات افغانستان بخصوص شورای عالی صلح فراهم می کند ویانه.افغانستان گفته است که طرف مذاکره ازسوی افغانستان" شورای عالی صلح" است درحالیکه طالبان هرگزحاضرنشده که با "شورای عالی صلح" واردگفتگوشود.

 

افغانستان ازپاکستان بارها خواسته است که طالبان اصلی درپاکستان است وحکومت پاکستان آنها را وادارنماید که روی یک میزنشسته با افغانستان گفتگونماید.طبیعی است که این موضوعات درمذاکرات سرتاج عزیز مشاورامنیت ملی پاکستان فردا با مقامات افغانستان درکابل مطرح می شود ولی هرگزانتظارنمی رود که دیدگاه های طرفین درمورد گفتگوهای صلح بهم نزدیک باشد وشرط وشروط هم دیگررا به راحتی قبول نماید.پاکستان تاکنون حتی اعتراف نکرده که طالبان درخاک پاکستان حضوردارد چه رسد به این که آنها را سرمیزگفتگوحاضرنماید ودیگراینکه طالبان هم  با طرف افغانی خود که" شورای عالی صلح " باشد، حاضربه گفتگو نیست ودیگراینکه دفترقطرباردیگر به چه صورتی بازگشایی خواهد شد.سرتاج عزیزاعلام داشته که بسته شدن موقتی بوده وحال چه گونه وباچه شرایطی مورد توافق، نمایندگی بازگشایی می گردد اینها سوالاتی است درپیش روی مقامات دوکشورقرارگرفته است ولی با همه مسایل فصل تازه مناسبات دوکشور، بهترازاین است که هیچ روابطی بین دوکشورنباشد.فصل تازه ازمناسبات دوکشوررا به فال نیک می گیریم گرچه انتظارمعجزه را درمورد موضوعات بسیارپیچیده نباید داشته باشیم.

به انتخابات نزدیک می شویم

به انتخابات نزدیک می شویم

 

کاهلی درامر انتخابات بی اعتنایی به امرملی است.انتقادات زیادی صورت گرفته که درانتخابات93 جوش وخروشی کم تری دیده می شود.علت آن درچه هست؟برخی احزاب سیاسی را ملامت کرده وگروهی هم حکومت را مورد نقد قرارداده وجماعتی هم جامعه مدنی را وبرخی اهالی مطبوعات را مسئول دانسته اند.حقیقت مساله این است که همه این عوامل درامرکاهلی انتخابات نقش دارند ولی بالاترین نقش ازحکومت است.احزاب سیاسی وگروهای مدنی گفته اند که انتخابات به مرحله اجرایی وعملیاتی خود نزدیک شده است.واین حکومت است که باید روند اجرائات خود را به مردم شرح دهد وانتخابات را به عنوان یک امرملی برایش ارج تبلیغاتی قایل شود که تاکنون نشده است.حال به هریک ازاین عوامل بصور مجزا اشاراتی خواهیم داشت ما به انتخابات نزدیک می شویم بنابراین چندین عوامل برای رونق انتخاباتی باید فعال شود.

 

حکومت

 

اولین عامل واصلی ترین آن، درامربرگزاری انتخابات حکومت است.اراده مقامات حکومتی درامرانتخابات اهمیت درجه اول را دارد.تا همین دیروزابهامات درحدی بود که" شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی" دریک نشست خبری با شک تردید درمورد انتخابات گپ می زد.آنها در نشست خبری خود درهتل انترکانتیننتال،با صدوراعلامیه ،حکومت را متهم به کم کاری وکاهلی درمورد انتخابات کردند.شورا، دراعلامیه خود تا آن حد جلو رفت که گویا حکومت افغانستان نیتی برای برگزاری انتخابات ندارد." لویه جرگه" درواقع برای بهم زدن انتخابات وباطل کردن آن است.آقای ایمل فیضی گفت: نه این طوری نیست هدف ازبرگزاری انتخابات مساله" موافقت نامه امنیتی " با ایالات متحده آمریکا است ودیگرهیچ مساله ای در" لویه جرگه" بحث نمی شود.بهرصورت علیرغم تاکیدات نه چندان روش،هنوزغبارانداخته شده برامرانتخابات برداشته نشده وفضای سیاسی انتخابات چندان شفاف نیست.یک مشکل اساسی قوانین انتخابات بود که ازسوی حکومت ورییس جمهورکرزی به دلیل ارجاع آن به استره محکمه ونقض ابرام درمتن آن واینکه هشت مورد برخلاف قانون اساسی تشخیص داده شد،خود سبب به تاخیرانداختن "قانون تشکیل ووظایف وصلاحیتهای انتخاباتی" گردید.

 

قانون عام انتخابات هم بصورت غیرضروری زمانی زیادی در مجلس نمایندگان معطل شد وبصورت جدی روی آن بحث صورت نگرفت.بخش عمده قانون انتخابات، همان مسوده ای وزارت عدلیه است که متن آن به پارلمان ارسال گردید ومجلس نمایندگان چندان زحمتی به مطالعه آن بخود نداد وقانون با روحیه نظام اس.ان .تی وی،تصویب گردید.حال هردوقانون به توشیح رییس جمهوررسیده وقراراست که انتخابات براساس قوانین توشیح شده،برگزارگردد.خوب این کارمثبتی است که قانون برای انتخابات93 داشته باشیم اما هرگزاین داعیه وحرف همیشه گی احزاب وگروهای مدنی برداشته نشده که حقوق احزاب سیاسی درقانون انتخابات،رعایت نشده است.احزاب پس ازاین هم این حرف را خواهد زد که قانون انتخابات برضد منافع احزاب سیاسی وبراساس نظام اس.ان.تی.وی ساخته شده  وحقوق ما درآن پایمال شده است.نقش حکومت درتصویب وتدوین قوانین انتخابات نقش اول وآخرشد.وزارت عدلیه قانون را نوشت،کمیسیون مستقل انتخابات نسبت به آن کاهلی کرد وازنظری که داشت دفاع نکرد احزاب وگروهای مدنی زورشان نرسید ونتوانیست نظام مختلط را به پیش ببرد.

 

حال اجرایی وعملیاتی کردن قوانین انتخابات نیزبدست حکومت است.آقای سعادتی عضوبرجسته مجلس نمایند گان گفته است که توپ انتخابات، قوانین وعملیاتی کردن آن درمیدان بازی حکومت قرارگرفته است.این درست که حکومت چه اندازه انتخابات را براساس قانون وبصورت بی طرفانه به پیش می برد وکمیسیون مستقل انتخابات تاچه حد بی طرفی خود را نگه می دارد.میکانیزمهای اجرایی دیگر،مثل ثبت نام واجدین شرایط که کارت نگرفته اند،رساندن امکانات لازم برای روزانتخابات درولایات وقریه ها،امنیت،نظارت برامرانتخابات وده ها مساله دیگر،درامرانتخابات ، تماما به حکومت برمی گردد.این سوال هم چنان بقوت خود باقی است که آیا حکومت می تواند یک انتخابات قابل قبول برای سال93 را برگزارنماید ویا نه؟ وآیا ما می توانیم به یک انتخابات شفاف ،عادلانه دسترسی پیدا نماییم که نتایج آن برای اکثریت مردم، گروهای سیاسی قابل قبول باشد ونهاد های مدنی وجامعه بین المللی نتایج انتخابات 93 را صحه بگذارند؟تمامی مسایل برمی گردد به فعالیت ومدیریت حکومت واینکه درامرانتخابات کاهلی وجود نداشته باشد.ازحکومت بگذریم نقش گروهای سیاسی ومدنی واصحاب رسانه را نیزباید مورد تاکید قرارداد.

 

احزاب سیاسی وگروهای مدنی

 

ما به انتخابات نزدیک می شویم قوانین توشیح گردید.احزاب سیاسی برا ی گرم نگهداشتن مساله انتخابات چه باید بکند؟ وهمین طورگروها مدنی چه نقشی باید داشته باشد؟ وازهمه مهم تررسانه های کشور چه استراتژی را باید درپیش بگیرد؟.همه این مسایل به این خاطراست که امرانتخابات بعنوان یک پروسه ملی بدرستی به پایان برسد تاحدی دردنیا ودرپهلوی دوهمسایه خود که بهترین انتخابات را برگزارکرد، شرمنده نباشیم.احزاب دردومرحله فعالیتهای قابل درکی باید داشته باشند یکی تیوریهای انتخاباتی که شامل قوانین می شد ودیگری برنامه های که خود برای انتخابات دارند درحوزه تیوری ما قبول داریم که احزاب واقعا تمام سال 91 و92 را با مساله انتخابات سروکارداشت آنها ده ها نشست را دایرکردند واصول انتخاباتی شان را نوشتن وبه مقامات حکومتی ونهادهای بین المللی ارایه کردند ازاین میان می توان به اصول 55 فقره ای " سرینا" ومنشوردموکراسی" کانتیننتال اشاره کرد.

 

درکناراین مساله، نظرات ودیدگاه خود را بصورت شفافی درمورد قوانین عرضه داشتند من می دانم که احزاب وگروهای مدنی با مساله انتخابات بسیارمسولانه ودلسوزانه برخورد کردند ودرحوزه تیوریک هیچ خلا گاهی را نداشتند وآنها همیشه نشستهای سود مندی داشتند وخیلی امید واربودند که درتدوین وتصویب قوانین انتخابات نظرشان گرفته می شود ونظام مختلط که حقوق احزاب ومنفردین رعایت شده بود را پارلمان تصویب می کند وحکومت درامرقوانین نظرخودرا تحمیل نمی کند ولی دراین حوزه بخصوص درمورد قانون عام انتخابات هرگزنظراحزاب رعایت نشد وقانون انتخابات هرچه باشد ولی به نفع حقوق احزاب نیست "رای غیرقابل انتقال" امری نیست که احزاب بتوانندازآن به سود خود بهره ببرند.خوب احزاب وگروهای مدنی ازحوزه قوانین وبحث محتوایی آن حالا گذشته .قوانین انتخابات تصویب وتوشیح گردید وقراراست که انتخابات پیش روبراساس قوانین برگزارشود.

 

احزاب وگروهای مدنی ومطبوعات نواقصی دیگری دارند که باید آنها دانسته شود.احزاب سیاسی که عمدتا درقالب " شورای همکاری وایتلافهای سیاسی" جمع شده تاکنون نتوانسته  ازفضای گفتگوهای پشت پرده خارج شود آنها هنوزکه هنوزاست دومرحله ازکارشان را تازه به اتمام رسانده،تدوین اصول، وتدوین برنامه ملی،البته شکی نیست هردوامرحایزاهمیتی زیادی است ولی تاثیرروی افکارعمومی مردم نداشته است.مردم نمی دانند  که اصول مورد توافق چه است؟ وافکارجامعه نمی دانند که برنامه ملی احزاب چه گونه تدوین شده وبه چه مسایلی پرداخته است؟.اینها تماما مسایلی  است که نخبگان احزاب آن را می دانند وروی آن بحث کرده وبه تصویب رسانده ولی مردم به هیچ یک ازاین برنامه ها دست رسی نداشته وحتی هواداران شان نمی دانند که رهبران شان چه اصولی را برا ی انتخابات تدوین وتوافق کرده اند.البته اصول کاملا مرتبط  است به امرانتخابات 93 واین حق همه است آنچه که توافق شده وتصویب وامضا شده را بدانند زیرا مساله برمی گردد به انتخابات .احزاب می توانیست  به مردم بگویند درمورد انتخابات 93 آنها به این اصول دست یافته واین هم برنامه ملی شان است.مردم خیلی خوشحال می شد که 22 حزب سیاسی توانسته اند به اصولی ملی وبرنامه برای انتخابات 93 دست یافته اند.انتشاراین اصول وبرنامه های مصوب ملی باید شکل وشمایلی توجیهی وتبلیغاتی بخودمی گرفت میزگردها تشکیل می شد.دررسانه های تصویری وکتبی به آن پرداخته می شد.

 

این مساله به این دلیل اهمیت داشت که فضای انتخاباتی زنده می شد ومردم می دانستند که حرفهای جدی احزاب درمورد انتخابات چه هست؟ احزاب وگروهای سیاسی دراین دومرحله برنامه تبلیغاتی برای گرم کردن فضای انتخاباتی نداشته است.مردم نه برنامه ملی ونه اصول همکاری شان را می دانند واین خود تکاهلی است که ازسوی " شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی" دیده شده است.انتخابات ازخود فضا وزندگی می خواهد واین زندگی را به انتخابات علی رغم بد خواهان باید تزریق کرد.نکته دیگری که می توان آن را اهمال انتخاباتی دانیست مساله تکت های انتخاباتی است.کاندید ریاست جمهوری با معاونانش مطابق با قانون اساسی باید،به میدان می یامد احزاب باید دراین مورد پیشگام می شد زیرا کاندیدای برنده انتخابات است که احزاب وایتلافهای سیاسی ازآن حمایت کند.تا هنوزاین کارهم صورت نگرفته است.گرچه کارمشکلی است ولی باید بشترین وقت روی آن گذاشته می شد که نشده است.درحال حاضراحزاب نه اصول ودیدگاه انتخاباتی خود را به مردم گفته ونه هم ازبرنامه ملی کسی چیزی می داند.درمورد ترکیب وتکت هم کاری صورت نگرفته است به همین دلایل است که بازارانتخابات سرد است.اما گروهای مدنی وجامعه مطبوعات چه کوتاهیهای داشته اند.

 

گروهای مدنی وجامعه مطبوعات

 

گروهای مدنی درهردوحوزه تیوریک وبحثهای باطنی وقانون گزاری،نقش داشته اند وهم درتبلیغات می توانند سهم اساسی بگیرند.گروهای مدنی بسترهای اجتماعی اندک ولی حمایت قوی جامعه جهانی را داشته اند اما به دلیل ظرفیتهای اندک نتوانسته کارهای درشان جامعه مدنی را انجام دهند.گروهای مدنی می توانستند برنامه های تبلیغاتی را براساس ارزشهای که به آن اعتقاد دارند را آغازنمایند.معیارهای انتخابات ریاست جمهوری وشورای های ولایتی را شرح می داد وبه مردم می گفتند که یک کاندید برای ریاست جمهوری چه شرایط ومواصفاتی را بایدداشته باشد.این نوع آگاهی برای مردم خیلی مهم است.گروهای مدنی باید این روشنگری را داشته باشند وبه مردم درچوکات قوانین آگاهی دهند.روشنگری یعنی همین. آنها می توانستند با این اقدامات، فضای انتخابات را گرم نگهدارند.مطبوعات هم عین همین رسالت را دارند.رسانه ها می توانستند ومی توانند، قواعد را بمردم تبلیغ نمایند لزومی ندارد ازکاندید خاصی به دلیل بی طرفی حمایت نماید خلاصه اینکه حرف برای گفتن درانتخابات 93 زیاد است ولی متاسفانه همه به یک نوعی کوتاهی وکاهلی داشته اند.

 

جامعه جهانی

 

جامعه جهانی هم دراین مورد مسولیتهای مهمی دارد انتخابات درافغانستان دست آورد مشترک همه است گرچه آقای یان کوبیش نماینده ملل متحد درکابل گفته است که  انتخابات درافغانستان بدیلی ندارد وباید درزمان وموقعش برگزارشود این حرف بسیارمهم واساسی است.آقای جیمزدابنز نماینده مخصوص آمریکا درامورافغانستان نیزگفته است که انتخابات برای آمریکا مهم ترازدومساله دیگر،گفتگو باطالبان وخروج نیروهای بین المللی ازافغانستان است.این حرف اهمیتی زیادی دارد مشکل اساسی دراین است که درعمل کم تربه آن توجه می شود.آمریکا درحال حاضربجای انتخابات 2014 ، درگیری با رییس جمهورکرزی را ترجیح داده وآقای اوبا ما بجای انتخابات افغانستان،روی میزخود" گزینه صفر" را گذاشته است وصحبت از"خروج زود هنگام" را دارد.

 

آقای دابنزمی گوید انتخابات 93 مهم ترازهرمساله ای است ولی درعمل می بینیم که این کاررا نمی کنند.مسایل غیرازانتخابات "موافقت نامه امنیتی" گفتگوباطالبان " را درصدربرنامه های خود قرارداده این بد ترین کاهلی است که ازجانب آمریکا دیده می شود. ما بسوی انتخابات نزدیک می شویم ولی با فضای گرم آن روبرو نستیم مردم گرمی انتخابات 93 را حس نمی کنند واین مساله خیلی بد خواهد بود یکی ازآگاهان می گفت درارگ ریاست جمهوری تنها مساله ای که به آن توجه نمی شود،بحث انتخابات 93 است.این درست که با سرعت به طرف زمان برگزرای انتخابات می رویم اما حکومت،احزاب وگروهای مدنی،جامعه جهانی بخصوص آمریکا، اهالی مطبوعات نسبت به ایجاد فضای انتخاباتی کوتاهی وتکاهل داشته اند به همین علت است که فضای مناسبی برای انتخابات 2014 ایجاد نشده است.