نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

نگاه درونی و بیرونی -۲۴-

هرنفر یک رسانه!!!


من دیروز جریان حمله به سایتهای، ارگ و سپیدار و سازمان ملل را دنبال کردم واقعا برایم جالب بود که هدف از این ماجراجویی مجازی و فیسبوکی چه بود؟ خواسته اید که وجدانهای شان را تکان دهید فکر می کردید که دارد و شما منکر وجدان شرافت و اخلاق در حکومت هستید پس چطور دنبالش رفته اید و یا می خواستید با خبرش کنید که در دوم اسد در دهمزنگ چه گذشت؟ حکومتی که آن همه خون را نبیند و تکان نخورد پس چطور با دیوانه بازیهای فیسبوکی تان خبر می شود و یا اینکه خبر رساندن ۵۰۰ کیلوولت برق بود. فکر می کنید حکومتی که خودش لین را خراب و تغییر داده حالا چگونه به او پیام داده شود که تغییر ندهد. پاسخی که گرفته شد چه بود؟. سازمان ملل گفت اینها امور داخلی تان هست هر حرفی دارید به حکومت تان بگویید که بما برساند تا اگر ازما کاری ساخته بود انجامش دهیم و دیگر اینکه پیامهای فیسبوکی تان را دلت می کنیم. واما ارگ چه نوشت و چه واکنش داشت یکی از سخنگویانش گفت تشکر که صفحه مارا به دوستان معرفی کردید. با این وضع می تواند گفت دیروز نشان دادید که " هر دیوانه یک رسانه" است و نه چیز دیگر از من خفه نشوید خوب آزادی بیان در صفحات مجازی هست. من از اول گفته بودم جنبش درست است که به اهداف و لو نسبی دست پیدا کنیم . مذاکره و نتایجی نسبی خوبی به دست آمد باید قبول می کردید. توصیه و حرف من این است که دست از این توهمات و خیال پردازی بردارید عاقلانه بیاندیشید و قضایا را به صورت نسبی قبول نمایید. گرچه در این روزها شاید جای این بحثها نباشد اوضاع امنیتی خطرناک شده ولی دلم برای جوانانی می سوزد که زخمی شده اند و یکی پس از دیگری بشهادت می رسد و گفته شده مواد بکار رفته در ساچمه ها یورانیوم بوده است در این حالت همان زخمیها هم خطر دارند و می دانید نتیجه تصمیم گیری غلط و خطای تان صدها تن شهید و زخمی بود. گفتم که از حکومت و از نیروهای امنیتی و ازبی قانونی و بی حساب بودن رنج می بریم اگر ما واقعا حکومت خوب و مسوول می داشتیم ازشما لمپنها باید سوال می کرد و از غافلین و خطا کاران واقعه و حادثه باید پرسیده می شد. در دهمزنگ نود بزغاله کشته نشدند آدم و جوانان تحصیل یافته خونش به زمین ریخته شد و حالا خل بازی در می آورید و به صفحات شان هجوم می برید واقعا ثابت کردید که، هر دیوانه یک رسانه، شده اید. 

جوغول

"جوغول" لغتی هست با میانی شاید در جاهای دیگر نیز بکار آید. این " جوغول" یک " گول" هم دارد که همه به او می گویند "گاو گول" که برای خرمن کوبیدن استفاده می شود . در سیاست افغانی هم این جغلکاری و گاو گل معنا دارد. در حال حاضر یک عده هم چنان لاف می زنند و به صفحات مردم یورش می برند کی چه شود؟ جز اینکه رونق به کار آنها دهند و صفحات شان را معرفی نمایند دیگر چه عاید حال جغلکاران می شوند؟ فکر می کنید این حکومت گوش شنوا دارد و به حرف تان وقعی می گذارد من یکی چشمم آب نمی خورد.این حکومت واقعا اختلاف دارد و آن قدر درد سر دارد که نپرس اختلافات بین ریاست اجراییه و ریاست جمهوری را که می دانیم اوضاع امنیتی روز بروز بدتر و بد تر می شود خطر سقوط امنیتی و نظامی و خطر سقوط سیاسی و اقتصادی و صدها معضل و مشکل دیگر دور این حکومت را احاطه کرده است با این وضع، خیال پردازی چه معنا دارد؟ من یکی با این جغلکاری موافق نستم یعنی اینکه بی معنا بی فاییده می دانم و پشیمانی به بار می آورد اولاد مردم را ناحق و ناروا به میدان بردید و صد ها خانواده را داغدار و عزا دار کردید که چه شود فکر می کنید دادگاه بین المللی لاهه تشکیل می شود و یورش تان و طوفان تان در صفحات ملل متحد چه سودی دارد؟ شعار اینکه دیوانگی می کنیم تا هرفرد یک رسانه شویم و موج عظیم بد زبانی و فحاشی راه انداخته اید و به ناموس مردم تعرض می کنید که چه بدست می آورید؟ خرد مندانه همان بود و هست که توافقات آقایان دانش و محقق با حکومت حمایت و تقویت شود و اگر پروژه های توتا و پروژه های که وزارت فواید عامه اعلام کرده است عملی شود کاری مثبت شده و انکشاف متوازن به صورت نسبی عملی شده است. حمایت ازتلاشهای مقامات حکومتی حمایت از استاد محقق و دانش برای تحقق و عملی شدن پروژه ها امر خردمندانه هست و بقیه کارها به نظر من برای این حکومت سودی ندارد دیدیم که جوابش در برابرطوفان دیوانگی چه بود و گفتند تشکر که صفحات مارا معرفی کرده اید. می دانم که لمپنها و لشکر فحاشان از این حرفها خوشش شان نمی آیند و هم چنان به بد هانی و بد زبانی و حرمت شکنی می پردازند که برای من اهانت و توهین و دشنام در حدی پیشقلی ارزش ندارد اهانت خودش چیست که دشنام دهنده ارزش آن را داشته باشد. حرف صریح و روشن من این هست که جغلکاری دیوانگی و لمپن بازی در نیاورید خردمندانه و عاقلانه فکر کنید و با شعار و خیال پردازی چیزی حاصل نمی شود و این حکومت هم حکومتی نیست که پاسخگو باشد و می بینیم که چه قدر گرفتاری دارد و توان عملی کردن خیلی چیزها را هم ندارد و اختلافات هم که پیدا کرده است نتیجه اینکه با این جغلبازی که راه انداخته اید همه اش بی فایده و بی نتیجه هست و بی جهت مردم را به ماتم نشانده اید و هر روز جنازه جوانان را به دوش گرفته و مراسم خاکسپاری دارید . منطقی ترین حالت همان است که از مقامات حکومتی بخواهیم که پروژه لین دوصد بیست کیلوولت و دیگر پروژه های اعلام شده وزارت فواید عامه را که جناب بلیغ اعلام کرده است را تطبیق نماید.


شاه امان الله ستاره تاریخ و سیاست افغانستان


امروز ، سالروز استقلال هست 97 سال پیش از امروز استقلال افغانستان اعلام شد. روایت روز استقلال متفاوت نقل شده است اما بهر صورت استقلال در زمان امان الله اعلام شد. من امروز در قصر مرمرین صحبت داشتم دیگر سخنرانان داکتر امین احمدی آقای رفیع الله رفیع و یک خانم بزرگوار استاد دانشگاه بودند. من در باره شاه امان الله با ذکر مشخصات دوره امانی گفتم و مدعی شدم که امان الله درآسمان تاریخ و سیاست افغانستان یک ستاره هست. دید گاه امان الله در باره رسانه و مطبوعات در باره آزادی و حقوق زن در باره لغو بردگی انسان در باره برابری اقوام افغانستان و در باره غرور و سربلندی  در مقابل استعمار انگلیس و درباره سیستم و نظام سیاسی مبتنی بر قانون با گذشت 97 سال از اعلام استقلال، زنده و سازنده هست و تاکید کردم که ما هنوز که هنوز است به دیدگاه ها و نظریات وی و وزیرخارجه شان محمود طرزی نیازمند هستیم و این درست است که بگوییم امان الله یک ستاره هست و دیدگاه وی کهنه نشده و جامعه ما به افکار و نظرات وی بشدت نیاز دارد. 


قطار عکسها


دیروز که در مراسم استقلال شرکت کرده بودم نکته جالب برایم قطار عکسها بود. چندین لین تصاویر وجود داشت. لین تصاویر شهدا لین تصاویر رهبران و فرماندهان جهادی و لین تصاویر شعرا و چندین لین دیگر و اما لین و قطار عکس زعمای افغانستان واقعا دیده نی و تماشی بود از همان مبدا که کسی برای اولین بار خودرا امیر و حاکم این سر زمین اعلام داشته و تا آخرین آن که داکتر محمد اشرف غنی باشد ، عظیم ترین قطار عکسها بود البته تاریخ که همان 5000 ساله هست اما عکس آمرا به آنجا نمی رسد حلقات مفقوده زیاد داریم اما همین مقدار که نصب شده بود نیز حیرت انگیز بود. عکس امیر حبیب الله خان کلکانی خادم دین رسول الله را در پهلوی عکس امیر نادر خان گذاشته و چنین چیده بود . جنرال صاحب دلاور گفت این یاد آور تاریخ تلخ قاتل و مقتول ما هست. اگر یک نگاه دقیق و موشکافانه به تاریخ داشته باشیم اغلب همین گونه هست تصاویر یک نوع قطار عکسهای قاتل و مقتول هم هست و این نشان می دهد که تاریخ سیاست و تاریخ جابجای قدرت در افغانستان همیشه با خون و همیشه با قتل همراه بوده است و این تاریخ را ممکن هرکشوری داشته باشد اما بشترینش ازما است. برخی در کامنت قبلی من عیب گرفته است که چرا از محمود طرزی ستایش کرده ام او مخالف زبان فارسی بود که شاید بوده من نمی دانم ولی خاطراتش و نوشته هایش را به دری خوانده ام خود اما الله هم به فارسی و دری می نویشت و یا اینکه تعریف شاه امان الله باعث دلگیری طرف داران امیر حبیب الله خادم دین رسول الله می شود می دانم که می شود مهم نیست زیرا همه چنین بوده و در قطار عکسها عمدتا فاتح جای قبلی را گرفته است و قبلی را کشته و سر به نیستش کرده است با تمام این اوضاع و احوال بازهم تاکید می کنم که شاه امان الله و محمود طرزی در تاریخ حاکمان کشور " ستاره ها" در آسمان سیاست و تاریخ ما هست. 

نگاه درونی و بیرونی -23-

منطق حل بحران


بحران سیاسی راه حل سیاسی لازم دارد. حکومت وحدت ملی با یک بحران رو برو گردیده است ریشه این بحران نادیده گرفتن اسناد و موافقتنامه های سیاسی حکومت وحدت ملی هست. حکومت وحدت ملی بنیاد و پایه اش توافقنامه سیاسی هست و راه حل هم تنها و تنها رعایت اصول و ماده های همین سند در امر اصلاحات انتخاباتی، در امر تعدیل قانون اساسی و تذکره الترونیک، تشکیلات اساسی دولتی میکانیزم عادلانه تعیینات حکومتی و تقرریها هست. تمام این امور باگفتگو و اصل تفاهم و مشوره ممکن است. راه حل به نظر من ادامه مذاکره و ادامه گفتگو رهبران حکومت وحدت ملی هست و دوستان بین المللی هم در صورت لزوم گفتگوها را بر مبنای اسناد و توافقنامه سیاسی مورد تشویق و ترغیب قرار دهند. منطق حل بحران درونی حکومت وحدت ملی چیزی غیر از مراجعه به اسناد و مدارک تنظیم شده و تثبیت شده ملی نیست. ایجاد و تکوین حکومت وحدت ملی که در واقع همان حکومت ایتلافی هم هست. زیرا در انتخابات 2014 ما با چالش عظیم بر خوردیم علت و بنیان این چالش همان تقلب گسترده انتخابات و خلاف کاریهای دو کمیسیون انتخابات و سمع شکایات و درواقع انتخابات بدی بود که داشتیم راه بیرون رفت از این بحران مشارکت هردو تیم در انتخابات بود. این راه حل آخرین راه حل خروج و عبور از بحران بود و هیچ منطقی دیگری برای گذار از بحران را نداشتیم. ایجاد حکومت ایتلافی و و حدت ملی مستلزم تهیه اسناد و مدارک پایه بود که باید به آن پرداخته می شد. حکومت وحدت ملی نیاز به تیوری و نظریه خاصی خود را داشت و باید اسنادی در این خصوص تهیه می شد. برای تکوین و ایجاد حکومت وحدت ملی و نجات از یک چالش و نجات از انقطاب و اعلام حکومت موازی، ما ناگزیر بودیم که یک چارچوب را تهیه نماییم. در آن زمان هیات که ازسوی تیم اصلاحات و همگرایی  مذاکره می کرد مسوولیت آن به عهده من بود و مسوولیت گفتگو و مذاکره تیم تحول و تداوم به عهده جناب حنیف اتمر. عمده ترین کار ما تهیه اسناد سیاسی برای حکومت وحدت ملی بود. اولین سند که در 21 سرطان 1393 تهیه شده ، همان چهارچوب سیاسی حکومت وحدت ملی بود. در این چارچوب تصریح شد که دو تیم پیشتاز انتخاباتی شریک قدرت سیاسی شوند و با مشارکت دو تیم حکومت وحدت ملی ساخته شود. اصل مشارکت تعهد بنیادی و مشترک و توافق شده میان دو تیم بود. البته در چهارچوب سیاسی به تعهدات اساسی دیگر نیز اشاره شده است مثل اصلاحات نظام انتخاباتی ، تعدیل قانون اساسی پست صدر اعظم اجرایی و تذکره الیکترونیک و... این چهارچوب مورد تایید رهبران دو تیم آقایان داکتر عبدالله و محمد اشرف غنی و شرکا و متحدان بین المللی وزیر خارجه آمریکا آقای جان کری، نماینده اتحادیه اروپا و جناب یان کوبیش نماینده تام الاختیار سازمان ملل متحد در افغانستان قرار گرفت. چهارچوب مشارکت دوتیم اولین سندی هست که برای ایجاد حکومت وحدت ملی تهیه شد و متعاقب آن در 17 اسد برابر با 8 اگوست 2014 اعلامیه مشترک و ضمایم آن صادر شد در این اعلامیه مشترک که دو ساله می شود و در دومین سالگردش چندین گفتگو و مصاحبه با خبر نگاران و رسانه ها داشتم. مفاد اعلامیه مشترک نیز تاکید روی چهار چوب و تاکید روی عملی شدن اصلاحات تعدیل قانون اساسی و لویه جرگه و ایجاد پست صدر اعظم اجرایی و.. شده است. سند سومی که در واقع سند مادر و سند محوری و بنیادی حکومت وحدت ملی گفته می شود، توافقنامه سیاسی هست من شخصا برای تهیه آن وقت زیاد و مذاکرات طولانی قریب به چهار ماه را داشتم روی این سند هم در شورای سیاسی تیم بحث می کردیم و هم درراس هیات با تیم مقابل وارد گفتگو بودم اما باید اذعان نمایم که در نهایی شدن توافقنامه همان مذاکرات 1 ب 1 من با جناب اتمر کارساز شد و در غیر آن ما نمی توانستیم دیدگاه های متناقض و متلاشی شده را در فضای بی نهایت متشنج جمع نماییم حرف این بود که نورستانی و رفقایش تقلب کرده و حق مسلم و برنده انتخابات را زیر پا کرده است. مذاکره در چنین فضایی و پیشبرد امر ساده ای نبود و ما در چنین شرایط و و ضعیت موفق شدیم که موافقتنامه را تهیه نماییم و در نهایت آن را به تصویب برسانیم و گذشته از حمایت تیمها و نخبگان سیاسی و گذشته از تایید قاطع داکتر عدالله و داکتر غنی ، از این سند جامعه جهانی نماینده سازمان ملل و نماینده اتحادیه اروپا و وزیر خارجه آمریکا و دیگر نمایندگان خارجی حمایت کردند. آقای وحیدالله شهرانی عضو تیم و هیات بار ها و بارها به من می گفت دپلماتهای خارجی از شیوه مذاکرات تان ستایش می کنند و به من گفته اند که کار جناب ناطقی قابل ستایش هست. شهرانی در عین حالیکه که با هم در مواردی اختلاف نظر داشتیم و با تندریها موافق نبودم و لی در نهایت می گفت که وقتی شیوه و روش کار تان را دپلماتهای خارجی و ناظر در امر مذاکرات تایید نمایند منم قبول دارم. شکی نیست که تیم مقابل به مسوولیت جناب حنیف اتمر و بحثهای ممتد دوستان در شورای سیاسی تیم اصلاحات و همگرایی در غنامندی و موفقیت ما تاثیر زیادی داشت. حمایتهای کم نظیر داکتر صاحب عبد الله و معاونان شان برای تهیه و نهایی شدن توافقنامه، چشم گیر تاریخی و سازنده بود. این موافقتنامه تهیه و تایید و تصویب گردید و در 29 سپتامبر 2014 حکومت وحدت ملی بر مبنای همین موافقتنامه اعلام شد و رسما قدرت از حامد کرزی به رهبران حکومت وحدت ملی منتقل و مراسم تحلیف بجای آورده شد. رییس کرزی در سخنرانی پایان دوره ریاست جمهوی خود با ظاهر فرخنده و با دلی شکسته با ارگ خداحافظی کرد.


محورهای اساسی  موافقتنامه و دلایل بروز اختلافات:


عناصر اصلی تشکیل دهنده موافقتنامه سیاسی و دلایل بروز اختلاف 


این بحث، عمیق، طولانی و همه جانبه است. امروز خبرگار بی بی سی جناب آروین به دفتر من، آمد و در دفتر صدارت کتاب" فرستاده" را به من هدیه کرد "فرستاده "نام کتاب خاطرات داکتر زلمی خلیلزاد هست این کتاب بسیار جالب هست خلیلزاد از قدرت توانایی و تسلط خود بر افغانستان بخصوص از تسلط خود بر رییس کرزی پرده بر می دارد و نشان می دهد که چه قدر در قهر در خنده و در تصمیم گیری و در راهنمایی وی نقش داشته است یک نمونه همین یاد داشت پشت جلد کتاب" فرستاده" هست اگر فرصت خواندن تمام کتاب را ندارید همین چند سطر پشت جلد را بخوانید که داکتر خلیلزاد چه قدر نقش و تاثیر داشته است؟ و در ملاقات با کرزی چه گونه ظاهر شده ؟ و مطالب را گوشزد می کرده است که کرزی چه کند و چگونه موضع بگیرد؟. بلند پروازیهای داکتر خلیلزاد زیاد و نقشش در زمان کرزی بیش از یک فرستاده نشان داده شده است من اگر مشاور رییس کرزی بودم و به وی مشوره می دادم که هرگز بی تفاوت نباشد و خودم هم ساکت نمی نشستم و واکنش داشتم و جواب می دادم. تشکر از اروین. اروین از ماجرای توافقنامه و دلیل بحران سیاسی نیز پرسشهای داشت و اتفاقا چند دپلمات خارجی دیگر نیز در دفتر صدارت برای ملاقات آمده بودند روز پر مشغله ای داشتم. و اما بحث موافقتنامه سیاسی همان گونه که اشاره کردم این سند در واقع سند مادر سند بنیادی و سند محوری حکومت وحدت ملی هست برخی معتقد هستند که پایه و بنیاد حکومت وحدت ملی را همین توافقنامه تشکیل می دهد البته که این نظریه  درست هم هست اما این به این معنا نیست که موافقتنامه ربطی به قانون اساسی ندارد نه، این طور نیست. موافقتنامه ریشه در قانون اساسی و ریشه در ماده 50 قانون اساسی دارد که گفته شده در یک شرایط اضطراری و فوق العاده رییس جمهور می تواند نهادی را ایجاد نماید ما در بحران قرار داشتیم و برای عبور از بحران، نهاد ریاست اجراییه با صلاحیتهای ایجاد شد ولی کلیت و تمامیت ساختار حکومت وحدت ملی در توافقنامه و ضمایم آن متجلی و متبارز شده است. محورهای بنیادی آن یکی اصلاح نظام انتخاباتی هست این موضوع اهمیت زیادی دارد دلیل اهمیت و اولویت آن تجربیات ویرانگر و حیرت انگیز انتخابات 2014 هست که در تاریخ انتخابات و نظامهای بشری بی سابقه و بی نظیر هست یک کشور کوچکی مثل افغانستان نتایج آرای چند میلیون رای دهنده پس از شش ماه اعلام می شود و تقلب بحدی هولناک و ترسناک هست که سر به میلیونها می زند این امر چشم همه را سوزانده بود و تصمیم جمعی و خرد سیاسی این شد که حکومت وحدت ملی پس از اعلام که در 29 سپتامبر 2014 صورت گرفت پس از اعلام، بلادرنگ و بلافاصله اقدام به ایجاد کمیسیون خاص انتخاباتی نماید و نظام انتخاباتی را اصلاح نماید اصلاح سیستم انتخاباتی از اولویتهای درجه اول و از مسوولیتهای تاریخی و ملی حکومت وحدت ملی اعلام شده است. حکومت ایتلافی و و حدت ملی این کار را کرد و البته با تاخیر کمیسیون ویژه اصلاح نظام انتخاباتی را ایجاد کرد و این کمیسیون با گذشت پنج ماه کار روی اصلاحات در نهایت یک پکیج اصلاحی ده ماده ای را به ریاست اجراییه ارایه کرد و انتظار می رفت که رییس جمهور عین همان پکیج را طی فرمانی عملی و اجرایی نماید اما رییس جمهور با تغییرات زیادی طی فرمانی اصلاحات انتخاباتی را به پار لمان فرستاد و این کار دوبار صورت گرفت یعنی رییس جمهور دو بار فرمان اصلاحات را به مجلس فرستاد و هردو بار رد شد و حالا منتظر فرمان سوم هستیم. اعضای کمیسیون که روی اصلاحات انتخاباتی کار کرده اند بشدت از تغییرات ارگ در نظام انتخاباتی ناراحت و ناراضی هستند از نظر آنها ارگ اصلاحات را باطل و خراب کرده و امر انتخابات را بر گردانده به همان سیستم زمان کرزی که همان نظام اس ان تی وی هست. بهر تقدیر اشکالات زیادی در اصلاح نظام انتخاباتی پیش آمده است ریاست اجراییه علیرغم انتقادات قبول کرده بود که فرمان تقنینی از سوی پارلمان تصویب و امر انتخابات شروع شود اما با پیش آمدن بحران نو و اظهارات تند و صریح داکتر عبدالله ریس اجراییه، این گونه به نظر می رسد که دیدگاه و موقف ریاست اجراییه تاکید روی همان پکیج کمیسیون ویژه اصلاحات باشد و این یک نوع دیدگاه و موضع قاطع ریاست اجراییه را نشان می دهد اینکه داکتر صاحب عبدالله اعلام داشت که موافقتنامه خط قرمز ما هست و ما خواهان تطبیق آن هستیم و این حق مردم ما هست. اصلاحات انتخاباتی عمده ترین محور و مولفه و از عناصر کلیدی موافقتنامه سیاسی می باشد. محور دوم بر می گردد به پیش نویس تعدیل قانون اساسی این موضوع هم در توافقنامه سیاسی و در چهار چوب و در اعلامیه مشترک هفده اسد و در فرمان 35 رییس جمهور به صورت مکرر مورد تاکید قرار گرفته است. لویه جرگه قانون اساسی به این دلیل دایر می گردد که قانون اساسی تعدیل شود و جایگاه رییس اجرایی به صدر اعظم اجرایی تغییر نماید و این تعدیل مستلزم این هست که پیش نویس تعدیل قانون اساسی تهیه و نوشته شود و این کار براساس ایجاد یک کمیسیون بنام کمیسیون تعدیل قانون اساسی پیش بینی شده است. من در کمیسیون نظارت بر توافقنامه سیاسی روی این موضوع تاکید کرده ام و از اعضای کمیسیون خواسته ام که نقاط ضعف و موارد نقض را شناسایی نمایند کار ما نشان می دهد که 22 مورد نقض موافقتنامه در طی دو سال گذشته صورت گرفته است و این بسیار تلخ و نگران کننده هست که این همه نقض در یک سند پنج شش صفحه ای را شاهد باشیم یکی از موارد نقض همین نادیده گرفتن پیش نویس تعدیل قانون اساسی هست که تاکنون و با گذشت دو سال این کمیسیون اصلا ایجاد نشده است.

محور مهم و بنیادی دیگر، ساختار حکومتی و تقسیم قدرت میان دو تیم هست این بخش پیشرفتهای خوبی داشت و یافته های ما نشان می دهد که شاخصه های خوبی داشته ایم اما می ببینیم و دیدیم که بحران از همین ساحت آغاز شده است ....

نگاه درونی و بیرونی -۲۲-

عبور از میدانهای، ماین، ممنوع


شهدای عظیم کربلای دهمزنگ حاصل خطاها و محاسبات غلط بود و از عقل خرد و علم دانایی کار گرفته نشد و این شد که سر مایه ملی و بزرگی را از دست دادیم شهدا کربلای دهمزنگ عموما تحصیل کرده و فارغان مراکز علمی کشور بودند. خطا و محاسبات نادرست از این بابت هست و من البته در اینجا به عوامل سیاسی استخباراتی و پشت پرده نمی پر دازم تنها صورت امر را بررسی می کنیم. یک متخصص امور ماین گذاری که خارجی هم هست می گوید عمده ترین رسالت ما در میدانهای ماین گذاری شده یک شناسایی و دیگری اخطار و ابلاغ به عابران هست و این حق ماست و علم دانش و مسوولیت وجدانی و اخلاقی ما است که ابلاغ کنیم و اخطار دهیم تا مردم عالم و عامی از میدانهای ماین گذاری شده عبور نکنند. روایت این متخصص و مسلکی و تاکید روی اخطار و ابلاغ منطق نیروهای امنیتی را نسبت به منطق افراطیون جنبش تر جیج می دهند. اگر این ادعا درست باشد که اخطارها در حدی کافی و لازم داده شد و گفته شد که خطرات بالای امنیتی انفجار و انتحار جان مردم را تهدید می کند در این صورت نباید مردم را روی میدانهای ماین می بردیم که بردیم. منطق رادیکالهای جنبش این است که خوب ما تظاهرات کردیم و مطالبات داشتیم تظاهرات و اعتراضات حق مسلم و مسجل ما در قانون اساسی هست مثل نفس ،حرکت و راه رفتن، که حق انسانی همه هست و کسی حق ندارد به کسی بگوید راه نرو و مانع راه رفتن وی شود چون راه رفتن حرکت کردن حق مسلم و مسجل وی در حیات هست و اما هر راه رفتن که منجر بهلاکت آدمی شود جایز نیست وقتی متخصص و مسلکی ماین اخطار می دهد که نباید از این منطقه و از این راه و از این دشت حر کت نمایید و حق نداری که راه بروی زیرا منطقه ماین فرش شده است. عقل حکم می کند که به سخنان رهنمای ماین، گوش داده شود و این حکم خرد است و اگر بی خردی کند و لج بازی در آورد و استدلالهای از این نوع که کسی حق ندارد مانع حرکت و راه رفتن من شود، این گونه استدلالها هر گز منطقی و عقلانی نیست. رادیکالهای جنبش باید به اخطارهای داده شده پولیس توجه می کردند و جدی می گرفت و نباید مردم را به میدان خطر و به تظاهرات می کشاند که هر لحظه خطر انفجار و انتحار متصور بود. شهدای عظیم دهمزنگ حاصل خطا و گناه گردانندگان افراطی هست البته قضایا به درستی بی طرفانه ومنصفانه بررسی شود که چنین اخطارهای به مردم و به گردانندگان جنبش داده شده بود و یانه؟ یکی از رهبران رادیکال جنبش آقای سعادتی در کنفرانس خبری خود گفت که ما اخطارها را جدی گرفتیم و در تظاهرات دوم اسد شرکت نکردیم عین چنین نوشته ها و اظهارات رهبر رادیکال دیگر جنبش عبد الرحمان رحمانی گفته است که ما موافق تظاهرات نبودیم زیرا که خطرات ازسوی نیروهای امنیتی به روشنی گوشزد شد با این وضع سخت اشتباه کردیم و سخت گناه کردیم و سخت در پیشگاه وجدان و انسانیت و درپیشگاه ارواح شهدا شرمنده هستیم. رویداد دهمزنگ یک نوع عبور از میدان ماین بود . 


سیمای خون آلود و غبار آلود


رویداد دوم اسد 95 و شهدا عظیم میدان دهمزنگ، حاصل خطاهای انسانی و جبران ناپذیر و پرسش بر انگیز هست. در حال حاضر خطوط و چشم انداز بعدی این واقعه دلخراش به دو بخش حقوقی و عدلی قضایی و بخش سیاسی کشانده شده است. بخش حقوقی آن را کمیته حقیقت یاب پیش می برد و امید واریم خطا کاران در هر سطحی و درهر جایگاه که هستند مجازات و به پنجه قانون سپرده شوند و این خواست و مطالبه ملی هست. اما بخش سیاسی این رویداد ادامه پیدا می می کند و دوامدار هست.از 12 ثور 95 قصه لعنتی توتاپ به میدان آمد و این قضیه به دلیل اقدامات مافیای شرکت برشنا و و زارت انرژی و آب در سه سال گذشته به یک بن بست کشیده شد. راه حل گفتگو و مذاکره با حکومت بود. منطق گفتگو یک منطق جامع مورد قبول همه بود احمد بهزاد سر دسته افراطیون جنبش در همان روزها تا کید و پا فشاری داشت که نام وی و دوستانش در لیست کمیته و هیات گفتگو نوشته شود. ترکیب هیات گفتگو 6 و 7 بود. اما به دلایل نا معلومی افراطیون جنبش با حکومت مقاطعه کردند و بجای مذاکره راه مبارزه تهدید و تظاهرات را انتخاب کردند. دلیل مقاطعه سیاسی بود و محرکان پشت صحنه نمی خواستند که با حکومت مذاکره شود و داستان برق توتاپ که امر خدماتی عام المنفعه هست، به راحتی و آسانی آن را سیاسی کردند. دلیل انقطاع و استدلالهای افراطیون تماما سیاسی شد و با شعارهای تند و آتشین علیه حکومت در داخل و خارج ابعاد مخالفت آشتی ناپذیری و ضدیت با حکومت و مذاکره را توسعه و گسترش دادند و این نگاه ، درونی و دوستانه با نظام سیاسی نبود.در لندن کنفراس رییس جمهور را مختل کردند و آماده گی برای نشست ورسا گرفتند و.. حکومت بخاطر آغاز گفتگو ها پروژه توتاپ را به تعلیق در آورد و گفتگوهای رهبران معتدل جنبش و حکومت پس از ده روز بررسی به این نتیجه رسید که تغییر لین توتاپ مشکل و دشوار و توام با پیامدهای اجتماعی نفاق تفرقه ملی همراه می شود و بجای آن طرح 220 کیلوولت را تایید کرد. معاونان رییس جمهور و رییس اجراییه که در آغاز با توتاپ مخالفت داشتند و در مصلی شهید مزاری اعلام داشتند که از حق مردم دفاع می کنند و این مساله را دنبال و راه حل برایش پیدا می کنند و اما با پیدا شدن راه حل که همان طرح بدیل بود، معاونان رییس جمهور و رییس اجراییه آقایان دانش و محقق طرح بدیل را قبول کردند و آن را مناسب ترین راه حل برای برق مناطق مرکزی اعلام کردند آنها معتقدند که 300 میگاوات برق برای بامیان کافی هست و دلیلی برای رد آن وجود ندارد و به همین دلیل آقایان محقق و دانش رسما مخالفت شان را با اعتراضات و تظاهرات اعلام داشتند و به همین علت در تظاهرات 27 ثور 95 اشتراک نکردند و تظاهرات را بی فاییده و سیاسی و حربه ای بر ضد حکومت وحدت ملی گفتند. اما افراطیون جنبش و استاد خلیلی و داکتر مدبر رهبران سیاسی کماکان دو شادوش افراطیون جنبش حرکتهای اعتراضی را علیه حکومت شدت بخشیدند و گفتند که هر گز از خواسته جنبش عدول نمی کنند خواست همان است که لین 500 کیلوولت از بامیان و میدان وردک عبور نماید و به هیچ وجه با حکومت در این مورد گفتگو نمی کنند. انشعاب و انفکاک در جنبش پیش آمد زیرا با قبول طرح بدیل بعنوان یک دست آورد یک بخش بزرگ و معتدل جنبش به حمایت از مذاکره و قبول راه حل ، دیگر با جنبش روشنایی و دو جناح افراطی و سیاسی جنبش مقاطعه کردند این اولین انشعاب بود که در جنبش پیش آمد. جناح سیاسی به رهبری خلیلی و مدبر و جناح رادیکال و افراطی به رهبری بهزاد، ناجی و جعفر مهدوی و رحمانی و.. موقف آشتی نا پذیری و ضدیت و مخالفت با حکومت را در قالب اجتماعات در مصلی شهید مزاری را پیش بردند و در روز سوم عید بود که اعلام کردند که در دوم اسد تظاهرات خیابانی و نا محدود را بر پا می کنند و مسیر همان مسیر های ده گانه هست که در اعلامیه های بعدی اعلام می کند. در تاریخهای نزدیک به دوم اسد با حمایت و پشنهاد آقایان محقق و دانش مذاکرات با دو جناح سیاسی و افراطی جنبش آغاز شد. گفتگوها میان استاد خلیلی و مقامات امنیتی و حکومتی عملا شروع شد و حاصل این مذاکرات بر اساس روایت استاد خلیلی و سعادتی توافق با حکومت بود. افراطیون جنبش ادعای دیگری دارد که استاد خلیلی برای خود مذاکره کرده و امتیازات برای خود گرفته است. آصف آشنا در یک گفتگوی تلویز یونی همراه با سعادتی اظهار داشت که کریم خلیلی تمدید ادامه کار فرزندش تقی خلیلی را در آذر بایجان بحیث سفیر گرفته است و اینکه سعادتی رییس ارگانهای محل شود و جنرال جوهری معاون در وزارت دفاع و دو نفر دیگر در وزارت تراسپورت و جای دیگر مقرر شوند. این توافقات خلیلی با حکومت را اسد الله سعادتی نفر نزدیک به استاد خلیلی رد کرد ولی افراطیون جنبش بشدت به گفتگوهای خلیلی با حکومت مشکوک و مظنون هستند بخصوص اینکه در ساعت 11شب و آغاز روز دوم اسد اعلامیه مشترک از سوی آقایان خلیلی مدبر و استاد شفق صادر شد و از مردم خواستند که با حکومت به توافق رسیده و در تظاهرات فردا دوم اسد شرکت نمی کنند. اعلامیه بسیار دیر هنگام منتشر شد و کسی از مردم به درستی مطلع نشدند. منتقدین به استاد خلیلی و همکارانش بشدت انتقاد وارد می کنند که مردم را دعوت به تظاهرات کردند و در لب پرتگاه بردند و بعد خود شان عقب نشینی کردند جناح افراطی جنبش انقطاع جناح سیاسی را حمل بر معامله و خیانت کرده است و با بیرحمی تمام در صفحات مجازی به جناح سیاسی جنبش حمله ور شده است موج دشنامها روی جناح سیاسی و شخص استاد خلیلی بسیار سنگین بیرحمانه و ضد کرامت انسانی هست و این لاابالیگری و دشنام عبور از همه خط قرمزهای اخلاقی هست. چماق داران و فحاشان جنبش واقعا از حد گذرانده اند تاجای که تصاویر شهدا را از دیوار مساجد به زیر انداختند و تا جای که اقدام به تخریب قبر پدر استاد خلیلی کرده اند و آقای سعادت غزنوی مستند عکسهای تخریب و ویرانی را در صفحه خود گذاشته هست. در حال حاضر جناح سیاسی جنبش با رهبری استاد خلیلی نیز انشعاب کرده است و در گیری و اتهامات بی نهایت شدید علیه هم دیگر وارد می کنند. جناح سیاسی از جناح بهزاد و ناجی جدا شده و راه نو را آغاز کرده و با نام جنبش روی مطالبات خود تا کید دارد. جناح افراطی جنبش در جمعه گذشته در مصلی شهید مزاری اعلام داشته که تا چهلم شهدای دهمزنگ به حکومت وقت می دهد که خواسته های شان را که عبور لین برق از بامبان باشد را قبول نمابد در غیر آن صورت دست به اعتراضات مجدد و نافرمانی مدنی می زند. جنبش روشنایی در اثر غفلت لجاجت و در اثر مداخلات سیاسی و در اثر دست اندازیها و فشار بر حکومت به اینجا رسیده است.


 حد اقل جنبش به سه پاره تقسیم و انشعاب کرده است. انشعاب پیش از تظاهرات 27 ثور و طرح بدیل و تا کید به عملی و اجرایی شدن این طرح. انشعاب ساعت 11 شب توسط جناح سیاسی و تنها ماندن افراطیون جنبش. در اینجا دسته اول دچار مشکلات کمتری هست زیرا از همان اول وارد مذاکره شد و امتیاز طرح بدیل برای برق را گرفت. دسته و انشعاب دوم به نظر بد ترین آسیب را دیده است زیرا معاملات و تفاهمات که با حکومت کرده باشد معلوم نیست تا چه حد عملی می شود. از شعارهای جناح سیاسی بعد از واقعه دهمزنگ ج پیدا هست که کار شان با حکومت هم بیخ و ریشه ای ندارد. زیرا استاد خلیلی کماکان تاکید دارد که لین 500 ولت توتاپ مسیرش تغییر نا پذیر هست و از طرفی بشدت در معرض اتهام و دشنام از سوی هوداران افراطی جنبش واقع شده که ترمیم این شکاف عمیق و بی اعتمادی مطلق بین جناح سیاسی و جناح افراطی جنبش به این ساده گی قابل جبران، پر شدن و ترمیم نیست. جناح سیاسی جنبش به این دلیل صدمات سخت حیثتی را متقبل شده است که بدون هیچ دست آوردی گرفتار مخمصه گردید آقایان محقق و دانش می تواند بگویند که خوب ما در حکومت بودیم و این دست آورد را داریم اما جناح سیاسی جنبش هم توهین و دشنام می خورد و بی حرمتی به گذشتگان می شود و هم با جناح افراطی در گیر شد ه است و هم چیزی برای عرضه کردن تا بحال نداشته است. و اما افراطیون جنبش اگر بلحاظ عدلی قضایی در ماجرای خونین دهمرنگ کدام امر قضایی برای شان پیش نیایند و به سوالات که متوجه آنها هستند که چرا با وجود اخطارها، مردم را به میدان ماین برده اید بتوانند جواب دهند در این صورت از معرکه جان سالم بدر کرده و کماکان جناح سیاسی جنبش را تحت تاثیر قرارداده و رهبری جنبش را از دست خلیلی و مدبر می گیرند و آنهارا نیک اوت خواهند کرد. به نظر شخصی من، دیگر استاد خلیلی و دوستانش دور جنبش را پس از واقعه دهمزنگ خط بکشد و این جنبش و توتاپ این قدر ارزش نداشت که این همه خون برایش ریخته شد خون یک جوان ما صد توتاپ را ارزش داشت. استاد خلیلی بهتر است همان هواداران حزبی خود را داشته باشد و کما فی السابق با کار خود ادامه دهد و جالب هم این است که در تظاهرات شرکت نداشت و کسی وی را مسوول نمی داند گرچه افراطیون جنبش استاد خلیلی گناهکار و مقصر اصلی می دانند. و اما برای بعد جنبش ملی شده نمی تواند و جنبش به رهبری افراطیون تبدیل به یک حرکت تباری می شود ممکن است بعد از ماجرای خونین دهمرنگ حتا همان لطیف پدرام را هم از دست به دهد. نکته دوم هم این است که جنبش آینده ندارد زیرا رهبری آن زیر سوال رفته است و هر چه زمان بگذرد اوضاع به نفع جنبش نیست و بعید است که با این رویداد تکان دهنده، دیگر گر دانندگان جنبش موفق به بر گزاری اجتماعات و تظاهرات شوند و کار خیره سری و خود سرانه شان ضربه درد ناکی به دموکراسی هم وارد کرده است و فکر نمی کنم که حکومت  و مردم چندان وقعی به رهبری جنبش بگذارد.

نگاه درونی و بیرونی -21-

هر کی کار خود را می کند


امروز فاتحه عظیم و ملی برای شهدا روز سیاه دوم اسد در مسجد جامع الزهرا گرفته. همه رهبران سیاسی شرکت کردند. من از همکارم پر سیدم رییس جمهور کرزی  در مراسم نیامد. جناب غفاری صاحب گفت ایشان و تیم همراه در مراسم مصلی روز سوم اسد شرکت کرد. خوب این موضوع را جدی نمی گیریم و کدام بخیه سیاسی بین افراطیون جنبش و سیاست مداران قبلی نمی زنیم و می گوییم آن روز رییس کار نداشت محضا لله در فاتحه شرکت کرد و امروز کار داشت و نتوانیست شرکت نماید و باز هم می گوییم که شرکت در مراسم یک فریضه نیست امری مستحب و اخلاقی و احترام به شهدا و قربان یک رویداد و تسلی به باز ماندگان می باشد. ولی رویداد دوم اسد روز سیاه در تاریخ افغانستان بدون صف بندی و خط کشی و بدون واکنش و موضع گیری پایان نیافته است. داعش عامل مباشر جنایت با فلسفه و با بیان دیدگاه اعتقادی مسوولیت را بعهده گرفت و امروز شنیدم که داعش گفته که بر نامه عملیات روی اقلیت جامعه هزاره ادامه دارد و گفته است که اجتماعات آنهارا در افغانستان به خاک و خون می کشانیم. طالبان واکنشش رد و محکوم کردن جنایت دوم اسد بود و گفت که کار ما نیست این کار دشمنان افغانستان و هدف شان ایجاد نفاق و دشمنی در بین اقوام کشور هست. افراطیون جنبش روشنایی اشاره ای به داعش و طالب ندارند و در محافل خصوصی خود گفته اند که جنایت دوم اسد ربطی به داعش ندارد اینها به صورت غیر مستیقم حکومت را مسوول می دانند برخی شان می گویند اصلا خود حکومت در پشت ماجرا قرار دارد و برخی شان احتیاط می کند و می گویند که حکومت امنیت راهپیمایی را نگرفت و بجای آن امنیت خود را گرفته است. نیروهای امنیتی و پولیس کابل می گویند که گردانندگان جنبش از ده مسیر که تقریبا تمام شهر کابل را احتوای می کند، راه پیمایی اعلام کردند و این مساله ما را مجبور ساخت که تمامی راه های منتهی به فواره آب را زیر نظر بگیریم و نیروها را در همه جا پخش نماییم و همین کا را هم کردیم. داوود ناجی یکی از رهبران رادیکال و افراطی در کنفرانس خبری خود گفت که ما توافق کردیم و حرف پولیس را قبول کردیم که از نه مسیر صرف نظر می کنیم و می گذریم و تنها از یک مسیر که چوک شهید مزاری تا دهمزنگ باشد ، راه پیمایی می کنیم. البته این ادعا و روایتها بسیار ضد نقیض و متفاوت است و باید بررسی شود که اصل ماجرای چه بوده؟ و چه گذشته است؟ امروز برخی فیسبوک نویسان جدی پر سابقه پرسش دیگری را مطرح کرده است که در حوالی ساعت دو نیم رهبران جنبش صحنه را ترک گفتند و دلیل ترک صحنه را نماز خواندن شان گفته است البته این پرسش در حد اتهام به رهبران جنبش در همین ساعتهای نزدیک به انفجار وارد شده است و دلیل اینکه صحنه را ترک گفته سلامتی همه آنها بجز ذوالفقار امید است که در شفاخانه بستری هست و اما بقیه تماما سالم و هیچ خراشی بر نداشته اند و این پرسش کلان است که در موقع انفجار کجا بوده اند؟ و چرا صحنه را ترک و دلیل شان نمازی هست و یانه؟ علی امیری خود محقق امور حقوقی هم هست و در صفحه فیسبوک خود نوشته است که باید پرسیده شود و زوایای تاریک و پشت صحنه رویداد دهمزنگ روشن شود. من با امیر ی موافق هستم سدی سکندری ایجاد نکنیم و استبداد فحاشی به وجود نیاوریم که هر کی رهبران جنبش را مورد پرسش قرار داد که چرا مردم را و جوانان مردم را اغفال کرده و ازدرس امتحان گذاشته در یک تظاهراتی برده اید که ضریب امنیتی و تهدید بالای خطر را داشته است. مردم بالاخره ابرو عزت و حیثیت دارند این قدر فحاشی و بد زبانی راه نیاندازید بگذارید پرسیده شود. مگر این تهدیدات و خطرات توسط بالا ترین مقام امنیتی بشما گوش زد نشد که شد خود افراطیون جنبش از مذاکرات مفصل شان با رییس امنیت ملی نوشتند و خبر دادند. رییس امنیت ملی با رهبران جنبش برای مساله حقوقی و سیاسی نرفته بود وظیفه امنیت ملی تشریح ووضعیت دشوار امنیتی و خطرات که اجتماعات را تهدید می کند هست و این اتمام حجت لازم داشت و این روشنگری و روشنایی لازم داشت که این تذکرات و روشنگریها و اتمام حجت با رهبران جنبش صورت گرفت و با وصف این پرسش مطرح می شود که با وجود تهدیدات بالا و با وجود تذکرات چرا جوانان مردمرا به خیابانها کشاندید؟ و چرا به این مساله توجه نکردید که تظاهرات را برای مدتی به تعویق می انداختید و با حکومت مذاکره می کردید اما نکردید و تظاهرات راه انداخته اید و گفتید که مسوولیت آن با ماست.. حال دریای خون جاری شد و طبعا سوالات زیادی متوجه رهبران اشتی ناپذیر و رادیکال جنبش هم هست که باید جواب دهد . امیری درست گفته است که باید پرسیده شود. افراطیون کار خودرا کردند و تظاهرات را علیرغم خطر و تهدید با لج بازی راه انداختند و جوی خون تبدیل به دریای خون شد. 


شنبه سیاه و خونین دوم اسد 95


در عراق روحانی افراطی بنام مقتدا صدر چالش بزرگی در مسیر راه حکومت عراق شده است وی با سیاستهای افراطی و آشتی نا پذیرش بشترین عرصه ها و زمینه ها را برای قتل عام مردم در پایتخت عراق را فراهم کرده هست. شکایت از این رهبری افراطی بسیار زیاد هست وی مردم را به اعتراضات علیه حکومت فرا می خواند و بدون ملاحظات امنیتی و شرایط دشوار عراق گردهمایی علیه حکومت راه اندازی می کند و داعش از این فرصت استفاده کرده با موتر و یا افراد انتحاری به مردم معترض حمله می کند و به این ترتیب مردم قربانی و قتل عام می شود. وی با شیوه های افراطی با دست خود مردم را به هلاکت می برد. دوم اسد کابل که  روز سیاه روز خونین و اوج بیرحمی و قساوت داعش را نشان داد ، نتیجه لج بازی افراط گرایی و فقدان و دور اندیشی هست من قبول دارم که اعتراضات و تظاهرات حق مسلم و قانونی مردم هست و هیچ شکی نیست و حکومت افغانستان همانند عراق به اصل اعتراضات مردمی و مدنی اهمیت افراط گونه می دهد با اینکه ضعف های کلان امنیتی وجود دارد و دشمنان رنگارنگ هر روز خون مردم ما را به زمین می ریزند. تحلیل من بین اصول امنیتی و اصول اعتراضات مدنی ، ترجیح امور امنیتی و تقدم آن بر اصل ارزشهای مدنی هست. فرانسه چرا برای شش ماه حالت اضطرار اعلام کرده است با اینکه ثابت و استوار ترین نظام سیاسی در اروپا هست. منطق اصول امنیتی به این دلیل اولویت پیدا کرده که تروریستها مردم را می کشند و بالاری روی اجتماعات مردم مارش می کنند که کردند. در فرانسه جنبش افراطی برای تظاهرات را نداریم اما تجمعات مردم از نوع دیگر هست. حکومت ما باید اصول امنیتی را نسبت به اصول ارزشهای مدنی مقدم بشمارد زیرا شرایط ما غیر طبیعی و غیر نرمال و بی نهایت دشوار و خطرناک هست از این نقط نظر و از این منظر عراق و افغانستان اوضاع مشابه را تجربه می کنند. دشمن بیرحم با نگاه بیرونی و غیریت وا قعا دشمن غدار می باشد و در اعلامیه داعش تصریح شده که نجیب و طلحه خراسانی کشتار شان قربتا الی الله بوده و عملیات استشهادی داشته و خداوند عمل شان را در چهار دهمزنگ را که بالای هفتاد کشتا و بیش از دوصد زخمی داشته است را قبول نماید در حالیکه عدد قربانیان و شهدا دوم اسد خیلی بشتر از ارقام داعش هست. در اینجا تقابل چند منطق هست منطق داعش که گفته که عملیات انتحاری دهمزنگ کاری قربتا الی اللهی ما است و اینها تبهکاران و جانیان حرفه ای هستند. منطق دوم منطق افراطی گیری و آشتی ناپذیری در مقابل حکومت هست. افراطیون در دو کشور عراق و افغانستان حکومت را خاین فاسد و حتا فاشیست می دانند و هیچ اعتمادی به حکومت ندارند و به همبن دلیل با حکومتهاگفتگو و مذاکره ندارند و نمی کنند. گرچه در عراق سخن از رابط های مشکوک مقتداصدر با خارج و با دشمنان حکومت عراق نیز به میان آمده است. منطق افراطیون منطق گفتگو نیست آنها ترجیح می دهند خطابه بخوانند و بر امواج احساسات مردم سوار باشند امروز جای بحث شد که ما صورتهای ظاهری قتل انفجار و متلاشی شدن ابدان شهدا را می بینیم و همینگونه خطابه ها و فحاشیهای بی نظیر در صفحات مجازی را اما واقعا این تمام ماجراها هست و هیچ پشت صحنه ای در کار نیست و با اینکه این گونه موضع گیریهای خصمانه با حکومت و این گونه آشتی نا پذیری و ضدیت مخالفت با گفتگو و مذاکره و کشاندن مردم به خیابانها ، عوامل پشت صحنه هم دارد؟. رحمان رحمانی از اعضای فعال جنبش و از رهبران معترضین در روایتهای درونی از جنبش به نکاتی اشاره دارد که صورتها و رویداد از نوع فیلمهای هست که پشت صحنه های ترسناکی دارد. بهر صورت در حال حاضر کمیسیون حقیقت یاب تشکیل شده و این وظیفه و مکلفیت کمیسیون هست که بی طرفانه و در چارچوب قوانین و رعایت اصل عدالت و بی طرفی کار نماید و این خواست که از متخصصان بین المللی نیز کمک گرفته شود نیز منطق درستی هست. گذشته از دو منطق داعش و تروریست و منطق افراطیون جنبش ، منطق سومی منطق حکومت هست. حکومت افغانستان بشدت متاثر از اصول و ارزشهای مدنی قانون اساسی هست و تا کنون تر جیحاتش اولویت به اصول دیموکراسی ارزشهای مدنی و اعتراضات مدنی و مردمی بوده است در حالیکه در کنار این اصول ، اصول امنیتی و حفظ جان و مال مردم را نیز داریم. شرایط بی نهابت خطر ناک و غیر متعارف را نیز باید مطالعه کرد ما در حال جنگ با تروریستها واربان آنها و با استخبارات دشمن در حال دفاع از جنگ تحمیلی هستیم. کار شناسان امور امنیتی درست می گویند که اولویت و تقدم با اصول امنیتی و تعمیل و اجرایی و عملی کردن اصول امنیتی هست. من شخصا فکر می کنم عراق هم با همبن دیدگاه گرفتار شده و به همین دلیل روحانی افراطی مقتدا صدر هر روز مردم را به خیابانها می کشاند و اعتراضات به قطع برق ، قطع آب ، کمبود دارو ، و گرانی آذوقه و مواد خوراکی و همینگونه عزل نصب مقامات و تقرریها و... را ساز ماندهی می کند و از آنطرف تروریستهای داعش فرصت را غنیمت شمرده و از ضعف و خلا های امنیتی استفاده کرده و مردم را باموج عظیم انتحار و انفجار گرفتار می کند. منطق اصول امنیتی در شرایط حاضر در افغانستان تقدم و اولویت بر اصل آزادی اجتماعات دارد. زیرا نباید اجازه دهیم که داعش و طالب ما را وادار نمایند که نا گزیر شویم و با عبور از دریای خون به آنجا برسیم که از باب ناگزیری و تحمیل تروریستها قوانین و مقررات امنیتی را تعمیل نماییم. عارف رحمانی یکی از رهبران افراطی جنبش در طلوع نیوز گفت حکومت وقتی که می دانیست در سطح بالای تهدید امنیتی قرار دارد نمی گذاشت که تظاهرات صورت بگیرد و می توانیست بخاطر اصول ایمنی و امنیتی اعتراضات را کنسل و متوقف نماید این حرف رحمانی درست است که حکومت نمی گذاشت که تظاهرات دوم اسد انجام شود.اگر پرسیده شود استدلال حکومت این است که تظاهرات خیابانی حق مردم هست که در قانون اساسی تسجیل شده است. منطق حکومت باید در ارتباط با اعتراضات مدنی تغییر کند و نگذارد و مانع از اجتماعات تهدید آمیز و خونبار و خطر آفرین شود زیرا که جان شهروندان و خون آنها مقدس است. این هشتاد انسانی که شهید و صد ها نفر دیگر که زخمی شدند اینها انسان بودند اینها بزغاله نبودند که قربانی دو منطق غلط داعش تروریست و افراطیون جنبش شدند. جنبش در حال حاضر دچار عظیم ترین تفرقه و پرا کندگی شده است دیروز بخش سیاسی و حزبی آن از جنبش کنده شد استاد خلیلی و صادق مدبر از رهبران شناخته شده و معتبر جنبش بودند که در خاک نشستند و تا اخرین ساعات اعتراضات خونین دوم اسد همراه و مشوق و تمویل کننده جنبش بودند و در ماه ثور هم تا 27 ثور که اعتراضات فو ق العاده بود ، جنبش با ماهیت متحد و یگ پارچه حرکت داشت. استاد محمد اکبری در توضیحات خود در خانه استاد دانش روی همین نکته تکیه داشت که من تازمانی همراه و هم داستان شدم که راه حل پیدا شد وقتی که طرح بدیل پیدا شد دیگر برای من اعتراضات معنا نداشت و ما به این موضع گیری افتادم که حکومت طرح 300 میگاوات برق را عملی نماید. منطق آقایان محقق و دانش هم همین است که ما وظیفه خود دانستیم که با پلان 500 کیلوولت از مسیر سالنگ مخالفت کردیم و این مخالفت بخاطر پیدا کردن یک راه حل بود که به آن دست یافتیم. طرح بدیل همان راه حل معقول و خرد مندانه هست و به همین دلیل دانش و استاد محقق پیش از تظاهرات 27 ثور 95 با جنبش قطع رابطه کردند و هردو مقام حکومتی هم هستند و اما صادق مدبر و استاد خلیلی تا آخرین ساعات روز دوم سیاه اسد مردم را تشویق و ترغیب به تظاهرات می کردند و حقیقت مساله هم همبن است که تعداد زیادی از مردم از مخالفت آقایان خلیلی و مدبر خبر نشدند و دیروز آقای سعادتی نماینده خاص استاد خلیلی در نشست خبری خود اعلام داشت که در تظاهرات شرکت نداشتیم اما کماکان روی طرح اولیه فیشنر پا فشاری داریم و طرح بدیل حکومت را قبول نداریم و طرفدار گفتگو و مذاکره با حکومت هم هستیم.. منطق جوانان معترض و انتقادشان تاحدی موجه هستند که پس چرا مارا تشویق و ترغیب به تظاهرات کردید و خود تان را پس کشیدید. جمع بندی بحث این است که آقایان دانش و محقق طرح بدیل را قبول کردند و از همان اول در تظاهرات شرکت نداشتند. موضع مدبر و خلیلی رهبران سیاسی انسجام و حزب وحدت اسلامی رد طرح بدیل هستند اما ساعت یازده و یا دوازده پیش از روز خونین روزسیاه دوم اسد از شرکت در تظاهرات منصرف شدند و لی متاسفانه خیلی دیر و کسی از مخالفت شان با تظاهرات خبر نشد. منطق و دید گاه حکومت تا حالا اولویت و تر جیحات اصول ارزشهای مدنی اعتراضات مردمی بوده و مثل کشور عراق مانع از تظاهرات و اجتماعات مردمی نشده است و اما منطق افراطیون جنبش کماکان رد مذاکره و گفتگو روی لین برق 500 کیلو ولت هستند و امروز داوود ناجی یکی از افراطیون سر شناس جنبش خواهان تطبیق پروژه 500 ولت از مسیر بامیان شد. دیدگاه داعش همان است که قربتا الی الله جنایت و اقدام شرورانه و خونین دوم اسد را انجام داده است. 

نگاه درونی و بیرونی -20-

قتلگاه دهمزنگ و رویدادهای پس از آن


این رویداد شرورانه و خونین و هولناک بود. عامل و مسوول کشتار داعش اعلام شده است یعنی اینکه در صفحات رسمی خود مسوولیت را بعهده گرفت. از این که بگذریم دیروز در منزل آقای دانش معاون دوم رییس جمهور جلسه بر گزارشد. موضوع بحث رویدادهای پس از قتلگاه دهمیزنگ بود. افراطیون جنبش پس از اقدام شرورانه تروریستها ، شب در میدان دهمزنگ که حالا ،چوک شهدا ، نام گزاری شده است، گرد هم آمدند و طرح شان ادامه تحصن در چوک شهدا بود. جنرال مراد علی مراد در این نشست گزارشی مبسوطی از اقدام و ما موریت خودرا ارایه داد. فیصله شورای امنیت این بود که رسما از سوی گار نیزون در رسانه ها اعلام شد. بر اساس این فیصله عام هر گونه تحصن و نشست در چوک شهدای دهمیزنگ، ممنوع و خلاف مقررات و مخاطره آمیز اعلام شد و این احتمال که حمله تروریستی دیگری انجام شود نیز متصور بود. جنرال مراد موظف بود که موضع حکومت و فیصله شورای امنیت را به سران معترضین در میان بگذارد و از آنها بخواهند که تحصن در چهار راه دهمیزنگ به هیچ وجه قابل قبول و به صلاح امنبت نیست. افراطیون حرف جنرال را قبول نداشتند و اصرار برای ماندن در، چوک شهدا، را داشتند. جنرال مراد علی مراد گفت که من به آنها گفتم که از طرف حکومت، اجتماعات برای مدت ده روز ممنوع اعلام شده و همه رسانه ها موقف دولت و شورای امنیت را علام کرده اند و اگر شما حرف مرا قبول ندارید من مجبورم رابطه و تماس خود را باشما قطع کنم و نیروهای امنیتی خود مطابق دستور و فیصله اعلام شده وارد عمل می شوند و گفته باشم که تحصن و تظاهرات و اعتراضات برای ده روز منع شده است و اوضاع امنیتی ، دلیل این اقدام و کشتار بیرحمانه امروز هست. جنرال مرادعلی گفت که من تمامی موضوعات را به آنها گفتم و تاکید کردم که اگر گوش نمی دهید من ناگزیر گفتگو و تماسم را باشما قطع می کنم. سران جنبش اعتراضی گفتند که نه رابطه و تماس تان قطع نشود اما کارهای است که باید انجام شود و روی آن بحث شود و این شد که سران جنبش و معترضین قبول کردند که صحنه و چوک شهدا را حوالی ساعت دو بعد از نصف شب ترک نمایند. جنرال مراد علی مراد از انتقال افراد به مصلی گزارش داشت و همینگونه از جریان مراسم تشییع شهدا و امنیت مشیعین گزارش داد که بخوبی بر گزار شد. 

اعضای شرکننده که شامل علما ، جامعه دانشگاهی، سیاست مداران و رهبران احزاب سیاسی می شدند از جناب جنرال مراد علی مراد تشکر کردند و منم دو سوال داشتم یکی اینکه تعداد شهدا که امروز بخاک سپرده اید چند نفر بودند و سوال دوم من هم این بود که خبر نگار نیورک تایمز همین پرسش را از من داشت که در بین شهدا زنان هم بودند و یانه. جنرال مراد علی تعداد شهدا که در تیپه شهرک سبز بخاک سپرده شد را چهل نفر و گفت در بین شان شهید زن نداشتیم. عدد شهدا به هشتاد نفر می رسد و زخمیهای قتلگاه دهمزنگ بالای دو صد نفر هستند. در این نشست همه تقریبا اظهار نظر کردند و استاد محقق نظرش این بود که راه حل همان شد که طرح بدیل ۲۲۰ ولتی عملی شود و گردانندگان جنبش معترضین این حرفها را و گفتگو را قبول نکردند و نمی کنند ایشان گفت من با ایجاد یگ گروه تماس موافق هستم و اما می دانم که آنها گوش شان به این چیزها بدهکار نیست و گفتگو را قبول ندارند و هیچ یکی از ما هارا هم قبول ندارند و کار خود شان را کردند  و در آینده هم نیز خواهند کرد. اکثریت نظر شان این بود که گروه تماس با گردانندگان جنبش اعتراضی باشد و در شرایط فعلی جامعه و مردم بشدت نیاز به اتحاد و همبستگی دارد و حالا وقتی اینکه که کی ملامت هست و کی نیست  زود و بصلاح هم نیست. منم وقت برای صحبت گرفتم و رییس جلسه خود آقای دانش بود که قبلا صحبت کرده بود که من موقع صحبت ایشان نبودم و کمی دیر تر همراه حاجی عبده در جلسه شرکت داشتم. آقای دانش اجازه فرمودند و گفتند بفر مایید صحبت کنید. من ضمن تسلیت و تاثر از رویداد خونین دهمزنگ گفتم که ریشه این رویداد ها بر می گردد به مساله توتاپ که در حال حاضر به این صورت ظاهر شده است. مسیر سالنگ و مسیر بامیان و حکومت در یک جمع بندی نهایی گفته است که امکان تغییر وجود ندارد و کاری هست که سه سال روی آن کار صورت گرفته است. مذاکره و گفتگو جامع حکومت و رهبران جنبش روشنایی منجر به همین طرح بدیل ۳۰۰میگا وات شده است . این گونه نشان داده که تغییر آن امکان ندارد حالا اگر ما به صد نرسیده ایم اما نودرا از دست ندهیم مذاکره را تحریم نکنیم و خط قرمز نکشیم بالاخره یک طرف قضیه و مجری این طرحها حکومت است با حکومت دشمن نستیم و همین حکومت را بوجود آورده ایم. مشکل اساسی در این است که رهبران سیاسی اعضای جنبش و عناصر افراطی مرغ شان یک پا دارند و مذاکره را قبول ندارند. نکته دیگری که عرض کردم این بود که حکومت باید با موضوعات جدی قاطعانه و مسوولانه بر خورد نماید وقتی که می بیند جان و مال مردم در معرض خطر و تهدید است باید اقدام باز دارنده نماید و گفتم وقتی که از نظر حکومت ضریب امنیتی بالا بوده باید مانع از بر گزاری تظاهرات می شد که نشد و در این شرایط فضای ذهنی حکومت را ارزشهای دموکراسی اشغال کرد که آزادی مردم سالاری اعتراضات مردمی و... را ترجیح به اصول امنیتی داد که نمی داد این همه آدمها که شهید شدند اینها بزغاله نبودند . این همه انسان که تکه پاره شدند پرسش این است که چرا؟ و برای چی؟ این کار شد و خون یک انسان بالاتر از صد طرح توتاپ موهومی است تازه این توتاپ معلوم هم نیست که عملی و واقعی باشد پس برای چه این کار شد؟ جواب این خونها را کی می دهد؟ در پایان گفتم که با نظر دوستان موافقم که ارتباط و تماس با گردانندگان افراطی باشد اما باید به امور جدی و مسولانه برخورد شود اگر مذاکره می کنیم باید نتایج مذاکرات را قبول و حرمت گذاشته شود و اگر مواردی پیش می آید حکومت باید برخورد نماید و جلو خطر و تهدید و حفظ جان شهروندانش را داشته باشد درست کاری که جنرال صاحب مرادعلی به آن اشاره کرد اگر حکومت بخواهد می تواند.


دانش جلسه را جمع بندی کرد و گفت نتیجه بحث بصورت قاطع بماند برای نشست بعدی اما عجالتا یک ستاد تشکیل شود برای مراسم فاتحه گیری برای شهدا که زمان آن پنجشنبه پیشرو در نظر گرفته شد و مکان هم مسجد الزهرا. پیشنهاد تشکیل کمیته تماس با معترضین و پیشنهاد کمیته علما و متنفذین و دیگر مسایل به جلسات بعدی ماوکول گردید. من فردا در جلسه بورد هماهنگی باید شرکت می کردم که امروز بعد از ظهر از سارنوالی تلفن کرد که فردا در جلسه کمیته تحقیق و ارزیابی رویداد هولناک دهمزنگ شرکت نمایم. رییس جمهور براساس فیصله شورای امنیت کمیته تحقیق را ایجا کرده و فرمان داده که قضیه بصورت عاجل و جدی بررسی شود و نتایج آن به رییس جمهور گزارش شود. در این کمیته ۱۳ نفره که منم هم عضو هستم بحث بنیادی بحث تحقیق و ارزیابی همه جانبه از رویداد دوم اسد ۹۵ است. نگاه به قتلگاه دهمزنگ هم درونی و هم بیرونی هست زیرا علل و دلایلش به هردو ساحت بر می گردد دید گاه و روایت درونی و دید گاه و روایت بیرونی.


اقدام شرورانه و خونین دهمزنگ


داعش مسولیت این جنایت را بعهده گرفت. تعداد شهدا تا بحال 84 شهید و ۲۰۷ زخمی گزارش شده است. حکومت فردا را ماتم ملی اعلام کرد و پرچم افغانستان در سراسر دنیا نیمه بر افراشته و مردم در همه مساجد به روح شهدا اتحاف دعا و برای مجروحان شفای عاجل را تمنا دارند. اقدام امروز واقعا شرورانه بیرحم و خونین بود و کمتر چنین رویداد هولناک را در تظاهرات و اعتراضات، تاریخ افغانستان تجربه کرده است. معترضین جنبشی را بنام روشنایی که پایه و اساس آن را لین ۵۰۰ کلوولتی ترکمنستان تشکیل می داد ، برنامه ریزی و سازمان دهی کردند. اصل اعتراضات و تظاهرات از اصول مندرج در قانون اساسی هست و نکته دوم هم اعتراضات بر مبنای منطق و استدلال و رسیدن به اهداف سیاسی حقوقی و مطالبات جمعی هست. این منطق و گفتمان در ماجرای توتاپ رعایت نشد و داستان توتاپ که ماهیت خدماتی و خدمات رسانی داشت ، به یک باره تبدیل به ماجرای حیرت انگیز سیاسی گردید در همان آغاز خردمندان تاکید روی این نکته داشتند که توتاپ را سیاسی نکنید و توتاپ یک مساله اجتماعی خدمات رسانی برای مردم هست اما با دخالت سیاست مداران سر شناس کشور و اینکه خاک نشین شدند و برای توتاپ خط نشان سرخ و سیاه کشیدند، قضیه توتاپ را بتاتا سیاسی کردند. گذشته از سیاسی شدن و خط نشان قرمز، و اینکه روی خاک نشستند و سر انجام پیام و نتیجه آن به خاک مذلت نشاندن مردم شد. کشتار امروز امر ساده و ریختن خون بز غاله نبود گفتم که این عدد انسان در این ماجرا شهید و زخمی شده اند و مردم را به ماتم ملی نشاندند. همان گونه که در پیام رییس جمهور اشاره شد، خاطیان و گناهکاران حال چه حکومتی و چه بیرون از حکومت باید مورد باز پرسی حقوقی و قانونی قرار بگیرد. حقوق زیادی تلف و انسانهای زیادی کشته و زخمی شده اند و حکومت در قبال شهروندانش پاسخگو و مسوول هست.

مساله بنیادی تری که ماجرای توتاپ را تبدیل به فاجعه ساخت، انعطاف ناپذیری رهبران معترضین و کار گزاران جنبش روشنایی بود. آنها ثابت کردند که اهل مذاکره نستند و بقول داکتر امین احمدی خطابه را بجای مذاکره انتخاب کرده اند. توتاپ را حکومت گذشته تبدیل به معضل کرد و آن را مافیایی کرد و بعد گفتند که کارما نبود و نیست و مسول حکومت فعلی و تایید و فیصله یازده ثور ۹۵ است و در این باب هرکدام دیگری را شاهد می کشید و هدف بنیادی تبریه حکومت گذشته و تقصیر حکومت حالیه بود. توتاپ که شاید تبدیل به امر موهوم شود چون ریشه آن در خارج کشور و منبع آن انرژی کشور ترکمنستان هست، در نقاش و جدال بین حکومت گذشته و فعلی باید از طریق گفتگو و مذاکره حل می شد توافق عام این بود که درباره توتاپ بحث و گفتگو و راه حل برای آن پیدا شود. مذاکرات ممتد و پی هم در خانه های استاد محقق استاد دانش و استاد خلیلی بر گزارشد ولی خیلی سریع موضع گیریها تغییر کرد و کارگزاران جنبش بشمول سیاست مداران حامی و شامل جنبش با قاطعیت مذاکره با حکومت را رد کردند و تاکید داشتند که هر گز روی توتاپ با حکومت خاین گفتگو و مذاکره ندارند حرف همان یک حرف است مسیر توتاپ از بامیان و وردک بگذرد. اعلامیه های جنبش و استاد خلیلی و صادق مدبر را کسی فراموش نکرده اند که تماما متمر کز بر رد مذاکره با حکومت و متمرکز روی مسیر توتاپ از بامیان بود چهار کار شناس از دنیا بی خبر راکه تنها هنر شان همان درس سبق دانشگاهی هست و نه دانش و دانایی سیاسی مرتب القا می کردند که نه توتاپ قابل مذاکره نیست. سر انجام پس ازبررسی و گفتگوهای طولانی نتیجه این شد که ۲۲۰ کلوولت برق از راه دوشی بسوی بامیان کشیده شود و این دست آورد خوب و راه بدیل بجای طرح مافیای حکومت گذشته است اما کار گزاران جنبش هرگز و هرگز نتیجه این گفتگوها را قبول نکردند و کماکان اجتماعات در مصلی شهید مزاری داشتند و روزهای عید را تبدیل به روزهای مانور سیاسی نمودند و رجز می خواندند و در صفحات اجتماعی موج عظیم و ویرانگر فحاشی و بد زبانی را راه انداختند. من در این رویداد کارگزاران سیاسی و احساساتی را گناهکار و مقصر می دانم و اینکه راه آشتی ناپذیری و لجاجت و رقابت را در پیش گرفتند و توتاپ خدماتی را خط قرمز و سیاسی کردند را مقصر می دانم. توتاپ و کار مافیای شرکت برشنا در حکومت گذشته پایان تاریخ نبود مگر کم مصیبت گرفتاری و بلا و بی عدالتی در جامعه داریم که توتاپ موهوم شاید نمونه کوچکی آن باشد. سیاست مداران با خط قرمزهای شان توتاپ را غیر قابل گفتگو و ناموسی درست کردند. این اعتراض جوانان درست هست که چرا مردم را دعوت کردید؟ و چرا روی خاک نشستید؟ و چرا پافشاری روی تاپ داشتید ؟ و حالا چرا مارا تنها در میدان رها کرده اید؟. جوانان گناه ندارند گناه کار، کار گزاران لج باز جنبش و سیاست مداران مقصد دار و منظور دارهستند. من شخصا این موضوع را از استاد محقق پرسیدم و حتا کار شان را در اولین روزهای اعتراض که روی خاک نشست را انتقاد کردم. پاسخ مشترک دانش و محقق که از اعلامیه های شان پیدا است و آن این هست که ما توتاپ را قبول نداشتیم و به شدت اعتراض کردیم و از تدارک ملی اسناد را کشیدیم و این ما بودیم که مردم را نسبت به کار حکومت گذشته آگاهی دادیم. مردم اعتراض کردند که حق شان بود. مردم انکشاف متوازن می خواستند که باز حق شان هست و باز مردم طرف دار مذاکره و راه حل بودند و ما هم با حکومت دشمنی نداشتیم و در حکومت مسوولیت داریم و حکومت را مرجع امنیت و خدمت می دانیم و با انتخابات روی کار آورده ایم. راه حل همین بود که طرح بدیل را پیدا کردیم و طرح بدیل انتقال۲۲۰ ولت برق بسوی با میان و مناطق مرکزی، امر خرد مندانه و معقول هست و این یک دست آورد بود که ما به دست یافتیم. این راه حل را کار گزاران و سیاست مداران در جنبش قبول نکردند و تا همین دیروز استاد خلیلی و متحدانش پا فشاری داشت که به هیچ وجه تغییر لین پانصد کیلوولت را قبول نداریم . محقق . دانش می انند بگویند که کار شان توام با دست برای مردم مظلوم بود اما استاد خلیلی و مدبر و چهارتا افراطی دیگر بفرمایند بگویند که چه کردند و چه دست آوردی کار شان داشته اند و برای چه مردم را سرگردان کردند. مشکل دیگر در کنار لجاجت و مخالفت با گفتگو و مذاکره ، مساله جوانان و احساسات آنها در صفحات مجازی هست. اینکه هر نفر یک رسانه شویم که شدند چنان عرصه را تنگ ساخته بودند که مجال هیچ گونه بحث سازنده و منطقی را نگذاشته بود بازهم تاکید می کنم مقصر جوانان و مردم ما نیست آنها مشکلات دارند بیکار و در بدر هستند و یا آگاهی ندارند و در خارج از کشور زندگی می کنند و از فضا و دشواریهای داخل کشور اطلاع ندارند . یا اینکه بازهم گروها و مهره ها و چهره های سیاسی در جنبش بنام جوانان صدها صفحه جعلی درست کردند تا رقبای سیاسی شان را در هم بشکنند یادم نمی رود که یکی از همان سیاست مداران فعال و گرداننده و تمویل کننده جنبش در باره من گفته بودکه ناطقی را خوب در دم فحش و دشنام برابر کرده ایم که خود را به این سادگی خلاص نمی تواند که و اما حالا قضایا بگونه ای بر گشته است که وی خودرا خلاص نمی تواند خصوصا با دریای خونی که جاری شد نمی توانند مقصران هرکی باشند نمی توانند خود را براات دهند. سه روز پیش استاد محقق را دیدم در باره تظاهرات ۲ ماه اسد پرسیدم و اینکه با استاد دانش در این باب صحبت داشته اید نتیجه چه بود؟ استاد محقق به من گفت من با جناب دانش صحبت زیادی داشتم نتیجه این شد که با رهبران و کار گزاران جنبش مذاکره شود تا شاید راه حل پیدا شود. این مذاکرات شروع شد از جانب حکومت معصوم استانکزی رییس امنیت ملی و جناب قیومی مشاور ارشد رییس جمهور رسما وارد گفتگو شدند. این گفتگو ها مستمر سازنده و معنی دار بود. رییس امنیت همه مخاطرات و تهدیدات امنیتی و دشواریهای بی پایان حکومت را با معترضان در میان گذاشتند . و قبول کردن که علیرغم طرح بدیل توافق شده باز هم روی توتاپ صبحت شود. اما این بار تحول و تغییر بنیادی که پیش آمد این بود که استاد خلیلی و مدبر پای خودرا ازجنبش کشیدند حالا دلیلش هرچه بود ولی گفتند که در تظاهرات دوم اسد  شرکت نمی کنند اما بخش دیگر و آتشین و افراطی گفتند که تظاهرات دوم اسد را بر گزار می کنیم و این شد که امروز بر گزار کردند. تظاهرات به پایان رسید این فاز اول بود اما فاز دوم اعتصاب و خیمه بر پا کردن معترضین بو. مقامات امنیتی معتقد هستند که تحصن و خیمه بر پاکردن امر جداگانه است مجوز لازم دارد ولی معترضین این موضوع را نادیده گرفتند و علیرغم تهدیدات و احتمال حمله انتحاری و انفجار  در تمام افغانستان  که در سراسر کشورجریان دارد، آنها خیمه تحصن بر پاکردند که این فاجعه و اقدام شرورانه و خونین رویداد که حاصل آن تا کنون ۶۶ شهید و ۲۰۷ زخمی اعلام شده است. من در بحثهای دوام دار گفته ام که داعش و دیگر تروریستها امرخارجی و بیرونی و غیریت و دشمنی با مردم افغانستان دارند و نگاه و منظر شان بیرونی و دشمنی با مردم افغانستان هستند و یک نمونه آن رویداد بیرحمانه و شرورانه امروز.