نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

آیا در مناسبات دو کشور همه چیز ازنوشروع می شود؟

آیا در مناسبات دو کشور همه چیز ازنوشروع می شود؟


چهل پنج روز ازعمر حکومت تازه درافغانستان می گذرد حکومت وحدت ملی واقعا نو است. ما درتاریخ معاصرخود حکومتی با جوهر مشارکت، تیمها را نداشتیم این مساله درتاریخ سیاسی ما تازه است گرچه همان گونه که درمقاله دیروز اشاره کردم به دلیل تفاوتهای نظر و مشکلات ، هنوز حکومت وحدت ملی ، تکمیل نشده است. کابینه افغانستان هنوز معلوم نیست. اختلافات در مورد شکل دادن کابینه، سایرمقامات سیاسی و نامزدان برای تصدی مقامات سیاسی ، وجود دارد اما با تمام این اوضاع و احوال پایه و اساس حکومت وحدت ملی گذاشته شده و کارهای زیادی است که باید انجام شود. سفرخارجی رییس جمهور به خارج و سفرهای مشترک رییس جمهور و رییس اجرایی درنشست لندن، امضای سند همکاری ازجمله کارهای است که درسیاست خارجی، صورت گرفته است. دراین میان سفررییس جمهورغنی به پاکستان، یکی از جدی ترین اقدامات حکومت تازه درافغانستان شمرده شده است گرچه برخی به این باورهستند که نفس سفرها چاره ساز نمی باشد، رییس جمهورکرزی، بیست سفر به پاکستان در زمان زمداری خود داشت ولی دیدیم که هیچ تغییر مثبتی در مناسبات غیردوستانه کابل و اسلام آباد پیش نیامد.

البته می توان این مساله را تایید کرد که نفس سفرها، به تنهایی کارسازنیست، سفرهای با برنامه مشخص و درمسیری اعتماد سازی و تعامل مثبت انجام شود کاری که گفته می شود درزمان رییس جمهوکرزی نشد، سفرها، نو به نو صورت می گرفت اما موضوعات همان کهنه های بود که علت اصلی مناقشات دو کشور، دربسترتاریخ بوده است. این بار رییس جمهورغنی گفته است که در مناسبات دو کشور، ما به موضوعات کهنه مراجعه نمی کنیم حال و آینده را قربانی گذشته نخواهیم کرد. ازسوی هم مقامات پاکستانی این بار به گونه متفاوت عمل کرده و احترام بسیار زیادی از رییس جمهور بعمل آورده است. رییس جمهور شاید برای نخستین باراست که درمرکز نظامی پاکستان رفت کاریکه در گذشته صورت نگرفته است. کارشناسی می گفت استقبال در مرکزفرماندهی ارتش پاکستان، نشانه یک تحول و یک دید تازه می تواند باشد. پاکستان خواست از مهمان خود احترام شایسته واستثنایی داشته باشد  و اینکه بارییس جمهورافغانستان کشوریکه سالها باهم خصومت داشته حالا در محرم ترین مکان و دفتر با وی ملاقات را ترتیب داده است. گفتگوهای رییس جمهوردرمقرفرماندهی اردوی پاکستان ارزش سمبلیک دارد و حقیقتا یک اقدام نو در این خصوص می باشد. از این مسایل که بگذریم، دست آوردهای سفر رییس جمهور در حد بیان و نظر متفاوت با گذشته بررسی شده است.

چه تفاوت و چه موضوعا درسفر رییس جمهور طرح شده است؟

تفاوتهای سفر رییس جمهور به صورت شتاب زده قابل درک نیست. همان گونه که اشاره کردم سفرهای بین دو کشور صورت گرفته است مهم نفس سفرنیست مهم نتایج عملی و دست آوردهای سفرمی باشد. همان گونه که  خبرنگاران گزارش کرده و بخصوص روزنامه نگاران که رییس جمهور را همراهی می کردند، موضوعات مهمی در مذاکرات مقامات افغانستان و پاکستان طرح شده است. گفته شده که مسایل اقتصادی و تجارت یک بخش از گفتگوها را شکل می داده است. دراین سفر تعداد زیادی از تاجران، رییس جمهور را همراهی می کردند البته این را می توان یک تفاوت دانیست زیرا درگذشته خیلی به ندرت تاجران همراه مقامات سیاسی درسفرها شرکت داشتند اما درسفرهای رییس جمهور هم در چین و هم درپاکستان، حضور چشم گیری تاجران را داریم. این مساله نشان می دهد که نیت حکومت تازه، گذشته ازمسایل امنیتی و سیاسی ابعاد اقتصادی و تجاری نیز هست. این مساله قابل درک است که بخش از گرفتاریهای جنگ افغانستان برمی گردد به مسایل، فقر و گرسنگی. یک مقام چینی به من گفت که امنیت بدون اقتصاد خیلی دشوار و شاید در مواردی بی معنی باشد. مردم وقتی گرسنه باشند، اقدام به نا امنی می کنند.

رییس جمهور دراین مورد تجربیات زیادی دارد وی سالها در بانک جهانی کارکرده و همان گونه که خودش گفته است اثری مهمی درمورد فقرزدایی نوشته است. کتاب مشترک وی درمورد نظام های شکست خورده " fixe failure states،”حکایت ازتوجه رییس جمهور به مسایل مالی و اقتصادی دارد. دراین کتاب بحثهای مبسوطی در مورد نجات و فیکس نظامهای شکست خورده شده است.شرکت و حضور عمده التجار درسفرهای بیرونی مقامات حکومتی، ابعاد اقتصادی و زندگی مردم و فقر زدایی را برجسته می کنند. رهبران حکومت وحدت ملی فراموش نکرده اند که وعده نان و غذا روی سفره مردم را داده بوند و حالا موقع و فصل عمل به وعده ها است. حضور تعداد تاجران درسفرپاکستان و چین رییس جمهور، دال مرکزی برای تو جه به مسایل و رونق زندگی مردم افغانستان باید باشد. درسفر رییس جمهورگذشته ازرونق تجارت و  اقتصاد و امضای تفاهم نامه های  مهم درمورد توسعه تجارت بین دو کشور، مسایل دیگری، نیزمورد بحث و توجه مقامات دو کشور بوده است. خبرها نشان می دهد که تفاهم نامه های  تجاری درسقف بالاترازپنج میلیاد دالر بین دو کشور، به امضا رسیده است. البته میزان صادرات پاکستان به افغانستان بسیار بالا است و کسر بلانس  به صورت ترسناکی بین صادرات و واردات بین دو کشور وجوددارد. بهرصورت یک بخش ازکارهای رییس جمهورغنی اختصاص به توسعه اقتصادی و تجاری با پاکستان داشت و این مساله اهمیت زیادی باید داشته باشد زیرا عمده ترین تجارت افغانستان با پاکستان انجام می شود.

 درکنار بحث تجارت، مساله مهم دیگری که مورد توجه دو طرف قرارگرفت، مساله احیای پروژه خط لوله گاز ترکمنستان ازطریق افغانستان است. این خط به فاصله 1800 کیلومتر از مبداء تا مقصد کشیده می شود. اگراین پروژه که از آن به صورت مخفف  TAPE -   یاد شده است، بعد عملی و اجرایی به خود بگیرد، طبعا سودی زیادی به افغانستان می رساند  البته انتقال گاز ترکمنستان ازطریق افغانستان سرزمینهای گرسنه انرژی هند و پاکستان را نیز اشباع خواهد کرد. درمذاکرات رییس جمهور این موضوع نیز مورد بحث و توافق قرارگرفت. دو طرف تاکید برای عملی شدن این پروژه را داشته اند.

البته این پروژه راز و رمزهای زیادی دارد برخی گفته اند فلسفه ظهورطالبان برای افغانستان، همین پروژه بوده است. درحال حاضر عمده ترین دلیل برای عملی نشدن، بعد امنیتی قضیه است. درسفر رییس جمهورغنی موضوعات امنیتی نیزمورد تاکید قرارگرفت. عملی شدن پروژه گاز، بستگی ارگانیک با مساله امنیت دارد و شکی نیست که این امنیت برمی گردد به نیت و اراده پاکستان. افغانستان خیلی علاقمند است که پروژه گاز، احیا شود زیرا که نفع زیادی برا افغانستان دارد. هند هم به شدت گرسنه انرژی است و بسیار خرسند خواهد شد که گاز بی پایان ترکمنستان به کشور به شدت صنعتی و نیاز مند انرژی، برسد. تا بحال ثابت شده که مانع اصلی برای عملی نشدن " تای پی " پاکستان بوده است.

آموزش افسران افغانستان ، موضوع متاخر است.

 درسفر رییس جمهور روی موضوعات امنیتی صحبتهای مبسوطی صورت گرفت. پاکستان بارها این پیشنهاد را داده که حکومت افغانستان، افسران نظامی شان را جهت آموزش به پاکستان بفرستد امریکه افغانستان درمورد آن به دیده شک می نگرد.زیرا این مساله برمی گردد به خصومت هند و پاکستان و رفاقت افغانستان با هند. افغانستان این نگرانی را درگذشته ابراز داشته که پاکستان از این پیشنهاد، هدف نیکی ندارد و می خواهد درساحت امنیتی افغانستان برای ایجاد مزاحمت برای هند را نماید جالب است که مقامات پاکستانی دراین سفر نیز روی این مساله تاکید داشته اند.البته این پیشنهاد درحال حاضر ، کمی شتابزده به نظر می رسد. زیرا مسایلی زیادی است که بین دو کشورحل ناشده است. بنابراین برای رسیدن به امر متاخر، کارهای زیادی لازم است که باید دو کشورانجام دهد که نداده است. اولویت به مسایل اقتصادی و تجاری احداث "پایپ لین گاز"  سهولتهای زیاد درامر تجارت ازهمه مهم تر همکاری برای صلح، ازعمده ترین اقداماتی انجام نشده ای است که باید انجام شود.

 مساله صلح نیزیکی از موضوعات بسیارمهم و از اجندای درجه یک درمذاکرات دو رهبربوده است. مساله صلح و اینکه پاکستان فشاروارد نماید تا طالبان ساکن درآن کشور، وارد گفتگوهای صلح سازنده و معنی دار با افغانستان شود، یکی ازعمده ترین موضوعات مورد بحث  میان رهبران دوکشور را تشکیل می داد. صلح برای افغانستان ازاولویتهای سیاست خارجی حکومت وحدت ملی می باشد. صلح درافغانستان به اعتقاد همه بستگی به سیاستهای پاکستان دارد.در پاکستان تا بحال سیاستهای ازنوع ملا فضل الرحمان جریان داشته است .مولوی پس از ملاقات با رییس جمهور، فتوای جهادش را درمورد افغانستان صادرکرد.

 پاکستان ازطالبان بعنوان ابزاراستفاده کرده و جنگ نیابتی را درافغانستان راه اندازی کرده است. ده روزپیش گزارش به کنگره آمریکا اشاره به این داشت که حکومت پاکستان نقش مستقیم درجنگ افغانستان دارد در گزارش تاکید شده است که پاکستان بخصوص استخبارات این کشور کماکان به جنگ نیابتی خود درافغانستان ادامه می دهد. برخی هم رویداد انتحاری امروز در غرب کابل را ارتباط داده به فقدان صداقت در پاکستان. شکریه باریک زی وکیل سرشناس پارلمان ازحامیان داکترغنی است . حمله به جان خانم شکریه و یا هم حمله کورکورانه از این دست را نمی توان به صورت عاجل و شتابزده به سفر رییس جمهور ارتباط داد اما این مساله حقیقت دارد که جنگ و انتحار درافغانستان در چوکات برنامه عام ادامه خواهد داشت و اینکه به زودی انتظار پایان خونریزی را داشته باشیم، خوشباورانه و ساده اندیشانه می باشد. به هرصورت این توقع خیلی منطقی است که سفررییس جمهور و اقدامات پس ازاین سفر، تاثیرات روی مناسبات دو کشور داشته باشد و همه چیز بخصوص تصمیم گیریهادر مورد صلح جدی و سازنده باشد. نتیجه اینکه علیرغم دشواریهای که در مناسبات دو کشورسایه افگنده ، سفر رییس جمهور درساحتهای گوناگون، امنیت، تجارت و اقتصاد، و عرصه های دیگر، تاثیرگذار و فصول تازه درمناسبات دو کشور، ایجاد شود.

 

چه دشواریهای برای حکومت وحدت ملی داریم؟

\u003C\/i>"}},"editPostURI":"\/note\/edit\/dialog\/?note_id=839231069462753","isEditComposer":false,"removeURI":"\/trust\/afro\/direct_action_execute?hideable_token=szC2NDI2NDCzNDEzMjc1rnPNK_HLL0l1LkpNLMnMzwsuyS-qrKszNAACQyNzMwNjYxNDi7o6gzoA&story_token=S\u00253A_I100001276033418\u00253AVK\u00253A839231069462753&action_name=DELETE&action_dom_id=m_story_permalink_view&story_location=permalink&is_permalink=1&redirect_uri=\u00252Fhome.php"}" data-sigil="story-popup-causal" style="position: relative;">

چه دشواریهای برای تشکیل حکومت وحدت ملی داریم؟
این پرسش به گونه مرتب ازسوی خبرگزاریهای طرح می شود البته این پرسش برمی گردد به یک مساله دیگر و آن اینکه رییس جمهورغنی درروز مراسم تحلیف اعلام داشت که برای 45 روز آینده، افغانستان کابینه حکومت وحدت ملی خواهد داشت. امروز میعاد به پایان رسید اما خبری ازکابینه جدید درکارنیست و چرا؟ دراین طی این روزها بگونه مرتب ازسوی شبکه های خبری به دلایل آن پرداخته شده است اما هیچ دلیل استواری برای تاخیر دراعلام کابینه ارایه نشده است. آخرین خبررا سخنگوی رییس جمهوراعلام داشته است. آقای سالارزی دریک گفتگوی خبری گفته است که کابینه افغانستان احتیاج به زمان بشتری دارد.این حرف آقای سالارزی دراصل درست است. کابینه امری تخصصی و حساس می باشد و مساله ای است که برای پنج سال آینده وزیرانتخاب می شود. ولی این مساله را آگاهان سیاسی قبول ندارند آنها اذعان دارند که اختلافات بسیار عمده روی تطبیق توافقات سیاسی و جود دارد.
در موافقتنامه سیاسی که طرفین آن را امضاء کرده اند، مواردی زیادی در مورد کابینه و شیوه توزیع قدرت وجود دارد. اولین مساله همان برابری پست ها است به این معنا که مقامات سیاسی کلیدی به گونه برابر میان دو تیم باید توزیع شود. در باب – ج- درصفحه دوم سند درمورد مقامات کلیدی امنیتی، اقتصادی و نهاد های مستقل، تصریح شده است که مقامات امنیتی و اقتصادی و نهاد های مهم کلیدی بگونه برابرمیان دو تیم توزیع می شود. البته رییس جمهور با تقسیم قدرت موافق نیست و هروقت صحبت از تقسیم قدرت شده ایشان باصراحت اعلام داشته است که کابینه افغانستان شرکت سهامی نیست اما درمواردی ایشان اشاره به توزیع قدرت داشته است. حال مطابق چهارچوب سیاسی مقامات کلیدی امنیتی ، اقتصادی و نهاد های مستقل باید بگونه برابر، توزیع شود.
طرفین تیم مشترک را موظف ساخته بود که دیدگاه ها را دراین باب دسته بندی نماید که این کار ظاهرا شده است. تیم مشترک گفتگوکننده دیدگاه های دو طرف را دسته بندی کرده و دراختیار رییس جمهور و رییس اجرایی گذاشته است و حالا باید دو مقام محترم درمورد کابینه تصمیم بگیرند که تاکنون نگرفته اند استدلال ازسوی اردوگاه رییس جمهور همان است که انتخاب کابینه و پیدا کردن افراد شایسته احتیاج به زمان بشتری دارد و رییس جمهورمی داند که چنین وعده ای را درمراسم تحلیف داده است و گفته که برای مدت 45 روز افغانستان صاحب حکومت تازه می شود اما نشده است و دلیل آن همان حساس بودن مساله است. تشکیل کابینه به یک معنا دشواریهای زیادی دارد ولی به معنی دیگر هیچ چالشی هم وجود ندارد حال پرادوکس این دو منطق را باید توضیح دهیم.
دشواریهای که سبب تاخیرکابینه شده است؟
واقعیت این است که دشواری زیادی پیش رو است گرچه من با اختلاف میان دو رهبر موافق نستم ولی این را نمی توانم رد نمایم که مشکلاتی درکار نیست بدون شک مشکلات زیادی برای شکل گیری کابینه و جود دارد البته باید بگویم دسته بندیهای دو تیم مذاکره کننده نشان می دهد که اگر رییس جمهور و رییس اجرایی تصمیم بگیرند، مساله پستهای کابینه را دریک گفتگوی نیم ساعته حل می کنند و می توانند با جابجای اندک مساله چوکیهای کابینه را حل نمایند. اما اگر طرفین تصمیم نداشته باشند و یا اینکه عوامل جنبی روی کار اصلی شان تاثیرگذار شود در آن صورت مساله کابینه نه برای دو ماه بلکه تا سال آینده هم حل نخواهد شد. کابینه همان گونه که اشاره کردم مورد بحث تیم ها قرارگرفت و دسته بندی هم صورت گرفته است و درتوزیع آن تاکنون رهبران حکومت وحدت ملی تصمیم نگرفته اند. بحث کابینه در چند مرحله مورد بحث قرار می گیرد یکی پستهای کلید و غیرکلیدی است این موضوع در نفس موافقتنامه آمده است و تصریح شده است که ما درحکومت مقامهای کلیدی و غیر کلیدی داریم نهادهای کلیدی امنیتی ، اقتصادی و نهاد های مستقل کلیدی راد اریم حال باید این نهاد های کلیدی شناسایی و مورد توافق قرار بگیرد دلیل مساله هم این است که با شناسایی و توافق می شود آن را به حکم توافقنامه بگونه برابر، توزیع کرد این مساله هنوز حل نشده است . طرفین برداشتها و روایتهای متفاوت از کلیدی و غیرکلیدی دارند، ازاین دشواری که بگذریم، مساله بعدی نحوه توزیع پستهای کابینه می باشد یعنی از 25 وزارت خانه چند تای آن به هریک ازدو تیم تعلق می گیرد. در سند اشاره ای دراین مورد شده است که ”پستهای کلیدی به گونه برابر و سایرمقامات حکومتی به گونه برابر گونه از هردو جانب " توزیع می شود. این موضوع هنوز روشن نیست اصولا چه تعریفی باید از برابر و برابرگونه را باید ارایه داد. این ها تماما درهمان مرحله تعیین پستهای کابینه و سایرنهادهای حکومتی است به این معنا که سفارت خانه ها و ولایات و همین گونه نهادهای مستقل نیز شامل، کته گوری تقسیمات نیز می شود. فردی آگاه درامور حکومتی می گفت : هنوز بحث کابینه و پستها، روشن نشده است.
رییس جمهور و رییس اجرایی دو کار اساسی را در همین مرحله تعیین پستها و معرفی وزراء باید انجام دهند. ابتدا باید پستها را توزیع نمایند و سپس به معرفی وزراء و اینکه چه کسی روی صندلی و چوکی وزارت می نشیند را ، مورد بحث و توافق قراردهند. هنوز ما درخم یک کوچه هستیم هنوز معلوم نیست که پستها چه گونه توزیع می شود؟ و نقش نیروهای مستقل چه می شود؟. مساله معرفی نامها و نامزدان نیز یکی از پیچیده ترین های کارحکومت وحدت ملی می باشد. با ملاحظه این مسایل باید اذعان داشت که دشواریها و یا کارهای زیادی است که طرفین باید انجام دهند و به همین دلیل است که میعاد گذشت ولی هنوز خبری ازکابینه نشده است.
درحال حاضر، مردم به مسایل داخلی و چانه زنی تیم های حکومت وحدت ملی کاری ندارند مردم می خواهند که حکومت وحدت ملی اعلام شود زیرا پایه و اساس آن گذاشته شده رییس جمهور و رییس اجرایی از همین باب پستهای شان را اشغال کرده اند. دکترعبدالله عبدالله رییس اجرایی گفته است که شالوده حکومت وحدت ملی گذاشته شده و سایر سازکارهای ان نیز تکمیل می شود. نکته مهم این است که رهبران حکومت با نگاه مثبت حتا بدون اشاره به مشکلات و دشواریهای تشکیل حکومت ، سخن می گویند و به مردم و جامعه جهانی اطمینان می دهند که کارهای خانگی شان را به زودترین فرصت انجام می دهند. ولی واقعیت این است که عملا درباب کابیه کاری صورت نگرفته است. رییس جمهور باوزراء کهنه خود، به این طرف و آن طرف مسافرت می کند و احتمالا درنشست لندن هم رییس جمهور و رییس اجرایی با وزراء سرپرست عازم خواهند شد. ازسوی هم رهبران حکومت، نگرانیهای مردم و متحدان بین المللی شان را درک می کنند و می دانند که مردم و دنیا از آنها چه می خواهند.البته این نکته هم قابل درک است که درافغانستان خیلی از مسایل قابل پیشبینی نیست و امور دربسا موارد برخلاف روند طبیعی خود ، سپری شده است. انتخابات و اعلام نتیجه آن یکی از استثنایی ترین انتخابات، در دنیا شد و ما این گرفتاری را داشتیم نتیجه انتخابات به گونه بی نظیر با گذشت هفت ماه تاخیر و چالش، اعلام شد و کاریکه درتاریخ انتخابات در هیچ جای دنیا صورت نگرفته است ولی ما آن را داشته ایم. حال اعلام کابینه هم عطف به همان موضوعات و چه بسا حاصل و فرایند همان دشواریها است. بنا براین مسایل را با کمی صبر و برد باری باید دنبال کرد و دشواریهای آن را با پیشانی باز قبول کرد. گرچه تلخ و دشواراست ولی باید با تلخیهای روزگار سیاست سوخت و ساخت. در اخیر به این نکته اشاره می کنم صبر و تحمل به این معنا نیست که رهبران حکومت، خود عامدانه ایجاد مشکل نمایند آنها موظف هستند که به وظایف و مسوولیهای قانونی خود در برابر مردم و سوگندی که خورده است ، وفا دار باشند و شب روز برا ی مردم کار و تلاش نمایند. این انتظار را مردم دارند و حق هم همین است.

دورنمای مناسبات کابل و اسلام آباد با تشکیل حکومت نو در افغانستان


دورنمای مناسبات کابل و اسلام آباد با تشکیل  حکومت نو در افغانستان


دو مقام سیاسی و نظامی پاکستان درروزهای اخیر وارد افغانستان شدند. پرسش اساسی به دلیل حساسیت مناسبات دو کشور، مطرح شده است و آن این است که دورنمای روابط دو کشور درفصل جدید را چه گونه باید ارزیابی کرد؟. اصولا آقایان سرتاج عزیز مشاور ارشد در حکومت پاکستان و راحل شریف لوی درستیز دراردوی این کشور، به دنبال چه مسایلی درافغانستان بودند؟ و هدف شان ازسفرو ملاقات و گفتگو با رهبران جدید افغانستان چه تاثیری روی آینده مناسبات دارد؟


پاسخ به  این مساله خیلی ساده نیست دلیل آن این است که مناسبات دو کشور به آسانی قابل بررسی نمی باشد. روابط دو کشور هم دشواریهای تاریخی و مرزی خود را دارد و هم ده ها مسایل امنیتی و منطقه ای و چالشهای دیگری فراروی دو کشور قرارگرفته است. بخش بزرگ و شاید هم هیچ بخشی از این عرصه ها حل ناشده است. مثلا ساحت تاریخی و مناقشات مرزی هرگز مورد بحث قرار نگرفته است و کسی در دو سوی مرز حاضر نیست که روی مناقشات مرزی و رفع اختلافات گامی برداشته شود. خط دیورند ، "تابوی مناسبات" کابل و اسلام آباد شده است. این خط در هردو کشور، ابعاد حیثیتی بخود گرفته است هرکسی برای آن عقب نشینی نماید درواقع مرتکب خیانت ملی شده و به مردم سرزمینهای شان، اهانت و تحقیر روا داشته اند به همین دلیل است که هروقت ازرهبران سیاسی دو کشور، پرسیده می شود، هرکدام جوابهای خاصی خود را گفته و می گویند. در اسلام آباد گفته می شود که مساله مرزی دیگر حل شده است و  اصلا قابل بحث و گفتگو  نمی تواند باشد. آنها ازبیانیه و موضع آمریکا نیز بهره گرفته و گفته اند که مرزهای دو کشور شناخته شده و مورد تایید جامعه جهانی می باشد. آمریکا در زمان رییس جمهورکرزی طی اعلامیه ای اظهار داشت که امریکا خط دیورند را خط بین المللی می داند. از انگلیس در همان زمان یعنی دوسال پیش همین مساله پرسیده شد که موقف انگلیس دراین مورد چیست؟ مقامات انگلیسی گفتند خط مرزی بین دو کشور، مشخص است ولی لزومی ندارد که ما حالا دراین مورد وارد بحث شویم.منتقدان افغان می گویند: انگلیس خود خط مرزی و تاریخی را تعیین کرده و همین تعیین خطوط مرزی و مناقشات بین دو کشور، ازمیراثهای ماندگار انگلیس می باشد.

 بهرصورت سفر آقایان عزیز و شریف، در دو ساحت امنیتی قابل گفتگو است. یک کارشناس مسایل افغانستان می گفت: این عادت پاکستانیها است که با حکومتهای جدید، روابط شان را گرم نگه می دارند و سفر می کنند و هدف شان این است که رهبران حکومت تازه در مورد مرز چه سودای برسردارند وی تاکید داشت که مرز، خط قرمز برای اسلام آباد است. آنها برای استشمام و تحول دراین خصوص سفر می کنند و اگر چیزی تازه ای پیدا نتوانیست آن وقت همان موضع قبلی شان را که دشمنی با افغانستان است را می گیرند.

درسفرهای اخیر مقامات پاکستانی چه اموری مورد تاکید قرار گرفته است؟.

گرچه به مسایل تاریخی اشاره کردم و خط دیورند خط قرمز و چه بسا مادر همه موضوعات دیگر دانسته شده است. برخی آنرا ام المسایل در عرصه روابط دو کشور دانسته اند و اگر خط، حل شود سایرموضوعات به سادگی حل می شود. این حرف تاحدی زیادی مورد تایید است و لی این تمام حرف نیست زیرا فرض کنیم که افغانستان خط را قبول کرد، آن وقت فکرمی کنید که تمامی مسایل دیگر حل می شود من فکر می کنم که چنین نیست زیرا پاکستان دشمنی برای خود دارد و آن هند است. پاکستان درکناراینکه افغانستان خط دیورند را قبول و به رسمیت بشناسد، روی این موضوع نیز تاکید دارد که مناسبات هند و افغانستان در صورت فعلی غیرقابل تحمل است. آنها روی این مساله پافشاری می کنند که باید افغانستان بجای هند ، پاکستان را انتخابات نماید هند و پاکستان دو خربوزه ای است که دریک دست گرفته نمی  شود در زمان کرزی این مساله افشا شد که مقامات پاکستانی در مذاکرات خصوصی شان از افغانستان چه خواسته اند و آن مذاکرات خصوصی را سخنگوی پیشین ریاست جمهوری بد جوری افشاکرد و پاکستان نسبت به افشای واکنش نشان داد و آن را به صورت ضمنی تکذیب کرد. دراین گفتگوهای پشت پرده خواسته شده بود که روابط افغانستان با هند قطع و یا به حد اقل برسد و بجای آن روابط افغانستان و پاکستان توسعه داشته باشد، نیروهای امنیتی افغانستان برای تعلیمات بجای هند به پاکستان، گسیل داده شود و افغانستان با پاکستان پیمان استراتژیک را به امضا  برساند. موضوع هند در روابط دو کشور، اهمیت آن کم تراز مناقشات مرزی نیست. البته می دانیم این موضوعات شاید در مذاکرات شریف و عزیز با مقامات حکومت تازه مورد بحث قرارنگرفته است ولی مبنا و ریشه مشکلات روی همین موضوعات است.

همان گونه که مقامات پاکستانی پس از مذاکرات با رهبران حکومت تازه، اعلام داشتند آنها روی موضوعات امنیتی بشترین گفتگوها را داشته اند و مسایل تجارت ، مهاجرت و عرصه های دیگر نیز مورد گفتگوی شان بوده است. ولی حرف اصلی ، موضوعات امنیتی باید باشد آقای شریف لوی درستیز و قدرتمند ترین مقام امنیتی و نظامی در حکومت نوازشریف می باشد، وی، روی مسایل همکاریهای امنیتی زیاد تاکید داشت راحل شریف بخوبی می داند که تروریزم چه خطربزرگی برای افغانستان شده و بخوبی نقش کشورو نیروهای امنیتی شان دراین عرصه روشن است آقای راحل شریف به همه چیز آگاهی دارد یکی می گفت:  اگر نواز شریف، راحل شریف را نمی داشت این بار، ارتش پاکستان وی را مثل گذشته در زمان پرویزمشرف، سرنگون ساخته بود، وی در "کور نظامی" جنرالان، تصمیماتی را برای بقاء حکومت شریف اتخاذکرد و عامل نجات حکومت شریف گردید. حال وی به کابل آمده و می خواهد حرفهای خودش را به مقامات افغانستان دربعد امنیتی و همکاری امنیتی طرح نماید.

شرایط از هرزمانی برای افغانستان بهترشده است

آقای عزیز و شریف بخوبی می دانند که شرایط برای شان، خیلی خوب نیست گذشته از گرفتاریهای زیادی که ازناحیه تروریستهای پاکستانی دارد و شک نداشته باشیم که تروریزم از مردم پاکستان و نظامیان آن کشور قربانیان زیادی گرفته است و می گیرد اما پاکستان در سیاست بیرونی خود از تروریزم بعنوان ابزار استفاده کرده و می کند این مساله برای دو کشور افغانستان و هند قابل درک است و می دانند که استخبارات پاکستان چه می کند؟ غرب و ناتو درحال بیرون شدن از افغانستان می باشند آنها می دانند که نقش پاکستان برای تخریب چه قدر، گسترده و خطرناک است. همین دیروز گزارشی به کنگره  آمریکا داده شد و دراین گزارش با صراحت اعلام شده است که پاکستان در افغانستان به یک "جنگ نیابتی"، دست زده است و پاکستان از تروریزم در افغانستان حمایت می کند و پاکستان عامل اصلی نا امنی در افغانستان می باشد.

درواکنش به اظهارات و گزارش ضد پاکستانی در کنگره، مقامات پاکستان واکنش تندی نشان داد و خانم تسنیم اسلم سخنگوی وزارت خارجه پاکستان گزارش پنتاگون در کنگره را ، خلاف واقع دانست. وی مقامات آمریکا و افغانستان را متهم  به کم کاری و سهل انگاری درجنگ و مقابله با تروریزم اعلام کرد. همان داستان که" بگیر تا نگیرد". آقایان شریف و عزیز بخوبی می دانند که فشارهای زیادی روی کشورشان درمبارزه به تروریزم وجود دارد و این فشار در نشست پکن نیز روشن بود، گروه قلب آسیاء و یا پروسه استانبول که با چهارده عضو تشکیل شد و حالا شامل سیزده عضو می باشد زیرا ازبکستان عضویتش را ازاین پروسه برداشت. پروسه استانبول ده ها کشورناظر هم دارد. در نشست بجین ، روی همکاریهای امنیتی زیاد تاکید شد و ازکشورهای عضو و ناظر خواسته شد که دراین جهت با افغانستان همکاری داشته باشد. نشست بجین ، فشاری برپاکستان درمقابله با تروریزم درافغانستان هست. برا ی آمریکا و غرب هرگز قابل تحمل و توجیه نیست که با خروج شان، اوضاع امنیتی توسط پاکستان تخریب و همه چیز به آتش کشیده شود. در چهارمین نشست قلب آسیاء، از همه اعضا خواسته شد که در جنگ با تروریزم همکار هم باشند و شک نداشته باشیم مخاطب اصلی درمورد امنیت افغانستان ، تحلیلگران افغان خیلی بد بینانه، استخبارات و حکومت پاکستان را مسوول نا امنی در کشور می دانند و پاکستان را متهم اصلی و درمواردی جزء جنگ افغانستان شناخته اند. اینکه به صورت مرتب خاک افغانستان را بمباران می کند این خود دال مرکزی برای اثبات مساله است.، فشار آمریکا و غرب، فشار کشورهای منطقه، گرفتاریهای داخلی خود پاکستان و فشار افغانستان و ده ها عوامل دیگری درکاراست که شرایط را برای افغانستان درامر رسیدن به صلح و ثبات دایمی ، مساعد ساخته است.

 

توسعه اقتصادی و امنیتی

توسعه اقتصادی و امنیتی


درنشست پروسه استانبول، محورهای زیادی مورد بحث قرارگرفت. ولی عمده ترین مساله در مورد افغانستان، موضوع امنیت و توسعه اقتصادی بود. رییس جمهور غنی هم با همتایان منطقه ای و هم بصورت دو جانبه از رهبران چین خواست که در دو مورد عمده به افغانستان کمک نمایند" توسعه اقتصاد و امنیت" افغانستان با چالشهای زیادی دست به گریبان است اما جدی ترین مساله برای مردم افغانستان، فقر و نا امنی شناخته شده است. بدبختی دراین است که کمکهای بی پایان جامعه جهانی به دلیل سوء مدیریت، بسیار کم به توسعه اقتصادی کمک کرده است اخیرا گروه تحقیقاتی " سیگار" نشان داده است که میلیونها و میلیونها دالراز کمکهای آمریکا به جیب مخالفان مسلح سرازیرشده است. مقامات سیگار در کنگره آمریکا ثابت کردند که کمکهای مالی غرب و آمریکا درتوسعه اقتصادی افغانستان کمک نکرده است و بشترین سود را ازاین کمکها چندین گروه مافیایی و مسلح برده اند شرکتهای مافیایی و و اسطه بین طالبان و مقامات حکومتی و خارجی گروهای مسلح ازاین بابت پولهای  زیادی را بدست آورده اند. این مساله سالها ادامه داشته و مخالفان حکومت افغانستان و شرکتهای که پول می گرفتند و می گیرند مکررا می گفتند که برای تامین شاهراه ها و انتقال کالا برای ناتو ازاین پولها به طالبان و دیگر گروهای مسلح  رشوه پرداخته اند. "سیگار" در کنگره آمریکا جزئیات زیادی را افشا می کند و درموارد اردوی آمریکا ملامت شده و نسبت به رویه آنها درمورد کمکهای آیالات متحده آمریکا به افغانستان انتقاد شده است. البته گفته شده که مقامات نظامی آمریکا نسبت به گزارش " سیگار" انتقاد داشته و آن را قبول ندارد و مواردی را، اغراق آمیز و غیرواقعی گفته است.

اینکه ارتش آمریکا انتقادات را قبول نداشته باشد، چیزی از اصل ماجرا نمی کاهد. زیرا شک نداشته باشیم که بخش بزرگی از فساد برمی گردد به کمکهای خارجی و اینکه هرسال درلیست فاسد ترین کشورهای دنیا قرارگرفته ایم، دلیل غیر از بی نظمی و سوء استفاده ازکمکهای داخلی و بین المللی نیست. چند حلقه دراین بی نظمی دخالت داشته اند. ارتش آمریکا، شرکتهای واسطه و قراردادیها افغانی و خارجی، گروه های مسلح و مقامات حکومت و اقارب آنها، این مجموعه درتوسعه فساد ، بجای توسعه اقتصاد دخالت بی چون و چرایی داشته اند.

چه اولویتهای در مساله اقتصاد و امینت نسبت به سایرموضوعا وجود دارد؟

اولویتهای اقتصادی برای افغانستان بسیار جدی است درحال حاضر، خزانه دولت رو به خالی شدن می رود. متخصصان مالی و اقتصادی به شدت نگران بحران مالی می باشند و حکومت وحدت ملی با عمده ترین چالشهای مالی رو برو هستند. پروژه های زیادی است که نیمه کاره مانده و قرادادهای زیادی است که عملی نشده است سرماه گذاری کاهش چشم گیری پیداکرده و اینکه نرخ اسعارخارجی و دولار آمریکا رو به افزایش و گرانی است دلیل آن برمی گردد به خالی شدن بانک و نداشتن ارزخارجی کافی برای عرضه کردن. کارشناسان اقتصادی این گونه تخمین زده اند که افغانستان درطی سالهای که گذشت، میزان وابستگی زیادی به خارج پیدا کرده آقای آذرخش حافظی یک وقت گفته بود که افغانستان بالای 90 درصد به خارج وابسته شده است. کسربلانس صادرات و واردات بسیار وحشتناک و درد آور می باشد. درکناراین مسایل همان گونه که اشاره شد، بی نظمی و سوء استفاده های زیادی از کمکهای خارجی صورت گرفته است. گزارش " سیگار" نه اغراق آمیز است و نه خلاف واقع . حقیقت همان است که فساد گسترده ای بجای توسعه اقتصادی صورت گرفته است و این وضعیت نمی تواند دوام داشته باشد ما پس ازسال 2014 قرارگرفته ایم دیگر آن بذل بخششهای که جامعه جهانی درعصر حکومت رییس جمهورکرزی داشت، هرگز وجود ندارد و تکرار هم نخواهد شد. درکنفرانس لندن که عنقریب تشکیل می شود، دونرها، ازسخت گیریهای زیادی صحبت خواهند کرد. درنشست توکیو هم تعهدات زیادی در نحوه مصرف از افغانستان گرفته شده است . افغانستان تاحدی زیادی نتوانسته است به تعهدات خود درمورد شفافیت، عمل نماید. اوضاع جهانی و گرفتاریهای زیادی که درگوشه و کنار افغانستان خلق شده است، نیز دلیلی براین مساله است که دیگر کمکهای بی دریغی برای افغانستان صورت نمی گیرد.

چین بزرگترین کشور اقتصادی دنیا که از آن بعنوان غل اقتصاد و ثروت نام گرفته شده است، می بینیم مجموع کمکهای این کشور به افغانستان درطی پنج سال آینده به سیصد میلیون نمی رسد. رییس جمهور غنی در چین با نخبگان این کشور درمورد کمکهای اقتصادی به یک ضرب المثل انگلیسی اشاره داشت و به یک نحوی تاکید کرد که می خواهیم سرپای خود باستیم وی گفت: ما می خواهیم ماهی گرفتن را یاد بگیریم و نه اینکه کسی به ما ، ماهی دهد. این جمله دال مرکزی به خود کفایی و تاکید روی بی نیازی می باشد. ضرب المثل انگلیسی این است : اگرمی خواهی یک نفر را ازگرسنگی نجات دهی بجای ماهی دادن، ماهی گرفتن را برایش یاد دهید. کمکهای جامعه جهانی درواقع همان تعلیمات و تسهیلات ماهی دادن برای ماهی گرفتن است. دراین مدت البته کمکهای زیادی صورت گرفت حکومت ما باید ازاین کمکها استفاده می کرد و بخش زیادی از مشکلات خود را برطرف و سرپای خود می استید که نکرده است و به همین دلیل است که افغانستان کماکان به لحظات اقتصادی وابسته به خارج می باشد اگر پیمان امنیتی به امضا نمی رسید در آن صورت گرفتاری زیادی درعرصه امنیتی داشتیم.

اولویتهای عرصه های امنیتی جدی و تهدیدات امنیتی بسیار نگران کننده است

درعرصه امنیتی، چالشها، بسیار جدی شده است فلسفه تشکیل پروسه استانبول درواقع همان ایجاد امنیت و مصالحه بود. در بجین چهارمین نشست آن دایرگردید. وزراء خارجه چهارده کشور عضو در این نشست شرکت داشتند و بعد روسای جمهور افغانستان و چین نشست بجین را افتتاح کردند. بحثهای کنفرانس روی مساله امنیت، مصالحه، مبارزه باتروریزم، مواد مخدر و همکاریهای منطقه ای، متمرکز بود. دربحث امنیتی، رییس جمهور غنی از کشورهای عضو و ناظر در کنفرانس خواست که به صلح افغانستان کمک نمایند. وی تاکید کرد که صلح ماهیت و صفت بین الافغانی دارد و ازطالبان نیز خواست که وارد پروسه صلح شود.رییس جمهور غنی از طالبان بعنوان اپوزیسیون نام گرفت. رییس جمهورغنی از کشورهای عضو و ناظر پروسه استانبول خواست که به روند صلح افغانستان کمک نمایند. البته مصالحه درحال حاضر خیلی روشن نیست زیرا که طرفهای گفتگو مشخص نمی باشد. طالبان که درافغانستان هرروز آدم می کشند، هرگز نگفته اند که می خواهند با حکومت تازه وارد گفتگوهای صلح شود. سخنگوی طالبان حکومت رییس جمهورغنی را قبول ندارد و گفته است که دست نشانده آمریکا است و نمی خواهد با آن صلح نماید. موضع پاکستان درعمل تغییرچندانی نکرده بلکه خود پاکستان جزء از جنگ و ناامنی درافغانستان شده است. نظامیان پاکستان به دلایلی نا مشخص کماکان موشک پرانی دارند و همان حرف همیشه گی شان را برا توجیه یاد آورشده است که مراکز تروریستهای پاکستانی را درخاک افغانستان هدف قرار می دهد .

این مساله البته خیلی موجه نیست و شبیه به یک بهانه گیری می باشد. رییس جمهورغنی در همان روزهای اول حکومت خود اعلام داشت که اگرمشکل ملا فقیرمحمد عضو رهبری طالبان باشد، حکومت  افغانستان حاضراست وی را تحویل پاکستان دهد. گذشته ازاقدامات نظامی پاکستان، طالبان که وابسته به  استخبارات آن کشور شناخته شده است، نیز چهارطرف جنگ و عملیات نظامی راه انداخته اند درطی یک ماه ازروی کار آمدن حکومت تازه، آنها بارها کابل را مورد حملات موشکی قرارداده اند، در ولایت های شمال جنگها و خونریزیهای بیرحمانه ای را راه انداخته است در ماه گذشته دریک کمین، ده ها نفرازسربازان اردوی ملی و پولیس را درولایت سرپل اسیر و تعداد 22 سرباز را بیرحمانه کشتند. در ولایت بدخشان، ولسوالی وردوج مراکز نظامی را مورد حمله قراردادند و تعداد زیادی را به اسارت و جمعی را به شهادت رساندند. وضعیت در ولسوالی آغچه مربوط ولایت جوزجان هرگز خوب نیست درولایت قندوز وضعیت امنیتی بسیار بد توصیف شده است و گروهای از طالبان خارجی و داخلی دراین ولایت، عرصه های امنیتی را بسیار سخت ساخته اند و طالبان دریک حمله بیرحمانه درشهر قندوز، تعداد زیادی از سارنوالان و مردم بیگناه را کشتند درولایت هلمند و سایرولایات جنوبی هم عملیات طالبان تشدید شده است.

اوضاع امنیتی درافغانستان خوب نیست طالبان در آستانه خروج نیروهای بین المللی از هرزمانی دیگر، تلاش می کنند که حضور شان را درافغانستان تثبیت نمایند. این گونه اقدامات بدون شک ازسوی استخبارات خارجی مورد تشویق قرار می گیرد. هدف شاید این این باشد که کشورهای منطقه که درکنفرانس بجین به حمایت ازصلح ازافغانستان سخن می گفتند، درعمل می خواهند کاری نمایند که درجنگ افغانستان صاحب و مالک امتیازباشند. پروسه استانبول برای افغانستان یک ضرورت است و نفس ایجاد این پروسه گامی بسوی تفاهم و اعتماد سازی و یک اولویت مهم امنیتی و نظامی است ولی زمانی زیادی درکاراست که این کشورها با هم درمورد تروریزم به تفاهم و همکاری واقعی دست پیدا نمایند بنابراین راه دشوار و طولانی پیش روی حکومت تازه افغانستان قرار دارد. کار روی دو ساحت امنیتی اقتصادی از اولویتهای سیاست خارجی وداخلی حکومت وحدت ملی است.

سیاست خارجی فعال

سیاست خارجی فعال


افغانستان یکی از معدود کشورهای است که بخش زیادی از زندگی شان وابسته به خارج شده است. البته این مساله دلایلی زیادی دارد که عمده ترین آن، تداوم جنگ دراین سرزمین است. جنگ تمامی هستی یک جامعه  را به خارج مرتبط می سازد. اصولا جنگ در افغانستان ، ریشه ها و عواملی بیرونی آن قوی تراز انگیزه های داخلی آن هست. جنگ  افغانستان زیاد مرتبط به مردم افغانستان نمی شود زیرا مردم باهم جنگی ندارند و همه درکنارهم زندگی می کنند. اتفاقا نشان داده شده است که مردم افغانستان نسبت به هم دیگر بسیار مهربان و مردم بی نهایت برد بار و با تعصبات اندک، درکنار هم زندگی می کنند درافغانستان یک نوع تولیرانس و تکثرگرایی را شاهد هستیم همه به عقاید هم دیگر احترام می گذارند. کسی نمی تواند ثابت کند که مردم افغانستان مشکلات و مناقشات داخلی ازنوع فرقه گرایی و نفرت اجتماعی داشته اند. مردم بجای نفرت از هم دیگر، باهم محبت بی پایانی دارند. این همسبتگی ملی را درکم ترکشور چند ملیتی در دنیای عقب افتاده شاهد هستیم. جنگهای جاری و گذشته بشتر و بشتر از بیرون تقویت و تغذیه شده است البته انکاری نیست که از درون جامعه ما افرادی را شکارکرده اند و این مساله طبیعی است. جنگهای جاری درافغانستان ماهیت خارجی و تحمیلی دارد و انگیزهای بومی در آن دیده نمی شود.

 کسی در افغانستان به دلیل تعلقات مذهبی ، قومی و سمتی خود کشته نشده است. طالبان اگر آدم می کشند و خون انسان افغانی را می ریزند، دلیل آن همان وابستگی خارجی است. این گروه بخاطر میهن و وطن جنگ نکرده و آدم نکشته است این گروه به دلیل وابستگیهای خارجی آدم کشته و می کشد اینکه اعلام شده آنها به خاطرحضور خارجیها می جنگد یک دروغ بیش نیست. مگر درسالهای 1994 تا سال 2001 که اوج تعرضات طالبان درسراسرافغانستان را شاهد بودیم، هیچ قدرت خارجی درافغانستان حضور نداشت ولی طا لبان به گونه بیرحمانه می جنگید و ماشین جنگی طالبان قربانیان زیادی را دراین سالهای فارغ ازحضور خارجیها ازمردم افغانستان را گرفت.

عربستان و صلح درافغانستان

برای حل بحران و پایان جنگ ، دپلماسی و سیاست خارجی کارا لازم داریم. دیشب با رسانه های کشور درمورد سفر رییس جمهورغنی به عربستان سعودی صحبت داشتم آنها به گونه مکرر می پرسیدند که سفر رییس جمهور چه تاثیری روی جنگ می گذارد؟ و نقش عربستان برای پایان خون ریزی درافغانستان چه می تواند باشد؟. خوب چرا درسفر رییس جمهور به عربستان آنهم به خاطرانجام یک عمل دینی حج عمره، این همه وسواس و حساسیت روی مساله جنگ و صلح درافغانستان طرح می شود. همان گونه که می دانیم سفر رییس جمهورغنی بخاطرانجام حج عمره مطابق با وعده انتخاباتی صورت گرفته است.ایشان در زمان انتخابات به این مساله پاسخ داد که اولین سفرشان درصورتی پیروزی، سفرحج عمره خواهد بود که سفرجاری رییس جمهور عمل به عهد و و فاء به آن است. اما می دانیم که دراولین سفرخارجی آنهم دریک کشوری که رد پایش در همه جنگهای افغانستان به یک نحوی دیده شده است، نمی شود از مساله جنگ و صلح درافغانستان به سادگی گذشت. عربستان نقش مریی و نامریی زیادی در جنگ و صلح افغانستان دارد این مساله ازسوی رییس جمهور پیشین بارها طرح شد و از عربستان سعودی خواسته شد که نقش عمده را در مورد صلح افغانستان به عهده بگیرد ولی عربستان درآن زمان به خواسته های افغانستان پاسخ روشنی نداد و هیچ نقشی در مساله صلح افغانستان را قبول نکرد.

 بی اعتنایی عربستان می تواند دو دلیل داشته باشد یکی موضع پاکستان و استخبارات این کشور و دیگری فقدان تهدیدات امنیتی ازسوی طالبان و گروهای افراطی و تروریستی برای امنیت و حوزه امنیتی عربستان. خواسته های رییس جمهور کرزی درشرایط مطرح می شد که عربستان هیچ خطر و تهدیدی را ازسوی شبکه های تروریستی احساس نمی کرد. درست درهمان زمان رسانه ها ی غربی این موضوع را طرح کرد که عربستان سعودی در ایجاد گروهای تروریستی از نوع داعش درعراق و شام نقش اساسی دارد و گروهای تروریستی جبهه النصره ، احرارالشام و داعش را تقویت و تغذیه می کند. البته شکی و جود ندارد که کشورهای غربی و کشورهای عربی از جمله عربستان، قطر، امارات و.. نقش مهمی برای ایجاد گروهای تروریستی برای مقابله با حکومت بشارالاسد را در سالهای 2011 تا نیمه 2014 را داشته اند ولی حالا گروهای تروریستی بخصوص داعش راه خود را طی می کند و با تسلط به شهرهای مهم عراق و سوریه آنها اعلام داشته اند که برنامه های برای نابودی رژیمهای عربستان سعودی را نیز دارند.

اینکه گروهای تروریستی شام و عراق چه ارتباطی به شبکه های تروریستی افغانستان دارد، پرسشی است که دیشب ازسوی رسانه مطرح شد پاسخ آن این است که  گروهای تروریستی بدون مرز و بدون تذکره هستند و یک نوع ارتباط ارگانیک جنگی و ایدلوژیک بین شان وجود دارد و همه برای هم دیگر کار می کنند. سربازان خلیفه در مغرب عربی، وقتی توریست فرانسوی را ذبح می کرد دو حرف را هنگام سربریدن داشت یکی شعار الله اکبر و دیگری  حمایت از خلیفه داعشی در عراق و شام. با توسعه قلمروهای داعش، دیده شده است که گروهای درافغانستان لباس داعشی را درتن کرده و پرچم سیاه آنها را در دوش گرفته  اند. گروهای تروریستی درافغانستان حامی داعش هستند و نشانه های آن را در هرجای می بینیم آنها از هم دیگر جدا شدنی نیستند. به همین دلیل است که شرایط گفتگوهای رییس جمهورغنی با زمان رییس جمهورکرزی ، بسیار متفاوت است فکرمی کنم این بار عربستان به حرفهای رییس جمهورغنی گوش خواهد داد  و گفته می شود برای صلح با افغانستان و با فشار آوردن به پاکستان، ممد واقع شود. سیاست خارجی افغانستان دراین بعد باید فعال شود. رییس جمهورغنی در پنج حلقه سیاست خارجی خود، بعد منطقه ای آن را به صورت جدی و پی گیر باید دنبال نماید.

امضای سند همکاری، برنامه ریزی برای سفرهای پکن، لندن و درنهایت واشنگتن

درسیاست خارجی در همین زمان اندک، اقدامات خوبی صورت گرفته است. در اولین ساعات کاری رهبران حکومت وحدت ملی، سند همکاریهای امنیتی بین افغانستان و آمریکا امضا شد این مساله دلیل واضحی برای اکتیف بودن سیاست خارجی باید باشد که هست. کاری که ده ها ماه رییس جمهوکرزی آن را به تاخیرانداخت و یک داستان طولانی و مفصلی از آن در تاریخ مناسبات افغانستان و متحدانش ساخت. البته تاخیر و تعلل رییس جمهور کرزی پیامدهای بدی روی همکاری جامعه جهانی به دلیل همین سند گذاشت اینکه وضعیت مالی افغانستان درحال حاضر بد ترین وضعیت راگرفته است، درست به دلیل مخالفت رییس جمهور با متحدانش روی موافقتنامه امنیتی بوده است. رییس جمهور و رییس اجرایی باهم و درکنارهم این سند را طی مراسمی به امضا رساند. آقای حنیف اتمر مشاورامنیت ملی و کونینگهام سفیر آمریکا این سند و سند همکاری با ناتورا دریک زمان امضا کردند. درحال حاضر سند امضا شده به پارلمان افغانستان رفته است. مقامات غربی با کمی نگرانی که مبادا این موافقتنامه ازسوی برخی اعضای پارلمان به چالش کشیده شود و اینکه مجلس سنا با محتوای آن مخالفت کند، جریان نهایی شدن را دنبال می کنند. نگرانی تاحدی موجه است زیرا پارلمان افغانستان منزه از عوامل بیرونی نیست. عوامل استخباراتی ممکن توسط عوامل خود ایجاد چالش نماید و قضیه را به تاخیر بیاندازد درحالیکه مقامات غربی و آمریکایی، خواهان نهایی شدن سند برای تدارکات مالی آن درافغانستان می باشند. یک مقام مطلع می گفت اگر سند درپارلمان افغانستان نهایی و تایید نشود در آن صورت کنگره آمریکا نمی تواند برمبنای آن بودجه را فیصله نماید.

امضای سند در سیاست خارجی افغانستان، گام مهم و اساسی است و این گام به درستی توسط رهبران حکومت و با توافق هم برداشته شده است همه معتقد هستند که پارلمان افغانستان نیز محتوای آن را تایید می کنند، ازاین مساله که بگذریم درسیاست خارجی درهمین مدت کوتاه، برنامه ریزیهای خوبی دیگری نیزشده است. قراراست که رییس جمهور و رییس اجرایی باهم درکنفرانس اقتصادی لندن شرکت نمایند. درنشست لندن که در نوع خود بسیار مهم دانسته شده است زیرا موضوعات کنفرانس لندن کمکهای مالی به افغانستان درطی سالهای آتی می باشد. اینکه سند همکاری امضا شده است خود یک گام مهمی در جهت تسهیل کمکهای جامعه جهانی به  افغانستان شمرده می شود. اگر سند امضا نمی شد دیگر بحثهای کنفرانس لندن در مورد افغانستان معنی نداشت پس از امضای سند همکاری، جامعه جهانی تصمیم گرفتند که کنفرانس لندن را دایرنمایند و از هردو مقام رییس جمهور و رییس اجرایی دراین نشست دعوت شده است.

پیش از نشست لندن، یک کنفرانس مهمی دیگری دایر می شود و آن نشست پکن است. در کنفرانس پکن رییس جمهور غنی همراه با جمعی از مقامات حکومت شرکت می کند درترکیب هیئت پکن، استاد محقق معاون رییس اجرایی نیزشامل است و درسفرعربستان آقای انجنیرمحمد خان معاون اول رییس اجرایی رییس جمهور را همرایی می کند. خوب  این گونه اقدامات برای استحکام حکومت وحدت ملی مهم و ضروری است و نشان می دهد که رهبران افغانستان به حکومت وحدت ملی باوردارند و می خواهند درکنارهم و باهم سالهای دشوار پیش رو را یکجا سفر و کار نمایند. کنفرانس پکن در همین هفته برگزار می شود، مباحث مهمی مرتبط به افغانستان طرح خواهد شد. درواقع چهارمین نشست پروسه استانبول این بار درپکن دایر می شود. پروسه استانبول شامل چهارده عضو ازکشورهای منطقه است ولی ازبکستان از این پروسه بیرون شده حالا 13 عضودارند.در این نشست روی همکاریهای منطقه  ای، مبارزه با تروریزم، مواد مخدر، توسعه همکاریهای اقتصادی و مسایل امنیتی ، مورد بحث قرار می گیرد. پروسه استانبول بشترین تمرکز را روی افغانستان دارد ولی درعین حال موضوعات مرتبط به سایرکشورها نیزمورد بحث اعضای شرکت کننده قرار می گیرد. کنفرانس پکن در ذات خود بسیار مهم است و کشورهای منطقه که به یک نحوی درگیرتروریزم و تهدیدات امنیتی می باشند دراین نشست شرکت می کنند . افغانستان می تواند به صورت جدی مسایل زیادی را طرح و از جمله روی موضوع مبارزه با تروریزم تاکید نماید. حضور رییس جمهور درنشست پکن گامی در جهت تقویت دپلماسی و سیاست خارجی است و درپایان هم اشاره نمایم که رییس جمهور و رییس اجرایی به دعوت بارک اوباما رییس جمهورآمریکا، در پایان سال جاری عازم واشنگتن هستند. رییس جمهور آمریکا درهفته گذشته طی یک ویدیو کنفرانس از هردو مقام خواست که باهم سفری به آمریکا داشته باشند. تمامی این موضوعات نشان از فعال شدن سیاست خارجی حکومت وحدت ملی را دارد.