نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

تیمهای سرگردان صلح افغانستان

تیمهای سرگردان صلح افغانستان


گفتگوی محمد ناطقی رییس کمیسیون عالی نظارت ازتطبیق موافقتنامه سیاسی با خبرگزاری مرکزی چین و تلویزیون راه فردا. موضوع مصاحبه مذاکرات صلح افغانستان بود. دراین گزارش سعی می شود که نکات و مهم گفتگو را خدمت شما تقدیم نماییم. لازم به ذکراست که مصاحبه بیست دقیقه ای با خبرگزاری چین به زبان انگلیسی صورت گرفت و مدیریت سایت ازایشان خواست که آن گفتگورا نیز به زبان فارسی دراینجا ارایه نماید.


مدیریت سایت


خبرگزاری چین: تشکر ازاینکه وقت خود را دراختیارماگذاشته اید پرسش اول ما این است که گفتگوهای صلح که دراین روزها با طالبان صورت می گیرد، دارای چه وضعیتی است؟ و شما درمورد مذاکرات که درقطر، امارات اسلو انجام شده است چه نظردارید؟ چشم اندازبعدی این مذاکرات را چه گونه بررسی می کنید آیا این گفتگوها می تواند منجر به یک صلح دایمی درافغانستان شود؟


محمد ناطقی : با تشکرازشما و می بخشید ازاینکه درهنگام ورود به ساختمان صدارت معطل شدید خوب نیروهای امنیتی قوانین خاصی خود را دارد." خبرنگارچین، نه اشکالی ندارد این گونه مسایل برای ما قابل درک است". البته درمورد پرسش شما چند نکته را می خواهم توضیح دهم اول اینکه شما به مذاکرات سانکیان شهرارومچی اشاره نکردید درحالیکه چنین مذاکراتی درکشورشما هم صورت گرفته است و پیش ازآن هم خبرازمذاکرات طالبان با نمایندگان شورای عالی صلح را درپکن هم داشتیم. " "خبرنگارچین، نه این نوع گفتگوها درکشورچین ازسوی مقامات کشورما تایید نشده است".


بله مذاکرات درجاهای که اشاره کرده اید صورت گرفته است. اما نکته اساسی دراین گفتگوها وجود دارد ، یکی همان غیررسمی بودن مذاکرات هست. تاکنون حکومت افغانستان گروه طالبان کشورهای میزبان اعتراف نکرده که مذاکراتی با هم داشته اند. همان گونه که شما اشاره کردید که مقامات چینی نگفته اند که درچین گفتگوهای بین طالبان و نمایندگان مجلس و شورای عالی صلح صورت گرفته است. پس ماهیت این مذاکرات غیررسمی و تاحدی محرمانه بوده است. البته نفس گفتگوها بین طالبان و نمایندگان شورای عالی صلح ، نمایندگان مجلس و یا هم گروهای مدنی ، کاری خوب است و ما آن را حمایت می کنیم. بخصوص اینکه گفتگوهای که همین چند روز پیش دراسلو کشورناروی بین طالبان و زنان افغانستان انجام شده است. این نوع گفتگوها بین زنان و طالبان درنوع خود بی سابقه و بی نظیرمی باشد. خبرنگار راه فردا آن را یک نوع چرخش 180 درجه ای درسیاست وایده لوژی طالبان می داند. بله که همین گونه هست و این بسیارجالب است که ده تا زن ازاعضای پارلمان مثل خانم شکریه بارکزی، و خانم فوزیه کوفی و زنانی دیگری ازشورای عالی صلح و سنا افغانستان مثل خانم حوا علم نورستانی و خانم صدیقه بلخی درمذاکرات اسلو شرکت داشته اند. برخی خبرها نشان می دهد که زنان که درمذاکرایت اسلو شرکت داشته اند تعداد شان به ده نفرمی رسید.


خبرگزاریها به نقل ازخانم شکریه بارکزی گفته اند که مذاکرات بسیارمهم و خوبی با طالبان دراسلو داشته است و توانسته دید گاه زنان افغانستان را با آنها طرح نماید خانم کوفی نیزگفته است که ما درمذکرات اسلو موفق شده ایم که ازحقوق زنان افغانستان دفاع نماییم. زنان که باطالبان درپشت درهای بسته و درمذاکرات محرمانه و غیرعلنی، صحبت داشته اند ازمذاکرات شان با طالبان بسیارراضی هستند و آن را یک موفقیت تاریخی گفته اند. البته منم با این مساله موافق هستم که مذاکرات زنان با طالبان حقیقتا یک موفقیت تاریخی می تواند باشد و این خیلی جالب است که طالبان گوش شنوای برای شنیدن حقوق زنان پیداکرده اند و با زنان نشسته و ازحقوق زنان جامعه بحث کرده اند . طالبان به لحاظ ایده لوژی با زنان مشکل دارند آنها درزمان امارت شان درکابل همان رویه ای را درپیش گرفت که حالا داعش با گذشت یک سال درشهر موصل عراق درپیش گرفته است. خبرهای بسیاربدی از رفتارداعش با زنان موصل بیرون داده شده است. 


طالبان درزمان امارت شان درسالهای 1996 – 2001 رفتارهای بسیار بدی با زنان داشت. آنها زنان را دراستدیوم فوتبال تیرباران کردند و زنان حق نداشتند که بدون محارم خود ازخانه خارج شوند اما حالا دراسلو با زنان نشست دارند و درمورد حقوق زنان صحبت می کنند و این بسیار جالب تاریخی ومهم است. این رویداد که درمنطق فکری طالبان یک رویا بود ولی حالا به واقعیت تیدیل شده و اینکه زنان افغان با طالبان واردگفتگوهای سازنده شده ، یک موضوع فوق العاده هست. اما پرسش اساسی که باید جواب داده شود و آن این هست که آیا تیمهای طالبان دراین کشورها مذاکره می کنند، می توانند نمایندگی ازرهبری طالبان داشته باشند و یا اینکه نه آنها تیمهای سرگردانی هستند که هیچ ارتباطی به رهبری طالبان و هیچ نسبت و ارتباط با جنگهای خونین که درافغانستان جریان دارد ، ندارند و این پرسش باید جواب داده شود. 


مجری تلویزیون راه فردا: پرسش من همین است که تیمهای طالب که با زنان دراسلو مذاکره کرده اند و یا اینکه درکشورهای عربی با جامعه مدنی و نمایندگان شورای عالی صلح گفتگو کرده اند، چه نسبتی با جنگ جاری و چه تاثیری برای توقف جنگ می تواند داشته باشد؟ و ازسوی دیگر هم این سوال مطرح است که تیمهای که درقطر ، امارات و یا چین و اسلو مذاکره کرده اند ، ارتباطی با رهبری و زعامت خود دارد و یانه؟ و یا اینکه به گفته شما گروهای سرگردانی هستند که خود و به حمایت ازکشورهای میزبان به نمانیدگی ازطالبان وارد گفتگوهای صلح می شوند واین مذاکرات هیچ تاثیری روی ادامه جنگ و خونریزی ندارد.


محمد ناطقی : این پرسش به نظر ما خیلی مهم است. واقعیت مساله همین دوصورت است یکی اینکه تیمهای که بنام طالبان مذاکره می کنند ، هیچ تاثیری روی جنگ ندارند و ما شاهد هستیم که درموازی با مذاکرات غیررسمی ، جنگ بهاری طالبان به بد ترین صورت ممکن آغاز شده است و ابعاد خونریزی طالبان نسبت به سالهای گذشته بسیار بالا رفته است. دراین صورت می توان گفت تیمهای که ازسوی طالبان مذاکره می کنند ، تیمهای واقعی نیست و هیچ ارتباطی با جنگ و رهبری خود ندارند. این حرف درمورد تیم مستقردرقطر بارها گفته شده است که گروه طییب آغا چندین سال است که با رهبری خود ارتباطی ندارد و با جنگ هم نسبتی ندارد. درمورد طالبان که درچین مذاکره کرده شاید قضیه کمی فرق کند زیرا مولوی عبدالعزیز و مولوی حسن رحمانی و همکارانش در چین گفته اند که نمایندگان اصلی و واقعی طالبان آنها هستند و نه گروهی که درقطرمستقرمی باشند. تیم طالبان که کشورناروی دراسلو دعوت کرد را نمی دانیم که از چه نوع قماشی بوده است. من البته این صورت را بسیارنزدیک به واقعیت می دانم که این دسته ازطالبان که مذاکره می کند ، تجرید شده ازمرکزیت و بریده ازجنگ های جاری درکشور می باشد. آنها را، کشورها و استخبارات به صورت تفننی و اینکه گفته باشند که ما درصلح افغانستان نقش داریم و نام کشورشان برای تلاشهای صلح افغانستان بلند شود، این کارها را می کنند.


اما صورت و احتمال دوم هم به این صورت طرح می شود که نه، تیمهای که درکشورهای میزبان وارد گفتگو شده اند، آنها درواقع نمایندگان تام الاختیارطالبان برای گفتگوهای صلح می باشند دلیل آن هم این است که ازسوی رهبری طالبان این گروه ها و تیمها تا کنون تخطئه نشده است و درموارد تایید شده که تیمهای طالبان درگفتگوهای غیررسمی شر کت دارند.دراین فرض ما نمی توانیم تیمها را گروهای سرگردان و تابع سیاستهای استخبارات کشورهای میزبان بدانیم. اما این پرسش هم باید حل شود که پس چرا با شروع مذاکرات ، جنگ شدت گرفته است همان گونه که اشاره کردم ابعاد جنگ بسیار شدید شده است. پاسخ مساله نیزروشن است زیرا متاسفانه این سنت و قاعده ضد انسانی را جنگ با خود داشته است که تیمهای گفتگو کننده در آستانه صلح و مذاکرات بشترین خونها را می ریزند که از آن درمیزگفتگو امتیاز بگیرند. خونریزی زیادتر برای امتیازات بشترمی باشد. آنها عامدانه به همه جبهات شان هدایت داده که ما وارد گفتگوهای صلح می شویم و شما ابعاد جنگ را توسعه دهید و جاهای را بگیرید تا درمذاکرات دست بالا داشته باشیم. این قاعده ضد انسانی را همه جنگها درهرجای ازعالم داشته است. خوبریزی بشتر برای امتیازات بشتر.


خبرگزاری مرکزی چین: پرسش دیگری من درمورد تعریف و برداشت تان ازطالبان و داعش است شما چه برداشت ازحضوداعش درافغانستان دارید ؟ و سوال دیگر من هم این است که همسایه گان افغانستان برای صلح چه می توانند انجام دهند؟


محمد ناطقی : توضیح درباره داعش به صورت گسترده داده نشده دلیل آن هم این است که اصولا اطلاعات دقیقی از میزان حضور داعش درافغانستان دردست نیست برخی از افغانها حضورداعش را ناچیز و آینده روشنی برای آنها درافغانستان نمی بینند و حضورداعش اندک و ناچیزو واکنشی برخی از گروهای طالبان دربرابر رهبری شان می دانند. البته تحلیلگران دیگری هم داریم که حضوراین گروه را بسیارجدی درافغانستان و درهرجای گرفته اند این دسته ازصاحب نظران دلایلی برای گسترش داعش دارند. اول اینکه این گروه بسیار پولدار می باشد. درجامعه مثل افغانستان که فقرو مصیبت بیکاری همه جا را فراگرفته است، عرصه و ساحت برای سربازگیری گروه داعش و جود دارد زیرا داعش پول خرج می کند و گزارشهای داریم که آنها پولهای خوبی برای سربازان شان می دهند وازمردم عشر و ذکات هم نمی گیرند و سربازان داعش آب و نان ازمردم برای خود تهیه نمی کنند این حرفها می تواند دلیل آن باشد که داعش می تواند درافغانستان کار نماید و سربازگیری داشته باشد و پول برای جوانان فقیرو بیکاربرای شرکت درجنگ شان به پردازند.


دراین صورت خطرداعش را به دلیل عوامل داخلی افغانستان باید جدی گرفت به این معنا که بسترهای اجتماعی برای سربازگیری شان و جود دارد. نکته دیگری که بسیار اهمیت دارد و باید درمورد توسعه داعش به آن درافغانستان اشاره نمایم و آن این است که داعش با اعلام خلافت اسلامی شان درمنطقه بی نهایت توسعه یافته است درحال حاضر، بخشهای عظیم ازسوریه را دراختیارخود گرفته است حکومت آقای اسد سه چهارم خاک سوریه را ازدست داده و حالاتنها دریک چهارم ازخاک سوریه حضوردارد و بخشهای زیادی ازسوریه بدست داعش و یا جیش الفتح افتاده است.در لیبیا هم شهرهای مهم را به تصرف خود درآورده است. شهر"سرت" درمرکز لیبیا به دست داعش سقوط کرد و درشهر"درنه" لیبیا حکومت وخلافت اسلامی دارد. سقوط سوریه و لیبیا و جنگهای ویران گر درعراق پایگاه اصلی خلافت داعش را تقویت و استقرار می بخشد .گروه داعش منطقه و جهان را به ده حوزه خلافت برای شان درنظرگرفته است. افغانستان جزء از قلمرو ایالت خراسان داعش است دراین صورت باید نگران بود و خطرحضورداعش را درافغانستان جدی گرفت.


نکته دیگری که باید به آن اشاره نمایم و شما درپرسش تان به آن پرداخته اید و آن این است که داعش و طالب با هم می جنگنند. جنگ آنها دلیل و ماهیت اید لوژیک و اعتقادی ندارد. دلیل جنگ آنها قدرت طلبی و هژمونی خواهی سیاسی و نظامی هستند . داعش اعلام کرده است که آنها خلافت اسلامی تشکیل داده و همه گروهای اسلامی باید به خلافت اسلامی داعشی بیعت نمایند گروهای خارج از قلمرو داعش راه جزء تسلیم و یا کشته شدن ندارد.درافغانستان هم داعش و طالب با هم می جنگند چنانچه درسوریه و عراق و درجاهای دیگر با هم درگیرهستند. دراین درگیری موضع حکومت افغانستان چه می تواند باشد به نظرمن حکومت افغانستان و نیروهای امنیتی افغانستان و ظیفه اش حمایت از مردم افغانستان می باشند آنها حافظ مال و جان و ناموس مردم هستند اگرداعش و طالب با هم درگیرمی شود حکومت ازهیچ کدام حمایت نمی کند و نباید بکند.


به این پرسش هم باید پرداخته شود که دراین میان کشورهای همسایه افغانستان و متحدان بین المللی افغانستان چه وظیفه دارند و چه می توانند برای صلح افغانستان انجام دهند؟. این مساله بسیارمهم است و خواست اساسی و مرکزی و استراتژیک مردم وحکومت افغانستان رسیدن به صلح درافغانستان می باشد زیرا جنگ دمارازروزگار مردم افغانستان براورده است. جنگ لعنتی باید خاتمه یابد. حال برای رسیدن به این هدف ، نقش کشورهای منطقه و جهان مهم و درعین حال متعدد است. به نظر ما برای رسیدن به صلح باید بشترین کارها را با پاکستان انجام دهیم. پاکستان نقش اساسی را درجنگ و صلح افغانستان دارد. رییس جمهور ا فغانستان درقندهارگفته است که پاکستان دریک جنگ اعلام نشده با افغانستان قرارگرفته است. پس باید صلح با پاکستان شود. 


دراین میان نقش چین بسیارمهم است . چین منافعی درمنطقه درافغانستان و پاکستان دارد که تنها می تواند با صلح و ثبات درافغانستان و منطقه به آن دست پیدا نماید. چین درمساله صلح باید روی پاکستان فشاروارد نماید و از پاکستان، متحد خود که درخاک پاکستان، خیلی سرمایه گزاری هم کرده اید، قویا بخواهید که نقش اساسی را برای صلح افغانستان به عهده بگیرد. خواست افغانستان این است که طالبان را که درخاک پاکستان مستقرمی باشند را وادار نماید که با حکومت افغانستان وارد گفتگوهای رسمی و سازنده صلح شود. مذاکرات غیررسمی که هیچ کسی مسولیت آن را به عهده نمی گیرد ، نتیجه ندارد البته می تواند مقدمه برای مذاکرات رسمی شود. پاکستان طالبان را وادارنماید که آنها وارد گفتگوهای معنا دار صلح شود و اگر طالبان صلح را قبول ندارند در آن صورت به آن حرف خود عمل نماید که گفته است ما طالبان که می جنگنند آنها را ازخاک پاکستان بیرون می کنیم اینها خواست افغانستان می باشد برای رسیدن به صلح باید اقدامات عملی صورت بگیرد نقش پاکستان برای صلح و تاثیرگذاری چین روی پاکستان ، هرکدام اهمیت زیادی برای صلح افغانستان دارد.


تیمهای سرگد

تیمهای سرگردان صلح افغانستان


گفتگوی محمد ناطقی رییس کمیسیون عالی نظارت ازتطبیق موافقتنامه سیاسی با خبرگزاری مرکزی چین و تلویزیون راه فردا. موضوع مصاحبه مذاکرات صلح افغانستان بود. دراین گزارش سعی می شود که نکات و مهم گفتگو را خدمت شما تقدیم نماییم. لازم به ذکراست که مصاحبه بیست دقیقه ای با خبرگزاری چین به زبان انگلیسی صورت گرفت و مدیریت سایت ازایشان خواست که آن گفتگورا نیز به زبان فارسی دراینجا ارایه نماید.


مدیریت سایت


خبرگزاری چین: تشکر ازاینکه وقت خود را دراختیارماگذاشته اید پرسش اول ما این است که گفتگوهای صلح که دراین روزها با طالبان صورت می گیرد، دارای چه وضعیتی است؟ و شما درمورد مذاکرات که درقطر، امارات اسلو انجام شده است چه نظردارید؟ چشم اندازبعدی این مذاکرات را چه گونه بررسی می کنید آیا این گفتگوها می تواند منجر به یک صلح دایمی درافغانستان شود؟


محمد ناطقی : با تشکرازشما و می بخشید ازاینکه درهنگام ورود به ساختمان صدارت معطل شدید خوب نیروهای امنیتی قوانین خاصی خود را دارد." خبرنگارچین، نه اشکالی ندارد این گونه مسایل برای ما قابل درک است". البته درمورد پرسش شما چند نکته را می خواهم توضیح دهم اول اینکه شما به مذاکرات سانکیان شهرارومچی اشاره نکردید درحالیکه چنین مذاکراتی درکشورشما هم صورت گرفته است و پیش ازآن هم خبرازمذاکرات طالبان با نمایندگان شورای عالی صلح را درپکن هم داشتیم. " "خبرنگارچین، نه این نوع گفتگوها درکشورچین ازسوی مقامات کشورما تایید نشده است".


بله مذاکرات درجاهای که اشاره کرده اید صورت گرفته است. اما نکته اساسی دراین گفتگوها وجود دارد ، یکی همان غیررسمی بودن مذاکرات هست. تاکنون حکومت افغانستان گروه طالبان کشورهای میزبان اعتراف نکرده که مذاکراتی با هم داشته اند. همان گونه که شما اشاره کردید که مقامات چینی نگفته اند که درچین گفتگوهای بین طالبان و نمایندگان مجلس و شورای عالی صلح صورت گرفته است. پس ماهیت این مذاکرات غیررسمی و تاحدی محرمانه بوده است. البته نفس گفتگوها بین طالبان و نمایندگان شورای عالی صلح ، نمایندگان مجلس و یا هم گروهای مدنی ، کاری خوب است و ما آن را حمایت می کنیم. بخصوص اینکه گفتگوهای که همین چند روز پیش دراسلو کشورناروی بین طالبان و زنان افغانستان انجام شده است. این نوع گفتگوها بین زنان و طالبان درنوع خود بی سابقه و بی نظیرمی باشد. خبرنگار راه فردا آن را یک نوع چرخش 180 درجه ای درسیاست وایده لوژی طالبان می داند. بله که همین گونه هست و این بسیارجالب است که ده تا زن ازاعضای پارلمان مثل خانم شکریه بارکزی، و خانم فوزیه کوفی و زنانی دیگری ازشورای عالی صلح و سنا افغانستان مثل خانم حوا علم نورستانی و خانم صدیقه بلخی درمذاکرات اسلو شرکت داشته اند. برخی خبرها نشان می دهد که زنان که درمذاکرایت اسلو شرکت داشته اند تعداد شان به ده نفرمی رسید.


خبرگزاریها به نقل ازخانم شکریه بارکزی گفته اند که مذاکرات بسیارمهم و خوبی با طالبان دراسلو داشته است و توانسته دید گاه زنان افغانستان را با آنها طرح نماید خانم کوفی نیزگفته است که ما درمذکرات اسلو موفق شده ایم که ازحقوق زنان افغانستان دفاع نماییم. زنان که باطالبان درپشت درهای بسته و درمذاکرات محرمانه و غیرعلنی، صحبت داشته اند ازمذاکرات شان با طالبان بسیارراضی هستند و آن را یک موفقیت تاریخی گفته اند. البته منم با این مساله موافق هستم که مذاکرات زنان با طالبان حقیقتا یک موفقیت تاریخی می تواند باشد و این خیلی جالب است که طالبان گوش شنوای برای شنیدن حقوق زنان پیداکرده اند و با زنان نشسته و ازحقوق زنان جامعه بحث کرده اند . طالبان به لحاظ ایده لوژی با زنان مشکل دارند آنها درزمان امارت شان درکابل همان رویه ای را درپیش گرفت که حالا داعش با گذشت یک سال درشهر موصل عراق درپیش گرفته است. خبرهای بسیاربدی از رفتارداعش با زنان موصل بیرون داده شده است. 


طالبان درزمان امارت شان درسالهای 1996 – 2001 رفتارهای بسیار بدی با زنان داشت. آنها زنان را دراستدیوم فوتبال تیرباران کردند و زنان حق نداشتند که بدون محارم خود ازخانه خارج شوند اما حالا دراسلو با زنان نشست دارند و درمورد حقوق زنان صحبت می کنند و این بسیار جالب تاریخی ومهم است. این رویداد که درمنطق فکری طالبان یک رویا بود ولی حالا به واقعیت تیدیل شده و اینکه زنان افغان با طالبان واردگفتگوهای سازنده شده ، یک موضوع فوق العاده هست. اما پرسش اساسی که باید جواب داده شود و آن این هست که آیا تیمهای طالبان دراین کشورها مذاکره می کنند، می توانند نمایندگی ازرهبری طالبان داشته باشند و یا اینکه نه آنها تیمهای سرگردانی هستند که هیچ ارتباطی به رهبری طالبان و هیچ نسبت و ارتباط با جنگهای خونین که درافغانستان جریان دارد ، ندارند و این پرسش باید جواب داده شود. 


مجری تلویزیون راه فردا: پرسش من همین است که تیمهای طالب که با زنان دراسلو مذاکره کرده اند و یا اینکه درکشورهای عربی با جامعه مدنی و نمایندگان شورای عالی صلح گفتگو کرده اند، چه نسبتی با جنگ جاری و چه تاثیری برای توقف جنگ می تواند داشته باشد؟ و ازسوی دیگر هم این سوال مطرح است که تیمهای که درقطر ، امارات و یا چین و اسلو مذاکره کرده اند ، ارتباطی با رهبری و زعامت خود دارد و یانه؟ و یا اینکه به گفته شما گروهای سرگردانی هستند که خود و به حمایت ازکشورهای میزبان به نمانیدگی ازطالبان وارد گفتگوهای صلح می شوند واین مذاکرات هیچ تاثیری روی ادامه جنگ و خونریزی ندارد.


محمد ناطقی : این پرسش به نظر ما خیلی مهم است. واقعیت مساله همین دوصورت است یکی اینکه تیمهای که بنام طالبان مذاکره می کنند ، هیچ تاثیری روی جنگ ندارند و ما شاهد هستیم که درموازی با مذاکرات غیررسمی ، جنگ بهاری طالبان به بد ترین صورت ممکن آغاز شده است و ابعاد خونریزی طالبان نسبت به سالهای گذشته بسیار بالا رفته است. دراین صورت می توان گفت تیمهای که ازسوی طالبان مذاکره می کنند ، تیمهای واقعی نیست و هیچ ارتباطی با جنگ و رهبری خود ندارند. این حرف درمورد تیم مستقردرقطر بارها گفته شده است که گروه طییب آغا چندین سال است که با رهبری خود ارتباطی ندارد و با جنگ هم نسبتی ندارد. درمورد طالبان که درچین مذاکره کرده شاید قضیه کمی فرق کند زیرا مولوی عبدالعزیز و مولوی حسن رحمانی و همکارانش در چین گفته اند که نمایندگان اصلی و واقعی طالبان آنها هستند و نه گروهی که درقطرمستقرمی باشند. تیم طالبان که کشورناروی دراسلو دعوت کرد را نمی دانیم که از چه نوع قماشی بوده است. من البته این صورت را بسیارنزدیک به واقعیت می دانم که این دسته ازطالبان که مذاکره می کند ، تجرید شده ازمرکزیت و بریده ازجنگ های جاری درکشور می باشد. آنها را، کشورها و استخبارات به صورت تفننی و اینکه گفته باشند که ما درصلح افغانستان نقش داریم و نام کشورشان برای تلاشهای صلح افغانستان بلند شود، این کارها را می کنند.


اما صورت و احتمال دوم هم به این صورت طرح می شود که نه، تیمهای که درکشورهای میزبان وارد گفتگو شده اند، آنها درواقع نمایندگان تام الاختیارطالبان برای گفتگوهای صلح می باشند دلیل آن هم این است که ازسوی رهبری طالبان این گروه ها و تیمها تا کنون تخطئه نشده است و درموارد تایید شده که تیمهای طالبان درگفتگوهای غیررسمی شر کت دارند.دراین فرض ما نمی توانیم تیمها را گروهای سرگردان و تابع سیاستهای استخبارات کشورهای میزبان بدانیم. اما این پرسش هم باید حل شود که پس چرا با شروع مذاکرات ، جنگ شدت گرفته است همان گونه که اشاره کردم ابعاد جنگ بسیار شدید شده است. پاسخ مساله نیزروشن است زیرا متاسفانه این سنت و قاعده ضد انسانی را جنگ با خود داشته است که تیمهای گفتگو کننده در آستانه صلح و مذاکرات بشترین خونها را می ریزند که از آن درمیزگفتگو امتیاز بگیرند. خونریزی زیادتر برای امتیازات بشترمی باشد. آنها عامدانه به همه جبهات شان هدایت داده که ما وارد گفتگوهای صلح می شویم و شما ابعاد جنگ را توسعه دهید و جاهای را بگیرید تا درمذاکرات دست بالا داشته باشیم. این قاعده ضد انسانی را همه جنگها درهرجای ازعالم داشته است. خوبریزی بشتر برای امتیازات بشتر.


خبرگزاری مرکزی چین: پرسش دیگری من درمورد تعریف و برداشت تان ازطالبان و داعش است شما چه برداشت ازحضوداعش درافغانستان دارید ؟ و سوال دیگر من هم این است که همسایه گان افغانستان برای صلح چه می توانند انجام دهند؟


محمد ناطقی : توضیح درباره داعش به صورت گسترده داده نشده دلیل آن هم این است که اصولا اطلاعات دقیقی از میزان حضور داعش درافغانستان دردست نیست برخی از افغانها حضورداعش را ناچیز و آینده روشنی برای آنها درافغانستان نمی بینند و حضورداعش اندک و ناچیزو واکنشی برخی از گروهای طالبان دربرابر رهبری شان می دانند. البته تحلیلگران دیگری هم داریم که حضوراین گروه را بسیارجدی درافغانستان و درهرجای گرفته اند این دسته ازصاحب نظران دلایلی برای گسترش داعش دارند. اول اینکه این گروه بسیار پولدار می باشد. درجامعه مثل افغانستان که فقرو مصیبت بیکاری همه جا را فراگرفته است، عرصه و ساحت برای سربازگیری گروه داعش و جود دارد زیرا داعش پول خرج می کند و گزارشهای داریم که آنها پولهای خوبی برای سربازان شان می دهند وازمردم عشر و ذکات هم نمی گیرند و سربازان داعش آب و نان ازمردم برای خود تهیه نمی کنند این حرفها می تواند دلیل آن باشد که داعش می تواند درافغانستان کار نماید و سربازگیری داشته باشد و پول برای جوانان فقیرو بیکاربرای شرکت درجنگ شان به پردازند.


دراین صورت خطرداعش را به دلیل عوامل داخلی افغانستان باید جدی گرفت به این معنا که بسترهای اجتماعی برای سربازگیری شان و جود دارد. نکته دیگری که بسیار اهمیت دارد و باید درمورد توسعه داعش به آن درافغانستان اشاره نمایم و آن این است که داعش با اعلام خلافت اسلامی شان درمنطقه بی نهایت توسعه یافته است درحال حاضر، بخشهای عظیم ازسوریه را دراختیارخود گرفته است حکومت آقای اسد سه چهارم خاک سوریه را ازدست داده و حالاتنها دریک چهارم ازخاک سوریه حضوردارد و بخشهای زیادی ازسوریه بدست داعش و یا جیش الفتح افتاده است.در لیبیا هم شهرهای مهم را به تصرف خود درآورده است. شهر"سرت" درمرکز لیبیا به دست داعش سقوط کرد و درشهر"درنه" لیبیا حکومت وخلافت اسلامی دارد. سقوط سوریه و لیبیا و جنگهای ویران گر درعراق پایگاه اصلی خلافت داعش را تقویت و استقرار می بخشد .گروه داعش منطقه و جهان را به ده حوزه خلافت برای شان درنظرگرفته است. افغانستان جزء از قلمرو ایالت خراسان داعش است دراین صورت باید نگران بود و خطرحضورداعش را درافغانستان جدی گرفت.


نکته دیگری که باید به آن اشاره نمایم و شما درپرسش تان به آن پرداخته اید و آن این است که داعش و طالب با هم می جنگنند. جنگ آنها دلیل و ماهیت اید لوژیک و اعتقادی ندارد. دلیل جنگ آنها قدرت طلبی و هژمونی خواهی سیاسی و نظامی هستند . داعش اعلام کرده است که آنها خلافت اسلامی تشکیل داده و همه گروهای اسلامی باید به خلافت اسلامی داعشی بیعت نمایند گروهای خارج از قلمرو داعش راه جزء تسلیم و یا کشته شدن ندارد.درافغانستان هم داعش و طالب با هم می جنگند چنانچه درسوریه و عراق و درجاهای دیگر با هم درگیرهستند. دراین درگیری موضع حکومت افغانستان چه می تواند باشد به نظرمن حکومت افغانستان و نیروهای امنیتی افغانستان و ظیفه اش حمایت از مردم افغانستان می باشند آنها حافظ مال و جان و ناموس مردم هستند اگرداعش و طالب با هم درگیرمی شود حکومت ازهیچ کدام حمایت نمی کند و نباید بکند.


به این پرسش هم باید پرداخته شود که دراین میان کشورهای همسایه افغانستان و متحدان بین المللی افغانستان چه وظیفه دارند و چه می توانند برای صلح افغانستان انجام دهند؟. این مساله بسیارمهم است و خواست اساسی و مرکزی و استراتژیک مردم وحکومت افغانستان رسیدن به صلح درافغانستان می باشد زیرا جنگ دمارازروزگار مردم افغانستان براورده است. جنگ لعنتی باید خاتمه یابد. حال برای رسیدن به این هدف ، نقش کشورهای منطقه و جهان مهم و درعین حال متعدد است. به نظر ما برای رسیدن به صلح باید بشترین کارها را با پاکستان انجام دهیم. پاکستان نقش اساسی را درجنگ و صلح افغانستان دارد. رییس جمهور ا فغانستان درقندهارگفته است که پاکستان دریک جنگ اعلام نشده با افغانستان قرارگرفته است. پس باید صلح با پاکستان شود. 


دراین میان نقش چین بسیارمهم است . چین منافعی درمنطقه درافغانستان و پاکستان دارد که تنها می تواند با صلح و ثبات درافغانستان و منطقه به آن دست پیدا نماید. چین درمساله صلح باید روی پاکستان فشاروارد نماید و از پاکستان، متحد خود که درخاک پاکستان، خیلی سرمایه گزاری هم کرده اید، قویا بخواهید که نقش اساسی را برای صلح افغانستان به عهده بگیرد. خواست افغانستان این است که طالبان را که درخاک پاکستان مستقرمی باشند را وادار نماید که با حکومت افغانستان وارد گفتگوهای رسمی و سازنده صلح شود. مذاکرات غیررسمی که هیچ کسی مسولیت آن را به عهده نمی گیرد ، نتیجه ندارد البته می تواند مقدمه برای مذاکرات رسمی شود. پاکستان طالبان را وادارنماید که آنها وارد گفتگوهای معنا دار صلح شود و اگر طالبان صلح را قبول ندارند در آن صورت به آن حرف خود عمل نماید که گفته است ما طالبان که می جنگنند آنها را ازخاک پاکستان بیرون می کنیم اینها خواست افغانستان می باشد برای رسیدن به صلح باید اقدامات عملی صورت بگیرد نقش پاکستان برای صلح و تاثیرگذاری چین روی پاکستان ، هرکدام اهمیت زیادی برای صلح افغانستان دارد.


یک ساعت با دنیا

یک ساعت با دنیا


منظورپوهنتون دنیا است. هفته گذشته ازمن دعوت شد که با محصلان موسسه تحصیلات عالی دنیا صحبت نمایم. آقای لطیف محمود استاد دانشگاه درپوهنتون دنیا گفت موضوع صحبت شما روابط و مناسبات افغانستان و پاکستان می باشد وی تاکید داشت که ما از سیاست مداران برجسته و شخصیتهای شناخته شده کشور دعوت می کنیم که هرازچند وقتی با محصلان پوهنتون صحبت نمایند و این مساله دانشجویان مارا کمک می کند که چه گونه به موضوعات اساسی کشورآشنا و وارد گفتمان سیاسی شوند. نسل امروز ما ، رهبران فردای جامعه ما است. گفتم اشکال ندارد شما کاری خوبی می کنید و سعی می کنم که درسمینارشما شرکت نمایم و با محصلان کشورصحبت داشته باشم.


دیروزساعت شش بعد ازظهروارد پوهنتون دنیا شدم وبا احترام و پذیرایی مسوولان و اساتید دانشگاه وارد سالون کنفرانس و بدون معطلی و در زمان معین با معرفی آقای کاظمی درجایگاه سخنرانی رفتم جناب کاظمی گفت: سخنران امروزما استاد محمد ناطقی رییس کمیسیون عالی نظارت ازتطیبق موافقتنامه سیاسی می باشد والبته لوح تقدیری که به من داده شد با همین عنوان بود. و به گفته شد که یک ساعت با دانشجویان صحبت داشته باشم. با پشنهاد که داشتم یک بخش از صحبتها اختصاص داده شد به پرسشهای محصلان و دانشجویان که برنامه به همین ترتیب اجرا شد. دربخش نخست از برنامه سمینار به سه محوراساسی که شرح خواهیم داد، پرداخت شد. محوراول. ثوابت درسیاست خارجی پاکستان . محوردوم متغیرات درسیاست خارجی افغانستان و مساله سوم رویدادهای سیاسی نه ماهه حکومت وحدت ملی درمناسبات افغانستان و پاکستان.


بخش اول :


ثوابت درسیاست خارجی پاکستان


پاکستان ازبد تاسیس درسال 1947 و تا بحال ازیک سیاست بسیارثابتی برخورداربوده است. رژیمهای زیادی دراین کشورتغییرکرد اما سیاست خارجی ثابت و استواری را دنبال کرده است و درهیچ مقطع تاریخی ما شاهد تغییردرسیاست خارجی پاکستان نبودیم و نستیم و این یکی ازتفاوتهای بنیادی درسیاست خارجی پاکستان با افغانستان می باشد و شرح خواهیم داد که افغانستان هرگزسیاست خارجی ثابت نداشته و همه تابع متغیرات بوده است. مساله" ثابت و متغیر" تاثیرات خاصی خود را برای دو کشورداشته است و هرکدام ضررو زیانهای آن را باید قبول کرده باشد. دو مولفه اساسی درسیاست خارجی" ثوابت و متغییرات " قابل بحث می تواند قراربگیرد اول اینکه شما همیشه و درهرحال مورد اعتماد متحدان و با کسانیکه با آنها کار می کنید، قرارمی گیرید و دیگر اینکه دراین سیاست ثابت، درلحظه های حساس از تاریخ شما قادرمی شوید که حرف تان را به متحدان تان بقبولانید و آنها هم ازشما حمایت بی دریغ می کنند و مساله سومی هم می تواند طرح شود وآن اینکه طرف و رقیب با استفاده ازعنصراعتماد که با متحدانش دارد ، می تواند به شما ضربه اساسی را نیزوارد نماید.


پاکستان همین کارها را درحق افغانستان کرده است. ازسال 1947 تا بحال و شاید هم برای همیشه، پاکستان سیاست ثابتی را دنبال کرده است و آن دوستی بی چون و چرا با غرب، آمریکا و بخصوص انگلیستان بوده است و درهیچ مقطع زمانی دیده نشده که پاکستان حتا برای یک لحظه و زمانی کوتاهی روابطش را با متحدانش خراب کرده باشد درهرحال و درهرشرایط ، مناسبات و روابط دوستانه شان را با متحدانش داشته است. پیامد این سیاست این بود که پاکستان درهرشرایطی از همین دوستی و اعتماد با غرب به افغانستان ضربه زده است و مانع نقش و حضورافغانستان شده است. شک نداشته باشیم که پاکستان دل خونین و پرچرکی از افغانستان دارد زیرا افغانستان هم درحق پاکستان بدی کرد و تمام دنیا استقلال پاکستان را به رسمیت شناخت ولی افغانستان در آن زمان این کاررا نکرد و استقلال پاکستان را قبول نکرد و درسازمان ملل رای برای استقلال پاکستان نداد. این ها موضوعاتی نیست که سیاست مداران پاکستان بتواند آن را فراموش نمایند که نکرده اند در زمان صدارت سردارمحمد داوود ( 1953 – 1963 )، افغانستان سعی کرد که روابط خوبی با آمریکا داشته باشد. سردار محمد نعیم لیست سلاحهای مورد نیاز افغانستان را با آمریکا داد ولی آمریکا همین تقاضای خرید سلاح را دراختیار پاکستان گذاشت و لیست را به پاکستان نشان داد که افغانستان خواهان خرید این نوع سلاحها ازآمریکا شده است و دیدیم که آمریکا هرگز چنین خواستی را قبول نکرد و این مساله به دلیل مخالفت پاکستان صورت گرفت.


همان گونه که اشاره کردم پاکستان ازداشتن سیاست ثابت با غرب و آمریکا به افغانستان ضربه های زیادی وارد کرد و غرب و آمریکا همیشه به حرف پاکستان گوش کرده اند. این پاکستان بود که به آمریکا وغرب قبولاند که طالبان یک جریان تروریستی نیست آنها گروه شورشی نظامی و سیاسی هستند که برای قدرت درافغانستان می جنگند پاکستان به آمریکا و متحدانش این مساله را نیزقبولاند که طالبان به منافع شما ضربه نمی زنند و هرگزعلیه شما دست به اسلحه نمی برند برخی می گویند که پاکستان حتا به غرب و آمریکا گرانتی و ضمانت هم داده که طالبان را نمی گذارد که حملات تروریستی درجغرافیایی غرب را داشته باشند البته خیلی جالب است که تاکنون شنیده نشده که طالبان درخارج ازافغانستان اقدامات نظامی علیه غرب کرده باشد.


درحال حاضر غربیها درست همان منطق پاکستان را قبول کرده و درهیچ جای نمی گویند که طالبان گروه تروریستی باشد. آنها بجای تروریست ازکلمه " شورشی" استفاده می کنند. البته باید به این نکته اشاره داشته باشم که طالبان با حمایت پاکستان سربازان زیادی از غرب را کشته اند. درسیزده سال که طولانی ترین جنگ غرب و آمریکا با تروریستها درافغانستان می باشد. سربازان زیادی از آمریکا و ناتو درافغانستان کشته شده آمارها بالای سه هزارکشته و بیست هزارزخمی را نشان می دهد درکناراین مساله غرب و ناتو درافغانستان نزدیک به یک تریلییون دالر هزینه کرده اند اما همه این خسارات و تلفات را پاکستان و لابیهایش توجیه کرده اند یعنی اینکه طالبان درخاک خود می جنگند و شما افغانستان را ترک نمایید دیگر طالبان با شما جنگی ندارد و طالبان غیرازالقاعده هست و بشما کاری ندارند. این بحث کمی طولانی شد و حالا می خواهیم ازاین موضوع خارج شویم و جمعی بندی این بخش ازصحبتها این می شود که پاکستان با داشتن سیاست ثابت و استوار مورد اعتماد غرب و متحدان منطقه ای شان قرارگرفته و طبیعی است از همین اعتماد به افغانستان ضربه وارد کرده و حتا دشمنان مردم افغانستان را شورشی بجای تروریست تعریف کرده است . ثوابت درسیاست خارجی پاکستان این پیامدها را با خود داشته و دارد اما متغییرات درسیاست خارجی افغانستان را چه گونه باید ارزیابی کرد؟ و این خیلی مهم است که بدانیم ما چه سیاستهای را درده های اخیردنبال کرده ایم و از این سیاستهای سیال و متغییرچه ضررها و زیانهای را دیده ایم.


متغییر ات درسیاست خارجی افغانستان


افغانستان درده های پیسین بخصوص پس از استقلال، تابع سیاستهای متغییربوده است این مساله البته درابعاد گوناگون قابل بحث است اینکه افغانستان درمنازعات کشورهای بیرونی و پیرامونی خود، موضع بی طرفی فعال را درپیش گرفته بود، یک نکته بسیار با اهمیت و مثبت است ما درجنگ جهانی هم بی طرفی خودرا حفظ کردیم درسه جنگ هند و پاکستان هم افغانستان بی طرف بود این سیاست را به صورت سنتی و تاریخی افغانستان داشته و یک امربسیار مهمی بوده است این سیاست سنتی و تاریخی تنها درزمان حکومت وحدت ملی درجنگ یمن ازسوی رییس جمهورغنی نقض شد. اما ازجانب دیگر افغانستان درمناسبات خود با بیرون، سیاست ثابت نداشته است و همیشه از یک سیاست سیال و متغییر، تبعیت کرده است از زمان آمان الله خان و عصرامانی ما این سیاست را داشتیم بشترین تمایلات ما در آن زمان با مسکو بود. تنها درزمان شاه و سلطنت تا یک حدی ازسیاست ثابتی برخوردار بودیم ولی می دانید که عوامل و مولفه های درونی نظام سلطنت نمی گذاشت که این سیاست را دنبال نماییم. سردار محمد داود خان، درزمان صدارت شان که ده سال طول کشید، تمامی تخمها را درسبد روسیه گذاشت و سیاست تقابل با پاکستان و حمایت ازداعیه های پشتونستان بشترخواست اتحاد جماهیرشوروی بود و افغانستان ازآن حمایت می کرد. پس درزمان سلطنت هم نمی توانیم بگوییم که سیاست خارجی استواری را دنبال می کردیم.


سردار محمد داوود درسال 1352 کودتا کرد و برای اولین بارنظام جمهوریت بجای نظام سلطنت، نشست و ازاینجا یک انقطاع تاریخی درنظام سیاسی افغانستان آغازشد با کودتای داوود خان، یک صد هشتاد درجه تغییرزاویه دادیم و رفتیم به جانب شرق. دو حزب خلق و پرچم برای به قدرت رساندن سردارداووخان، نقش اساسی داشتند و با همکاری دو جانبه داوود خان و حزب دموکراتیک خلق، کودتا انجام شد و به نظام سلطنت برای ابد پایان داده شد. کسی کمترفکرمی کرد که افغانستان به این سرعت گرفتارچرخش درسیاست خارجی خود شود زیرا سابقه داوود خان و همکاریهای بسیارطولانی وی با مسکو، می توانیست دال مرکزی برای ثبات و همکاری دوامدارد با اتحاد جماهیرشوروی باشد ولی متاسفانه دیدیم که خیلی زود سیاست خارجی ما دچاردگرگونی هولناک گردید و همین تغییردرسیاست خارجی سبب نابودی خود داوود خان شد. درسال 1352 کودتا صورت گرفت و یک صد هشتاد درجه طرفداربلوک شرق و روسیه شدیم اما درسالهای 55 و 56 این سیاست به جانب غرب تغییرکرد دیگر حتا داوود خان آن شعارراهم کنارگذاشت که سیگار آمریکایی را با گوگرد روسیه روشن نماید. مناقشه شدید سردار محمد داوود خان با لیونید بریژنیف درکاخ کرملین و بعد سفرها و تمایلات شدید داوود خان به غرب و متحدان منطقه ای غرب ، مسکو را به این عزم رساند که دیگر داوود خان قابل اعتماد نیست و باید ترتیب کارش داده شود. و این کارتوسط دو جناح خلق و پرچم به بیرحمانه ترین وجهی انجام شد. کودتای 7 ثور 57 حاصل همین چرخش درسیاست خارجی و نتیجه بلادرنک متغییرات درسیاست خارجی افغانستان می باشد.


این سیاست متغییر پیامدهای بسیار ناگواری برای مردم افغانستان داشت با گذشت هشت ماه از کودتای خونین هفت ثور، قیامهای عمومی و سراسری علیه حکومت کودتا آغازگردید و یک فرصت بی نظیر تاریخی انتقام گیری برای غرب و آمریکا ازشوروی خلق گردید. آنها از شرایط افغانستان و اینکه حکومت کودتا چهارنعله به جانب شوروی می تاخت و قیامهای مردمی هم اجتناب نا پذیرگردید، غرب و آمریکا، افغانستان را برای گرفتن انتقام گیری تاریخی ویتنام دراستراتژِی شان علیه مسکو گرفت. یاد مان نمی رود که خانم مارگارات تاچیر درسفری به پاکستان درمرز افغانستان رفت و با تفنگی که دراختیارش گذاشته شد به جانب افغانستان فیرکرد و این نشانه این بود که آنها تمامی امکانات شان را درجنگ علیه شوروی به کارگرفته و بگونه که خانم تاچرصدراعظم انگلیس فیرکرد، همه مرمیهای شان را به طرف سربازان شوروی فیرمی کنند. تحلیلگران غرب باصراحت اعلام می کرد که افغانستان ویتنام شوروی هست.


افغانتسان عرصه و میدان تقابل شرق و غرب شد و مردم افغانستان با انگیزه های پاک دفاع از سر زمین و استقلال و دفاع از باورهای اعتقادی خود اسلحه ای که دراختیارش گذاشته می شد، جهاد کردند دراین تقابل با گذشت یک دهه خونین، تحولاتی ویران گری دراتحاد جماهیرشوروی، آغازگردید. سیاستهای گلازنوست و پروستیکاه آقای گورباچف، سرابازان شوروی را با زخمهای خونین و چر کین ازافغانستان بیرون کشید. با خروج شورویها ازافغانستان درپایان دهه هشتاد، دیگرگونیهای عجیبی درسیاست خارجی داشتیم دو سیاست متضاد روایت جنگ و تقابل را درپیش گرفتیم زعامت مجاهدین با عصبانیت و تعصب وارد جنگهای تنظیمی خود گردید و بجای مدیریت پس ازاشغال جنگهای خانگی را شروع کردند و دراین میان غرب هم اعتقاد و اعتماد به مجاهدین نداشت آنها تنها یک هدف را دنبال می کردند و خانم تاچیرآن هدف را با فیرنشان داد وحال این هدف تحقق یافت و شوروی واقعا شکست خورد ولی افغانستان دیگر برای غرب اهمیت نداشت که چه می شود آنها به این جمع بندی رسیدند که درافغانستان هرچه شود اما سربازان شوروی برنمی گردند. خانم کلینتون و زیرخارجه آمریکا درزمان خودش گفت که اشتباه کردیم و افغانستان را تنها گذاشتیم و لی دیگر آن اشتباه را نمی کنیم و افغانستان را تنها نمی گذاریم.


ما دراینجا فرصت گفتگو درمورد رویدادهای که درعصرزمامداری مجاهدین پیش آمد و بعد طالبان قدرت را دردست گرفت و چه کارها و تبهکاریهای مرتکب شد را مورد بحث قرار نمی دهیم. تنها به این نکته اشاره می کنم که افغانستان سیاست خارجی گمراه کننده ای داشت و کسی نمی دانیست که سیاست خارجی افغانستان چیست؟ و کسی هم نمی فهمید که طالبان به دنبال چه سیاست خارجی می باشند.آنها، بنیاد گرایی وحشتناکی را درهمه چیزحاکم ساخت و با اسامه عقد خویشاوندی و دوستی ابدی بست و با انفجاربرج های دوگانه آمریکا که مسوول آن اسامه و القاعده دانسته شد، طالبان هرگز حاضرنشد که به خواسته های آمریکا و جامعه جهانی موافقت نمایند و اسامه را تحویل آنها دهند. طالبانی را که خانم بوتو گفته بود که برای ایجاد آن آمریکا، انگلیس غرب و کشورهای منطقه نقش داشت حالا این گونه دربرابرغرب استاده که حاضرنیست قاتل سه هزارآمریکایی دربرجهای دوقلوی آمریکا را تحویل دهند. طالبان دراین مورد به اندازه افراط کرد که حاضر شد امارت را ازدست دهند اما اسامه را تحویل ندهند امارت طالبان پس ازسقوط برجها دوقلوی آمریکا نیزسقوط کرد و فصل تازه ای در زندگی و سیاست خارجی افغانستان آغازشد و آن فاز با نشست بن و فیصله تاریخی آن دردسامبر سال 2001 شروع گردید.


دراین مرحله بازهم شاهد نوسان و متغییرات درسیاست خارجی مان هستیم. حکومت موقت، انتقالی و منتخب برخواسته از فیصله بن، دربسترزمانی خود دچارنوسان گردید و تغییرو سیالیت را درسیاست خارجی شاهد هستیم. حکومت به ریاست حامد کرزی با حمایت غرب و هزینه کم نظیرتاریخی درافغانستان ایجاد شد و درراس آن رییس جمهورکرزی قرار گرفت، کی باور می کرد که سیاست مدار افغانی این قدرسیال و متغییرباشد و سیاست خارجی با متحدان بین المللی دچاراین همه دگرگونی شود. رییس جمهورکرزی ازسالهای 2007 به بعد و تازمان برکناری شان درسال 2014 درهمه عرصه ها با غرب و آمریکا دچارمشکل گردید. رییس جمهور کرزی درساحت جنگ و امنیت هرگز سیاستهای ناتو را قبول نداشت و گاهی می گفت طالبان برادران ما هستند اما ناراضی. ایشان جنگهای ناتو و عملیات شبانه و روزانه شان را رد می کرد و حتا یک مناقشه کم نظیری را درمورد زندانیان طالب دربگرام راه انداخت و گاهی رییس جمهور به غرب و ناتو اخطارمی داد که اگرنیروهای مارا تجهیزنمی کنید ما ازجاهای دیگری مجهزمی شویم درچند مورد روی میزهند و روسیه لیست سلاحهای مورد نیازافغانستان را گذاشت این سیاست حاکی از همان درک افغانی و ناشی از همان متغییرات درسیاست خارجی می باشد. حال نام آن را هرچه می خواهیم بگذاریم وطن دوستی و روحیه ضد خارجی استقلال و تمامیت ارضی و عزت افغانی...اینها چیزی جز توجیه متغییرات درسیاست خارجی ما نیست. 


درزمان ریاست جمهوری کرزی، افغانستان با دو سیاست متفاوت همکاری بی چون چرا با غرب و مخالفت دربرابرغرب ، آمریکا و ناتو قرارگرفت موضع اول از بن 2001 آغاز و تا سال 2007 ادامه می یابد اما فاز و مرحله دو ازسیاست خارجی ما که مخالفت با غرب و پیداکردن آلترنیف برای ناتوباشد از سال 2007 شروع و هرچه زمان می گذرد، می بینیم فاصله بین کابل و متحدانش بشترو بشترمی شود وضعیت با پاکستان که بکلی خراب گردید و با ناتو و غرب هم دچارتنشهای باورنکردنی شدیم و حال حکومت ملی روی کارآمده است و ببینیم درطی این نه ماه ، چه کردیم و چه نوع سیاست خارجی را دنبال کرده ایم. پرسش سری جای خود باقی هست که متغییرات درسیاست خارجی مان را چه گونه ارزیابی و حل می کنیم.


بخش دوم:


سیاست خارجی نه ماهه حکومت وحدت ملی


این بخش از صحبت و گفتمان مشترک ما مهم هست و شما هم دربرنامه تان تاکید داشته اید که وضعیت سیاست خارجی را درطی این نه ماه برشماریم. من البته دراین بخش به مسایلی اشاره می کنم که عمدتا همه شما آن را می دانید اصل خبرها پنهان نیست منتها می خواهم نتیجه و جمع بندی از رویدادها داشته باشیم و یا اینکه به این رویدادها چه گونه نگاه می کنیم. مهم دریک تحلیل و ارزیابی " دیدگاه " هست دراین گفتمان ممکن است مطالب را به گونه مطرح نمایم که برخی ازشما با آن موافق نباشید ولی این همان دیدگاه است که مطرح می شود. ابتداء اجازه دهید که ازیک تفاوت بنیادی درسیاست خارجی حکومت و حدت ملی با حکومت رییس جمهورکرزی صحبت نماییم و آن تفاوت را از سیاست افغانستان با پاکستان را شروع می کنیم در زمان کرزی مناسبات افغانستان و پاکستان بکلی خراب و تنش میان کابل و اسلام آباد به اوج خود رسیده بود. اما حکومت وحدت ملی ، حرکت و چرخش یک صد هشتاد درجه ای درمناسبات کابل و اسلام آباد را ایجاد کرد. درحال حاضر سیاست خارجی و مناسبات ما با پاکستان هرگز مناسبات عصر کرزی نیست درحال حاضر تنش زدایی صورت گرفته است و رهبران دو کشوربه گونه ای حرف می زنند که درتاریخ مناسبات دو کشورکم ترچنین ادبیات را داشتیم . نوازشریف با بلند پایه ترین مقامات کشورش به کابل آمد و با رهبران حکومت وحدت ملی گفتگوهای بسیار دوستانه ای را پیش برد. درکنفرانس خبری مشترک رهبران هردو کشور گفتند که درکنارهم هستیم با تروریزم مبارزه مشترک داریم و دشمنان دو کشور نمی توانند دوستان دو کشورباشند. 


تنش زدایی و بهبود مناسبات درحدی بسیار خوبی صورت گرفته است و کارهای عملی هم انجام شده است دریک مورد تحویل دادن زندانی خطرناک برادر حکیم الله محسود به پاکستان هست و این کارصورت گرفت گرچه در شش ما پیش از امروز وقتی که این کارانجام شد حکومت افغانستان مسوولیت آن را به عهده نگرفت و گفت محسود زندانی آمریکا بود و آنها تحویل پاکستان داده اند ولی خوب کاری است که درزمان حکومت وحدت ملی انجام شده است. رهبران دو کشور سفرهای پی هم انجام داده و درسفرها موضوعات مهمی را بحث کرده امان نفس سفرمهم نیست رییس جمهورکرزی هم بیست بار به پاکستان سفرداشت. مهم دست آوردهای سفرمی باشد. تنش زدایی بهبود مناسبات یکی ازدست آوردهای مهمی بوده است که درزمان حکومت وحدت ملی بوجود آمده است. درکناراین مساله یک مورد دیگری نیز عملی شده و آن اینکه تعداد از افسران نظامی افغانستان به پاکستان رفته اند تا دوره های آموزشی را درآن کشورببینند این مساله به لحاظ کمیت آن چنان اهمیتی ندارد اما گامی است برای ایجاد حسن نیت آن هم درچنین حوزه های. روابط تجاری اقتصادی میان دو کشورخوب شده است دیگر بمبارانها و موشک بارانهای را ازسوی پاکستان به خاک افغانستان را نداریم.


پاکستانیها هم می گویند که ما به خواست اصلی و مرکزی افغانستان توجه کرده ایم و مراکزتروریستها را ازوزیرستان شمالی به صورت قهرآمیز و جنگ جمع کرده ایم و آنها ازمنطقه گریخته و یک بخش زیادی ازآنها به افغانستان رفته اند این کارصورت گرفته و تاحدی به زیان امنیتی افغانستان تمام شده است و به همین دلیل یک عده استدلال می کنند که این کارپاکستان برنامه ریزی شده است امری که خود پاکستان آن را قبول ندارد پاکستان می گوید که ارتش ما به مراکز ولانه های آنها دروزیرستان حمله کرد و آنها به افغانستان و جاهای دیگری گریخته اند و حالا ما متعهد هستیم که با حکومت افغانستان به صورت مشترک آنها را درهرجای که باشد سرکوب نماییم. البته رهبران افغانستان به این قانع نیستند آنها تاکید دارند که پاکستان باید قولهای را که به افغانستان داده است را عملی نماید. درحال حاضرکمتراقدامات عملی ازسوی پاکستان درمهارتروریستها صورت گرفته است. جنگ وزیرستان نمی تواند نمونه همکاری باشد بل این جنگ تروریستها را به خاک افغانستان کشانده و بیش ازهفت گروه تروریستی درافغانستان بخصوص درولایات شمالی جابجا شده اند و جنایت های هولناکی را دربدخشان ولسوالیهای جرم و وردوج انجام داده و جنگهای گسترده ای را درولایت های قندوز،سرپل و جاهای دیگری راه انداخته اند و ثابت شده که آنها تماما ازپاکستان وارد افغانستان شده اند.


رهبران افغانستان می گویند که پاکستان کارهای که باید می کرد ولی درطی این مدت نکرده اند. بعنوان مثال پاکستان باید طالبان را درمیزگفتگوها حاضرمی کرد که این کارتا هنوز صورت نگرفته است. گرچه مذاکرات رسمی شروع نشده ولی درگفتگوهای غیررسمی درچین ، قطر امارات مذاکرات بین نمایندگان طالبان و افغانستان صورت گرفته اند درچین درشهرارومچی مولوی حسن رحمانی و مولو عبدالرزاق و نمایندگان ازحکومت معصوم استانکزی و انجنیرعاصم و همین گونه نمایندگان ازسوی حکومت پاکستان حضورداشته اند. درقطر و امارات و درخود پاکستان "گروپ بگواش" که یک نهاد غیردولتی است نیز مذاکراتی را با حضورنمایندگان حکومت افغانستان و طالبان راه اندازی کرده است. این مذاکرات رسمی نه ولی طرفهای منازعه حضورداشته اند. این گونه اقدامات خوب است ولی کافی نیست حکومت افغانستان انتظاردارد که دولت پاکستان گامهای عملی دراین جهت بردارد البته این انتظاردرستی می باشد.


نامه رییس جمهور به نوازشریف


اخیرا سخن ازیک نامه هشت فقره ای که بسیارجدی هم گفته شده ازسوی رییس جمهورغنی به آقای مشرف نوشته شده است. آن گونه که رسانه ها به مندرجات آن اشاره کرده این نامه حایزاهمیت زیادی باید باشد و خواسته ها و مطالبات ملی است و مردم افغانستان طرفدار آن می باشد و حکومت پاکستان باید به محتوای این نامه پاسخ مثبت بگوید. دراین نامه خواسته شده که رهبران شورای کویته و پیشاور باید نظر بند باشند. این خواست بسیارجدی و فوق العاده و بسیار بی سابقه هست تا هنوز ازسوی افغانستان چنین خواستی که رهبران طالبان و اعضای شورای کویته زندانی و نظرباشند را شاهد نبودیم و لی حا لا گفته شده که درنامه یکی از خواسته ها همین بوده است. نکته دیگری که بازگفته می شود درنامه نوشته شده موضوع زندانی شدن زخمیهای طالبان درافغانستان می باشند. یعنی اینکه پرسیده شود که درکجا زخمی شده و برای چه درجنگ افغانستان رفته اند آنها بجای درمان وتداوی درشفاخانه ها به زندان انداخته و از آنها دلیل زخمی شدن درجنگ افغانستان پرسیده شود. موضوع دیگری که درنامه ذکرشده مساله محکومیت جنگ بهاری طالبان طی یک بیانیه رسمی است یعنی اینکه دولت پاکستان طی اعلامیه رسمی عملیات بهاری طالبان را تقبیح و محکوم نماید طالبان جنگ بهاری شان را مثل سالهای گذشته اعلام کرده و تا بحال بدترین و خونین ترین جنگها را درافغانستان راه انداخته اند و این جنایتها ازسوی پاکستان محکوم شود گرچه گفته شده که پاکستان درجای که من ندیدم عملیات بهاری طالبان را محکوم کرده است. مساله دیگر درنامه تبادل زندانیان می باشد و موضوع دیگر هم عملیات برضد گروه حقانی است که مسوول بخش بزرگی از جنایت ها درافغانستان این گروه شناخته شده است. تبادل اطلاعات و همکاری درجنگ با تروریستها نیزازموضوعات دیگر مندرج درنامه رییس جمهور به نواز شریف گفته شده است. کنترل و نظارت از مواد شیمیایی و سیمهای که با آن وسکتها و بمب ساخته می شود نیزازدیگر موضوعات نامه رییس جمهور به نوازشریف می باشد. خیلی از رهبران سیاسی پاکستان ازجمله رییس کمیته های پارلمان پاکستان گفته اند که باید حکومت پاکستان به خواسته های افغانستان جواب مثبت دهد.


تفاهمنامه امنیتی و استخباراتی بین دو کشور


یکی از رویدادهای بسیار مهم و بسیار جنجالی ، نشانی شد یک تفاهمنامه امنیتی بین استخبارات دو کشور هست این سند با واکنشهای بسیار زیادی روبرو شد. درحال حاضر بحث روی آن جریان دارد و گفته شده که باید بازنگریهای روی آن صورت بگیرد. داکترعبدالله عبدالله رییس اجراییه حکومت وحدت ملی بارها اطمینان داده است که حکومت سندی را امضا نمی کند که استقلال تمامیت ارضی و عزت و کرامت مردم افغانستان زیرسوال برده شود. مفهوم سخنان داکتراین را نشان می دهد که اگرسندی قرارباشد امضا شود باید به نفع مردم افغانستان باشد. آقای نبیل هم درجلسه غیرعلنی مجلس گفته است که سند مورد بحث قراربگیرد و ازپنج مرحله باید بگذرد آن وقت امضا شود یعنی اینکه مبناء با تهیه سند مخالف نیست منتها تهیه سند حاوی شروط و عبوراز پنج مرحله و فلترباشد. حال پرسش اساسی دراین است که دراین سند چه مطالبی گفته شده کسی بدرستی نمی داند اما افرادی که با من صحبت کردند و آنها مدعی بودند که سند را دیده و رییس کمیسیون امنیتی آقای نجرابی هم گفته است که درسند اشاره به خط دیورند شده است. معنی این حرف این است که گویا خط دیورند باید تایید شده باشد اگراشاره به این مساله شده باشد نتیجه این می شود که خط تایید شده است. برخی هم گفته اند که درسند اشاره شده که طرفین متعهد می باشند که ازجدایی طلبان دو کشورحمایت نکنند.افغانستان که جدایی طلب ندارد افغانستان هم هیچ گاهی نگفته که ازجدایی طلبی درکشوری حمایت می کند.


موضوع دیگری که درتفاهمنامه به گونه حدس گمان به آن اشاره شده مساله تبادل اطلاعات امنیتی بین استخبارات دو کشورمی باشد البته این مساله به گونه باز و بدون حد و حدود قابل قبول نیست تبادل اطلاعات درتقابل با تروریزم خوب و ضروری هست اما باید حد وحدود آن تعریف شده باشد. همین که به صورت مطلق گفته شود که تبادل اطلاعات صورت می گیرد، خوب باعث نگرانی می تواند باشد. یک مقام هندی هم اشاره به همین موضوع داشت که سند براساس ذهنیتی ساخته و نوشته شده که گویا عوامل استخبارات هند درافغانستان فعالیت دارند و حالا دوکشورمتعهد می شوند با آن عوامل که دست به کارهای اطلاعات می زند و یا ازجدایی طلبی حمایت می کنند، باید مبارزه شود ودر یک مورد هم یک مقام دیگرهندی گفته است که درتهیه سند امنیتی استخبارات انگلیس نقش داشته است. این سند با این جنجالها و گرفتاریها روبرو شده است و کسی بدرستی نمی داند که سند چیست؟ این مسایل دررسانه ها درزکرده است و یک موضوع دیگری که رسانه ها به آن اشاره کرده که بنظرباید خیلی خوب هم باشد و آن تعهد دو کشور دریک مبارزه مشترک با ترریزم است.


این ها اموری هست که درمناسبات دو کشورافغانستان و پاکستان تا بحال یعنی درطی این نه ماه صورت گرفته است که برجسته ترین و جنجالی ترین آن همین نامه و تفاهمنامه است. فکرمی کنم متحدان افغانستان ازموضع گیریهای افغانستان درطی این مدت راضی باشد. دلیل رضایت این است که جامعه جهانی متعهد می باشد که به نیروهای امنیتی افغانستان کمک نماید آقای حنیف اتمر مشاورامنیت ملی در نشست سنا افغانستان اعلام داشت که غرب و متحدان افغانستان براساس توافقنامه امنیتی که با افغانستان امضا کرده، به نیروهای امنیتی افغانستان کمک می کنند وی تصریح کرد که روزانه دوازده میلیون دالر به نیروهای امنیتی افغانستان پرداخت می شود. درعرصه های دیگر هم همکاری و اعتماد متقابل انجام شده و حکومت وحدت ملی سیاست خارجی موفقی را دنبال کرده است. اما نگرانی دراین است که گذشته سیاست دراین سر زمین همان گونه که اشاره کردم همواره برپایه سیاستهای متغییر استواربوده و یکی ازدلایلی موفقیت پاکستان وعدم موفقیت ما همین دو نگاه متفاوت درعرصه سیاست خارجی بوده است وثوابت درسیاست خارجی پاکستان و متغییرات درسیاست خارجی افغانستان.


این مساله ازخود دلایلی دارد و آن این است که درپاکستان سیاست ازیک مرکز و ازیک مرجع مهندسی و طراحی می شود و آن مرجع پایه دارهست اما درافغانستان سیاست خارجی مثل اموردیگر، تابع متغییرات حکومت ها می باشد هرحکومتی که درافغانستان آمده سیاست خارجی را تغییرداده و قانون اساسی نوشته و کارهای متنوعی را درپیش گرفته است ما یکی ازجمله کشورهای هستیم که بشترین قانون اساسی را نوشته کرده ایم هرحکومتی مطابق میل و سیاست خود قانون اساسی نوشته است و سیاست خارجی ما و عرصه های دیگر هم چنین بوده است. اما درپاکستان تنها یک مرجع که سازمان استخبارات و یا ارتش پاکستان باشد سیاست را طراحی می کند. برخی به رییس جمهورغنی اعتراض می کنند که چرا درپایگاه نظامی پاکستان درلاهوررفت درحالیکه اصلی ترین جای و مرکزاقتدارپاکستان همانجا هست. حکومتهای ملکی درپاکستان بشترازافغانستان تغییرکرده و لی سیاست خارجی پاکستان ثابت و استوارمانده است دلیلی غیرازاین نمی تواند داشته باشد.


تشکر


لغو سفر رییس جمهور به قطر و....

لغو سفر رییس جمهور به قطر و شروط گفتگوهای صلح در چین و قطر


گفتگوی محمد ناطقی رییس کمیسیون عالی نظارت ازتطبیق توافقنامه سیاسی با تلویزیون آریانا و خبر گزاری شفقنا پیرامون لغو سفر رییس جمهور به قطر و شرایط گفتگوهای صلح در چین و قطر

مدیریت سایت


مجری آریانا نیوز: دلایل لغو سفر رییس جمهور به قطر چیست؟ و قرار بود که این سفر با موضوعیت پی گیری صلح انجام شود و چرا نشد؟ از قبل هم اعلام شده بود که این سفر برای پی گیری صلح اهمیت فوق العاده داشته است.


محمد ناطقی: سلام حضور بینندگان البته دلایلی رسمی لغو و تاخیر و تعلیق سفر را نمی دانیم زیرا هنوز به صورت رسمی ازارگ ریاست جمهوری در مورد لغو سفر از قبل برنامه ریزی شده  اعلامیه صادر نشده است تنها سید ظفر شاه معاون جدیدالتقرر ریاست جمهوری به گونه بسیار کوتاه با رسانه ها گفت که ریس جمهور به دلیل کارهای زیادی که در این روزها دارد سفر قطر را به تاخیر انداخت و چیزی بشتری گفته نشد خبر نگاربه این مساله هم اشاره داشت که رییس جمهور در این روزها گزارش پلانهای صد روزه وزراء کابینه را می شنود و این البته وقت زیادی لازم دارد.


البته من به دلایلی دیگری اشاره می کنم و با توضیح نکاتی که عرض می کنم می توانیم عوامل و دلایل تاخیر و یا لغو سفر رییس جمهور را پیدا کرد. اولین مساله مکان مذاکرات است. محل گفتگوها خیلی مهم است در گذشته یعنی از ابتدا سال 2011 تا هم اکنون محل مذاکرات کشور عربی قطر بود و این اقامت برای طالبان جدی شد و درحدی قطریها حمایت و کمک کرد که ساختمان باشکوهی رابرای نمایندگی طالبان تعمیرکرد آمریکا و غرب از پروسه قطر حمایت می کردند و در این مدت مذاکرات متعددی بین طالبان و نمایندگان افغانستان و شورای عالی صلح به صورت غیر مستقیم انجام شد و رییس جمهور پیشین افغانستان چند بار در قطر سفر داشت و مساله صلح را با مقامات این کشور در میان گذاشت و به همین ترتیب مقامات بلند پایه پاکستان به قطر رفت آمد داشتند و محور اصلی مذاکرات صلح در افغانستان و شروط مذاکرات برای طرفها بود. همان گونه که اشاره کردم محل مذاکرات ازسوی قطر جدی گرفته شد و برای طالبان دفتر مهمی را در نظر گرفت آمریکا و غرب ازاین پروسه حمایت می کردند.


اما در آن زمان مشکلی بین کابل و واشنگتن پیش آمد رییس کرزی در خیلی از مسایل با آمریکا و ناتو دچار اختلاف گردید ازجمله اختلاف شان درمورد نمایندگی طالبان به اوج خود رسید. افغانستان تعبیر که ازنمایندگی داشت این بود که دفتر قطر دفترطالبان نیست بلکه یک محل و آدرس مشترک برای تدویر مذاکرات و تسهیل کننده امر صلح می باشد. اما طالبان، قطر و آمریکا چیزی دیگری می خواستند آنها نظر شان این بود که دفتر قطر می تواند دفتر سیاسی طالبان باشد و به همین علت در این جهت پیش می رفت درست یک هفته پس از بازگشت رییس جمهورکرزی از قطر، اعلام شد که دفتر سیاسی طالبان در قطر افتتاح می شود خبر گزاریها بخصوص شبکه الجزیره تمام وقت جریان افتتاح نمایندگی را تحت پوشش قراداد و معاون وزارت امور خارجه قطر با اعضای طالبان و دپلماتهای مقیم قطر دفتر را افتتاح و پرچم طالبان را بر فراز بام دفتر بر افراشته ساخت. افغانستان واکنش بسیار تندی نشان داد و گفت به هیچ وجه دفتر سیاسی برای طالبان را قبول ندارد و این به معنی دو حکومت و دو سفارت برای افغانستان می باشد رییس جمهور پیشین گفت این چال است و قرار ما با قطر و آمریکا این نبود . موضع گیری توام با عصبانیت کرزی سبب گردید که جان کری طی تماسی با رییس جمهور کرزی اطمینان داد که دفتر طالبان درقطر بسته می شود و این شد که درطی کمتر از 24 پرچم طالبان به زیر کشیده شد و دفتر طالبان بسته شد.


محمد ناطقی: محل مذاکرات حساسیت خاصی خود رادارد یک وقت رییس جمهور غنی مارا خواسته بود ایشان سه پرسش مهم را درباره صلح مطرح کرد و ازما نظر می خواست اولین پرسش ایشان این بود که محل مذاکرات صلح کجا باشد افغانستان، اسلام آباد، پکن و یا قطر و دومین پرسش ایشان از رهبران و نمایندگان احزاب این بود که محتوا و موضوعات مذاکرات چه باشد؟ و سومین سوال رییس جمهور این بود که نقش شورای عالی صلح چه می تواند باشد و چه گونه و چه تغییرات ساختاری داشته باشد؟


. محل مذاکرات مهم است. در هفته گذشته مذاکرات بسیار محرمانه در چین در ایالت سنکیان و شهر امقوی اگر اشتباه نکنم صورت گرفت از سوی طالبان مولوی حسن رحمانی همراه با دو نماینده طالبان و ازطرف حکومت افغانستان معصوم استانکزی و انجنیر عاصم و.. شرکت داشتند مذاکرات محرمانه دو روز ادامه داشت اما کسی از محتوای آن خبر ندارد. خبر گزاریها به نقل از ملاحسن رحمانی گزارش داد که وی گفته است هیات با صلاحیت و به نمایندگی از طالبان ما هستیم و گروپ مستقر درقطر که در راس آن طییب آغا است را قبول ندارد. این مساله نشان می دهد که اختلاف بین طالبان در مورد صلح جدی هست. گفته می شود که مذاکرات چین مورد تشویق و حمایت پاکستان می باشد به این ترتیب معلوم می شود که حامیان دو تیم مذاکره کننده هم دیدگاه مختلف دارند . ازمذاکرات چین پاکستان و خود چین حمایت می کنند و تیم قطر ازطرف عربها و شاید آمریکا حمایت شود.


محمد ناطقی: پس معلوم می شود که دو تیم طالبان باهم اختلاف دارند تیم چین گروپ قطر را تکذیب و تخطیه می کند و ازطرفی پاکستان از تیم مولوی حسن رحمانی حمایت می کند.


شفقنا : با این وضع چشمان انداز بعدی چه گونه ترسیم می شود؟ و دور نمایی صلح چه می شود ؟ و حرف دیگر هم این است که در صورت تبارز اختلافات بین تیمهای طالبان و حامیان شان افغانستان کدام جانب را بگیرد و شاید هم علت لغو سفر رییس در قطر همین باشد که مذاکره با گروپ قطری طالبان سودی ندارد و گپ اصلی در چین گفته می شود و نه درقطر ارزیابی تان چیست؟


محمد ناطقی رییس کمیسیون عالی نظارت: به نکات مهمی اشاره کرده اید. لغو سفر به قطر یکی شاید همین باشد که حکومت افغانستان حضور در گفتگوهای قطر را عقیم و بی فاییده بداند زیرا طییب آقا و همکاران شان را گروپ طالبان در چین رد کرده و آنها خودرا نماینده اصلی طالبان می دانند در این فرض هم قطریها محل مذاکرات را باخته و هم تیم طالبان اعتبار و اتوریته لازم را ازدست داده است پس با وجود چین ،قطر دیگر خاصیت خود را ازدست داده باشد.پاکستان نقش اصلی صلح و جنگ را در افغانستان دارد و تیم طییب آقا به پاکستان رفته نمی توانند برخی می گویند آنها به سرنوشت ملابرادر گرفتار خواهد شد.

 

البته در جوار عقیم شدن قطر و تیم طییب آقا و بی ثمر بودن گفتگو با آنها ، می توان دلایلی دیگری را نیز برشمرد. شما می دانید که در طی هفته گذشته بحث تفاهمنامه استخباراتی با پاکستان بسیار حاد شد و درحال حاضر با واکنش منفی روبرو گردید. و این سند، سبب اختلافات زیادی در جامعه و دولت شد و حالا این تفاهمنامه با بازنگری زیادی روبروشده است و دیگر تعریف یک سند مورد توافق حکومت را ندارد. پاکستان از تهیه این سند خیلی راضی و خرسند بود و حالا که این تفاهمنامه استخباراتی به چالش کشیده شد دیگر گفتگو چه معنا می تواند داشته باشد برخی صاحب نظران لغو سفر رییس جمهور را استناد به بحران تفاهمنامه کرده اند و گفته اند وقتی سند نباشد گفتگوهای بی سند سودی ندارد و به همین دلیل سفر لغو شده است . 


این فرضیه در صورتی می تواند درست باشد که بگوییم تیم قطری طالبان زنده و معتبر هست در حالیکه همه قراین نشان می دهد که تیم قطری طالبان مستاصل شده است. شما پرسیده اید که دلیل سفر تیم مذاکننده طالبان به ایران چیست؟ این خبر را شنیدیم که گروپ قطری طالبان برای اولین به تهران رفته است این موضوع بصورت رسمی تایید نشد اما اگر راست باشد که هست یگانه دلیل آن شکست و انزوا و استیصال این دسته است آنها به پاکستان راه ندارند مذاکرات با افراد دیگر در چین صورت گرفته است پس دیگر تیم قطری طالبان محلی از اعراب در گفتگوهای صلح ندارد طرف اصلی مذاکرات اگر ادامه پیدا کند تیم طالبان در چین هست و نه قطر.


پرسش دیگری که بسیار حایز اهمیت هست و آن این است که در چشم انداز بعدی کدام دو تیم محور و متن گفتگوها قرار می گیرد چون شما به حامیان دو تیم اشاره داشتید و گفتید که غرب و عرب روی مذاکرات قطر سرمایه گذاری کرده اند و این تیم زمانی را طی کرده و ازطرفی حامیان منطقه ای و بین المللی هم باید داشته باشد و ازسوی هم، پاکستان و چین فاز تازه ای را بازکرده و چند دور گفتگوهای پنهانی در خاک این کشور صورت گرفته است و گفتید که پاکستان از تیم طالبان با ادرس چینایی حمایت می کند. پرسش این است که در تقابل بعدی کی برنده می شود؟


محمد ناطقی : در یک کلام باید بگویم پاکستان و چین به این معنا که محل مذاکرات چین می شود و تیم طالبان تغییر می کند و افراد دیگری معرفی شده و می شود. دلیل پیروزی پاکستان و چین این است که پاکستان نقش اصلی را بازی می کند اصلا جنگ و صلح افغانستان در دست پاکستان هست طالبان جنگی ابزار نیابتی امنیتی و سیاسی پاکستان می باشند این کاملا درست هست که بگوییم پاکستان جزء و یاتمام ازجنگ و صلح افغانستان شده است. چین هم رابط دوستانه با پاکستان دارد و آقای شی جین رییس جمهور چین در پاکستان رفت و سرمایه گذاری 46 میلیارد دالری در پا کستان را اعلام کرد. 


چین می داند که با پاکستان چه کند و این کشور حرف شنوی ازچین دارد و آنها می توانند به پاکستان فشار وارد نمایند که صلح افغانستان را به ثمر برساند چین سرمایه گذاری بسیار عظیمی کرده و می داند گرانتی و ضمانت آن صلح ثبات در افغانستان و پاکستان هست. افغانستان هم که عاشق شیوخ عرب و قطر نیست افغانستان صلح می خواهد دیگر برای افغانستان چین و قطر ندارد البته که چین برای افغانستان بهتر است زیرا چین قادر است به پاکستان فشاروارد نماید و این کار را قطر نمی تواند بخصوص حالا که باد غرور و اعتبارها شان خالی شده است. 


جنگ یمن اعتبار و حیثیت شورای همکاری خلیج فارس را ساقط کرد پاکستان به عربها و لو عربستان باشد گوش نمی دهد اما چین برای پاکستان اهمیت استراتژیک دارد و برای افغانستان خیلی خوب هست که چینیها به پاکستان فشار وارد نماید و این کار را تنها و تنها چین می تواند انجام دهد. اما آمریکا و غرب که روی محل و صلح قطر هزینه کرده بود چه می کند؟. من معتقدم آمریکا هرگز در مساله صلح در مقابل پاکستان نمی استد آمریکا هم دلباخته صلح در مذاکرات قطر نیست آمریکا در خیلی از مسایل از جمله در صلح با طالبان مشوق پاکستان می شود محل مذاکرات برای آمریکا مهم نیست که چین باشد و یا قطر. 


نتیجه اینکه آمریکاهم ازصلح افغانستان دربازارچین حمایت می کند. شرایط منطقه ای برای افغانستان خیلی خوب است و اگر اختلاف میان رهبران حکومت وحدت ملی در مورد تفاهمنامه امنیتی پیش نمی آمد شاید پاکستان با دلگرمی بشتری با افغانستان کار می کرد.

دو مساله

دو مساله : تفاهمنامه استخباراتی و چالشها در حکومت ملی  


این دو  موضوع در واقع عنوان بحث و گفتگوی محمد ناطقی رییس کمیسیون عالی نظارت از تطبیق توافقنامه سیاسی در سمینار " کابل استار و تلویزیون آروزو" است ابتدا پرسشهای طرح شده با مجری برنامه تلویزیون را بحث می کنیم و بعد موضوعات مرتبط به سمینار کابل استار را که ازسوی بنیاد احمد شاه مسعود بر گزار شده بودرا مورد بررسی قرار می دهیم. تشکر . مدیریت سایت


مجری : با سپاس واقعا وضعیت از چه قرار است بحث تفاهمنامه استخباری با پاکستان از چه قرار است؟ اختلافات رهبران حکومت وحدت ملی در این مورد و اینکه از این ماجرای کی سود می برد استخبارات پا کستان و یا حکومت افغانستان؟ اینها سوالاتی است که می خواهیم جواب آن را ازشما بشنویم.


محمد ناطقی : پرسش مهمی در ارتباط با مساله بسیار مهم را طرح کرده اید. اجازه دهید ابتدا مبنایی قضیه را تعریف نماییم یعنی اینکه اصولا حکومت افغانستان اصولا می تواند چنین کاری نماید و یانه؟ من فکر می کنم مساله تفاهمنامه اشکال مبنایی ندارد رهبران حکومت وحدت ملی در اصل با آن موافق هستند سخنگوی داکتر عبدالله رییس اجراییه حکومت وحدت ملی در پاسخ به این پرسش که رییس اجرایی در جریان امضای تفاهمنامه امنیتی با پا کستان هست و یانه ؟ آقای رحیمی سخنگوی ریاست اجرایی گفت بله داکتر در جریان دقیق قضیه می باشد. این به این معنا است که بحث روی تهیه چنین سندی با استخبارات پاکستان در سطح یک صورت گرفته است. استاد محقق در یک گفتگوی تلویزنی اذعان داشت که این سند "نشانی شد" شده و بحثهای مقدماتی روی آن صورت گرفته است اما نهایی نشده است. آقای نبیل علیرغم آن پنج مرحله که برای امضای تفاهمنامه باید سپری شود در بحث غیر علنی مجلس گفته است که طرفدار امضای یک چنین سندی با پاکستان هست.


تمام این این موضع گیریها دال مرکزی بسوی این هدف است که مبنا ءا رسیدن به یک چنین سندی اشکال ندارد. پرسش اساسی در این است که اشکال و اختلاف در چیست؟ و رهبران حکومت وحدت روی چه نکاتی تفاوت نظر و دیدگاه دارند؟ جواب دادن به این مساله دو صورت می تواند داشته باشد. صورت اول قضیه ارجاع داده می شود به به رهبران حکومت وحدت ملی آنها خواهان این مساله هستند که متن سند باید بگونه ای تنظیم شود که استقلال و حاکمیت ملی را به خطر نیاندازد و از آن سوء استفاده نشود. داکتر عبدالله رییس اجرایی حکومت اطمینان داد که سندی تهیه نخواهد شد که امنیت استقلال و تمامیت ارضی و.. ما را تهدید نماید و یا بخطر اندازد. سخنگوی ریاست اجراییه به موضوع دیگری اشاره داشت که تفاوت میان آنچه گفته شده و بحث شده و با آنچه نوشته شده وجود دارد یعنی اینکه دخل تصرف روی ماده های سند صورت گرفته است. این گونه موضوعات می تواند سبب اختلافات میان رهبران حکومت وحدت ملی در مورد سند شود. من این مساله با روزنامه هشت صبح گفتم و حالا با شما می گویم یک پارچه گی وحدت ملی و وفاق سیاسی بنیادی تر از تفاهمنامه استخباراتی با پاکستان هست و اگر این سند مایه اختلاف در حکومت ما شود پس بهتر است که اصلا امضا نشود.


صورت دوم و سوم از تفاوت نظرها و اختلافات برمی گردد به جامعه سیاسی و بر می گردد به محتوای تفاهمنامه امنیتی. البته می دانیم که جامعه سیاسی نسبت به امضای این سند بسیار حساس هستند و دلیل آن بد رفتاری ظلم و حمایت دولت و ارتش استخبارات این کشور از تبهکاران هست و الا افغانستان با ده ها کشور دیگر پیمان استراتژیک پیمان امنیتی و قرادادها و تفاهمنامه امضا کرده است و هیچ گاهی این بحث صورت نگرفته است که باید از پنج مرحله عبور نماید اما حالا این موضوعات طرح شده و رییس امنیت ملی گفته است که امضای سند باید مراحل پنجگانه را طی نماید. نخبگان سیاسی و سیاست مداران زیادی داریم که با امضای چنین سند همکاری امنیتی مخالف هستند. گفته شده رییس جمهور پیشین آقای  کرزی بشدت با این تفاهمنامه مخالف هست و خواهان لغو آن شده است و برخی هم با احساسات زیادی در رسانه ها حرف می زنند و در این حد که آن را خیانت ملی دانسته و خواهان محاکمه افرادی شده اند که این سند را امضاکرده اند.


محمد ناطقی رییس کمیسیون عالی نظارت : از این گونه اختلافات و تفاوت دیدگاه که بگذریم یک بحث اساسی ، محتوای این است. البته تا هنوز کسی نمی داند که متن اصلی نشانی شد و یا امضاشده چه می باشد. امروز اعضای پارلمان به نقل از آقای نبیل در نشست غیر علنی به نکاتی ازمتن و محتوای تفاهمنامه اشاراتی داشتند و در برخی از رسانه هم به مندرجات سند اشاره شده است همان گونه که اشاره کردم کسی متن امضاشده را ندیده البته لزومی ندارد که کسی امور امنیتی و اسناد مرتبط به آن را در اختیار داشته باشد و بداند . مسایل امنیتی حساس و ارتباط به منافع ملی دارد. من بشدت درمورد سند و مسایلی که بیرون داده شده مخالف هستم و اینکه امروز در مجلس طرح شد که آقای نبیل رییس امنیت ملی چنین و چنان گفت اگر قرار باشد که کسی حرفهای آقای نبیل را نقل کند پس بهتر این است که خود ایشان حرفهای شان را بگوید و احتیاج به وکیل و وصی ندارد آقای نبیل اصرار به بحث پشت در های بسته دارد اما رییس کمیسیون امنیتی مجلس با خبرنگاران می گوید که آقای نبیل چنین گفت.


اما آنچه که رسانه ها به نقل از مقامات رسمی و غیر رسمی و به نقل از اظهارات نمایندگان مجلس گفته است، در واقع اشاره و اشعار به سه چهار مساله دارد. اولین مو ضوع خط دیورند است که گفته می شود در این سند امضا شده به آن اشاره شده امروز رییس امور امنیتی پارلمان هم گفت که به مساله دیورند اشاره شده است حال پرسش این است که چگونه بحث شده؟ خط رد شده و یاتایید بدون تردید می توان گفت خط دیورند باید تایید شده باشد زیرا بحث این است که این سند ازسوی نمایندگان دو سازمان امضا شده اند. اگر این تفاهمنامه نشانی شد و یا امضا شده باشد فکر می کنید پاکستان خط دیورند را قبول نکرده و آن را رد کرده و به ادعای سنتی افغانستان صحه گذاشته باشد اصلا تصور چنین امری ممکن نیست. نتیجه اینکه اگر بحث دیورند در تفاهمنامه ذکر شده یعنی اینکه خط تایید شده است. 


امروز با یک کار شناس بحث داشتم وی مدعی بود که سند را دیده او می گفت خط دیورند را تایید کرده و این کار برخلاف منافع و مصالح ملی کشور ما هست در این مورد باید ملت تصمیم بگیرد. نکته دیگری که گفته می شود در تفاهمنامه آمده مساله مبارزه و تعهد دو کشور علیه جدایی طلبان دو کشور هست. اگر این مساله به همین صورت باشد فکر نمی کنم کدام اشکالی داشته باشد افغانستان ملت یک پارچه هست جدایی طلب ندارد و اگر خدای ناخواسته روزی جدایی طلب پیدا شد این خوب است که پاکستان مارا برای سرکوب جدایی طلب کمک نماید و افغانستان هم بارها و بارها اعلام داشته که در امور هیچ کشوری مداخله نمی کند و ازهیچ شورشی و جدایی طلبی حمایت نمی کند. برخی استناد می کند که در گذشته افغانستان از داعیه پشتونستان حمایت کرده خوب این مربوط به گذشته بود اما حالا هیچ پشتونی در پا کستان نداریم که جدایی طلب باشد و از پاکستان جدا شود آنها پاکستان را وطن خود می دانند و و طن همان مادر است و کسی در حق مادر خود خیانت نمی کند.


مساله دیگری که در رسانه ها آمده مساله تبادل اطلاعات دو سازمان استخباری است. این البته حساس است ولی باید برای آن حد و مرزی در نظر گرفته شده باشد و این طوری نباشد که دو کشور بگونه برابر اطلاعات امنیتی شان به گونه مطلق در اختیار هم بگذارند و فکر می کنم این کار هم از خود حد حدودی داشته باشد. و مساله دیگری که گفته شده است و آن این هست که دو کشور متعهد می باشند که مبارزه مشترک با تروریستها داشته باشند البته تروریستها تهدیدات جدی برای هردو کشور هستند افغانستان خود قربانی تروریستها شده و این تروریست از خاک پاکستان آمده و حال اگر دو کشور صادقانه وارد کارزار مشترک با تروریستها شوند این مساله پیش از هر امری به نفع افغانستان است. برخی روی صداقت پا کستان شک دارد و این گاهی تبدیل به یقین هم شده است ولی برای رسیدن به یک راه حل و اینکه تا ابد نمی توانیم جنگ داشته باشیم پس باید از یک جای شروع کرد و به یک نتیجه دست یافت.


محمد ناطقی: در پایان این بحث که به سوالات شما پرداخته شد اجازه دهید به یک نکته اساسی اشاره داشته باشم و آن این است که هند چه برداشت کرده و شما قضیه معدن آهن آجه گگ را عطف به امضای تفاهمنامه کرده اید .شرکتهای هندی این همه سال مردم مارا سرکار گذاشتند و حالا که می بینند استخراج معدن آجه گگ به نفع شان نیست به بهانه های قرارداد شان را فسخ می کنند و شما هم می گویید از تبعات امضای تفاهمنامه است که نیست. اصل دلیل ارزان شدن بهاء آهن و فولاد در دنیا می باشد و آنها دیدن که ادامه کار به نفع شان نیست خیلی راحت می خواهند قراداد را لغو نمایند. مساله دیگری راکه مقامات هندی طرح کرده و با تفاهمنامه امنیتی مخالفت می کنند این است که آنها پا کستان را سخت مورد نکوهش قرارداده که سند را با یک ذهنیت منفی علیه هندوستان تهیه کرده به این معنا که این موضوع را به افغانستان قبولانده که خاک افغانستان بستر و جای برای استخبارات هند می باشد و از جغرافیای افغانستان علیه پا کستان استفاده می شود بنابراین باید دو کشور علیه چنین نیروهای امنیتی هندی که جدایی طلبان پاکستانی را حمایت می کنند، وارد مبارزه مشترک شوند. هندیها یک چنین قراءت از سند پیش خود شان دارند و بشدت مخالف آن می باشند.


مدیریت وبسایت: اما بحث سمینار امروز در هتل "کابل استار "که روی چالشها و راه های بیرون رفت از مشکلات را طرح و بحث کرد را فردا با شما در میان می گذارم. تشکر