نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

فصل نو به این صورت آغاز شد ( 1)

فصل نو به این صورت آغاز شد ( 1)


فصل نو، همان انتقال مسالمت آمیز قدرت ازطریق انتخابات است. این کار با سختی و دشواریهای همراه  بود. انتخابات در تاریخ  افغانستان در نوع خود بی نظیر و تفتیش آن تبدیل به بزرگترین تفتیش تاریخی شد. انتخابات دربعد تفتیش و تخنیک چالشها و گرفتاریهای زیادی داشت اما در بعد سیاسی نیز با جدی ترین مناقشات و مذاکرات سیاسی همراه بوده است. نزدیک به سه ماه تیمهای مذاکره کننده روی ساختارحکومت وحدت ملی با هم گفتگو داشتند. رهبران هردو تیم نیز بارها و بارها  روی حل سیاسی انتخابات با هم گفتگوی مستقیم و رو در رو داشتند. تیمهای گفتگو کننده روی شانزده مورد تفاوت  نظر با هم گفتگو داشتند در هتل کانتیننتال شش روز گفتگو صورت گرفت  و به نتایجی اندکی طرفین دست یافت و دو سند یکی درمورد تعریف حکومت وحدت ملی و دیگری درمورد برنامه ملی دوتیم اصلاحات و تحول، تهیه شد اما کمیته سوم که روی ساختار حکومت وحدت ملی بحث می کرد درهتل کانتیننتال تنها به دو مورد به توافق دست یافتند ولی درسایر موارد اختلاف نظر کماکان سرجای خود باقی ماند. مذاکرات چهل نفره دو تیم انتخاباتی با گذشت شش روز درهتل به پایان رسید و پس از آن گفتگوهای یک به یک میان دو تیم آغاز شد ازسوی تیم اصلاحات من و ازسوی تیم تحول آقای حنیف اتمر قرارشد که گفتگوها را برای حل اختلافات ادامه دهیم. ما دو نفربا هم چندین نشست داشتیم موضوعات زیادی را با هم بحث وحل کردیم.

درمورد رییس اجرایی که چه تعریفی دارد به این صورت توافق کردیم که رییس اجرایی همان صدراعظم اجرایی است که باوظایف و صلاحیتهای صدر اعظم اجرایی انجام وظیفه می کند. دراین مورد از متن توافقات 21 سرطان کارگرفته شد در متن توافقات 21 سرطان و ماه 5 آن رییس اجرایی را با وظایف صدر اعظم اجرایی عنوان داده است. این سند خیلی مهم است و یکی از مبانی موافقتنامه ساختار حکومت وحدت ملی همین توافقات و چهار چوب هفت ماده ای 21 سرطان است که آقای جان کری وزیرخارجه آمریکا در کابل بیست ساعت با رهبران هردو تیم گفتگو داشت و حاصل آ ن همان چهارچوب سیاسی هفت فقره ای بود. ما دو نفر دربحث مان با استناد به چارچوب سیاسی ، تعریفی  واحدی از رییس اجرایی را که همان صدر اعظم اجرایی باشد را بدست آوردیم. روی ’برنامه های اصلاحات رییس حکومت وحدت ملی؛ و یا برنامه های اصلاحات حکومت وحدت ملی بحث داشتیم و به توافق رسیدیم به این صورت که برنامه به دلیل اینکه ماهیت مشترک دارد، پس برنامه "اصلاحات حکومت وحدت ملی" را مورد تایید قرار دادیم و روی آن توافق صورت گرفت. در مورد رییس اجرایی و معاونان بحثهای زیادی داشتیم. رییس اجرایی و معاونان شان در هیئت رهبری باشند ما دو نفر فیصله کردیم که رییس اجرایی و معاونان وی عضو کابینه و عضو شورای امنیت ملی هستند. درمورد تساوی در شورای امنیت بحث داشتیم درمورد تساوی در مقامات کلیدی نیزتوافق صورت گرفت.

در مورد اینکه رییس اجرایی ، رییس کابینه باشد خیلی بحث کردیم ولی به نتیجه نرسیدیم و اینکه اعلام نتایج پیش از توافق سیاسی باشد بحث ما جریان داشت و در مورد چه گونگی اعلام که با ذکر فی  صدیها باشد و یا نه از جمله بحثهای حاد ما بود.و بعد نشست ما دو بردو شد در نشست دو بردو که من و آقای شهرانی آقای اتمر و آقای زاخیلوال شرکت داشتیم در نشست دو بردو تنها کاری که کردیم نسخه واحدی را تهیه کردیم که مورد بحثها بعدی ما قرار بگیرد. نشست چهار به چهار ما نیز یک بار در محلی که من درنظرگرفته بودم تشکیل شد. چهار نفراز تیم ما من آقایان عالمی بلخی، وحیدالله شهرانی ، محمود صیقل از جانب تیم تحول آقایان حنیف اتمر، آقای سعادتی و ذکی و حاجی صاحب دین محمد خان، بحثهای مان را درشانزده سنبله برای یک روز  و با پنج ساعت به پیش بردیم ما بسیار کوشش کردیم که مساله حضور مساویه دو تیم در ساختارحکومتی را حل نماییم ما تاکید روی تساوی در تعیینات حکومتی داشتیم، اما تیم تحول روی حضور منصفانه و عادلانه تاکید داشت. درشورای امنیت هم بحث توازن و تساوی را داشتیم. درمورد اعلام نتایج هم اختلاف نظر درمورد چگونگی اعلام نتایج و زمان آن را داشتیم ما تاکید می کردیم که اول توافق سیاسی و بعد اعلام نتایج بدون ذکر ارقام و اعداد. این نشست پنج ساعت به درازا کشید و در نتیجه به بحثهای مان پایان و ختم گفتگوها را اعلام داشتیم. موضوعات چون رییس کابینه، تساوی در ساختار حکومت، اعلام نتایج ارجاع داده شد به رهبران هردو تیم.

شش ساعت گفتگوی رهبران تیم اصلاحات با جامعه جهانی و صحبت نیم ساعته تلفنی آقای جان کر

 رهبران هردو تیم پس از شانزدهم سنبله چندین بار با هم صحبت کردند ولی روی سه موضوع بخصوص مساله رییس کابینه با هم توافق نکردند. تیم تحول با این استدلال که نمی شود رییس اجرایی رییس کابینه باشد زیرا کابینه با حضور رییس جمهور و معاونان وی و و زراء تشکیل می شود و در هیچ جای دنیا دیده نشده است که با  حضور رییس جمهور، صدر اعظم ریاست کابینه را داشته باشد. از این لحظه است که واسطه های بین المللی به صورت فعال وارد میدان می شوند آقای اوباما و جان کری به صورت مرتب با دو نامزد درتماس بودند و زبده ترین آدمهای خود مثل فلیدمن، مکین نیلی سفیر آمریکا آقای کنینگهام، روزها چندین بار با رهبران دو تیم ملاقات و بحث داشتند. سفیر انگلیس و سایر سفراء وزیرخارجه آلمان با رهبران دو تیم گفتگو می کردند. آقای یان کوبیش نماینده ملل متحد نیز با رهبران دو تیم به صورت مکرر و مکرر ده ها بار ملاقات داشتند تمامی بحث ها متمرکز شده بود روی رییس کابینه و شورای وزیران و حضور دو تیم درساختارحکومتی به صورت منصفانه ویا مساویانه و مساله اعلام نتایج و چگونگی آن. بشترین بحثها درسفارت آمریکا و در دفتر آقای یانکوبیش صورت می گرفت. مقامات آمریکایی و آقای یان کوبیش دو عنوان شورای وزیران و کابینه را به صورت مجزا و با ترکیب و تعریف تازه پیشنها د کردند که این مساله در مورد ریاست کابینه واقعا راه گشا شد. آنها شورای وزیران را مرکب از رییس اجرایی معاونان و تمامی وزراء تعریف کردند و موضوعات بحث درکابینه را نیز تطبیق و اجرای فیصله ها ی حکومت در نظر گرفتند. کابینه را به این صورت تعریف کردند که کابینه  مرکب از رییس جمهور معاونان، رییس اجرایی معاونان و تمامی وزرا هرماه یک بار و حسب لزوم دید رییس جمهور دایرمی گردد. موضوعات و اجندای در مجلس شان نیز مباحث کلان استراتژیک، پالیسی سازی، بودجه و تخصیص منابع و.. را درنظرگرفتند. این طرح مورد تایید دو طرف قرارگرفت .

در هفته گذشته رهبران تیم اصلاحات با مقامات جامعه جهانی شش ساعت گفتگو داشتند. دراین نشست سفراء آمریکا و انگلیس نماینده ملل متحد نماینده مخصوص اوباما نماینده آمریکا درامور افغانستان و پاکستان و.. شرکت داشتند. آقای جان کری به مدت نیم ساعت تلفنی با رهبران تیم اصلاحات صحبت کرد. وی دراین صحبت تاکید زیادی روی ایجاد حکومت وحدت ملی داشت و بگونه ای صحبت می کرد که تمامی کمکهای آمریکا بستگی به ایجاد و تشکیل حکومت وحدت ملی با مشارکت هردو تیم را دارد و در غیرآن آمریکا هیچ کاری نمی تواند صحبتهای آقای کری خیلی دوستانه ایراد شد و واقعا نگران مسایل آینده افغانستان دیده می شد. خوب آقای جان کری تمامی حرفهایش را به عنوان اتمام حجت بیان کرد و تاکید داشت که عین چنین موضعی را به داکترغنی نیز اعلام داشته است. وی  البته ستایش زیادی از داکترعبدالله کرد و گفت که داکتر مذاکرکننده جدی است و مسایلی زیادی را حل کرده است. آقای کری گفت: شما اگر توافق نمایید من باید به کنگره بروم میلیاردها دولاری که افغانستان لازم دارد را تهیه نمایم.

پس از صحبتهای آقای کری گفتگوهای رهبران تیم اصلاحات به مدت شش ساعت با مقامات جامعه جهانی و آمریکا ادامه یافت و سرانجام این گونه توافق شد که مساله شورای وزیران  با همان تعریف مورد تایید قرار بگیرد. درمور کابینه هم که رییس جمهور آن را رهبری نماید و رییس شورای وزیران رییس شورای اجرایی باشد نیز حل شد درمورد حضور مساویانه و منصفانه نیز دیدگاه نزدیک بود و قرار شد که ادامه آن بحث میان تیم های مذاکره کننده ادامه داشته باشد. روز شنبه 29 سنبله یک نشست بسیار مهم میان دو تیم مذاکره کننده در دفتر ملل متحد برگزارشد هییت تیم اصلاحات را من و هیپت تیم تحول را آقای اتمر رهبری می کرد ازساعت یک بعد از ظهر تا ساعت هشت با هم بحث داشتیم سرانجام توافقات سیاسی و متن اعلامیه را نهایی کردیم دراین اعلامیه چگونگی اعلام نتایج مورد توافق قرار گرفت. هردو تیم مذاکره کننده موافقت کردند که رییس جمهور بدون عدد و رقم فی صدی اعلام شود و دیگر اینکه رهبران هردو تیم در حکومت وحدت ملی سمتهای شان ذکر شود یک مورد که بسیار جالب بود مساله برنده انتخابات بود. تیم تحول تاکید داشت که برنده انتخابات اعلام شود تیم اصلاحات تاکید داشت که دراین انتخابات کسی برنده و بازنده نیست رییس جمهور اعلام شود ولی نه به عنوان برنده انتخابات زیرا مبنایی حکومت وحدت ملی یکی توافق سیاسی و دیگری انتخابات است بنابراین کمیسیون اعلام نماید که کی رییس جمهور و کی رییس اجرایی است این مساله مورد توافق قرار گرفت و به همین صورت اعلام شد رییس جمهور و رییس اجرایی بدون اینکه گفته شود برنده انتخابات باشد ازسوی کمیسیون اعلام شد....ادامه دارد

بخش دوم گزارش تحلیلی بعدا ارایه می شود

ادامه بن بست انتخاباتی

ادامه بن بست انتخاباتی

در بن بست سیاسی انتخاباتی تحولی پیش نیامده است مذاکرات  میان رهبران ادامه داشت ولی نتیجه ملموسی تا کنون بدست نیامده است. مذاکرات از لحظه خراب شد که تیمهای انتخاباتی ، مسیر مذاکرات را تغییر داد و نتوانیستند و یا هم نخواستند که آن را به درستی هدایت نمایند. درحال حاضر تیم های مذاکره کننده خود در گرداب سلایق و تناقضات دیدگاه دوستان شان گیرمانده است. مذاکره درهرجای از خود اصولی دارد که باید رعایت می شد. مذاکرات گاهی است که اوج محرمیت دارد و نباید جزئیات گفتگوها پیش از رسیدن به نتیجه دراختیارعموم گذاشته شود. برخی می گویند مردم باید بدانند که چه می گذرد این منطق درست است ولی مردم دنبال نتیجه است و کاری به گفتگوهای خسته کننده ندارد و گفتگوها برای گروهای مذاکره کننده اهمیت دارد. در مذاکرات دو تیم این مساله در این آواخر رعایت نشد ماده های بسیار خام موافقتنامه دراختیار همه و درصفحات اجتماعی فیسبوک و در روزنامه ها کشانده شد و یک نوع دخالت غیرضروری در امر مذاکرات و محورهای قابل گفتگو صورت گرفت. همه می دانند که محتویات سند در اختیاردشمنان مردم نیزقرارگرفته است گرچه این محتویات نهایی و قطعی نیست ولی خو ب می تواند تاحدی زیادی جوهرگفتگوهارا بدست دهد. درحال حاضرهرکسی درمورد آن حرف می زند و اغراض و سلایقی بی شماری درآن دخالت کرده است. برخی از آن حمایت می کنند و برخی دیگر هم حرکت در این جهت را خیانت تعبیرکرده اند و این کاردرستی نیست. تیمهای انتخاباتی با این شیوه درد سرهای زیادی برای خود و برای مردم و برای گروهای مذاکره کننده شان بوجود آورده اند و کسی نمی داند که اصل حرف درکجا است؟ و باالاخره چه می شود؟ واین مذاکرات به کجا منتهی می شود؟.

گذشته از اینکه محتوای خام موافقتنامه دراختیار همه قرارگرفت و حالا هرکسی به خود حق می دهد درمورد آن تبصره داشته باشد و افرادی هم به شدت به آن تاخته اند و کسانی هم آن را تایید می کنند درحالیکه همه این کارها غیرضروری و پیش از وقت است کودک اصولا به دنیا نیامده همه درباره آن حرف حدیث دارند ولباس برای وی درنظرگرفته اند. عمومی و پوپلستی شدن محتوای گفتگوها خود درد سری بزرگی برای تیمها شده اند، مشکلی دیگری که در گفتگوها پیش آمد و آن این است که تسلسل مذاکرات رعایت نشد. مذاکرات مثل هرامری باید یک مبداء و یک مخرج داشته باشد. این اصل درگفتگوها رعایت نشد تاحالا ده ها متن و نسخه روی میز گذاشته شده است کسی نمی داند که نسخه های توافق شده چه بود و مذاکرات به کجا رسیده است و ما حالا از کجا باید شروع نماییم.

دلایلی که گفتگو ها را به بن بست کشاند

همه می دانیم وقتیکه محتوای گفتگوها عمومی می شود، اولین پیامد آن اعمال و دخالت سلیقه ها در محتوای آن می باشد. همان گونه که  اشاره کردم موافقتنامه ساختارحکومت وحدت ملی با شدید ترین دخالتهای سلایق رو برو شده است و هرکسی با خواندن آن می خواهد سلیقه آن در بحث محتوای آن گنجانده شود و اگر نشود آن سند را باطل و خیانت می خواند جمع کردن این همه سلیقه ها کارآسانی نیست فردا این مساله بزرگترین چالش برای خود رهبران دو تیم نیز خواهد بود آنها نمی توانند هواداران شان را توجیه نماید زیرا برخی نقطه نظر آنها در سند نیامده و یا حذف شده است. این دلیل جدی است. نکته دیگر که می تواند دلیل بن بست باشد مساله تسلسل و یا انقطاع تسلسل در سیرگفتگوها است. مذاکرات از کانتیننتال آغاز شد و برای مذاکرات سه مبنایی اساسی درنظرگرفته شد یکی قانون اساسی دیگری توافقات و چارچوب سیاسی 21 سرطان و بعد هم موافقتنامه مشترک و امضا شده 17 اسد. تهیه سند براساس این سه مبنا کاری درستی بود.

اما درتداوم گفتگوها این اصل رعایت نشد مذاکرات درحال حاضر بجای رسیده است که در هرمتنی که می خوانیم چندین "آبشن" در هرموضوعی ذکرشده است. این گزینه هارا هم تیم ها اضافه می کنند و هم واسطه ها. بعنوان نمونه متنی که دیروز دیدم پراز " آبشن " و گزینه بود و این کار مذاکره سیاسی را بسیار سخت کرده است. موضوعات قابل بحث با پینه ها و پیوندهای زیادی وصله زده شده به گونه ای که اصل قضیه را گم ساخته است. بعنوان مثال رییس اجرایی که در ساختار حکومت وحدت ملی در نظرگرفته شده است این مساله در همان روزهای اول طرح شد و نشان داده شد که هیچ تناقضی با قانون اساسی ندارد ماده پنجاه قانون اساسی به رییس جمهور اجازه می دهد که براساس ضرورت و نیاز می تواند چنین نهادی را ایجاد نماید حال افغانستان ضرورت داشته و در حکومت وحدت ملی، رییس اجرایی با وظایف صدر اعظم اجرایی ایجاد می شود. بحثی که داشتیم و خیلی سخت هم بود، این بود که رییس اجرایی می تواند رییس کابینه باشد و یانه؟ سرانجام واسطه ها دو عنوان را برای حل قضیه پیشنهاد کردند یکی شورای وزیران و دیگری کابینه  و گفته شده است که  رییس جمهور ریاست کابینه را درهرماه رهبری می کند و موضوعات که در کابینه بحث می شود شامل مباحث کلان ا ستراتژیک، پالیسی، بودجه و تخصیص منابع و.. می شود اما رییس اجرایی رییس شورای وزیران می شود که وظیفه آن تطبیق فیصله های کابینه اموراجرایی حکومتی است.این مساله در واقع حل شده است ولی این موضوع با چندین آبشن اضافی و گزینه های غیرضروری همراه شده است بگونه ای که اصل گپ گم شده است. دلیل این مشکل برمی گردد به همان اخلال درسیرتسلسل گفتگوها و دخالت سلیقه ها هرکسی می خواهد که درجلسه های عمومی نقطه نظرات شان و سلیقه های شان شامل سند شود و این است که  یک متن با چندین " آبشن" اضافی روبرو می شود. حال شما با این " آبشن ها " چه می کنید اگر شامل نمایید و یا بردارید هردو صورت آن با چالش مواجه روبرو می شود. در هرموردی که بحث شود می بینیم در همان مورد بحث آبشنها، کشیده می شود. من نمی خواهم دراینجا به همه موارد و آبشنها اشاره نمایم همان یک مورد که اشاره کردم، می بینیم که چندین آبشن روی آن گذاشته شده است. آبشن واسطه ها ، آبشن تیم اصلاحات، آبشن تیم تحول و..

نتیجه: همانگونه اشاره شد بن بست مذاکرات با این دلایل پیش آمده است که یکی پوپلستی شدن مذاکرات و افشای متون خام در سایتهای مجازی و افتادن این اسناد در اختیار دوست و دشمن. دیگری بهم خوردن سیرتسلسل گفتگوها این بهم خوردگی شامل متن و محتوا و شامل فرم می شود. ما بجای یک نسخه مشترک چندین متن داریم و سوم اینکه برای یک مورد قابل بحث چندین " آبشن" روی آن گذاشته می شود این آبشنها، اصل حقیقت و قضیه را گم ساخته است. و چهارم هم اینکه وقتی که متن در اختیارعام گذاشته می شود پس باید ناگزیر، سلیقه های دیگران را دربحث قبول کرد. رد و قبول سلیقه ها کار آسانی نیست.

واسطه های انتخاباتی

واسطه های انتخاباتی

واسطه های انتخاباتی به گروهای بین المللی گفته می شود. گفتگوهای سیاسی انتخابات میان دو تیم به مرحله های حساسی رسیده است. بیش از سه ماه است که مذاکرات میان دو تیم ادامه دارد درحال حاضر، واسطه های بین المللی سخت درتلاش اند که میان دو نامزد میانجگری نمایند. در جریان گفتگوهای سیاسی دو بار آقای جان کری وزیرخارجه آمریکا به کابل آمد، حاصل تلاشهای دپلماسی این شد که در21 سرطان یک چهارچوب سیاسی هفت ماده ای تهیه شود، دراین چهارچوب پایه های تشکیل حکومت وحدت ملی ساخته شده است. درجریان بیست ساعت گفتگوهای مستمر میان جان کری و نامزدان در 20 سرطان سرانجام دو نامزد ریاست جمهوری به توافق رسید که حکومت وحدت ملی را ایجاد نمایند البته دلیل مساله شرایط خاص افغانستان ذکرشده است. در چهار چوب توافقات سیاسی، مشارکت دو تیم درحکومت، یک ضرورت دانسته شده است. مقامات آمریکایی بارها به این نکته اشاره کرده اند که ما به حکومت وحدت ملی میان دو تیم ، همکاری و تعهدات خود را عملی می کنیم و ما با نصف حکومت  افغانستان کار نمی کنیم. معنی این سخن این است که دو تیم باید اقدام به تشکیل حکومت وحدت ملی نمایند.

بیس ایجاد حکومت وحدت ملی در توافقات سیاسی ساخته شده است طرفین قبول کرده اند که به چهارچوب 21 سرطان احترام بگذارند و بعد از توافقات سیاسی طرفین در 17 اسد یک سند سه فقره ای را امضا کردند. دو نامزد براساس موافقتنامه مشترک سه فقره ای تعهد کرده اند که برای ایجاد حکومت وحدت ملی کار نمایند. به همین منظور تیمهای دوطرف، سه ماه است که باهم مذاکرات مستمر شان را ادامه داده اند. درحال حاضر گفتگوهای رو در روی میان تیم های طرفین وجود ندارد. هیئت های مذاکره کننده درهفته گذشته اعلام داشتند که به کارشان پایان می دهند که داده اند . تیمها روی همه موضوعات به جزء یکی دو موضوع مهم به توافق رسیدند. ارجاع دو مساله مهم به خود نامزدان نیز در تعارفات دوستانه دو نامزد حل نشد رهبران دو تیم باهم بیش از ده باراست که نشست مشترک داشته اند ولی آنها روی موضوعاتی که به آنها ارجاع داده شد را به جد مورد  بحث قرار قرارندادند و به این صورت پای واسطه ها در میان کشیده شده است. حال پرسش این است که چرا واسطه ها وارد میدان گفتگوها شده اند؟ و چرا دو نامزد خود درمذاکرات شان به حل موضوع نه پرداخته اند؟ دراین خط مقاله سعی می شود به این دو پرسش پاسخ گفته شود.

چرا واسطه ها وارد گفتگوها ی انتخاباتی شده اند؟

شکی  وجود ندارد که انتخابات دربعد سیاسی و تخنیکی خود به کمک جامعه بین المللی روی آورده است. بخش تخنیکی به صورت زیادی زیر نظر گروهای بین المللی قرارگرفت البته انتخابات افغانستان به دلیل عمق و گسترده گی تقلبات به صورت شفافی بررسی نشد و ناظران ملی و بین المللی اذعان دارند که نمی توانند آراء واقعی را به درستی جدا و تفکیک نمایند. تیم اصلاحات و همگرایی به صورت قطع و نهایی با پروسه تفتیش قطع رابطه کرد و تیم تحول هم به درخواست ملل متحد از جریان تفتیش خارج شد و پروسه تفتیش درحال حاضر به دست کمیسیونها و ناظران ملل متحد می باشند پس پروسه تفتیش به این صورت به دست واسطه های بین  المللی قرار گرفته است. اما بعد سیاسی قضیه که خیلی واضح است از همان اول با وساطت آقای جان کری شروع شد همان گونه که اشاره شد چارچو ب سیاسی توافقات و حکومت وحدت ملی با وساطت جان کری وزیرخارجه آمریکا شکل گرفت و در21 سرطان 93 این سند با سه زبان انگلیسی، دری و پشتوتهیه شده است در 17 اسد 93 نیز موافقت نامه مشترک سه ماده  ای بین دو تیم به امضا رسیده است که خود مبنایی تشکیل حکومت وحدت ملی را شکل می دهد. برخی ازسخنگویان تیم تحول روی این موضوع تاکید دارد که اجرای توافقات و چهار چوب سیاسی را در صورتی قبول دارد که درتضاد با قانون اساسی نباشد. البته این حرف کابرد تبلیغاتی می تواند داشته باشد ولی با واقعیت و حکم قانون اساسی درتضاد نیست در ماده 50 قانون اساسی تصریح شده است که رییس جمهور می تواند دریک شرایط خاص و براساس نیاز  وضرورت نهادهای را به وجود آورد و بخشی از صلاحیتهای خودرا تفویض نماید. ریاست اجرایی که در طرح آمده مطابق با قانون و ضرورت و نیاز سیاسی مردم افغانستان دانسته شده است و هیچ تنافی با قانون اساسی افغانستان ندارد.

تمام حرف این است که رییس اجرایی که از آن درتوافقات سیاسی به صدراعظم اجرایی نام گرفته شده است، دارای چه صلاحیتهای می تواند در حکومت وحدت ملی باشد. نقطه ای اصلی مناقشه درهمین جا است تیم اصلاحات و همگرایی روی دو نکته تاکید دارد یکی اینکه رییس اجرایی الزاما همان صدر اعظم اجرایی است و دیگر اینکه صدراعظم اجرایی درواقع همان صدر اعظمی است که کابینه ریاست نماید. دراین جا است که تیم تحول زیربارنمی رود و هرگز این مساله را قبول ندارد که صدر اعظم الزاما باید رییس کابینه باشد. اینکه سخنگویان تیم تحول مکررا اعلام می دارد که ریاست کابینه امری است برخلاف قانون اساسی، درست به همین خاطراست که آنها مخالف با "ریاست کابینه" می باشند و قبول ندارند که صدر اعظم اجرایی ، کابینه حکومت را رهبری نماید و استدلالی که دارد این است که این کار برخلاف قانون اساسی می باشد. این مساله را تیم های مذاکره کننده دو طرف حل نتوانیستند و  خود دو نامزد روی آن هم به توافق نرسیدند. ریاست کابینه یکی از جنجالی ترین بحث توافقات سیاسی میان دو تیم می باشد و این ریشه مناقشات و بن بست و حتا خطر و تهدید کلیت افغانستان را در پی دارد. البته مساله اعلام نتایج انتخابات، و اینکه حضور دو تیم در ساختار حکومتی به صورت مساویانه باید باشد نیزازجمله مباحث مورد نقاش و منازعه است ولی اصلی ترین چالش مذاکرات همین صدر اعظم اجرایی است که ریاست کابینه را داشته باشد.

آخرین راه حل و پیشنهاد واسطه ها

زمان در حال تمام شدن است دراین لحظه بحث روزها نیست بحث از ساعت ها است که باید مساله انتخابات حل شود. همه از به درا زا کشیده شدن انتخابات بستوه آمده اند و همه خواهان ختم این گرفتاری و ماجرای انتخاباتی می باشد. گفته شده است که آمریکا مستقیما در مساله واسطه و میان جگری وارد شده است آنها در 48 ساعت گذشته به صورت مرتب میان دو نامزد رفت آمد داشته اند. نماینده بانکی مون نیز وارد کابل شد و با هردو طرف گفتگو داشت سایرمقامات غربی مثل وزیرخارجه آلمان و سفراء کشورهای خارجی و نماینده ملل متحد درکابل نیز به شدت وارد بحث و میانجگری شده اند. آخرین راه حل به این صورت طرح شده است که دو عنوان " ریاست کابینه"  و ریاست شورای وزیران" را طرح کرده اند مساله زمان نیز شامل طرح می باشد. تعریفی نیز از کابینه و شورای وزیران نیز مورد بحث قرار گرفته است. تعریف کابینه به این صورت آمده که کابینه شامل رییس جمهور با معاونان شامل رییس اجرایی با معاونان و وزیر ارشد می  باشد که منظور از وزیرارشد ازسوی اردوگاه تیم تحول همان جایگاه احمد ضیاء مسعود است. کابینه با این تعریف درهرماه یک بار تشکیل جلسه می دهد و رهبری آن به عهده رییس جمهور می باشد. موضوعات که درکابینه مورد بحث قرار می گیرد شامل مسایل استراتژیک، پالیسی ، بودجه ، منابع و..

شورای وزیران به این صورت تعریف شده است که شامل رییس اجرایی، معاونان و وزیران می شود. شورای وزیران هرهفته تشکیل جلسه می دهد و امور اجرایی کشور را مورد بحث قرار می دهد و پلانهای که توسط کابینه حکومت تصویب می شود، متصدی اجرای آن می باشد تطبیق برنامه ها فیصله ها مرتبط به شورای وزیران می شود. تیم تحول در اصل ریاست شورای وزیران توسط رییس اجرایی را قبول کرده اما کلمه ای اجرایی را به آن اضافه کرده است رییس اجرایی یعنی رییس اجرایی شورای وزیران می باشد. تیم اصلاحات پیشنهاد مشابه را داده که رییس جمهور کابینه پالیسی را رهبری می کند. دو کلمه " پالیسی" و اجرایی" که جزء تعریف کابینه و شورای وزیران باشد از جمله کارهای روز مره طرفین و واسطه ها دراین روزها شده است  و به این ترتیب باید موضوعات حل شده باشد دیگر زیاد جنجالی با قی نمانده است. در مورد تقرریهای دولتی و حکومتی که مساویانه ویا متوازن باشد نیز از جمله مباحثی است که واسطه ها روی آن کار کرده و می کند و این مساله هم نزدیک به حل شدن می باشد  درتقرریهای دولتی کلمه " مساویانه" در کنار کلمه " مشوره" رعایت و گنجانده شده است. اما تهدیدات اصلی که همه چیز را به هم بزند از جای دیگر است و آن اعلان نتیجه پیش از توافقات سیاسی توسط کمیسیون با تحریک عواملی است که نیت خوبی برای رسیدن به راه حل را ندارد. اینها ظاهرا آخرین تلاشهای واسطه ها، برای ر سیدن به توافقات سیاسی میان نامزدان می باشد. البته شکی وجود ندارد بازکردن گره به دست خود نامزدان است و اگر آنها حقیقتا دنبال ایجاد حکومت وحدت ملی باشند آن نکات که رسانه ها به آن اشاره کرده مثل اجرایی و پالیسی و.. چیزی جز جابجای کلمات و عبارات نیست البته که هر جمله جایی و هر عبارت معنایی خاص خود را دارد با تمام کیف کان همه مقدرات سیاسی مردم گره به همین توافق سیاسی خورده است.

پایان کار تیم های مذاکره کننده

پایان کار تیم های مذاکره کننده

مذاکرات سیاسی میان دو تیم پس از امضای موافقتنامه مشترک 17 اسد ابعاد گسترده تری بخود گرفت. درهتل کانتیننتال چهل نفر از کادرهای سیاسی دو تیم انتخاباتی برای شش روز باهم گفتگو داشتند. دراین نشست شش روزه ما سه کمیته تشکیل داده بودیم که دو کمیته اول و دوم در گفتگوهای شش روزه با موفقیت کارهای شان را تمام کرد و صورت توافقات وجلسات را امضاء کردند. کمیته اول که چهارده نفر از دو تیم روی آن کار می کردند، در نهایت به توافق روی تعریف حکومت وحدت ملی دست یافتند. آنها دراین کمیته حکومت وحدت ملی را یک ضرورت و نیاز و مطابق با مفاد 50 قانون اساسی دانسته  تعریف ، اهداف و ماموریتهای حکومت وحدت ملی را به خوبی جمع بندی کردند. کمیته دو نیز درهتل کانتیننتال کارشان را به پایان رساند. این کمیته روی برنامه های دو تیم کار می کرد و نام آن کمیته برنامه های واحد ملی تیم اصلاحات و همگرایی گذاشته شد. گروه مذاکره کننده روی آن درنهایت امر به یک جمع بندی واحدی دست پیدا کرد. اختلافات نظر جدی در مورد عرضه برنامه نبود جز تقدم و تاخر موضوعا و یا اولویتهای که هرکدام روی آن تاکید داشت این مساله را اعضای این گروه در کمیته دوم نیزحل کردند و پایان کارشان را اعلام داشتند. درهتل کانتیننتال دو کمیته پایان کارشان را اعلام داشتند. اما کمیته سوم که کمیته ساختار حکومت وحدت ملی بود، با چالشهای زیادی روبرو گردید، درطی شش روز درهتل، کمیته سوم تنها به دو نقطه مشترک دست یافت یکی تساوی در مقامات کلیدی بین دو تیم و دیگری نمایندگی عادلانه در تمام سطوح حکومتی. هردو محور در توافقات سیاسی 21 سرطان ذکرشده است. مقامات کلیدی به صورت مساویانه بین دو تیم انتخاباتی، تعیین می شوند و دیگراینکه درساختار حکومتی ، نمایندگی عادلانه از هردو تیم ، تمثیل می شود. کمیته سوم از میان آن همه تفاوت نظرها و اختلافات تنها به دو مورد درمذاکرات هتل دست یافت و موارد زیادی باقی مانده بود که در مذاکرات دو جانبه ، چهارجانبه و هشت جانبه مورد بحث و گفتگو قرار گرفت.

چرا کمیته سوم به بن بست کشیده شد و موضوعا کلیدی آن لاینحل باقی مانده است؟

این پرسشی بسیار مهمی است. کمیته ساختار حکومت وحدت ملی دشواریهای زیادی داشت دلیل آن یکی این است که اصولا مسایلی جدیدی در کمیته طرح شده است و ساختار حکومت وحدت ملی مساله ای تازه است. نظام افغانستان براساس ساختارمتمرکز ریاستی هدایت می شود و قانون اساسی نیز به همان رویه و سیاق نوشته شده است. در انتخابات ما یک برنده داریم تیم دوم در هر انتخاباتی ، اپوزیسیون نظام سیاسی می باشد و نظام درسایه را تشکیل می دهد اما در افغانستان چرا به این جمع بندی رسیده ایم که تیم بازنده نداریم مساله  اصلی مشارکت دو تیم در انتخابات و  مساله برد و برد طرح می شود. این مساله برمی گردد به اوضاع بحرانی افغانستان. طرح حکومت وحدت ملی دارای یک فلسفه است و آن نیاز و ضرورت و شرایط غیرعادی جامعه است. درست کاری که درکینیا صورت گرفت و حکومت وحدت ملی برای ختم بحران انتخاباتی با توافق تیم انتخاباتی تشکیل شد و بسیار موفق بود. البته بارها گفته ام که حکومت وحدت ملی در تناقض و ضدیت با قانون اساسی نیست ماده پنجاه قانون اساسی چنین اجازه ای را داده است. همان گونه که اشاره داشتم دو کمیته اول و دوم کارشان را با موفقیت به پایان رساند، کمیته سوم چندین دور گفتگوهای شان را برگزار کرد. پس از هتل کانتیننتال، مذاکرات دو جانبه صورت گرفت، ازتیم تحول آقای اتمر و  از تیم اصلاحات من بودم.ما باهم تا 31 اسد به مذاکرات مان ادامه دادیم مواردی زیادی را حل کردیم،

 مثلا در توافقات سیاسی 21 سرطان ما در مورد تعریف رییس اجرایی اختلاف نظر داشتیم درنهایت در همین گفتگوی دو جانبه ما به یک تعریف واحد دست یافتیم و گفتیم که رییس اجرایی همان تعریف صدر اعظم اجرایی را دارد. نکته دوم در مورد برنامه بود، درمتن تیم تحول برنامه اصلاحات رییس حکومت وحدت ملی آورده شده بود و توافق کردیم که باید نوشته نماییم " برنامه اصلاحات حکومت وحدت ملی" یعنی اینکه برنامه از هردو تیم می باشد. نکته سومیکه در گفتگوهای دو جانبه حل شد و آن  این بود که تیم دوم که از آن در موافقتنامه به اپوزیسیون نام گرفته شده است، می تواند رییس اجرایی را با وظایف صدر اعظم اجرایی، معرفی نماید درهتل کانتیننتال روی آن توافق نداشتیم تیم تحول می گفت: تیم دوم انتخاباتی یا مقام اپوزیسیون باشد و یا ریاست اجرایی را با صدر اعظم اجرایی قبول نماید. دراین گفتگوها ما در مورد معاونان رییس اجرایی نیز به توافق دست یافتیم رییس اجرایی و معاونان وی اعضای کابینه اعضای شورای امنیت ملی می باشند.

ما دور دیگر مذاکرات را دو بردو کردیم یعنی  اینکه گفتگوهای چهار نفره داشتیم دو دور نشست داشتیم و این گفتگوها تا هشتم سنبله ادامه داشت تمامی نشستهای چهارنفره ما کار روی متنهای بود که تهیه کرده بودیم. نسخه ها متعدد با ادبیات وعبارات متعدد. آخرین نشست ما که در 13 دهم سنبله صورت گرفت مذاکرات 4 به 4 را داشتیم  این گفتگو بسیار سنگین و درعین حال ثمربخش بود. دراین مذاکرات که پنج ساعت طول کشید، به توافقات نهایی درحوزه صلاحیت هییتهای دو تیم به توافق رسیدیم و در نهایت ختم مذاکرات سطح دو را اعلام داشتیم. تنها دو مساله را تیم های گفتگو کننده نتوانیست حل نمایند یکی بحث ریاست کابینه و دیگری اعلام نتایج پیش از توافق سیاسی را. در گفتگوی 4 به 4 حضور مساویانه و متوازن هردو تیم در شورای امنیت ملی نیز، حل شده است. البته ارجاع دو موضوع فوق به رهبران هردو تیم دلایلی دارد که عمده ترین آن همان مبنایی بودن قضیه است. مقامات تیم تحول و سخنگویان آنها می گویند. این مساله درقانون اساسی نیامده است این منطق توجیه قانونی ندارد زیرا گفته شد که در قانون اساسی ایجاد نهادهای از نوع ریاست اجرایی منع نشده است و برحسب ضرورت و نیاز رییس جمهور منتخب می تواند، چنین مقامات و نهادهای را ایجاد نماید. فکر می کنم دلایلی اساسی تری باید درکار باشد که طرفین به همان علت روی آن اصرار و تاکید دارند. ساختار نظام که ریاستی متمرکز باشد و یا پارلمانی و یا هم صدارتی از جمله ریشه ها و عوامل تفاوت نظرها می تواند شمرده شود.

دید گاه ساختاری دو تیم در مورد نظام سیاسی افغانستان

شاید کسی کم تر به این مسایل در مباحث روزنامه ای و رسانه ای خود اشاره دارد ولی واقعیت مساله این است که این دو نظریه بسیار جدی مطرح است یک وقت رییس جمهورکرزی در همین مورد گفته بود که نمی گذارد افغانستان آزمایشگاه نظامهای سیاسی شود. سخنان رییس جمهور اشاره به رد نظام پارلمانی و صدارتی بود. وی معتقد به نظام متمرکز ریاستی در افغانستان می باشد یک مقام بسیار مهم در تیم تحول به من می گفت: شما می خواهد رییس جمهور خلع قدرت شود. وی توضیح می داد که رییس اجرایی با این صلاحیتها و رییس اجرایی که صدر اعظم باشد ورییس کابینه،  یعنی اینکه وی صلاحیتهای اجرایی کم تری دارد. من البته با خلع قدرت که وی برداشت کرده بود موافق نبودم اما تاکید کردم وقتیکه حکومت وحدت ملی می خواهیم داشته باشیم، ناگزیربخشهای از قدرت به رییس اجرایی باید منتقل شود تا حکومت وحدت ملی معنا پیدا نماید. رییس اجرایی ، رییس اداره امور نیست. درتعریف رییس اجرایی ما صدر اعظم اجرایی گفته ایم  در توافقات سیاسی همین موضوع گنجانده شده است. شاید دلایلی قدرت طلبی نخبگان سیاست در فقدان توافق دخالت داشته باشد ولی من فکر می کنم، دلایلی ساختاری برای تیم ها اهمیت درجه اول را دارد. شاید گفته شود که داکتر صاحب اشرف غنی به اصلاحات در قانون اساسی و ساختار نظام سیاسی در سال چهارم از حکومت خود اشاره کرده است وی در مبارزات انتخاباتی خود گفت که می خواهد درسال چهارم با تشکیل لویه جرگه قانون اساسی، اصلاحات درقانون  اساسی و نظام سیاسی را پیشنهاد نماید. بله این حرف را ایشان گفته  است ولی اینکه درعمل به وعده های انتخاباتی خود نامزدان چه قدر پای بند باشند، چندان روشن نیست. یک مورد آزمایش شاید همین موافقت نامه سیاسی باشد. علیرغم پیشرفتهای که صورت گرفته است باز می بینیم که تیم تحول با استدلال اینکه رییس اجرایی، ریاست کابینه را داشته باشد خود برخلاف قانون اساسی است. درقانون اساسی تاکید روی نظام متمرکزسیاسی شده و این گویا خط قرمز برای شان شده است. خلاصه کلام اینکه  درحال حاضر مذاکرات سطح دو درهرسه کمیته به پایان رسیده است.

چه باید کرد؟

چه باید کرد؟

انتخابات افغانستان خیلی خراب شد یعنی ا ینکه عمدا چنین کاری را انجام داد. دراین میان حکومت افغانستان نتوانیست مسئولیت تاریخی خود را به درستی انجام دهد. کارشناسان می گویند: کمیسیونها هم به دلیل اینکه ابزار دست حکومت قرار گرفت ، نیز مشکلات و بحرانهای زیادی را خلق کرد. کمیسیونها دو عیب اساسی دارد یکی اینکه بی طرفی خود را نتوانیست حفظ نمایند و دیگر اینکه تحت تاثیر بسیار شدیدی مقامات حکومتی قرار گرفت و دیگر اینکه کمیسیونها درمورد نامزدان هم نتوانیست بی طرفی خود را نگهدارند. شکی وجود ندارد که رفتار امر خیل در جریان انتخابات، رفتارآقای نورستانی رییس کمیسیون انتخابات موضع گیریهای بسیار جانب دارانه کمیسیون سمع شکایات، همه دال مرکزی بحران انتخاباتی می تواند شمرده شود. تیم اصلاحات اذعان دارد که دو کمیسیون هرگز بی طرف نیستند. آنها این گونه استدلال دارند که دو کمیسیون تابع سیاستهای ارگ می باشند و ارگ هم به وضوح در مورد نامزدان انتخاباتی بی طرف نمی باشد  امریکه مقامات ارگ و رییس جمهور آن را بارها رد کرده اند. البته شکی وجود ندارد که انگیزه های زیادی در داخل ارگ وجود دارد که هرگز نمی خواهند، تیم اصلاحات به پیروزی دست پیدا نماید. استاد محقق بارها به این نکته  اشاره کرده است که وی به گوش خود از مقامات ارگ شنیده است که آنها نمی خواهند و نمی گذارند که تیم اصلاحات و همگرایی وارد ارگ ریاست جمهوری شود. وقتیکه مساله دراین حد حساسیت ایجاد کرده باشد، طبیعی است که همین مقامات نمی گذارد که دو کمیسیون بتوانند، به صورت بی طرفانه و غیرجانب دارانه کار نمایند. کمیسیونها بدون تردید تابع و تحت تاثیرمقاماتی در ارگ عمل کرده اند و به همین دلیل عامل بحران شناخته شده است.

چرا ازعوامل بین المللی و ملل متحد درامر نظارت برانتخابات کمک خواسته شد؟

این سوال درستی است و جوابش را می توان از پاراگراف فوق به دست آورد، ما گفتیم که دو کمیسیون بی طرف نستند و نتوانیست درعمل ثابت نمایند که بی طرف هستند. دو کمیسیون تحث تاثیرمقامات ارگ عمل کرده اند و به همین دلیل از نامزدان خاصی حمایت کرده اند و می کنند اگر از مقامات تیم  اصلاحات پرسیده شود آنها بدون تردید می گویند که دو کمیسیون به هدایت ارگ برای تیم رقیب شان تقلب کرده و کار می کنند و دلیل برای ترک و مقاطعه غیر ازاین چیزی دیگری نیست. همه می دانیم پس از ماجرای امر خیل رییس دارالانشاء کمیسیون مستقل انتخابات، تیم اصلاحات آنها را بی صلاحیت و جانب دار، اعلام کرد و خواهان مداخله نمایندگی ملل متحد در امر انتخابات شد. نمایندگی ملل متحد درکابل از این مساله استقبال و به صورت بسیار جدی وارد عرصه تفتیش انتخاباتی شد آنها ناظران و کارشناساسان انتخاباتی شان را وارد کمسییون کردند. دلیل حضور ناظران بین المللی ناکامی دو کمیسیون بوده است و نه چیزی دیگر. همان گونه که می دانیم کمیسیون دربعد تفتیش و ابطال آراء با معیارهای تعیین شده کارشان را شروع کرد. دربعد تفتیش تا هفتاد درصد با حضور ناظران دو تیم و ناظران ملی و بین المللی کار صورت گرفت اما ازلحظه ای که مساله ابطال آراء شروع گردید، تیم اصلاحات در همان روز  اول از ابطال آراء، با کمیسیون مقاطعه کرد و دلیل آن این گونه اعلام شد که کمیسیون، معیارها و ملاحظات تیم اصلاحات را نادیده گرفته است و نتوانسته بی طرفی خودرا حفظ نماید. پرسش اساسی دراین است که تفتیش و ابطال زیر نظر ناظران ملی و بین المللی صورت می گیرد، آیا آنها هم به یک نحوی گرفتارآلوده گیهای انتخاباتی شده است؟ و بی طرفی شان زیرسوال رفته است؟

پاسخ دادن به این مساله خیلی سخت است ولی انتخابات افغانستان درحال حاضرماهیت اصلی خود را ازدست داده است. درانتخابات دیگر رای مردم و کشف حقیقت مطرح نیست. مساله تماما سیاسی شده است آنچه در کمیسیون می گذرد،  انتخابات و تفتیش و  ابطال آراء واقعی مردم نیست. آنچه درکمیسیونها می گذرد می خواهد به این مساله پاسخ دهد که چه گونه واقعیت سیاسی افغانستان و چالشهای عمیق آن را حل نماید. خود ملل متحد اذعان دارد که انتخابات افغانستان راه حل تخنیکی ندارد و پیش ازآن راه حل سیاسی را باید پیداکرد. اینکه بعد سیاسی قضیه از کابل تا واشنگتن کشیده شده است، این ازخود دلیل دارد. تیم تحول برای این کار هم دلیل تاریخی دارد و هم  اشاراتی به مسایلی جاری کرده است ولی عمده ترین دلیل شان این است که نظام سیاسی در افغانستان ریاستی می باشد و قانون ا ساسی به همین رویه نوشته و تصویب شده است ما در حکومت وحدت ملی نباید کاری نماییم که منافی قانون اساسی باشد این مطلب به صورت مکرر ازسوی سخنگویان تیم تحول دراین روزها مطرح می شود. ملل متحد، مقامات آمریکایی اتحادیه اروپا و نمایندگیهای سیاسی درکابل درحال حاضر به راه حل سیاسی فکر می کنند و همه اعتقاد دارند که مشکل و بحران افغانستان تنها یک راه حل دارد و آن سیاسی است و نه چیزی دیگر. آقای یانکوبیش پس از مقاطعه تیم اصلاحات به این مساله اشاره داشت که دیگر باید به راه حل سیاسی فکر کرد انتخابات افغانستان راه حل تخنیکی ندارد و اعلام نتایج هم، بستگی به توافق سیاسی دو تیم دارد.

چرا ماهیت انتخابات ماهیت سیاسی و اعلام نتایج آن وابسته به فیصله سیاسی دو طرف می شود؟

همان گونه که اشاره کردم انتخابات در هرکشوری یک برنده دارد و تیم دوم طبیعتا باید اپوزیسیون نظام شود درافغانستان هم باید این گونه می شد که نشد.  این مساله از خود دلیل دارد و آن ناهنجاربودن اوضاع سیاسی و بی ثباتی و جنگ و تهدیدات شدید امنیتی است. این خطروجود دارد و ملموس هم است که اگر دو تیم باهم در حکومت وحدت ملی کار نکنند و شامل نشوند، خوب تاثیرات بدی روی زندگی مردم می گذارد و اختلافات با هررنگی که باشد، زمینه های حضور و فعالیت تروریستها را بشتر و بشتر می کند. همان تجربه عراق تکرار خواهد شد. داعشهای عربی و افغانی و دیگر نیروهای بی وطن دیگر، جغرافیای افغانستان را جولانگاه ترور و جنایت خود خواهد ساخت. این یک واقعیت است و همین لحظه ما شاهد حضور گروهای تبهکار درگوشه و کنارخود هستیم و صدای انفجار آنها را بخوبی می شنویم از سوی هم زندگی مردم فلج شده است. این ها منظومه ای از عواملی است که شرایط را برای ایجاد حکومت وحدت ملی لازم و ضروری می سازد. شاید دلایلی زیادی برای سیاسی شدن انتخابات افغانستان را داشته باشیم ولی عمده ترین آن بحران است. البته همان گونه که اشاره کردم تقلبات گسترده در انتخابات و اینکه برای یک تیم کار صورت گرفته، این مساله هم از خود دلایلی سیاسی دارد نخبگان سیاسی هنوز هم که هنوز است نگاه شان به سیاست همان نگاه سنتی و تاریخی است هرکدام برای خود معیارهای تباری سمتی و تاریخی دارد که تا حد " قدسیت" به آن نگاه می کند و نمی خواهد آن ضابطه های سنتی درهم شکسته شود و تابوها و قدسیتهای تباری درهم شکسته شود. انتخابات درافغانستان تا به مرحله حقوق شهروندی برسد، وقت و زمان زیادی لازم دارد یک وقت لخضر ابراهیمی به من گفت تا پنجاه سال دیگر هم اگر نخبگان به اصالت حقوق شهروندی بجای تبار و قبیله و سنت برسند بازهم موفق شده  اید. انتخابات ما گرفتار چنین پیچیده گیهای هم شده است این حرف را اگرسیاست مداران و نخبگان سیاسی نمی گویند و با هم تعارف می کنند ولی سربازان و بارکشهای فرهنگی تبلیغی شان شب و روز از رسانه های بی پرده و عریان اعلام می کنند.

به هرحال این رنگها و غالبیتهای غیردموکراتیک و خارج از حوزه شهروندی حتا به خارجیها نیز تفهیم شده است. غرب و جامعه جهانی چنین مطالعاتی را درمورد افغانستان دارند و خیلی احتیاط می کنند که عدالت بجای ارزشهای سنتی و تباری حاکم شود. تردید نداریم که انتخابات درهرجای که برگزار می شود، با معیارهای خاصی خود به پیش برده می شود انتخابات یک برنده بشتر ندارد و مراجع برگزارکننده هم عادل هستند و تحت تاثیرعوامل و شرایطی غیردموکراتیک و غیرقانونی قرار نمی گیرد آنها کارشان را می کنند و انتخابات را درچارچوب قوانین شان برگزار می کنند و کاری به گروهای سیاسی و قومی ندارند مردم هم به مراجع برگزارکننده اعتماد دارند و حرف آنها فصل الخطاب است اما درکشورما چنین نیست و نشد و دیدیم که همین دو مرجع برگزارکننده چه بلایی برسر انتخابات آورده اند درکنار آن عوامل حکومتی هم تا جای که توانستند درامر انتخابات دخالت کردند و این شد که گرفتار بد ترین روزهای انتخاباتی شده ایم. کمیسیون بدون توافقات سیاسی هرچیزی را که اعلام نماید، تیم بازنده قبول نمی کند. من یک روز به یک مقام تیم تحول گفتم اگر کمیسیون آمد تیم اصلاحات را برنده انتخابات اعلام کرد آیا واقعا تیم تحول قبول می کند؟ وی گرچه گفت آری قبول داریم ولی واقعیت مساله این است که قبول ندارد ما بارها شنیده ایم که گفته است عدالت و انصاف همین است که آنها باید تیم تحول را برنده اعلام نمایند. تیم اصلاحات هم نتیجه انتخابات را که کمیسیون اعلام نماید را هرگز قبول ندارد و به همین دلیل قطع رابطه کرده است پس دریک کلام باید گفت که درچه باید کرد به دنبال راه حل سیاسی باید رفت و یا اینکه تیم برنده به تنهایی حکومت را تشکیل دهد و تیم بازنده دخالتی در امر حکومت وی نداشته باشد که این کار هم درحال حاضرشدنی نیست که تیم برنده بتواند به تنهایی حکومت را تشکیل دهد. نتیجه اینکه هردو تیم باید درچارچوب حکومت وحدت ملی کنار بیایند و به یک ساختارواحدی تن دردهند البته کار سخت ولی غیرممکن نیست