نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

اولین نشست مشترک جبهه ملی وایتلاف ملی درمورد انتخابات ریاست جمه

اولین نشست مشترک جبهه ملی وایتلاف ملی درمورد انتخابات ریاست جمهوری 

امروزرهبران دوجریان عمده سیاسی کشوردرهتل انترکانتی نانتال با اعضای وهواداران خود گرهم آمدند. رهبران جبهه ملی  افغانستان وایتلاف ملی دراولین نشست سیاسی خود،اعلامیه مشترک درمورد انتخابا ریاست جمهوری افغانستان ،منتشرکردند. 

 آنها درجمع صدها تن ازهواداران شان درهتل انترکانتیننتال کابل،دیدگاه های دوجریان عمده سیاسی واپوزیسیون کشوررا،باخبرنگاران درجلودوربین های تلویزیونی،بیان داشتند.عمده ترین رهبران حاضردراین نشست احمد ضیا مسعود رییس جبهه ملی،حاجی محمد محقق عضوهیئت رهبری جبهه ملی افغانستان، سید نورالله سادات عضوجبهه ملی و رییس شورای اجرایی جنبش ملی اسلامی افغانستان آقای امرالله صالح رییس پیشین امنیت ملی وعضوهیئت رهبری جبهه ملی، حاجی امان خیری رییس اقوام مشرقی وعضوجبهه ملی وده ها نفرازهواداران واعضای جبهه ملی دراین گردهمایی بودند. 

ازجانب ایتلا ف ملی نیزچهره های برجسته ای آن دکتوعبدالله عبدالله رهبرایتلاف ملی با دیگر اعضای هیئت رهبری ایتلاف ملی آقایان عرفانی یکاولنگی ، آقای قاسمی، آقای اصفی، فاضل سنگچاکی سخنگوی ایتلاف ملی، انجنیرعاصم اقای بهزاد ودیگراعضای وهواداران این جریان سیاسی دراین نشست،حضورداشتند. آقای محمد یونس قانونی نیزازجمله اعضای شرکت کننده دراین نشست مهم تاریخی بود .گردهمایی بنام دوجریان سیاسی جبهه ملی وایتلاف ملی برگزارشد ونام های احزاب سیاسی عضو دوتشکل جبهه وایتلاف فقط، دراین دونام گنجانده شدند. 

آگاهان مسایل کشورگفته اند که نشست امروزنشانه ای ازتمرکزسیاسی بانظرات واحددرمورد انتخابات را نشان می داد .این گردهمایی درنوع خود بی سابقه بلحاظ ترکیب ملیتی بود همه زیردونام گردهم جمع شدند ونظرات شان را دررابطه با حساس ترین مساله تاریخی بیان داشتند.انتخابات ریاست جمهوری اصلی ترین مساله افغانستان درسال دوهزارچهارده شمرده می شود.اولین نشست رهبران دوجریان سیاسی ، وبیان نظرات مشترک درمورد انتخابات،نشانه ای ازنشست های دومی وسومی آن را، درموارد مهم درپی دارد.امروزیگانه محورقابل بحث، مساله انتخابات بود. آقای ذکی سخنگوی جبهه ملی درآغازسخنان خود گفت: که مسایل زیادی قابل بحث است اما نشست امروز فقط درمورد انتخابات ریاست جمهوری است ومسایل دیگردرزمان های بعدی می تواند قابل بحث باشد وی که اعلامیه ای مشترک را بازبان فارسی قرائت کرد ومتن دیگرآن به زبان پشتوتهیه شده بود که آقای اوریا به نمایندگی ازایتلاف ملی قرائت نمود،هردو متن با یک محتوای درواقع، اعلامیه مشترک دوجریان اپوزیسیون را نشان می داد. 

دراعلامیه موضوعات مربوط به انتخابات بگونه ای صریح وشفاف گنجانده شده است.موضوعات مورد توافق دراعلامیه مشترک امروزی: زمان انتخابات،استعفا رییس جمهورقبل ازوقت معین درقانون اساسی، کمیشنرهای کمیسیون انتخابات،قانون انتخابات،نظارت جامعه ای بین المللی ازروندانتخابات، بود. رهبران دوایتلاف ملی روی همه آن مسایل به توافق رسیدند ودید گاه مشترک شان را بیان داشتند. آنها گفته اند که انتخابات باید درزمان وموقعش صورت بگیرد تقدیم وتاخیر درزمان انتخابات برخلاف قانون اساسی وسئوال برانگیز ومشکوک است.

رییس جمهورافغانستان درمورد گفت: که مشاورانش به وی پیشنهادات جالبی داده اند آنها گفته اند که سال دوهزارچهارده با دوحادثه ای مهم همراه است که امکان اجرای دومساله مهم تاریخی دراین یک سال سخت ودشواراست.دومساله ای انتخابات ومساله ای انتقال امورامنیتی.رییس جمهورگفت" درسال دوهزارسیزده انتخابات ریاست جمهوری برگزارشود وانتقال امورامنیتی درسال دوهزارچهارده صورت بگیرد ویا درسال دوهزارسیزده انتقال امورامنیتی انجام شود وانتخابات درسال دوهزارچهارده مطابق زمان خود برگزارگردد" سخنان رییس جمهوردوهفته پیش ،نگرانیهای زیادی را ایجاد کرد واین گمانه زنی را تقویت کرد که ایشان نیت دارد برخلاف قانون اساسی کشور،اقدامات درموردانتخابات داشته باشد.رهبران جبهه ملی افغانستان وایتلاف ملی دراین مورد عکس العمل نشان دادند.آنها هرگونه تغییردرزمان برگزاری انتخابات را برخلاف قانون اساسی دانستند وتاکید کردند که انتخابات مطابق قانون اساسی درموقع وزمانش برگزارشوند. 

دراعلامیه مشترک اولین ماده ای آن تاکید برزمان انتخابات شده است وگفته اند که: تقدیم وتاخیر درزمان انتخابات برخلاف قانون اساسی است. دراعلامیه  با استنادبه قانواساسی آمده است که رییس جمهورمی تواند ازمقام خود استعفا دهد.آنها گفته اند درصورت برگزاری انتخابات درسال دوهزارسیزده ابتدا رییس جمهورباید استعفا دهد وانتخابات را جانشین وی برگزارنماید.نکته ای دیگردراعلامیه مساله ای قانون انتخابات است که این قانون باید ازسوی کمیسیون با مشارکت احزاب سیاسی،جامعه ای مدنی،جامعه زنان،حقوق دانان کشور،تهیه وازپارلمان افغانستان بگذرد.آنها مقررات موجود درکمیسیون انتخابات را ناکافی می دانند وخواهان تدوین قوانین جامع درمورد انتخابات هستند. 

مساله مهم دیگردراعلامیه مشترک دوجریان سیاسی، موضوع کمیشنرهای برگزیده شده ای رییس جمهوردرکمیسیون مستقل انتخابات است.رییس جمهورکرزی ازقبل پنج نفررا بعنوان کمیشنر درکمیسیون مستقل انتخابات تعیین کرده است این مساله اعتراض شدیدی رهبران اپوزیسیون را برانگیخته است آنها این پنج نفررا،هرگزصالح برای امرانتخابا ت نمی دانند وآنها را دست نشانده رییس جمهورمی دانند که به نفع شخص ایشان انتخابات را کارگزاری خواهندکرد.دراعلامیه آمده است که کمیشنرها باید با مشوره اپوزیسیون جامعه مدنی وپارلمان کشوربرگزیده شوند.کمیشنرها یکی ازحادترین مسایل انتخابات درکنار،تدوین قوانین،زمان انتخابات، شمرده می شود افراد را که رییس جمهورمعرفی کرده است ،فاقد صلاحیت ملی درامربرگزاری انتخابات ریاست جمهوری دانسته شده اند.تغییراین افراد یکی ازعمده ترین خواست رهبران سیاسی درنشست امروزبود. 

درکناراین مساله ،نظارت جامعه جهانی ازروندانتخابات است دراعلامیه به این نظارت تاکید شده است رهبران دو تشکل سیاسی هرگزدرانتخابات بدون نظارت باورندارند آنها درکنارنظارت نمایندگان احزاب وجامعه مدنی ،اصراردارند که ازروند انتخابات باید مرجع بی طرف بین المللی نظارت نمایند.البته این مساله یکی ازمنطقی ترین مطالبات می تواند باشد زیراناظربی طرف اعتبار،انتخابات را گرانتی وضمانت می کند.دلیل قضیه نیزروشن است زیرا ابزاروامکانات برگزاری انتخابات دراختیارحکومت است.حکومت با ایجا د میکانیزمهای طرف دارمی تواند روند انتخابات را به نفع خود ،تغییردهد ونتایج آن را به سود خود رقم بزند.زمینه های یک چنین تقلب وخلا ف بخوبی سازماندهی شده است درانتخابات که قوانین آن برضد مشارکت احزاب سیاسی وبراساس سیستم اس.ان تی وی باشد، وسیستم تناسبی کنارگذاشته شود.دراین صورت احزاب وایتلافهای سیاسی نمی توانند نقش اساسی درانتخابات ودموکراسی داشته باشند.

رهبران سیاسی اپوزیسیون معتقد هستند که میکایزم درنظرگرفته شده، حکومتی است کمیشنرها،دست نشانده گان حکومت هستند.آنها بدلیل اینکه وابسته به حکومت هستند،همه امورانتخابات را به نفع رییس جمهورکرزی سازماندهی می کنند.درکناراین مسایل اداره ای رییس جمهورکرزی درنظردارد که نظارت جامعه ای جهانی را ازروند برگزاری انتخابات کم رنگ نماید واگربتواند بکلی آن را حذف کند. اینها ازمخاطرات جدی انتخابات ریاست جمهوری درسال دوهزارچهارده است.نشست امروز که کاملا تمرکزیافته بود بربحث انتخابات ریاست جمهوری، موضوعات اساسی ومهم مرتبط به آن را دراعلامیه مشترک گنجانده بود.دراین نشست وعده داده شد که درمورد قوانین انتخابات وطرح های دوجریان سیاسی پس ازاگاهی ازمحتوای قوانین ومسوده ای که ازطرف کمیسیون تهیه می شود،به اطلاع عموم رسانده می شود بحث محتوای قوانین با ملاحظه ومطالعه ی مسوده ای آن امکان پذیراست. 

درگرهمایی امروزدریک مورد گفته شد که زمان برای معرفی کاندید واحد زیاد است وآن مساله هم پس ازمباحثات جامع مورد توافق قرارمی گیرد وبه مردم اعلام می شود.نشست امروز با موضوع معین انتخابات، مقدمه ای نشستها وتصمیم گیریهای مهمی دیگری نیزخواهد بود.رییس جمهورافغانستان ازهم اکنون دربرابرخود درانتخابات سال دوهزارچهارده، با اپوزیسیون نیرومند وکاندید توانایی روبرواست البته رییس جمهورحامد کرزی بلحاظ قانونی طرف کاندیداتوری دوجریان سیاسی نیست اما وی گفته است که دربرابرانتخابات سال2014 نمی تواند بی تفاوت باشد وحتما ازفردی مورد دلخواه خود حمایت خواهدکرد وآن فرد دلخواه همان مدودف افغانی است که رییس جمهورکرزی آن را دربرابراحزاب اپوزیسیون خود مطرح وازآن حمایت خواهد کرد. 

ماهیت انتخابات سال 2014 بلحاظ بحث ساختاری وتغییرنظام ازریاستی به پارلمانی یکی ازحساس ترین انتخابات سال خودش هست زیرا دوطرزفکر درساختارسیاسی کشورمطرح است وحرف درتغییرنظام سیاسی کشوراست واین مساله عادی نیست.عبورازیک نظام سیاسی به یک نظام سیاسی دیگر ومتفاوت ،درجهان سوم،امرنهایت دشواراست واین تولد نمی تواندبدون چالشهای دشوارصورت بگیرد.افغانستان اگردراین گذارموفق شود،یکی ازکشورهای نمونه درخاورمیانه وجنوب آسیا می شود.

تیم های کنگره وسنا آمریکا درکشمکش ساختارسیاسی افغانستان

تیم های کنگره وسنا آمریکا درکشمکش ساختارسیاسی افغانستان

 

 

سناتوردموکرات امروزوارد کابل شد وی درگفتگو با حامد کرزی رییس جمهورافغانستان،توافق روی پیمان استراتژیک را برای آمریکا وافغانستان مهم خواند وی تهیه سند راهبردی را به رییس جمهورافغانستان تبریک گفت.سناتور کری مسوده سند راهبردی پس ازیک گفتگوی بسیارطولانی بین افغانستان وآمریکا را ،باارزش توصیف کرد.دراین نشست رییس جمهورکرزی ازسناتور کری خواسته است که افغانستان را درزیرساختها زیربنایی کمک نماید.

 

 

سناتورجان کری شخصیت مهمی است وروابط بسیارحسنه ای بارییس جمهورکرزی دارد.جان کری ازحزب دموکرات ایالات متحده آمریکا ،بهتری مناسبات را با رییس جمهورافغانستان داشته است.فراموش نکنیم که انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 بصورت قطع بدوردوم کشید ه می شد رییس جمهورکرزی آراء لازم پنجاه بعلاوه یک برای  انتخاب ریاست جمهوری را بدست نیاورده بود.سناتورکری این مساله را به یک نحوی به نفع رییس جمهورکرزی پایان داد وداکترعبدالله رقیب اصلی حامد کرزی ازدوردوم ،منصرف شد.آگاهان درامرانتخابات ریاست جمهوری، بصورت قطع گفته اند که سناتورکری ،نقش بارز وسازنده دراعلام پیروزی رییس جمهورکرزی را داشته است وی ازاعتبارومهارت سیاسی خود،اعتماد وفضای حسن نیت را ایجاد کرد وطرفهای درگیردرانتخابات را متقاعد ساخت که نیایج انتخابات رابه نفع رییس جمهورکرزی قبول نمایند.

 

 

آقای جان کری یک هفته پس ازسفرهیئت پنج نفری اعضای کنگره آمریکا ،وارد کابل می شود.آقای روراباکررییس هیئت آمریکایی اجازه ورود به افغانستان را نیافت. رییس جمهورکرزی مانع ازسفرایشان به کابل شد این مساله باعث گفتگوهای تلخی روراباکربا شبکه سی ان .ان. درمورد رییس جمهورکرزی گردید وی گفت:مقامات کشورش با فاسد درجه کارمی کند.آقای روراباکردراین گفتگو خاطرنشان ساخت که وزیرخارجه خانم کلینتون، آقای لویین پانتا وزیردفاع درمورد سفرش ازدبی به کابل مشوره دادند وگفتند این سفردرحال حاضر صورت نگیرد بهتراست.وی می گوید: شرایط بگونه ای شرح داده شد که حساسیت درافغانستان خیلی زیاد است.سربازان آمریکایی به جنازه های طالبان اهانت کرده اند، قرآن درپایگاه بگرام توسط سربازان آمریکایی سوزانده شده اند ویک سربازدیوانه درپنجوایی قندهارهفده انسان بی گناه را کشته اند.دریک چنین شرایطی مسافرت درافغانستان تنش برانگیز است ورییس جمهورکرزی با این سفرمخالف است.

 

 

رییس جمهورکرزی دلایلی دارد که با آقای روراباکربه مخالفت برخواسته است.رورا باکردربرلین همراه رهبران جبهه ملی افغانستان منشوری را به امضا رساند دراین منشوردیدگاه های متفاوتی درمورد ساختارنظامی سیاسی درافغانستان،ارائه شده است. تاکید رهبران جبهه ملی برساختارغیرمتمرکز،نظام پارلمانی،صدارتی، انتخاب والیها، نقش احزاب درساختارانتخاباتی، تاکید برسیستم تناسبی بجای سیستم اس.ان تی وی.با عث نگرانی وناراحتی زیادی رییس جمهورکرزی شده است.وی درحدی عصبانی شد که درمراسم افتتاح پارلمان گفت: که تاپای جان بخاطر نظام ریاستی استاده است. آقا روراباکرمنشوربرلین را با محتویات که برشمردیم امضا کرده است رییس جمهورکرزی با رورا باکر،فوق العاده درگیرشده است وبه همین دلیل دستورداد که طیاره حامل روراباکر،اجازه ورود به کابل را ندارد.

 

 

جان کری سناتورنام دارآمریکایی یک هفته پس ازاین ماجرا وارد کابل می شود.سناتوران واعضای کنگره آمریکا سخت درگیرقضایای افغانستان شده اند.روراباکررییس کمیته سیاست خارجی و اموربین الملل کنگره ای آمریکا، به شدت با سیاستهای حامد کرزی درگیرشده است وی درافغانستان تکیه به سیاست های جبهه ملی دارد وازنظام پارلمانی صدارتی حمایت می کند وی درمقالات خود پا ازاین فراترگذاشته وبا تهورسخن ازنظام فدرالی درافغانستان گفته است.روراباکربرمواضع خود پافشاری دارد. آقای گومرت عضوکنگره آمریکا وازهمکاران روراباکردرنشست مشترک خبری با رهبران جبهه ملی درهفته گذشته درکابل گفت: که ما هرگزاجازه ظهورمجدد را به طالبان نمی دهیم آنها به زنان ومردان واطفال افغانستان رحمی ندارند.آقای جان کری سیاست هماهنگ با حکومت افغانستان ورییس جمهورکرزی را درپیش گرفته است وی دیروزدرملاقات با رییس جمهور،مسوده ای سند استراتژیک با آمریکا را به رییس جمهورکرزی تبریک گفت.آقا جان کری توافقات برسر امضای پیمان استراتژیک را مهم، ارزشمند، توصیف کرد.رییس جمهورکرزی نیزازوی خواست که آمریکا به زیرساختهای افغانستان کمک نماید.

 

 

دلایلی این گونه رفتارها باید دانسته شود برخورد متفاوت دومنبع قدرت سیاسی درآمریکا (کنگره وسنا) با مساله افغانستان درچه می تواند باشد سناتوران آمریکایی اثرگذاردرسیاست افغانستان به رهبری جان کری ،طبل همکاری با حکومت افغانستان نواخته اند وجان کری سیاست مداری که درانتخاب رییس جمهورکرزی نقش اساسی داشت ،مورد ستایش واستقبال رییس جمهورکرزی قرارمی گیرد.جان کری، هیچ گاهی درمورد  ساختارسیاست درافغانستان حرف نزده است بعبارت دیگرآنها همین ساختاررا قبول کرده اند ونشان می دهند که بارییس جمهورمی خواهند کارنمایند وهیچ حرفی درمورد نظام ریاستی ندارند.درحالیکه اعضای کنگره آمریکا که درمسایل افغانستان متشبث هستند، به شدت به نظام رییس جمهورکرزی حمله ورشده ومی گویند: مقامات ما با فساد درجه یک معامله می کنند. رورا باکر با ولترز گرداننده شبکه سی ان.ان به این نکته اشاره داشت." فاسد درجه یک" درواقع تلخ ترین کلمات است که اززبان یک عضوبرجسته کنگره آمریکا درمورد افغانستان صادرشده است.

 

 

اصول ومبانی اختلافات شخصی نیست کنگره وسنا درمورد افغانستان با دونظرمتفاوت حرف می زنند.اعضای کنگره ازساختارریاستی درافغانستان واقتدارمتمرکز،ناراضی هستند وخواهان تغییرسیستم می باشند. نظام پارلمانی صدارتی وتعریف که ازآن صورت می گیرد ومثالهای که ازآن درجهان است،ازخواسته های کنگره ای آمریکا است امریکه مخالفین نظام درکابل روی آن تاکید دارند.نظام پارلمانی- صدارتی خود طرح است.ومی شود خطوط ومانوفیست آن را با شرایط افغانستان وتجربه های عرضه شده دردنیا، درچند ماده بیان داشت.این کارسختی نیست. چنانچه نظام ریاستی کنونی درافغانستان اعلام شده است وهیچ مانوفیست هم ندارد.قانون اساسی می تواند مادرتفاهم وتوافق باشد.مگرما ،درنشست بن بخشهای سلطنت قانون اساسی1964 را برداشتیم وبقیه مواد آن رادراداره جدید سال2001 تا 2004 بکارگرفتیم وهیچ مشکلی هم پیش نیامد.حال قانون اساسی می تواندبا حذف مواد مربوط به بخش ریاستی ، برای نظام پارلمانی ،سند معتبروقابل اجرای باشد.

 

 

 

جنگ وگفتمان سیاسی درداخل وخارج کشور برسرساختارسیاسی ادامه دارد کسی گفته نمی تواند که چرا مقامات کنگره درمورد نظام سیاسی افغانستان اظهارنظر می کنند آنها می گویند درافغانستان بخاطرنظام سیاسی ملیاردهای دولارمصرف کرده اند وهزاران جوان آمریکایی بخاطرنظام سیاسی درافغانستا کشته شده اند.حال ما حق نداریم درمورد نظام سیاسی که بخاطرآن هرروزکشته می دهیم، حرفی بزنیم. البته اعضای کنگره خود طرحی نظام سیاسی را نداده اند آنها طرح جبهه ملی را تایید کرده اند. چنانچه جان کری طرح نظام ریاستی رییس جمهورکرزی را تایید می کند.این ها دلایلی کشمکشهای کنگره وسنا درمورد افغانستان، می توانند باشند.نظرات روراباکروهمکارانش درمقابله با رییس جمهورکرزی ومخالفت آشتی ناپذیری رییس جمهورکرزی با تیم کنگره آمریکا ،یک مساله شخصی نیست بحث برسرساختارنظام سیاسی درکشوراست واین مساله یکی ازحاد ترین مباحث آینده ای افغانستان خواهد بود.این گفتگوها درحدی اثرگذارخواهد شد که ازهم اکنون پای سناتوران آمریکایی واعضای کنگره درآن بخوبی کشانده شده است وهرچه زمان بگذرد این مساله حاد تروجدی تر خواهد شد.بحث نظام پارلمانی صدارتی، ونظام ریاستی متمرکزبه سمت یک گفتمان ملی درحرکت است واین یکی اززیباییها سیاست درافغانستا باید باشد وبه آن احترام وبه دیده ای قدرنگرسته شود.     

هفت و هشت ثور،دوفصل متضاد تاریخ افغانستان

هفت و هشت ثور،دوفصل متضاد تاریخ افغانستان

 

 

هفت ثور،درعرصه بیرونی وبین المللی ،ریشه دردسته بندیهای بزرگ جهانی داشت . کودتای هفت ثور1357ماهیت کمونیستی داشت واین کودتا وتبعات آن که اشغال افغانستان در1358 با شد،ارتباط به سیاست ها ولشکرکشیهای اتحاد جماهیرشوروی،دارد.مقاومت مردم افغانستان دربرابرحکومت کودتا واشغال کشوردرششم جدی 1358 ، عادلانه ،رهایی بخش است.

 

 دراین فصل ازتاریخ مساله را با این صورت باید بررسی کرد که مقاومت دربرابردوپدیده کودتا واشغال صورت گرفته است.این مقاومت وجهاد ازآن مردم افغانستان است.عنصرخارجی مقاومت، حمایت بلوک غرب است.غرب بدلایل آشکاری ازفرصت استفاده کرد ه وبه حمایت جهاد مردم افغانستان برخواستند.هدف غرب مقطعی بود آنها می خواستند، روسها درافغانستان رسوا شده وشکست بخورند برخی می گفتند که غرب وآمریکا، تقاص ویتنام را ازروسها می خواهند بگیرند.هدف کوتاه مدت غرب پس ازخروج روسها ازافغانستان نشان داده شد.بارفتن روسها آنها هم ازافغانستان ،کنارکشیدند.ومساله افغانستان، بصورت کامل دراختیاراستخبارات منطقه قرارگرفت.

 

هشت ثوربا پس منظرخود که ارتباط به مردم افغانستان می گیرد،دارای ارزشهای بزرگی تاریخی است.زیرا هشت ثوربا دو ،دست آورد بزرگ داخلی بین المللی،همراه شد.کودتا ورژیم کودتایی که مارکسیست بود،ازبین رفت ونیروهای اشغالگرنیزازافغانستان با سرشکستگی به کارخود،پایان داد وازاافغانستان با زخم چرکین بیرون شدند.افغانستان برای یک باردیگرتبدیل به قبرستان،امپراطورها درقرن بیست یک شد.آزادی افغانستان تمجدید فراوان دارد این آزادی با مقاومت وجهاد بدست آمد.استقلال افغانستان نیزدراثرمقاومت حاصل شد. گذشته ازاین مولفه ها ودست آورد های داخلی، فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی نیزازمقاومت افغانستان،سرچشمه گرفته است.

 

شما مساله را به این صورت به تصویربکشید روسها درافغانستان لشکرکشی کرد،هیچ مقاومتی درکارنبود، افغانستان همانند کشورهای آسیای میانه درتیول روسها درمی آمد.پاکستان با دوتجزیه ویران پشتونستان ، بلوچستان ،روبرومی شد روسها به آب های گرم می رسید.دراین فرض می تواند تصورکرد که اتحاد جماهیرشوروی ،فرومی پاشید. قبول کردن این مساله بسیارسخت است حتی کسی آن را به خیال هم نمی آورد.برخی براساس قوانین تواین بی ،زوال تمدن ها را مثال می زنند واین نتیجه را می گیرند که امپراطورروسیه زوال تاریخی اش فرارسیده بود.این نظرخیلی بدبینانه درمورد اتحاد جماهیرشوروی ونظام مارکسیستی ولینیستی درجهان است.با بدبینی مفرط شما می توانید زوال یک کشوررا درزود ترین فرصت ممکن ،فرتودگی وپیری آن را پیش بیینی نمایید اما این یک نظریه است می شود با واقعیت ساختار که ازآن سخن گفته اید ، هماهنگ شد وهم می  شود بعنوان یک نظر بدون مصداق بماند.روسها با شکست درافغانستان،دچارشکست وزوال شد ودراین زوال مردم افغانستان نقش اساسی داشت.

 

احزاب جهادی وجامعه ای غرب هرکدام درپیروزی مقاومت مردم سهم خودرا داشتند.کشورهای همسایه افغانستان با پناه دادن به ملیونها مهاجرافغان وکمک به احزاب مقاومت،نقش مهمی را درانقراض هفت ثوروایجاد هشت ثورنیز،داشتند.هشت ثورمحصول مشترک ومبارکی بود که پرچم دار آن مردم افغانستان ومجاهدان این کشورهستند.هفت ثور ،تیزتاریخی بود که با آنتی تیزوضد خود روبرو شد به همین دلیل است که گفته ام "دوفصل متضاد" تناقض وتضاد درتاریخ افغانستان ،صورت ملموس به خود می گیرد هفت ثوریک بخش ازتضاد است که با بخش دیگری ازتضاد خود برخورد می کند وسرانجام نمی تواند تاب بیاورد ونابود می شود هشت ثور1371 فصل نابودی وآنتی تیزهفت ثور1357 است.میکانیزم که این آنتی تیزرا آفرید ،گسترده است.مردم ومجاهدان پرچم داران شاخص این ضدیت وآشتی ناپذیری است.هشت ثوربا پس منظرخود قابل ستایش است ومجاهدین دراین فصل نقش تاریخی خودرا ،ادا کردند .استقلال،آزادی،رابدست آوردند نیروهای اشغالگررا به هزیمت کشاند،پایه های نظام سوسیالیستی وکمونیستی را به لرزه درآورد وشرایط، انهدام وفروپاشی بزرگ را برای اتحاد جماهیرشوروی، فراهم ساخت این دست آورد های کمی درتاریخ یک ملت درعرصه جنگ نیست بنابراین این روز،می بایست به بهترین صورتی تجلیل شود.

 

اما حوادث پس ازسال 1371 قابل توجیه نیست.جنگهای خونین بین مجاهدین واحزاب جهادی برسرقدرت،مربوط به خود آنها می شوند وربطی به مردم افغانستان ندارند مردم دراین جنگها نقشی ندارند واین احزاب جهادی بودند که جنگ های ویران گری را برای انحصارقدرت به راه انداختند.جنگ های داخلی مجاهدین ،توجیه پذیرنیست. هرگروه سیاسی به تناسب ظرفیت وامکانات خود درجنگهای داخلی دست داشتند.درخرابی وویرانی کشورسهیم شدند.کابل درعصرسلطه واقتدارمجاهدان ،تبدیل به ویرانه شد.تحلیل گران مسایل وابسته به طیف مجاهدین ،عواملی خارجی را مسبب جنگهای داخلی می شمارند.دخالتهای سازمانهای استخبارات کشورهای بیرونی که نمی خواستند درافغانستان حکومت اسلامی مماثل ازنوع ایران بوجود آید.آنها بودند که مجاهدان را بجان هم انداختند ودراین کارخود موفق شدند. استدلال که می خواهند مجاهدان را تبرئه نمایند این است که مجاهدان تجربه سیاسی ومدیریت نداشتند آنها تازه ازکوه ها،وسنگرهای شان وارد کابل شدند.

 

شکی نیست که غرب واستخبارات منطقه ازایجاد حکومت اسلامی درافغانستان، ازنوع ایران ،مخالف بودند.آنها نمی خواستند که درافغانستان نظام اسلامی جای گزین شود.نقش استخبارات درتشدید جنگهای مجاهدان انکارناپذیراست.اما شیطنت های استخباراتی نمی تواند ،مجاهدان را تبرئه ازاشتباهات وگناهان شان نمایند.رهبران جهادی می پذیرند که دچاراشتباه شدند وناخواسته به دام شیاطین واستخبارات افتادند. رهبران مقاومت می توانستند به این دام نیافتد اما با نقطه ضعف های که داشتند به دام جنگ داخلی قرارگرفتند. نقطه ضعفهای مجاهدین فقدان تجربه، خود خواهی مفرط ،جاه طلبیهای غیرمنطقی،غرورناشی ازپیروزیها درجنگ باروس،شرایط مداخلات استخبارات را،مساعد نمود.هشت ثوردردوبرهه ای ما قبل ومابعد خود ،قابل بررسی منصفانه است. این سکه هردوطرفش سیاه نیست.سیاهی را دربرهه بعدی به آن مالیدن ومجاهدین را سیاه ولکه دارکردند.حرف دراین است که چرا چنین شد ایا امکان جلوگیری ازجنگ های داخلی وجود نداشت؟ .من فکرمی کنم هرگزامکان نداشت دلیل آن این است که ظرفیت های درک ،درهمین حد بود.نمی شود ازیک کود انتظارداشت که تجربیات مرد چهل ساله را به شما عرضه نمایند.مجاهدان کودکان سیاست واداره بودند .استخبارات با نقشه وارد شدند وباید مجاهدان شکست می خوردند وآروزوی ایجاد یک نظام سیاسی موفق را دردل آنها می گذاشتند.زیرا هیچ کسی دردنیا طرف داریک نظام اسلامی درافغانستان نبودند.نظام اسلامی را تعریف مماثل ایران گرفته بود.مجاهدین ناگزیرباید شکست می خوردند وابزارکه آنها را ازصحنه برمی داشت " طالبان" بود.

 

طالبان را بعنوان ابزارانهدام ونابودی مجاهدان ،استخبارات منطقه وغرب ساختند.بی نظیرگفت: که طالبان را پاکستان،انگلیس ،آمریکا، وکشورهای عربی با هم ساختتد. هرکس برای تاسیس وایجاد آن سهمی گرفتند.طالبان درآن زمان هدف نه، وسیله وابزار انهدام بود.درگذرایام استخبارات منطقه ازوسیله هدف ساخت امروزطالبان برای آنها هدف هستند که درافغانستان به قدرت برسند جامعه جهانی ،حکومت افغانستان را شکست دهند.پایان دوفصل متضاد" هفت وهشت ثور"درافغانستان به این صورت رقم خورده است جامعه جهانی ازافغانستان خارج می شوند،طالبان تبدیل به هدف گردیده مردم درهاله ای ازنگرانی وتکرار دهه ای نود فرورفته اند.   

پس ازشش ماه تاخیر،مذاکرات سه جانبه افغانستان،پاکستان وآمریکا شرو

پس ازشش ماه تاخیر،مذاکرات سه جانبه افغانستان،پاکستان وآمریکا شروع شد  

 

ششمین دورگفتگوهای سه جانبه دراسلام آباد شروع شد. آقای جاوید لودین معین وزارت خارجه افغانستان،آقای گروسمن نماینده ویژه ای آمریکا درامورافغانستان وپاکستان، وآقای جلیلی معین وزارت خارجه پاکستان ،مذاکرات سه جانبه شان را دراسلام آباد آغازکردند.گفتگوها سه جانبه با تاخیربسیارزیادی شروع می شود. پاکستان با کشته شدن بیست چهارسربازشان در پاسگاه مرزی سلاله درخط دیورند، دربیست ششم نوامبر2011 همه مناسبات خودرا به حال تعلیق درآورد.  

 پاکستان راه های تدارکاتی ناتورا بست، آقای گروسمن را اجازه ورود به پاکستان نداد.مذاکرات سه جانبه عملا به حال تعلیق درآمد.درماه گذشته درکنفرانس ریکا تاجیکستان مذاکرات سه جانبه دایرشد.ششمین دورازگفتگوهای سه جانبه دراسلام آباد برگزارشد .موضوعات مورد بحث مذاکرات صلح با طالبان به رهبری افغانها ، مبارزه با مواد مخدر، مناسبات تجاری وبازرگانانی، موضوعات امنیتی ازعمده ترین مسایل قابل بحث درششمین نشست سه جانبه اسلام آباد، ذکرشده است.آمریکا وافغانستا ،علاقمندی زیادی دربرگزاری نشست سه جانبه دارند.زیرا هردوکشورمایل اند که موضوعات مرتبط به مسایل افغانستان ،جنبه های عملی بخود بگیرد.آمریکا درسال 2014 ازافغانستان خارج می شود آنها مصمم هستند که پیش ازخروج شان ازافغانستان، کارهای را درعرصه های ثبات وامنیت، انجام داده باشد. این مهم بدون مشارکت پاکستان ممکن نیست .  

طالبان اگربصورت صادقانه وارد گفتگوهای صلح شوند این مساله مستلزم آن است که پاکستان خود، وارد مذاکرات شود وطالبان را وادارنماید که تن به گفتگوهای صلح دهند.مذاکرات صلح درشرایط حاضربین آمریکا طالبان متوقف شده است.این مساله مایه خرسندی غرب بخصوص آمریکا نیست.آنها دیروزاعلام داشته اند که درمورد آزادی زندانیان طالبان ،فکرمی کنند وگفته شده است که ملا خیرالله خیرخواه وزیرپیشین طالبان اززندان رها می شود.بوضوح اعلام شده است که آزادی خیرالله به خاطرنشان دادن حسن نیت به طالبان است. هدف این است که مذاکرات ازسرگرفته شود.افغانستان همانند آمریکا علاقمند ازسرگیری مذاکرات است.مذاکرات وزیرخارجه افغانستان درقطر،حاکی ازپیشرفت وتفاهم بین قطر وافغانستان بود.درگفتگوهای دوحه نشان داده شد که افغانستان نقش رهبری ومالکیت مذاکرات را، به دوش داشته باشد. مذاکرات بین الافغانی باشد.  

 درادامه این بحث ها گفته شد که قطرمایل است سفارت ونمایندگی درافغانستان افتتاح نماید.درنشست سه جانبه اسلام آباد،موضوع اصلی ازسرگری مذاکرات با طالبان است واینکه گفتگوها،بین خود افغانها باشد.

درکناراین مسایل ابعاد جنگ وخشونت درآغازفصل بهارشدت بشتری داشته است .عملیات بیست هفتم حمل درکابل ازسوی گروهای تروریستی مستقردرپاکستان،وتلفات روزانه سربازان ناتو درافغانستان،نشانه های واضحی ازتوسعه وگسترش جنگ شمرده می شود.مذاکرات اسلام آباد ازسوی پاکستان به جدیت وصداقت همراه نیست آگا هان امور کما کان درصداقت پاکستان تردید دارند.نشست سه جانبه بکارخود شروع کرده است .آمریکا چراغ سبزی راروشن ساخته است می خواهد ملا خیرالله خیرخواه را بعنوان نشانه آغازگفتگوها اززندان گوانتونامو آزاد نماید.  

ولی مسایل زیادی مانده است که پاکستانیها باید به آن رسیدگی نمایند.پاکستان هنوزبصورت واضحی راه تدارکاتی واکمالاتی ناتورا بازنکرده است درحالیکه عمده ترین مساله درجنگ با تروریزم، بازشدن راه های اکمالاتی است.ناتو این مساله را کم ترمطرح می کند اما واقعیت مساله این است که درجنگ با تروریزم، اکمالا ت جنگ عمده ترین مساله برای نیروهای ناتودرافغانستان است.علیرغم بازکردن راه های تدارکاتی ازشمال کشور،وسعت حضورنیروهادرافغانستان، هرگزبی نیازازراه پاکستان نیست.حجم بزرگی ازنیروهای بین المللی درافغانستان به شدت نیازمند تدارکات است وپاکستان می بایست راه ها را بازنماید اما تاکنون راه ها بصورت درستی بازنشده است.

خواسته ها ومطالبات پاکستان ازآمریکا خیلی سنگین وبه زبان آوردنی نیست.اما آنها تازمانیکه مقاصد اصلی خود را بدست نیاورد،هیچ گونه همکاری درجنگ با تروریزم نمی کنند. نشست های سه جانبه راه حل مهمی شمرده نمی شود.جنگ به شدت ادامه دارد گروها مستقردرپاکستان مسئول این جنگ ها شناخته شده اند. پاکستان علیرغم درخواست های مکررآمریکا وافغانستان درمورد شبکه های تروریستی بخصوص گروه حقانی، هیچ کاری نکرده است ونمی کند.آگاهان مسایل افغانستان به این نیت پاکستان تاکید دارند. پاکستان نمی خواهد به خواسته های افغانستان وآمریکا درمورد شبکه حقانی پاسخ دهد وسازمان استخبارات این کشورهرگزعلاقه ندارد که گروهای سراج الدین حقانی ، شورای کویته وگروهای تروریستی دیگر ازبک که درشمال افغانستان جنگهای شان را شروع کرده اند،عملیات آنها را محدود نمایند.قراین نشان می هد که گروهای تروریستی علیرغم مذاکرات هم چنان درخاک پاکستان به تدارکات وسازماندهی جنگ مشغول هستند.  

این مساله ثابت شده است که هم طالبان وهم سازمان استخبارات منطقه ،متیقین شده اند که آینده جنگ وسرنوشت افغانستان بدست آنها رقم زده می شوند.سال دوهزارچهارده سال سرنوشت سازبرای شان شمرده می شود.آنها به این دلیل علاقمند صلح نیستند ونمی خواهند جزءازماجرای قضیه افغانستان باشند آنها تمام افغانستان را می خواهند درتسخیرخود درآورند.انگیزه های تمامیت خواهی طالبان وشبکه های تروریستی،هرگزفروکش نکرده اند.آنها دراین امربسیارمصمم دیده می شوند وقصد دارند با خشونت وقهرآمیز همه ای امورکشوررا دردست بگیرند.مشوق این انگیزه ای خون باروخون آلود ،استخبارات منطقه است.شکست حکومت افغانستان ، شکست نیروهای بین المللی را،جدی گرفته است.خروج نیروهای بین المللی ازافغانستان درسال دوهزارچهارده ویا پیش ازآن درجانب طالبان مفهوم شکست را دارند آنها بصورت شبانه روزی به هواداران خود ،تعلیمات وانگیزهای شکست کفار درافغانستان وپیروزی مجاهدان شا را ، آموزش می دهند.  

 این همه جرات وجسارت را کی به طالبان ایجاد کرده عواملی که آنها را پناه داده اند وبه آنها امکانات وشرایط آموزشهای رزمی را فراهم می کنند.طبیعی است که سازمان های استخباراتی این همه شرایط وزمینه هارا، مساعد ساخته اند.فرد زنده دستگیرشده ازحملات بیست هفتم حمل 1391 گفته است که درکمپ که آموزش مرگ وانتحاربه آنها داده می شد تنها دریک مورد دوهزارنفر،روشها مرگ وخود کشی را دروزیرستان شمالی،سپری کرده اند.ازسال دوهزاریک تاکنون سیرتصاعدی وروبه توسعه انتحار،وکشتارجمعی انسانهای بیگناه را ، درکنارسربازان ونیرهای خارجی ،شاهد هستیم.بااین وضع نشست های سه جانبه که آغازشده است مایه ای امید واری کم تری درصلح وامنیت درافغانستان درپی دارد.  

 مساله اصلی واساسی درجنگ باتروریزم بیرحم، ایجاد انگیزه مقاومت دربرابرتروریزم است تروریست با ید ازادامه جنگ مایوس شود وباید به آنها این درس  بخوبی تفهیم شوند که با جنگ نمی توانند به اهداف خود برسند.این سبق به دلیل سیاست غلط ونادرست ما به شبکه های تروریستی داده نشده است.صلح با طالبان با نشست های چند جانبه بدست نمی آید.صلح با طالبان بانشان دادن ضرب شست ونا امید شدن طالبان وشبکه های تروریستی،میسر است. نشست سه جانبه اسلام آباد با گذشت ماه ها تاخیرازسرگرفته شده است. این مساله درذات خود خوب است اما راه حل مشکل افغانستان، جواب دادن شکن به طالبان است. جواب که خود آنها برای ما درنظرگرفته است. 

 

طالبان اصولا اعتقاد به صلح ندارند.آنها با مردم افغانستان همیشه بازبان تفنگ حرف زده اند.درکنارنشستهای سه جانبه، شبکه های تروریستی جواب دندان شکن لازم دارند.حفظ قانون اساسی ودست آوردهای ده ساله ای گذشته با التماس وتضرع ،امکان ندارد.یاس طالبان وشبکه های تروریستی ،یگانه عامل صلح وثبات درکشوراست.یاس را باید با مردانگی وشجاعت دردل آنها نشاند.مقاومت وجواب دندان شکن به تروریست ، عامل یاس وناامیدی است.وقتیکه طالبان وتروریستان مایوس می شوند آنوقت مذاکرات قطر،نشستهای سه جانبه اسلام آباد معنی ،پیدامی کنند.گرچه جنگ وکوبیدن  برطبل جنگ بد است اما گاهی است که راه به طرف صلح وکرامت، جنگ است زیرا طرف تروریست ا ست وبوی وخوی آدمیت درآن مرده است.درهجده ساعت جنگ بی معنی درشهرکابل وسه شهردیگر، تروریستها سی شش نفرازکادرهای خود را ازدست دادند.این ها نشانه ای نا انسانی آنها شمرده می شوند.آنها باید ازاین نوع تلفات را درحد شکستن کمرشان بدهند،تا مذاکرات صلح با آنها معنی ومفهوم پیدا نمایند.

وضعیت نیروهای اردو وپولیس افغانستان پس ازسال دوهزارچهارده

وضعیت نیروهای اردو وپولیس افغانستان پس ازسال دوهزارچهارده

 


آقای راسموسن دبیرکل ناتو دریک گفتگوی بسیارطولانی درمورد نیروهای ارتش وپولیس افغانستان،ابرازشادمانی کرده است وی دریک مصاحبه با خبرنگاربا هوش واستعداد افغانستان آقای لطف الله نجفی زاده، گفته است که ما به نیروهای افغان مباهات می کنیم . نیروهای پولیس اردوی افغانستان دربیست هفتم حمل سال1391 درسه نقطه ی مهم ازکابل با تروریستها، وارد درگیری شدید هجده ساعته شدند.


سرآنجام نیروهای عملیاتی پولیس واردو موفق شدند سی شش تروریست را درکابل وسه ولایت دیگر ازپای درآورند.آقای راسموسن با تاکید به سرکوب انتحاریون توسط نیروهای اردو وپولیس آن را مورد ستایش قرارداد.ازگفتگوهای خبرنگارجوان افغان با دبیرکل ناتوکه به نظرم جذاب ترین مصاحبه ای بود که تاکنون درمورد نیروهای امنیتی  خوانده ام. خبرنگار شبکه طلوع آقای لطف الله مشعل با مهارت خاصی سئوالاتش را مطرح می کرد که گاهی شخصیت مثل راسموسن دبیرکل ناتو درتنگنایی پاسخ گفتن قرارمی گرفت.وی دراین گفتگوی بسیارموفق به نکات مهمی ازمسایل جاری کشورپرداخته است آقای راسموسن درتمامی این مصاحبه به مساله نظامی وامنیتی افغانستان بسیارپرداخته است.وی نشان می دهد که نیروهای افغانستان یک دست آورد بزرگ برای ناتو وجامعه ای بین المللی است.


آقای راسموسن با تکیه به توانائیهای نیروهای افغان،نسبت به حوادث پس ازسال دوهزارچهارده به دیده ای مثبت می نگیرد.وی می گوید: جامعه جهانی پس ازسال دوهزارچهارده مردم افغانستان را تنها نمی گذارند. این مساله را همیشه اززبان رهبران ناتو شنیده ایم آنها دراین خصوص ،به مسایلی چندی اشاره دارند یکی اینکه نیروهای بین المللی ازافغانستا براساس جدول لیسبون، درسال دوهزارچهارده ازافغانستان خارج می شوند ودراین هیچ شبهه ای نیست.نکته دیگراینکه یک بخش ازنیروهای بین المللی درافغانستان پس ازسال دوهزارچهارده افغانستان می مانند ولی تاکنون تعداد آن هرگزبرملا نشده است. گرچه به نقل ازمعاون رییس جمهورآمریکا آقای جوب آیدین گفته شده است که بین بیست تاسی هزارنیرودرافغانستان پس ازسال 2014 می مانند اما این مساله درحد یک شایعه ونقل قولهای غیرموثق بیان شده است.


نکته ای دیگری که مقامات ناتو دربروکسیل بیان داشته اند. نقش نیروها ی بین المللی پس ازسال دوهزارچهارده درافغانستان،نقش حمایتی ،تدارکاتی،وآموزشی استند. همه این مسایل درگفتگوی آقای راسموسن با آقای نجفی زاده دربروکسیل ذکرشده است دراین مناظره ای تلویزیونی آقای راسموسن تاکید دارد که نیروهای بین المللی پس ازسال دوهزارچهارده درافغانستان می مانند ونقش آنهاعمدتا تعلیمی وتدارکاتی است آقای نجفی زاده دریک مورد ازدبیرکل ناتو این مساله را سئوال می کند که :آیا آنها پس ازسال دوهزارچهارده درجنگ نقشی خواهند گرفت؟.آقای راسموسن درپاسخ به این سئوال، بصورت تلویحی تایید می کند که نیروهای بین المللی درحالاتی ممکن است درجنگ نیزشرکت نمایند.اما بلافاصله تاکید می کند که نیروهای افغان خودتوانایی مقابله را با تروریستها دارند.درمورد هزینه های نیروهای مسلح افغانستان ازآقای راسموسن سئوال می شود وی دراین مورد رقمی خاصی را ذکرنمی کند ومی گوید : درنشست شیکاگو،روی این مساله بحث شده وتصمیم گرفته می شود.


 درموردهزینه ویا درکل کمک به افغانستان این مساله بارها پس ازبن دوهزاریازده گفته شده است که جامعه ای بین المللی سالانه چهارملیارد ویک صد ملیون دالر به افغانستان کمک می کنند.خبرنگارطلوع نیوزازآقای راسموسن به این رقم اشاره می کند که آیا این مبلغ به نیروهای افغانستان داده می شود؟.آقای راسموسن تعیین مبلغ به نیروهای مسلح افغانستان را، محول به فیصله های شیکاگومی کند.این معنی اش این است که رقم چهارملیارد ویک صدملیون دالراگربه افغانستان داده شود این تنها به اردوی وپولیس افغانستان نیست.مبلغ اختصاصی به نیروهای افغان درنشست ماه می تعیین می شود.


دراین گفتگوی جالب آقای راسموسن به مساله ای جنگ وصلح با طالبان می پردازد وی می گوید" جنگ وصلح با طالبان ضروری ودرست است" وی برای تشریح این مولفه هم زمان گفته است که درنهایت جنگ افغانستان به صلح منتهی می شود بنابراین لازم است که طالبان مایوس شود طالبان باید بداند که درجنگ هیچ دست آوردی ندارد وجنگ با طالبان به همین خاطراست که به آنها نشان داده شودکه ازطریق جنگ هیچ چیزی نمی توانند بدست آورند.این تفهیم ودرک با جنگ ممکن است.وقتیکه طالبان مایوس شد آن وقت راه های صلح وگفتگو را دنبال می کنند.آقای راسموسن به این صورت حرف می زند که باطالبان هم جریان صلح وهم جنگ به پیش برده می شود.وی درجواب آقای نجفی زاد ه به این مساله اشاره می کند که : دربرابرطالبان جنگ وصلح هردو جریان دارد. استدلال برای دومقوله جنگ وصلح همزمان همان زبانی است که به آن اشاره شد جنگ بخاطراین است که طالبان صلح را درک کند وبه آن تسلیم شده وتمکین نمایند.


آقای راسموسن درمورد انتقال پروسه ای امنیتی می گوید: درشرایط حاضرپنجاه درصد امنیت کل افغانستان به نیروهای افغان منتقل شده است درسال دوهزارچهارده پروسه انتقال،تکمیل می شود.ازمجموع گفتگوی های نجفی زاده با دبیرکل ناتو،چشم اندازروشن ومثبتی برای نیروهای افغانستان پس ازسال دوهزارچهارده،ترسیم می شود.نیروهای افغان، توانایی مقابله با شبکه های تروریستی رادارند.درکنارنیروهای پولیس واردو وامنیت ،نیروهای بین المللی باقی می مانند.نیروهای بین المللی پس ازسال دوهزارچهارده،هم چنان نیروهای افغان را آموزش وتعلیم می دهند.تعداد نیروهای افغان به سیصد پنجاه دوهزارنفربالا می روند.


ولی آگاهان امورنظامی وامنیتی با نگرانی، اظهارات دبیرکل ناتورا،دنبال می کنند.آنها نگران بهم خوردن امنیت پس ازسال دوهزارچهارده هستند .آنها می گویند: خروج ناگهانی ناتو تبعات منفی زیاد ی درپی دارند. آگاهان امورتوصیه می کنندکه خروج نیروها باید بگونه ای باشند که دست آورد ها ده ساله ازبین نرود،امنیت وثبات درافغانستان بهم نخورد.این نگرانیهای مشترک درافغانستان درمحافل غرب نیزوجود دارند.اعلام پیروزی تروریستها وشکست غرب، فاجعه دانسته شده است.توصیه این دسته ازآگاهان این هستند که نیروهای بین المللی با حزم واحتیاط ،برنامه ریزی برای خروج شان ازافغانستان داشته باشند.


آقای سرگی لاروف وزیرخارجه روسیه با صراحت اعلام داشت که خروج نیروهای بین المللی ازافغانستان،اوضاع امنیتی افغانستان را خراب می کنند.وی تاکیدمی کند  تازمانیکه ثبات وامنیت درافغانستان ،تامین نشده آنها به ماموریت شان ادامه دهند.روسیه اصولا به مساله نیروهای بین المللی درافغانستان به دوصورت نگرسته است .نگاه اول این است که نیروهای بین المللی تازمان انجام ماموریت شان که سرکوب تروریستها، باشند ،درافغانستان بمانند.ماموریت ناتو درافغانستان باید موفقانه ختم شود.اشارات امروزلاروف به همین مساله بود وی به شدت ازخروج نیروهای بین المللی ازافغانستانُ، ابرازنارضایتی ونگرانی کرد.نکته ای دوم این است که روسها با حضورطولانی مدت نیروهای بین المللی درافغانستان مخالف هستند.این مساله برای غرب نیزخوش آیند نیست که گفته شود که شما ماموریت تان را درافغانستان تمام نمایید.وبعد حق یک لحظه ماندن درافغانستان را ندارید حضوردرازمدت شما دراین کشوربی معنی است.


بصورت نانوشته این گونه موضع گیری ونگاه به نیروهای بین المللی، این پیام را به غرب منتقل می کند که روسها غرب را بمثابه ای ابزارکه تروریستها را بکشند،بررسی ومطالعه کرده اند.غرب پس ازسال دوهزارچهارده دیگربا تروریزم درافغانستان نمی جنگند واظهارات آقای راسموسن اشارات به مسایل وتبعات روانی قضیه است.غربیها می دانند که موضع روسیه، ایران،وچین درموردحضوربلند مدت آنها یکی هستند.فکرمی کنم دیگرغرب به این حرف روسها گوش نمی دهد که شما درافغانستان بمانید وماموریت تان را تمام کنید.آنها کاروجنگ شان را درسال دوهزارچهارده تمام می کنند وماموریتها را به نیروهای افغان می سپارند.دیگرنگران روسیه ،مرزهای مشترک آسیای میانه با افغانستان نستند.این ها دیگرازمشکلات افغانستان ،تاجیکستان ، ازبکستان وآسیای میانه هستندکه چه گونه امنیت شان را تامین می کنند.


 وضعیت نیروهای افغان پس ازسال دوهزاچهارده معین است که همه مسئولیتها بدوش خود آنها گذاشته می شوند.نیروهای بین المللی درحد کمک کننده به افغانستان اگربمانند،باید خیلی ممنون شان بود.افغانستان تماما درجنگ با تروریزم تنها می ماند وکشورهای همسایه هرنوع تعامل ورفتاری که درپیش گرفتند، افغانستان ناگزیر به حرفهای همسایگان خود گوش دهند.این طبیعی که افغانستان درجنگ با تروریزم حرف ناتورا گوش نداد، حال باید به حرف همسایگان پس ازسال دوهزارچهارده ،گوش دهد.