نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

تکت های انتخاباتی


 تکت های انتخاباتی

 

بسته بندی تکتهای انتخاباتی سال93 یکی ازجالب ترین مسایل انتخاباتی است.چند مساله اساسی درامرانتخابات دخالت دارد.شناخت این عوامل،ما راکمک می کند که تابسته بندی تکتها را به یک نحوی مورد مطالعه قراردهیم.افغانستان بافت ملیتی بی نظیری دارد وبه همین دلیل این مساله درقانون اساسی افغانستان نیزدرج شده است.چهارده هویت قومی درقانون اساسی ذکرشده.درانتخابات هم هویتهای تباری بسیارتاثیرگذاراست.چرا این همه تاکید می شود که رییس جمهورازتباراکثریتی باشد.هستند ناسیونالیستهای که مساله تباررا حربه قرارداده ومدعی هستند که جمعیت تباری شان بالای پنجاه درصد می باشد.شکی وجود ندارد که تفاوتهای زیاد کمی درچهارده قوم که درقانون اساسی ذکرشده وجود دارد.این مساله درانتخابات نیزخود را نشان می دهد.افغانستان هندوستان نیست که صدراعظم ازاقلیت قومی انتخاب شود که فی صدی جمعیت شان خیلی اندک است ولی آقای مهما سینگ چندین سال است که صدراعظم با اقتدارهند ازهمین «اقلیت سیگ» می باشد.وی هم واجد صلاحیت ومردشایسته وهم متعلق به اقلیت قومی تبدیل به چهره ماندگارهند شده است.

 

خیلی جالب است که صدراعظم هند بانو اندیرا گاندی توسط یک انتحاری سیگ تبارکشته شد اما این جنایت هرگزتاثیروتسری منفی را نداشت.افغانستان،آمریکا هم نیست که رییس جمهورآن یک افریقایی تبارباشد وخلاصه افغانستان تنها خودش است با عنعنات پسندیده وناپسند خود افغانستان کشورمدل ناپذیروتاثیرناپذیرمی باشد.نکته دومی که بعد تباری را خیلی برجسته کرده وآن فقدان احزاب سیاسی وملی است.این سیاست حکومتها بوده که نگذارند مسایل احزاب خیلی برجسته وپخته شود.درنابودی وتضعیف احزاب عوامل تباری نقش بسیاری دارد.ناسیونالیستها نمی گذارند که احزاب ملی بوجود آید ومرزهای تباری تبدیل به مساله شهروندی شود.آنها نانوشته یک حرف دارند که درتقویت احزاب،ساختارهای سنتی وتباری شکسته می شود واین مساله را به ضررتبارشان تفسیرمی کنند وبه همین خاطراست که به شدت با احزاب سیاسی وتقویت وتغذیه آنها مخالفت صورت می گیرد.

 

ترکیب تکت های انتخاباتی متاثرازبافت تباری است:

 

با بیان اولویت مساله تباری درافغانستان واینکه احزاب چرا درافغانستان نضج نمی گیرد وبه پخته گی نمی رسد،مساله الترناتیف بصورت اتومات،مساله تباری می شود.آقای احدی می گوید: من شانزده سال پیش مقاله ای نوشته ام ودرآن نوشته به دومساله تاکید کرده ام یکی وحدت ملی ودیگری رهبری مقتدر،وی تاکید می کند که وحدت ملی تنها با رسمیت شناخته شدن هویتهای قومی ونفی بی عدالتی امکان پذیرمی شود.آقای احدی که خود نامزد انتخابات 93 می باشد تاکید روی هویتهای قومی دارد به همین خاطراست که حزب شان را افغان ملت نام گذاشته است.آقای احدی ازامریکا مثال می آورد ومی گوید: آقای اوباما افریقایی تبارکه رییس جمهورامریکا شده دیگرخصوصیات ومواصفات آفریقایی را ندارد وی به تمام معنا عجین فرهنگ آمریکا شده البته این حرف درستی  است ولی مساله اصلی دراین می باشد که اوباما چه گونه عجین فرهنگ آمریکا گردید.بدون تردید برداشت این باید باشد که آقای اوباما با هویت قومی خود به اینجا نرسید وی درقالب یک حزب سیاسی وعضویت درآن به مقام ریاست جمهوری آمریکا رسید.حزب دموکرات درمقابل جمهوریخواه وی را کاندید وآقای بارک حسین اوباما ازمجرای حزب سیاسی ونه ازموقف تباری،رییس جمهورآمریکا شده است درحالیکه ما درافغانستان می خواهیم ازطریق قوم وتباردرراس حاکمیت وقدرت سیاسی را دراخیتاربگیریم این واقعیت زندگی سیاسی ما شده.

 

گروهای مدنی بشدت درکشورتضعیف شده احزاب هم به دلیل اینکه حکومت به آن وقعی قایل نیست برگشت به مسایل تباری کرده اند.آقای حکمتیاررا نگاه کنید مردی که تمامی عمرخود را با ایدلوژی گذراند درجنگ با اتحاد جماهیرشوروی شصت درصد کمکهای غرب، عرب وعجم، یهود و مسلمان را می گرفت ولی حالا ازموضع قومی وتباری حرف می زند وجامعه را، تبدیل به اقلیت واکثریت قومی کرده وفرمان قتل عام تباری را براحتی صادرمی کند.این گونه موضع گیریها تعجبی ندارد این واقعیتی است که برای ما ساخته است ودرحال حاضرهیچ کسی قادرنیست خود را ازاین مخمسه تباری نجات دهد.من یادم هست دربن 2001 درمورد بافت اداره موقت با لخضرابراهیمی صحبت می کردیم وی می گفت جامعه شما بگونه ای است که دربافت اداره موقت باید تمامی ملاحظات قومی درنظرگرفته شود هنوز زمان زیادی لازم  است که افغانستان ازاین مرحله عبورنماید وی می گفت حاجی صاحب قدیررا نگاه کن چه گونه علیه اجلاس بن موضع گرفته است وی درترکیب هیئت شمامی باشد ولی حالا بانگ قومی راسرداده که درحق پشتونها درنشست بن ظلم می شود.

 

این ها واقعیتهای جامعه ما است عرب، عجم کافرومسلمان آن را می دانند که درافغانستان چه می گذرد.دراین روزها تمامی بحثها درمورد بسته بندی تکت ریاست جمهوری غیرازرعایت بافت قومی چیزی دیگری نیست این مساله برای یک عده هم تبدیل به بازی وسرگرمی شده وهم منجر به حثیت هویتی شده اند ولی هنوز بسته بندی تکتها بصورت قطع نشان داده نشده ولی حدس گمانها تابع یک اصل است که بافت بگونه ای ارایه خواهد شد که رییس جمهورومعاونان شان با رعایت بافت تباری اعلام شود. بافت تکت انتخاباتی 93 براساس ترکیب قومی تباری باحتمال زیادی ساخته خواهد شد.احزاب دراین ترکیب هیچ نقش ندارند.هیچ کسی کاندید تکت خودرا براساس گروهای سیاسی ومدنی معرفی نمی کند زیرا که نیست.همان گونه که اشاره کردم افغانستان غیرازهند آمریکا پاکستان وسایرکشورها با تنوعات قومی می باشد اینجا افغانستان است وخصوصیات خاصی خود را دنبال می کند.

 

درهمه چیزازکارت های قومی وعنعنه های تباری وسنتی استفاده می شود:

 

همان گونه که اشاره کردم تکت انتخاباتی سال93 باهمان بافت تباری ارایه می شود.حتی دکتران بدون سرحد که مدعی کاندید شدن می باشند ازاین امرمستثنا نیست هروقت نام از خلیلیزاد گرفته می شود پیش ازاینکه به خصوصیات فکری وی اشاره شود،هویت قومی وی تعریف می شود ودرصحبتی که من با ایشان چند ما پیش داشتم وی نیزبه هویتهای قومی تاکید می کرد ومی گفت: اگرسران اقوام واقلیتها بخواهند چرا نه من می توانم خودم را کاندید نمایم.البته آقای خلیلزاد گناه ندارد این افغانستان است که چنین رنگ وبوی دارد.رییس جمهورهم درابتدا اداره موقت می گفت: اروزوی من این است که روزی یک جوان  ازیکاولنگ ویا بدخشان نامزد رییس جمهورافغانستان شود.خوب این گونه مسایل بگفته آقای لخضرابراهیمی یک اروزو است ونه چیزبشترازآن.آقای خلیلزاد هم اگرفردا کاندید شود وتکت خودرا ارایه نماید بصورت طبیعی باید درترکیب تکت انتخاباتی خود قواعد بازی را رعایت نماید.البته برجسته کردن هویتهای قومی بخاطرگرفتن امتیاز برای قوم قبیله خود ونفی دیگران ازعرصه های مدیریت وقدرت،همان بی عدالتی وتبعیض ودرنهایت رشد تمایلات ایتنیکی وبرتری جوییهای قومی می شود این مساله ای است که جامعه افغانستان به شدت نسبت به آن متاثرشده است.ساختارسیاسی وحکومتی ما چرا این همه غیرمتوازن شده دلیل نظام کاریکاتوری درهرجای ازدنیا رعایت نشدن حقوق شهروندی وبرجسته شدن واصالت دادن به هویتهای صنفی، قومی بوده.یک جای ازساختار فربه وجای دیگردیگرنحیف ومرده نی می شود مثل کاریکاتور.

 

درکاریکاتور،اوج نا میزانی را شاهد هستیم وبه همین دلیل است که خنده دارد.خنده دریک کاریکاتوردلیل جزهمان غیرمتوازن بودن آن چیزی دیگری ندارد. انکشاف غیرمتوازن درهرعرصه ای همان کاریکاتورباید باشد که ساخته می شود.زیاد سخت نگیریم که چرا درکشورودرمساله انتخابات تکتها باملاحظه ورعایت بافت قومی عرضه شده واگراین چنین نشود،جامعه دچارچالش می شود این مساله ریشه درواقعیت تاریخی وسنتی ما دارد مشکل اساسی دراین است که ازاین نقطه عبورنمی کنیم بلکه حاکمان کشوربه آن دامن هم می زنند.موافقت نامه امنیتی وقبلش پیمانهای استراتژیک را باید مجلسی بنام « لویه جرگه» تایید نماید.تاکید روی لویه جرگه دربرابرپارلمان،همان اعتباربخشیدن به عنعنات سنتی بجای ساختارهای مدرن است اما می بینیم که رییس جمهورازهرچیزتیرمی شود ولی ازلویه جرگه خود تیرشدنی نیست. لویه جرگه را، رییس جمهوردیروزاعلام داشت که یک نوع استفاده ازهمان کارتهای قومی درمورد موافقتنامه امنیتی است.

 

بی اعتنایی به احزاب سیاسی تکیه به هویتهای قومی استفاده  ازعنعنات،درواقع نشان ازواقعیت های زندگی افغانی می باشد.جالب است که بدانیم دموکراسی نوین به ریاست رییس جمهورکرزی،بشترین لویه جرگه ها را درتاریخ داشته دریک حکومت مدرن این همه استفاده ازلویه جرگه های عنعنوی،قابل قبول نیست زیرا این گونه سیاست ها عادی ترین پیامدهایش،تضعیف نهادهای قانونی  درکشوراست.قوانین انتخابات هم ضد حزبی است نظام اس.ان.تی وی هرگزبه سود احزاب سیاسی نیست ولی این قانون توشیح گردید.درانتخابات هم ما نمی توانیم ازاین قاعده استثنا باشیم. هرترکیبی باید همان بافت تباری را رعایت نماید نامزد ریاست جمهوربادومعاون خود ازسه قوم ساکن درکشورنمایان می شود.

 

پرسش که مطرح می شود این است که راه حل چیست؟ درهمه امورازکارت قومی استفاده می شود وچه باید کرد فکرمی کنم این درست باشد که درساختارقدرت وسیاست مساله ترکیب قومی رعایت شود ولی دومساله اساسی دیگررا نباید فراموش کرد یکی تقویت احزاب ملی وجامعه مدنی که تاکید برحقوق شهروندی باید داشته باشند ودیگری شایسته سالاری.اقوام وایتنیکها،نخبه وشایسته دارند باید سعی شود با معیاروقاعده «شایسته سالاری » درساختارنظام برخورد شود.این سه مولفه: تقویت احزاب ملی،جامعه مدنی وشایسته سالاری،می تواند دربلند مدت مارا کمک نماید که عدالت ونفی تبعیض بجای بی عدالتی را جای گزین نماییم.برخی قاطی می کند وقتی که صحبت اقوام دربین می یاید فکرمی کنند شایسته سالاری قربانی می شود. نه، این طوری نیست اقوام مادر، وبسترشایسته گان خود می باشند وباید قاعده وچهارچوب درست کرد وآنها را شناسایی نمود وگرفت. این طوری نیست که همه بچه های زرنگ دریک جا جمع شده باشند.بقول ایرانیها که می گویند همه بچه های زرنگ درشاه عبد العظیم جمع نشده افرادشایسته درجاهای دیگرودربین طوایف دیگرنیزوجود دارند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد