نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

لشکر کشی ششم جدی 58

لشکر کشی ششم جدی 58 

 

امروزشش جدی 1392 است. درست درهمین روزدرسال 1358 اتحاد جماهیرشوروی، لشکرکشی بی نظیری را درافغانستان، راه اندازی کرد. البته این رویداد، با پیشینه تاریخی خود قابل بررسی است.نگاه تاریخی ششم جدی درمقیاس بومی و جهانی مورد مطالعه می تواند قراربگیرد.درسال1964 با استفاده ازفضای تازه دموکراسی درکشور، حزب چپ گرایی مارکسیستی وابسته به اتحاد جماهیرشوروی درافغانستان تاسیس گردید. رهبران چپ گرا بنام های نورمحمد تره کی، ببرکارمل،حفیظ الله امین میراکبرخیبرو..ازشناخته شده ترین کادرهای حزب دموکراتیک خلق افغانستان بشمارمی رفتند.این حزب دربسترتشکیلات خود با حمایت شوروی، دردوعرصه نظامی وملکی،کادرهای زیادی را تربیت و تولید کردند. داکترنجیب الله و دوستانش ازکادرهای پیسین این حزب دربسترتشکیلاتی شان بوده است. نکته جالب دردهه دموکراسی این بود که رژیم سلطنت نسبت به گروه های چپ، حساسیت کم تری نشان می داد.سردارمحمد داود خان علیرغم اینکه یک ساست مدارغیرکمونیست و مسلمان بود،با حزب دموکراتیک و هردوجناح آن" خلق و پرچم" روابط دوستانه ای داشت.

 

کودتای سفید سردارمحمد داوود خان درسال 1352 با حمایت جنرالان چپ و وابسته به حزب دموکراتیک خلق سازمان دهی شد. شکی وجود ندارد که داوودخان با قدرت و سازماندهی و تشکیلاتی حزب کمونیست  وابسته به شوروی، روی کارآمد و همین طوربا حمایت و سعایت این حزب، حکومت داوودخان به صورت بیرحمانه ای رهبران جنبش و نهضت اسلامی را سرکوب کرد.چهره های شناخته مسلمان چون نیاز و دوستانش توسط حکومت داوودخان به زندان و تعداد شان به صورت بیرحمانه ای شهید شدند. حکومت سردارمحمد داوود خان جنگ های زیادی علیه گروهای مسلمان راه اندازی کرد. حزب دموکراتیک خلق با اقتدارداوود خان درفکرتصفیه گروهای اسلامی برآمد و تاحدی بسیارزیادی دراین هدف موفق گردید. کودتای هفت ثور1357 معلول دو اشتباه تاریخی درمقیاس داخلی و خارجی باید باشد.درسطح ملی و نظام سیاسی، دو جناح خلق و پرچم  قدرت و نفوذ زیادی درعرصه های نظامی و ملکی دردرون حکومت داوود خان  را بدست گرفته بود.این مساله هیچ دلیلی جزاعتماد بدون مرزرییس جمهور، به حزب دموکراتیک خلق نمی توانیست داشته باشد.رهبر« حکومت جمهوریت»  سردار محمد داوودخان به حزب دموکراتیک خلق، ازبدو تاسیس تازمان کودتای 52 تکیه بسیاری داشت و با حمایت افسران این حزب، قدرت را به دست گرفت.

 

 پس ازکودتای بدون خون ریزی بازهم سردارمحمد داوود به عمق نقشه های این حزب پی نبرد و هم چنان با آنها نرد دوستی و با گروهای اسلامی راه دشمنی را درپیش گرفت.گذشته ازاین مولفه داخلی درساختارنظام جمهوریت و رفاقت بی چون چرای رییس جمهور داوود خان به حزب دموکراتیک خلق، اتخاذ سیاست غیردوستانه و مناقشه غیردیپلوماتیک درکاخ کرملین، نیزشرایط و زمینه های کودتای خونین هفت ثور57 را مساعد ساخت.شاید محبان رییس جمهوراین مساله را قبول نداشته باشند ولی این واقعیت دارد که سیاست تساهل و مدارا با حزب دموکراتیک خلق و جای گرفتن آنها درحساس ترین بدنه نظام سردار محمد داوود، سیاست اشتباه رییس جمهوربود. و حال درکاخ کرملین، جدال و مناقشه غیرموجه با لیونید بریژنیف رهبرمتکبرو قدرت مند اتحاد جماهیرشوروی را انداخته است. بریژنیف چیزی جز همان اطلاعات استخباراتی که اعضای حزب دموکراتیک خلق به سفارت شوروی درکابل و انتقال آن به مسکو را  به رییس جمهورنگفته بود.

 

اما می بینیم این رهبرپیر و متکبر، باواکنش شدید اللحن سردار محمد داوود، روبرو می شود هرکی، متن گفتگو را خوانده باشد نمی تواند آن را حمل بردرایت نماید. برخورد رییس جمهور دلیل برغرورافغانی دربرابررهبرمتکبر شوروی می توانیست باشد.اما این غرورازاین جهت خطرناک می نمود که عوامل حکومت مسکوبه تمامی ساختارنظام جمهوریت نفوذکرده بودند.و این البته  کاری است که خود رییس جمهورهمه آن شرایط و تسهیلات را دراختیارآنها گذاشته و حال که کارتقریبا ازکارگذشته، این گونه قهر و غرورافغانی و ملی خود را تبارزمی دهد، با این وضع دیگرهیچ امیدی به مسکونیست رییس جمهورخود به این مساله واقف گردید ولی زمان به سرعت می گذشت و چرخش یک صد هشتاد درجه ای رییس جمهورو روی آوردن به شاه ایران، پادشاه عربستان و.. دیگرنمی توانیست چاره سازباشد حتی گرفتاری رهبران حزب خلق و پرچم وکشتن آنها هم نمی توانیست جلو رویداد و کودتای هفت ثوررا بگیرد که نگرفت درهفتم ثور57 کودتا ی خونین علیه داوود خان راه اندازی شد.

عواملی که منجربه لشکرکشی شوروی درشش جدی 58 گردید

 

رویداد سیاسی و اجتماعی هرگزتک علتی نیست. برا ی خلق یک حادثه ده ها عوامل مریی و نامریی وجود دارد. ما دراین نوشته به دوحوزه و پیشینه تاریخی اشاره می کنیم پیشینه تاریخی قبل ازلشکرکشی را بصورت گذ را اشاره کردم و گفتم که رییس جمهورسردارمحمد داوودخان ازابتدای تاسیس حزب خلق و پرچم با رهبران این دو جناح رفیق و متحد بود و کودتای پنجاه دو را بصورت مشترک و با همکاری هم دیگرراه انداختند. داوود خان رییس جمهورافغانستان، دوستی یک جانبه را با حزب کمونیست درپیش گرفت و راه رفتن درجاده یک طرفه را اختیارکرد.رهبران حزب دموکراتیک نه به رییس جمهوربلکه به سفارت شوروی درکابل وفا دارد بودند و اصلا رییس جمهورتوجه نداشت که آنها قصد سرشان رادارند.ازسوی هم قهرو مناقشه درکاخ کرملین با رهبری که نصف دنیا را درقلمرو خود دارد.حال رییس جمهور افغانستان که سوالات برژنیف  به رگ غیرتش برخورده و با قهرازکارکرملین خارج می شود و می گوید: دیگرهیچ گپی بین ما نیست که روی آن گفتگو داشته باشیم.

 

سال 56 و ابتداء سال 57 هرگزشرایط برای حکومت جمهوریت داوود خان، مناسب نبود.دوستی می گفت: سردارمحمد داوود خان آن قدربی اطلاع ازامورداخلی اردو و اداره اش بود که رهبران سیاسی مثل میراکبرخیبر،تره کی و..را دستگیرمی کند ولی حفیظ الله امین سازماندهی اصلی درداخل ارتش را آزاد می گذارد و همین آزادی وی سبب گردید که با ارسال نامه های به فرماندهان اردو، کودتای هفت ثوررا، به خوبی راه اندازی کرد. جنرال عبد القادردرخاطرات خود همه جزئیات روزکودتا را هف ثور را، شرح می دهد و ازنقش خود درنیروی هوایی حرف می زند.کودتا علیه داوود خان به بد ترین صورتش انجام شد.اما رهبران کودتا ظرفیت حل مناقشات داخلی و اداره حکومت افغانستان را نداشتند. همان گونه که اشاره کردم. ازهمان آغاز، حزب دموکراتیک به صورت دوشاخه ای و دو جناحی رشد کرد.این شاخه به مثابه نیزه های بران می نمود که می توانیست به قلب و جگریکی وارد شود که شد. پس ازکودتا هفت ثور57 رقابت و دشمنی درحزب دموکراتیک به اوج خود رسید اولین قربانی رهبرکبیرحزب، نورمحمدتره کی می شود.

 

 

خنجرنفاق برقلب وی وارد می شود.حفیظ الله امین معلم کبیرشان را کشت و قدرت را به دست گرفت ولی وی نسبت به اکثر رهبران حزب دموکراتیک خلق به خصوص جناح پرچم به شدت بد بین دیده می شد. ازسوی هم اوضاع افغانستان به صورت بسیارترسناکی به زیان سیاست مهندسی شده کرملین پیش می رفت. عصر، عصررقابت های هولناک دو ابرقدرت شرق و غرب درتمامی دنیا است شوروی نمی خواست به این آسانی ازمیدان رقابت عقب نشینی نماید که نمی کرد.شوروی درشرایطی قراردارد که میدان های زیادی را درآفریقا، خارورمیانه، شمال آفریقا به تسخیرخود درآورده است و هیچ دلیلی ندارد که درافغانستان کوتاه بیاید. شوروی به همین علت که افغانستان را باید دراختیارخود داشته باشد حال این تصرف و کنترل توسط عوامل بومی شان غیرممکن است، لشکرکشی شش جدی 58 را به عنوان یک"گزینه تحمیلی"  انتخاب کرد. این گزینه باید به اتحاد جماهیرشوروی تحمیل شده باشد.روسها نمی خواست که با چنین وضعی روبرو شود ولی اوضاع افغانستان و دخالت های بی پایان غرب و آمریکا و متحدان شان درمنطقه،  شورویها را ناگزیربه دخالت مستقیم کرد .

 

و این شد که افغانستان درششم جدی 58 با ترسناک ترین لشکرکشی، روبرو شد. پس ازاشغال افغانستان ابعاد جنگ به با لاترین حدی خود بیش ازیک دهه ادامه یافت. سرانجام شورویها با جهاد مردم افغانستان، شکست خورد.مخاییل گورباچف رییس جمهورشوروی ازتحولات افغانستان به عنوان زخم چرکین یاد کرد و با صراحت و قاطعیت « گزینه خروج» را درپیش گرفت. « گزینه صفرشورویها» درافغانستان ازسوی مردم با کمک بلوک غرب و کشورهای متحد آمریکا، به شورویها، امرناگزیرشد.روسها کشوررا اشغال کرد و لی پیامدهای آن درتاریخ افغانستان فوق العاده سنگین بود. باخروج روسها ازافغانستان بازهم مردم با گرفتاریهای بی شماری روبرو شد.حکومت ناموفق مجاهدان و جنگ های داخلی، ظهورطالبان ازجمله رویدادهای است که درافغانستان پیش آمد.

 

دنیا ازحکومت مجاهدا حمایت نمی کرد طالبان را برای نابود شان ساخت.این گروه هم به دلیل پیچیده گی مسایل تبدیل به ابزاردست القاعده گردید. القاعده دوست دیروزغرب،حال تبدیل به دشمن قسم خورده آن شده است که رویداد هولناک یازده سپتامبر2001 را برای آمریکا خلق کرد.طالبان درافغانستان بیش ازنود درصد خاک افغانستان را گرفت ولی کاملا به اسارت فکری و ایده لوژی القاعده درآمد. و به همین دلیل امارت شان را قربانی القاعده کرد.

 

حال دهه دموکراسی را داریم مردم نگران است که گزینه صفرغرب ازنوع گزینه صفرشوروی نشود .مردم دوست دارند که رییس جمهورشان سیاست قهرشان را تبدیل به سیاست آشتی و دوستی نماید این گونه خشم ها پیامد خوبی برای مردم افغانستان نداشته است. گزینه صفر و ترک کامل غرب ممکن است تکرارتاریخ را درپی داشته باشد. طالبان دوباره جنگ های ویران گر را به قصد گرفتن کابل مرکزقدرت سیاسی آغازنماید.لشکرکشی شش جدی برای شوروی، گزینه تحمیلی بود که  پایانش تبدیل به  گزینه صفری ازافغانستان شد.همه امید دارند که تاریخ دهه نود درافغانستان تکرارنمی شود ولی این امید بسته به شرایطی دارد که باید برآورده شود یکی ازآن شرایط واصلی ترین آن  امضای "موافقت نامه امنیتی" با آمریکا است.افغانستان درچهاردهه ازتاریخ معاصر خود این فرازو نشیب های کم نظیررا طی کرده است که برجسته ترین آن یکی همین لشکرکشی ششم جدی 1358 باید باشد.

والسلام     

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد