نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

یا رویدادهای طبیعی عوامل ماورایی دارد؟

یا رویدادهای طبیعی عوامل ماورایی دارد؟

مردم عادی این گونه رویدادهارا به نحوی برمی گردانند به عواملی ماورایی و خیلی راحت اعلام می کنند که کار خدا و خواست خداوند است. برخی هم، کمی عالمانه تر، حوادث طبیعی را تفسیر قضا و قدری کرده و بازهم  نسبت به خداوند داده است که گریز از آن نیست.عده ای هم گناهان کبیره و صغیره مردم را عامل اصلی خلق چنین رویدادهای دانسته اند. همین دیشب سرکار علیه خانم وقتی که خبرتجاوز  به کود کان معصوم را شنید و بعدش خبرهای هولناک انفجار مرگبار ذغال سنگ دره صوف و سپس فاجعه ترسناک رایش زمین در بدخشان ولسوالی ارگون محله آب باریک را شنید. ایشان همه این خبرهای المناک را، سرهم کرد و این قضاوت را داشت و به من گفت: گناه مردم زیاد شده هرچه می بینند نتیجه گناهان شان می باشد.

 شکی نیست که مردم درجوامع اسلامی ریشه حوادث طبیعی از نوع زلزله، سونامی که ما سونامی آن را نداریم، طوفانهای هولناک، رانش زمین که تازه به آن گرفتارشده ایم و سیلابهای بنیان کن که تمامی ولایات شمالی را در نوردید را به گردن عوامل ما ورایی انداخته اند و خیال شان را راحت کرده و ازکنار آن می گذرند کاری خدا هست و ما چاره جز تسلیم نداریم . این گونه برداشت حکایت همان افسانه را دارد که خداوند وقتیکه تقسیم وظایف کرد و وظیفه گرفتن جان مردم را به حضرت عزراییل انداخت. حضرت عزراییل از این ماموریت بسیار غمگین شد. خداوند از وی پرسید چرا این قدر افسرده و غمگین هستی؟ حضرت عزراییل گفت: پرور دگارا من چه جرمی و گناهی داشتم که این وظیفه خطیر را به دوش من گذاشته ای و همه خلایقت را با من دشمن می سازی. خداوند در جواب گفت: فرشته من ، ناراحت و اندوهگین مباش من آن قدر ابزار وعوامل برای گرفتن جان آدمها در اختیارت می گذارم که مردم اصلا نامی از تو به زبان نیاورد و تو در هنگام حادثه اصلا به یادشان نباشی. زلزله های ویرانگر، سیلابهای بزرگ، گرمای شدید، سرما و برف های ترسناک برف کوچ ها خیزش آبها در کنار سایر امراض عمومی از نوع طاعون، ایدز، سرطان ، سکته های پی هم قلبی و مغزی ورانش زمین ، از نوع آنچه که در ارگون شاهد آن بودیم و....ازجمله عواملی هست که در اختیارداری. مردم همه مصیبتهای شان را متوجه عوامل می کنند و  کسی از تو نامی نمی برند. امروز والی بدخشان آقای ادیب، بجای اینکه اعلام نماید که آب باریک را قبرستان جمعی اعلام می کنیم ، می گفت: آب باریک ارگون را گورستان عمومی می سازیم. ایشان هم یک گوشه ازکار و قهر طبیعت را به دوش گرفت دیگر کسی از عزراییل و ماموریت قبض ارواح یاد نمی کند.

حرکتهای جبری و اختیاری:

ا زمنطق و قضاوت عوام که بگذریم ، قضایای  و یا بلایای طبیعی را منسوب به قهر غضب الهی ننماییم و خدا را دشمن مخلوقاتش ندانیم، می رسیم به  این بحث که رویداد های طبیعی را چه گونه باید بررسی کرد؟ مثلا رانش زمین و سلابهای هولناک و مرگ هزاران انسان را در فصل بهار در افغانستان چه گونه تحلیل نماییم؟ برای بیان این مساله به دو عامل و فاعل جبری و اختیاری باید اشاره کرد. طبیعت و انسان یک حرکت جبری دارد. به این معنا که همه عوامل مرتبط به بعد فیزیکی و جسدانی انسان تابع از قوانین حاکم برطبیعت است. امور فیزیکی و جسدانی موجودات زنده، از قوانین حاکم به صورت جبری، تبعیت می کند. تشنگی باعث مرگ هر موجودی می شود در آفریقا خشک سالی های ممتد و مستمر جان هزاران انسان وحیوان را بدون تفریق و تمایز گرفت این قانون حاکم است که هرموجود زنده ای احتیاج به آب و خوراک دارد اگر نرسد باید بمیرد. زلزله ، سیلاب و دیگر رویدادهای طبیعی بدون حب بعض به جان آدمی، هم با تکمیل شدن علت های فاعلی جبرا، روی می دهد. سومانی به پیمانه شدت زلزله رخ می دهد این مساله امر الزامی و اجتناب نا پذیر می باشد. زلزله و سیلاب هم این گونه است هریک از رویدادهای طبیعی بدون دوستی و دشمنی با کسی ، به صورت جبری با اکمال دلایلی فاعلی خود به راه می افتد.

همان گونه که اشاره شد  در بعد مادی و جوه مشترک بین انسان و سایر موجودات است و همه ازیک قوانین و اصول تبیعت می کنند. اما انسان یک و جه متمایزی ازسایر موجودات دارد. انسان در بستر طبیعت با دو حرکت جبری و اختیاری تعریف می شود. درحرکت جبری انسان متاثر از قوانین طبیعت هست اما در عرصه اختیار و صلاحیت انسان از سایر موجودات و جانوران جدا می شود. انسان درحرکت اختیاری، مسوولیتهای سنگینی دارد یکی از مکلفیتها، همان حفاظت و امنیت خویشتن خویش از رویدادهای طبیعی است. انسان همان گونه که موظف است برای خود خانه بسازد تا از گزند حوادث طبیعی در آمان بماند. همین انسان باید با خرد و عقلانیت خود حوزه های امنیت زندگی خودرا تجزیه و تحلیل نماید. دیشب کارشناسی می گفت: اصولا در آب باریک ارگون ولایت بدخشان، جای برای زیست نیست.این منطقه رانشهای خطرناکی در تاریخ داشته است. کارشناسان و زمین شناسان با صراحت اعلام داشته اند که این گونه حوزه ها و محیط ها جای مناسبی برای زندگی نیست. حال که خرد خداداده گی افغانی صفر کیلومتراست و آن را بکار نیانداخته است،  تقصیرخداوند دراین جا چیست؟ خداوند انسان را به صورت کامل آفریده و این آدم باید عقلانیت خود را بکار اندازد، که نیانداخته و این گونه گرفتار بلایای طبیعی شده است . این دیگر مربوط به خود وی می باشد. انسان خود دشمن جان خود می شود بی جهت مساله خداوند را به میدان نیاورد خدا با بندگانش سردشمنی ندارد.

حضرت موسی درفصل بهاران به مردی که در عمق دره خیمه و خرگاه برپاکرده بود گفت: ای مرد خیمه و خرگاهت در جای درستی  برپا نشده است خطرسیل و سیلاب تورا تهدید می کند. مرد به تذکرخرد مندانه حضرت موسی گوش نمی دهد. باران نا گهانی همه زندگی وی را با خود می برد، حضرت موسی برمی گردد و به مرد ساکن دره می گوید: نگفتم که جای درستی خانه و خیمه برپا نکرده ای حال دیدی. مرد ازشدت ناراحتی و درماندگی می گوید: من سالها است که دراین دره زندگی کرده ام خبری نبود اما این بار خدا خانه خبرچین را خراب کند که به خدا خبرداد و این بلا را خداوند برمن نازل کرد.

نقش خداوند دراین گونه حوادث چیست؟

انشتین یک جمله زیبایی را گفته است وی در پاسخ به این پرسش که جهان خالقی دارد و یانه؟ وی می گوید که جهانی که من یافته ام هم خالق دارد و هم ناظم. یعنی اینکه این آفرینش مخلوق با نظمی خداوند است. خداوند همه هستی و جهان طبیعت را در چارچوب قوانین منظم خلق کرده است من درکتاب چاپ نشده ام بنام " اسرار آفرینش" به گلدان آفرینش اشاره کرده ام. هستی تابع قوانین می باشد هیچ پدیده و فنومن خارج از معیار و قانون نیست. این کار خداوند است وی به گفته ای انشتین هم خالق و هم ناظم هستی است. حرکت جهان قانونمند و به صورت جبری صیرورت دارد و همه سیال و متغییراست و این متغیرات تابع اصول خود می باشد. این اصول را خداوند وضع کرده است. انسان مخلوق با فضیلت و در عین حال شریر خداوند است. خداوند به وی دو چیز را داده یکی " نفخه" و دیگری " خرد" اگر خرد خوابیده باشد و نفخه ازکار افتاده دراین صورت هر بلایی به سرش آید مربوط خودش می باشد. خرد خفته و یا خرد آواره که تعابیری است ازکتابهای علی امیری، بزرگترین بلایی آدمی به خصوص جوامع اسلامی شده است. همین مقدارباران که در افغانستان ماتم برپا می کندرا هرروز بلاد غرب و سرزمینهای ارو پا دارد.

من موقعیکه در آلمان بود، به مراتب شاهد بارانهای شدید تر از نوع دیروز کابل بودم. مردم آن سامان خرد شان را بکارگرفته خانه و کاشانه شان را برمبنای علم درست کرده اند. جاپان را سونامی درهم کوبید ولی این مردم نابود نشد دلیلش این است که آنها درحدی شهرهای شان را مستحکم ساخته اند که شدید ترین زلزله ها کم ترین خسارتها را به بار می آورد. مردمان این سرزمین ها زیاد کاری به کار خداوند ندارند. اصلا آنها با قوانین وضع شده خدا درانسان و جهان سرو کار دارند. می خواهند اصول نظام طبیعت را کشف نماید و ازآن بهره بگیرد که تاحدی کشف کرده و می گیرند. دوستی می گفت: چرا همه بدبختیهای خود را حواله به خداوند نماییم وی این شعر زیبای حافظ را می خواند: قومی به جد جهد گرفت مقصد. قومی دیگر حواله به تقدیر می کند.

تقدیرگرایی ما ناشی از بی خردی ما است. ما بی خود رنجها و مصیبتهای مان را منسوب به خداوند کرده ایم. نقش خداوند همان خلقت کامل انسان و جهان است که کرده است ماشین آفرینش با سوخت سازهای خود کار می کند انسان هم دریک بخش از آفرینش سوار این ماشین است و گاهی از باب بی خردی ، ماشین را درجای می کوبد و باعث هلاکت خود می شود. دلیل انهدام موترو مرگ ، استفاده غیرخردمندانه از ماشین خلقت است و نه چیزی دیگر. سخن کارشناس مورد تایید و خرد مندانه بود که گفت: این نواحی به دلایلی زیست محیطی اصلا برای سکونت انسان مناسب نیست. تپه های خاکی ارگون درصورت برای زندگی آدمی مناسب می شود که در تپه های خاکی آن درخت و جنگل کاری شود. تپه های ارگون به لحاظ خاک ملایم ، مستعد هرنوع جنگل کاری و بوته کاری را دارد. اما ما به جای غرس نیال ، تصمیم گرفته ایم کوه و صحرا دشت و دمن را، لوخت و عریان نماییم دراین صورت باید منتظر پیامدهای کارمان باشیم. رویدادهای طبیعی عوامل ماورایی ندارد و آدمی خود مقصر است. همین.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد