نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

دورنمای مناسبات کابل و اسلام آباد با تشکیل حکومت نو در افغانستان


دورنمای مناسبات کابل و اسلام آباد با تشکیل  حکومت نو در افغانستان


دو مقام سیاسی و نظامی پاکستان درروزهای اخیر وارد افغانستان شدند. پرسش اساسی به دلیل حساسیت مناسبات دو کشور، مطرح شده است و آن این است که دورنمای روابط دو کشور درفصل جدید را چه گونه باید ارزیابی کرد؟. اصولا آقایان سرتاج عزیز مشاور ارشد در حکومت پاکستان و راحل شریف لوی درستیز دراردوی این کشور، به دنبال چه مسایلی درافغانستان بودند؟ و هدف شان ازسفرو ملاقات و گفتگو با رهبران جدید افغانستان چه تاثیری روی آینده مناسبات دارد؟


پاسخ به  این مساله خیلی ساده نیست دلیل آن این است که مناسبات دو کشور به آسانی قابل بررسی نمی باشد. روابط دو کشور هم دشواریهای تاریخی و مرزی خود را دارد و هم ده ها مسایل امنیتی و منطقه ای و چالشهای دیگری فراروی دو کشور قرارگرفته است. بخش بزرگ و شاید هم هیچ بخشی از این عرصه ها حل ناشده است. مثلا ساحت تاریخی و مناقشات مرزی هرگز مورد بحث قرار نگرفته است و کسی در دو سوی مرز حاضر نیست که روی مناقشات مرزی و رفع اختلافات گامی برداشته شود. خط دیورند ، "تابوی مناسبات" کابل و اسلام آباد شده است. این خط در هردو کشور، ابعاد حیثیتی بخود گرفته است هرکسی برای آن عقب نشینی نماید درواقع مرتکب خیانت ملی شده و به مردم سرزمینهای شان، اهانت و تحقیر روا داشته اند به همین دلیل است که هروقت ازرهبران سیاسی دو کشور، پرسیده می شود، هرکدام جوابهای خاصی خود را گفته و می گویند. در اسلام آباد گفته می شود که مساله مرزی دیگر حل شده است و  اصلا قابل بحث و گفتگو  نمی تواند باشد. آنها ازبیانیه و موضع آمریکا نیز بهره گرفته و گفته اند که مرزهای دو کشور شناخته شده و مورد تایید جامعه جهانی می باشد. آمریکا در زمان رییس جمهورکرزی طی اعلامیه ای اظهار داشت که امریکا خط دیورند را خط بین المللی می داند. از انگلیس در همان زمان یعنی دوسال پیش همین مساله پرسیده شد که موقف انگلیس دراین مورد چیست؟ مقامات انگلیسی گفتند خط مرزی بین دو کشور، مشخص است ولی لزومی ندارد که ما حالا دراین مورد وارد بحث شویم.منتقدان افغان می گویند: انگلیس خود خط مرزی و تاریخی را تعیین کرده و همین تعیین خطوط مرزی و مناقشات بین دو کشور، ازمیراثهای ماندگار انگلیس می باشد.

 بهرصورت سفر آقایان عزیز و شریف، در دو ساحت امنیتی قابل گفتگو است. یک کارشناس مسایل افغانستان می گفت: این عادت پاکستانیها است که با حکومتهای جدید، روابط شان را گرم نگه می دارند و سفر می کنند و هدف شان این است که رهبران حکومت تازه در مورد مرز چه سودای برسردارند وی تاکید داشت که مرز، خط قرمز برای اسلام آباد است. آنها برای استشمام و تحول دراین خصوص سفر می کنند و اگر چیزی تازه ای پیدا نتوانیست آن وقت همان موضع قبلی شان را که دشمنی با افغانستان است را می گیرند.

درسفرهای اخیر مقامات پاکستانی چه اموری مورد تاکید قرار گرفته است؟.

گرچه به مسایل تاریخی اشاره کردم و خط دیورند خط قرمز و چه بسا مادر همه موضوعات دیگر دانسته شده است. برخی آنرا ام المسایل در عرصه روابط دو کشور دانسته اند و اگر خط، حل شود سایرموضوعات به سادگی حل می شود. این حرف تاحدی زیادی مورد تایید است و لی این تمام حرف نیست زیرا فرض کنیم که افغانستان خط را قبول کرد، آن وقت فکرمی کنید که تمامی مسایل دیگر حل می شود من فکر می کنم که چنین نیست زیرا پاکستان دشمنی برای خود دارد و آن هند است. پاکستان درکناراینکه افغانستان خط دیورند را قبول و به رسمیت بشناسد، روی این موضوع نیز تاکید دارد که مناسبات هند و افغانستان در صورت فعلی غیرقابل تحمل است. آنها روی این مساله پافشاری می کنند که باید افغانستان بجای هند ، پاکستان را انتخابات نماید هند و پاکستان دو خربوزه ای است که دریک دست گرفته نمی  شود در زمان کرزی این مساله افشا شد که مقامات پاکستانی در مذاکرات خصوصی شان از افغانستان چه خواسته اند و آن مذاکرات خصوصی را سخنگوی پیشین ریاست جمهوری بد جوری افشاکرد و پاکستان نسبت به افشای واکنش نشان داد و آن را به صورت ضمنی تکذیب کرد. دراین گفتگوهای پشت پرده خواسته شده بود که روابط افغانستان با هند قطع و یا به حد اقل برسد و بجای آن روابط افغانستان و پاکستان توسعه داشته باشد، نیروهای امنیتی افغانستان برای تعلیمات بجای هند به پاکستان، گسیل داده شود و افغانستان با پاکستان پیمان استراتژیک را به امضا  برساند. موضوع هند در روابط دو کشور، اهمیت آن کم تراز مناقشات مرزی نیست. البته می دانیم این موضوعات شاید در مذاکرات شریف و عزیز با مقامات حکومت تازه مورد بحث قرارنگرفته است ولی مبنا و ریشه مشکلات روی همین موضوعات است.

همان گونه که مقامات پاکستانی پس از مذاکرات با رهبران حکومت تازه، اعلام داشتند آنها روی موضوعات امنیتی بشترین گفتگوها را داشته اند و مسایل تجارت ، مهاجرت و عرصه های دیگر نیز مورد گفتگوی شان بوده است. ولی حرف اصلی ، موضوعات امنیتی باید باشد آقای شریف لوی درستیز و قدرتمند ترین مقام امنیتی و نظامی در حکومت نوازشریف می باشد، وی، روی مسایل همکاریهای امنیتی زیاد تاکید داشت راحل شریف بخوبی می داند که تروریزم چه خطربزرگی برای افغانستان شده و بخوبی نقش کشورو نیروهای امنیتی شان دراین عرصه روشن است آقای راحل شریف به همه چیز آگاهی دارد یکی می گفت:  اگر نواز شریف، راحل شریف را نمی داشت این بار، ارتش پاکستان وی را مثل گذشته در زمان پرویزمشرف، سرنگون ساخته بود، وی در "کور نظامی" جنرالان، تصمیماتی را برای بقاء حکومت شریف اتخاذکرد و عامل نجات حکومت شریف گردید. حال وی به کابل آمده و می خواهد حرفهای خودش را به مقامات افغانستان دربعد امنیتی و همکاری امنیتی طرح نماید.

شرایط از هرزمانی برای افغانستان بهترشده است

آقای عزیز و شریف بخوبی می دانند که شرایط برای شان، خیلی خوب نیست گذشته از گرفتاریهای زیادی که ازناحیه تروریستهای پاکستانی دارد و شک نداشته باشیم که تروریزم از مردم پاکستان و نظامیان آن کشور قربانیان زیادی گرفته است و می گیرد اما پاکستان در سیاست بیرونی خود از تروریزم بعنوان ابزار استفاده کرده و می کند این مساله برای دو کشور افغانستان و هند قابل درک است و می دانند که استخبارات پاکستان چه می کند؟ غرب و ناتو درحال بیرون شدن از افغانستان می باشند آنها می دانند که نقش پاکستان برای تخریب چه قدر، گسترده و خطرناک است. همین دیروز گزارشی به کنگره  آمریکا داده شد و دراین گزارش با صراحت اعلام شده است که پاکستان در افغانستان به یک "جنگ نیابتی"، دست زده است و پاکستان از تروریزم در افغانستان حمایت می کند و پاکستان عامل اصلی نا امنی در افغانستان می باشد.

درواکنش به اظهارات و گزارش ضد پاکستانی در کنگره، مقامات پاکستان واکنش تندی نشان داد و خانم تسنیم اسلم سخنگوی وزارت خارجه پاکستان گزارش پنتاگون در کنگره را ، خلاف واقع دانست. وی مقامات آمریکا و افغانستان را متهم  به کم کاری و سهل انگاری درجنگ و مقابله با تروریزم اعلام کرد. همان داستان که" بگیر تا نگیرد". آقایان شریف و عزیز بخوبی می دانند که فشارهای زیادی روی کشورشان درمبارزه به تروریزم وجود دارد و این فشار در نشست پکن نیز روشن بود، گروه قلب آسیاء و یا پروسه استانبول که با چهارده عضو تشکیل شد و حالا شامل سیزده عضو می باشد زیرا ازبکستان عضویتش را ازاین پروسه برداشت. پروسه استانبول ده ها کشورناظر هم دارد. در نشست بجین ، روی همکاریهای امنیتی زیاد تاکید شد و ازکشورهای عضو و ناظر خواسته شد که دراین جهت با افغانستان همکاری داشته باشد. نشست بجین ، فشاری برپاکستان درمقابله با تروریزم درافغانستان هست. برا ی آمریکا و غرب هرگز قابل تحمل و توجیه نیست که با خروج شان، اوضاع امنیتی توسط پاکستان تخریب و همه چیز به آتش کشیده شود. در چهارمین نشست قلب آسیاء، از همه اعضا خواسته شد که در جنگ با تروریزم همکار هم باشند و شک نداشته باشیم مخاطب اصلی درمورد امنیت افغانستان ، تحلیلگران افغان خیلی بد بینانه، استخبارات و حکومت پاکستان را مسوول نا امنی در کشور می دانند و پاکستان را متهم اصلی و درمواردی جزء جنگ افغانستان شناخته اند. اینکه به صورت مرتب خاک افغانستان را بمباران می کند این خود دال مرکزی برای اثبات مساله است.، فشار آمریکا و غرب، فشار کشورهای منطقه، گرفتاریهای داخلی خود پاکستان و فشار افغانستان و ده ها عوامل دیگری درکاراست که شرایط را برای افغانستان درامر رسیدن به صلح و ثبات دایمی ، مساعد ساخته است.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد