نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

نگاه درونی و بیرونی -۲۲-

عبور از میدانهای، ماین، ممنوع


شهدای عظیم کربلای دهمزنگ حاصل خطاها و محاسبات غلط بود و از عقل خرد و علم دانایی کار گرفته نشد و این شد که سر مایه ملی و بزرگی را از دست دادیم شهدا کربلای دهمزنگ عموما تحصیل کرده و فارغان مراکز علمی کشور بودند. خطا و محاسبات نادرست از این بابت هست و من البته در اینجا به عوامل سیاسی استخباراتی و پشت پرده نمی پر دازم تنها صورت امر را بررسی می کنیم. یک متخصص امور ماین گذاری که خارجی هم هست می گوید عمده ترین رسالت ما در میدانهای ماین گذاری شده یک شناسایی و دیگری اخطار و ابلاغ به عابران هست و این حق ماست و علم دانش و مسوولیت وجدانی و اخلاقی ما است که ابلاغ کنیم و اخطار دهیم تا مردم عالم و عامی از میدانهای ماین گذاری شده عبور نکنند. روایت این متخصص و مسلکی و تاکید روی اخطار و ابلاغ منطق نیروهای امنیتی را نسبت به منطق افراطیون جنبش تر جیج می دهند. اگر این ادعا درست باشد که اخطارها در حدی کافی و لازم داده شد و گفته شد که خطرات بالای امنیتی انفجار و انتحار جان مردم را تهدید می کند در این صورت نباید مردم را روی میدانهای ماین می بردیم که بردیم. منطق رادیکالهای جنبش این است که خوب ما تظاهرات کردیم و مطالبات داشتیم تظاهرات و اعتراضات حق مسلم و مسجل ما در قانون اساسی هست مثل نفس ،حرکت و راه رفتن، که حق انسانی همه هست و کسی حق ندارد به کسی بگوید راه نرو و مانع راه رفتن وی شود چون راه رفتن حرکت کردن حق مسلم و مسجل وی در حیات هست و اما هر راه رفتن که منجر بهلاکت آدمی شود جایز نیست وقتی متخصص و مسلکی ماین اخطار می دهد که نباید از این منطقه و از این راه و از این دشت حر کت نمایید و حق نداری که راه بروی زیرا منطقه ماین فرش شده است. عقل حکم می کند که به سخنان رهنمای ماین، گوش داده شود و این حکم خرد است و اگر بی خردی کند و لج بازی در آورد و استدلالهای از این نوع که کسی حق ندارد مانع حرکت و راه رفتن من شود، این گونه استدلالها هر گز منطقی و عقلانی نیست. رادیکالهای جنبش باید به اخطارهای داده شده پولیس توجه می کردند و جدی می گرفت و نباید مردم را به میدان خطر و به تظاهرات می کشاند که هر لحظه خطر انفجار و انتحار متصور بود. شهدای عظیم دهمزنگ حاصل خطا و گناه گردانندگان افراطی هست البته قضایا به درستی بی طرفانه ومنصفانه بررسی شود که چنین اخطارهای به مردم و به گردانندگان جنبش داده شده بود و یانه؟ یکی از رهبران رادیکال جنبش آقای سعادتی در کنفرانس خبری خود گفت که ما اخطارها را جدی گرفتیم و در تظاهرات دوم اسد شرکت نکردیم عین چنین نوشته ها و اظهارات رهبر رادیکال دیگر جنبش عبد الرحمان رحمانی گفته است که ما موافق تظاهرات نبودیم زیرا که خطرات ازسوی نیروهای امنیتی به روشنی گوشزد شد با این وضع سخت اشتباه کردیم و سخت گناه کردیم و سخت در پیشگاه وجدان و انسانیت و درپیشگاه ارواح شهدا شرمنده هستیم. رویداد دهمزنگ یک نوع عبور از میدان ماین بود . 


سیمای خون آلود و غبار آلود


رویداد دوم اسد 95 و شهدا عظیم میدان دهمزنگ، حاصل خطاهای انسانی و جبران ناپذیر و پرسش بر انگیز هست. در حال حاضر خطوط و چشم انداز بعدی این واقعه دلخراش به دو بخش حقوقی و عدلی قضایی و بخش سیاسی کشانده شده است. بخش حقوقی آن را کمیته حقیقت یاب پیش می برد و امید واریم خطا کاران در هر سطحی و درهر جایگاه که هستند مجازات و به پنجه قانون سپرده شوند و این خواست و مطالبه ملی هست. اما بخش سیاسی این رویداد ادامه پیدا می می کند و دوامدار هست.از 12 ثور 95 قصه لعنتی توتاپ به میدان آمد و این قضیه به دلیل اقدامات مافیای شرکت برشنا و و زارت انرژی و آب در سه سال گذشته به یک بن بست کشیده شد. راه حل گفتگو و مذاکره با حکومت بود. منطق گفتگو یک منطق جامع مورد قبول همه بود احمد بهزاد سر دسته افراطیون جنبش در همان روزها تا کید و پا فشاری داشت که نام وی و دوستانش در لیست کمیته و هیات گفتگو نوشته شود. ترکیب هیات گفتگو 6 و 7 بود. اما به دلایل نا معلومی افراطیون جنبش با حکومت مقاطعه کردند و بجای مذاکره راه مبارزه تهدید و تظاهرات را انتخاب کردند. دلیل مقاطعه سیاسی بود و محرکان پشت صحنه نمی خواستند که با حکومت مذاکره شود و داستان برق توتاپ که امر خدماتی عام المنفعه هست، به راحتی و آسانی آن را سیاسی کردند. دلیل انقطاع و استدلالهای افراطیون تماما سیاسی شد و با شعارهای تند و آتشین علیه حکومت در داخل و خارج ابعاد مخالفت آشتی ناپذیری و ضدیت با حکومت و مذاکره را توسعه و گسترش دادند و این نگاه ، درونی و دوستانه با نظام سیاسی نبود.در لندن کنفراس رییس جمهور را مختل کردند و آماده گی برای نشست ورسا گرفتند و.. حکومت بخاطر آغاز گفتگو ها پروژه توتاپ را به تعلیق در آورد و گفتگوهای رهبران معتدل جنبش و حکومت پس از ده روز بررسی به این نتیجه رسید که تغییر لین توتاپ مشکل و دشوار و توام با پیامدهای اجتماعی نفاق تفرقه ملی همراه می شود و بجای آن طرح 220 کیلوولت را تایید کرد. معاونان رییس جمهور و رییس اجراییه که در آغاز با توتاپ مخالفت داشتند و در مصلی شهید مزاری اعلام داشتند که از حق مردم دفاع می کنند و این مساله را دنبال و راه حل برایش پیدا می کنند و اما با پیدا شدن راه حل که همان طرح بدیل بود، معاونان رییس جمهور و رییس اجراییه آقایان دانش و محقق طرح بدیل را قبول کردند و آن را مناسب ترین راه حل برای برق مناطق مرکزی اعلام کردند آنها معتقدند که 300 میگاوات برق برای بامیان کافی هست و دلیلی برای رد آن وجود ندارد و به همین دلیل آقایان محقق و دانش رسما مخالفت شان را با اعتراضات و تظاهرات اعلام داشتند و به همین علت در تظاهرات 27 ثور 95 اشتراک نکردند و تظاهرات را بی فاییده و سیاسی و حربه ای بر ضد حکومت وحدت ملی گفتند. اما افراطیون جنبش و استاد خلیلی و داکتر مدبر رهبران سیاسی کماکان دو شادوش افراطیون جنبش حرکتهای اعتراضی را علیه حکومت شدت بخشیدند و گفتند که هر گز از خواسته جنبش عدول نمی کنند خواست همان است که لین 500 کیلوولت از بامیان و میدان وردک عبور نماید و به هیچ وجه با حکومت در این مورد گفتگو نمی کنند. انشعاب و انفکاک در جنبش پیش آمد زیرا با قبول طرح بدیل بعنوان یک دست آورد یک بخش بزرگ و معتدل جنبش به حمایت از مذاکره و قبول راه حل ، دیگر با جنبش روشنایی و دو جناح افراطی و سیاسی جنبش مقاطعه کردند این اولین انشعاب بود که در جنبش پیش آمد. جناح سیاسی به رهبری خلیلی و مدبر و جناح رادیکال و افراطی به رهبری بهزاد، ناجی و جعفر مهدوی و رحمانی و.. موقف آشتی نا پذیری و ضدیت و مخالفت با حکومت را در قالب اجتماعات در مصلی شهید مزاری را پیش بردند و در روز سوم عید بود که اعلام کردند که در دوم اسد تظاهرات خیابانی و نا محدود را بر پا می کنند و مسیر همان مسیر های ده گانه هست که در اعلامیه های بعدی اعلام می کند. در تاریخهای نزدیک به دوم اسد با حمایت و پشنهاد آقایان محقق و دانش مذاکرات با دو جناح سیاسی و افراطی جنبش آغاز شد. گفتگوها میان استاد خلیلی و مقامات امنیتی و حکومتی عملا شروع شد و حاصل این مذاکرات بر اساس روایت استاد خلیلی و سعادتی توافق با حکومت بود. افراطیون جنبش ادعای دیگری دارد که استاد خلیلی برای خود مذاکره کرده و امتیازات برای خود گرفته است. آصف آشنا در یک گفتگوی تلویز یونی همراه با سعادتی اظهار داشت که کریم خلیلی تمدید ادامه کار فرزندش تقی خلیلی را در آذر بایجان بحیث سفیر گرفته است و اینکه سعادتی رییس ارگانهای محل شود و جنرال جوهری معاون در وزارت دفاع و دو نفر دیگر در وزارت تراسپورت و جای دیگر مقرر شوند. این توافقات خلیلی با حکومت را اسد الله سعادتی نفر نزدیک به استاد خلیلی رد کرد ولی افراطیون جنبش بشدت به گفتگوهای خلیلی با حکومت مشکوک و مظنون هستند بخصوص اینکه در ساعت 11شب و آغاز روز دوم اسد اعلامیه مشترک از سوی آقایان خلیلی مدبر و استاد شفق صادر شد و از مردم خواستند که با حکومت به توافق رسیده و در تظاهرات فردا دوم اسد شرکت نمی کنند. اعلامیه بسیار دیر هنگام منتشر شد و کسی از مردم به درستی مطلع نشدند. منتقدین به استاد خلیلی و همکارانش بشدت انتقاد وارد می کنند که مردم را دعوت به تظاهرات کردند و در لب پرتگاه بردند و بعد خود شان عقب نشینی کردند جناح افراطی جنبش انقطاع جناح سیاسی را حمل بر معامله و خیانت کرده است و با بیرحمی تمام در صفحات مجازی به جناح سیاسی جنبش حمله ور شده است موج دشنامها روی جناح سیاسی و شخص استاد خلیلی بسیار سنگین بیرحمانه و ضد کرامت انسانی هست و این لاابالیگری و دشنام عبور از همه خط قرمزهای اخلاقی هست. چماق داران و فحاشان جنبش واقعا از حد گذرانده اند تاجای که تصاویر شهدا را از دیوار مساجد به زیر انداختند و تا جای که اقدام به تخریب قبر پدر استاد خلیلی کرده اند و آقای سعادت غزنوی مستند عکسهای تخریب و ویرانی را در صفحه خود گذاشته هست. در حال حاضر جناح سیاسی جنبش با رهبری استاد خلیلی نیز انشعاب کرده است و در گیری و اتهامات بی نهایت شدید علیه هم دیگر وارد می کنند. جناح سیاسی از جناح بهزاد و ناجی جدا شده و راه نو را آغاز کرده و با نام جنبش روی مطالبات خود تا کید دارد. جناح افراطی جنبش در جمعه گذشته در مصلی شهید مزاری اعلام داشته که تا چهلم شهدای دهمزنگ به حکومت وقت می دهد که خواسته های شان را که عبور لین برق از بامبان باشد را قبول نمابد در غیر آن صورت دست به اعتراضات مجدد و نافرمانی مدنی می زند. جنبش روشنایی در اثر غفلت لجاجت و در اثر مداخلات سیاسی و در اثر دست اندازیها و فشار بر حکومت به اینجا رسیده است.


 حد اقل جنبش به سه پاره تقسیم و انشعاب کرده است. انشعاب پیش از تظاهرات 27 ثور و طرح بدیل و تا کید به عملی و اجرایی شدن این طرح. انشعاب ساعت 11 شب توسط جناح سیاسی و تنها ماندن افراطیون جنبش. در اینجا دسته اول دچار مشکلات کمتری هست زیرا از همان اول وارد مذاکره شد و امتیاز طرح بدیل برای برق را گرفت. دسته و انشعاب دوم به نظر بد ترین آسیب را دیده است زیرا معاملات و تفاهمات که با حکومت کرده باشد معلوم نیست تا چه حد عملی می شود. از شعارهای جناح سیاسی بعد از واقعه دهمزنگ ج پیدا هست که کار شان با حکومت هم بیخ و ریشه ای ندارد. زیرا استاد خلیلی کماکان تاکید دارد که لین 500 ولت توتاپ مسیرش تغییر نا پذیر هست و از طرفی بشدت در معرض اتهام و دشنام از سوی هوداران افراطی جنبش واقع شده که ترمیم این شکاف عمیق و بی اعتمادی مطلق بین جناح سیاسی و جناح افراطی جنبش به این ساده گی قابل جبران، پر شدن و ترمیم نیست. جناح سیاسی جنبش به این دلیل صدمات سخت حیثتی را متقبل شده است که بدون هیچ دست آوردی گرفتار مخمصه گردید آقایان محقق و دانش می تواند بگویند که خوب ما در حکومت بودیم و این دست آورد را داریم اما جناح سیاسی جنبش هم توهین و دشنام می خورد و بی حرمتی به گذشتگان می شود و هم با جناح افراطی در گیر شد ه است و هم چیزی برای عرضه کردن تا بحال نداشته است. و اما افراطیون جنبش اگر بلحاظ عدلی قضایی در ماجرای خونین دهمرنگ کدام امر قضایی برای شان پیش نیایند و به سوالات که متوجه آنها هستند که چرا با وجود اخطارها، مردم را به میدان ماین برده اید بتوانند جواب دهند در این صورت از معرکه جان سالم بدر کرده و کماکان جناح سیاسی جنبش را تحت تاثیر قرارداده و رهبری جنبش را از دست خلیلی و مدبر می گیرند و آنهارا نیک اوت خواهند کرد. به نظر شخصی من، دیگر استاد خلیلی و دوستانش دور جنبش را پس از واقعه دهمزنگ خط بکشد و این جنبش و توتاپ این قدر ارزش نداشت که این همه خون برایش ریخته شد خون یک جوان ما صد توتاپ را ارزش داشت. استاد خلیلی بهتر است همان هواداران حزبی خود را داشته باشد و کما فی السابق با کار خود ادامه دهد و جالب هم این است که در تظاهرات شرکت نداشت و کسی وی را مسوول نمی داند گرچه افراطیون جنبش استاد خلیلی گناهکار و مقصر اصلی می دانند. و اما برای بعد جنبش ملی شده نمی تواند و جنبش به رهبری افراطیون تبدیل به یک حرکت تباری می شود ممکن است بعد از ماجرای خونین دهمرنگ حتا همان لطیف پدرام را هم از دست به دهد. نکته دوم هم این است که جنبش آینده ندارد زیرا رهبری آن زیر سوال رفته است و هر چه زمان بگذرد اوضاع به نفع جنبش نیست و بعید است که با این رویداد تکان دهنده، دیگر گر دانندگان جنبش موفق به بر گزاری اجتماعات و تظاهرات شوند و کار خیره سری و خود سرانه شان ضربه درد ناکی به دموکراسی هم وارد کرده است و فکر نمی کنم که حکومت  و مردم چندان وقعی به رهبری جنبش بگذارد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد