نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

گفتگوهای رییس جمهوردرقطر


 

         گفتگوهای رییس جمهوردرقطر

 

 

         رییس جمهوربا هیئت همراه وارد قطرشد.دولت قطرشیخ نشین کوچکی درحاشیه خلیج است که خیل سریع خود را ،درمرکزتحولات قرارداده است.این سفر درشرایط،خاصی ازمناقشات افغانستان وپاکستان صورت می گیرد.گذشته ازمباحث دوجانبه درمناسبات دوکشور،مسایلی بسیارزیاد وپیچیده ای درمورد مذاکرات صلح،مورد بحث وگفتگو قرارخواهد گرفت.نقشه راهی که افغانستان درحال حاضر،درمورد صلح درنظرگرفته است،ظاهرا باید،متن مجزاوطرح،مخالف سیاست پاکستان باشد.رییس جمهورورییس شورای عالی صلح می خواهند،به مقامات قطردیدگاه افغانستان را درمورد مذاکره ودفترنمایندگی طالبان، درمیان بگذارند.

 

 

         همان گونه که درنشریات کشوراشاره شده،رییس جمهوربه وزیرخارجه آمریکا آقای جان کری گفته است که دیگرپاکستان ممد صلح درافغانستان،نیست وپاکستان حاضرنمی شود، طالبان را درمیزمذاکره با افغانستان،بنیشاند. مقامات افغانستان تاکید کرده که راه جدایی ازپاکستان درمورد صلح،درپیش گرفته است.این راه تازه وجدای ازپاکستان،چه هست؟ هنوزتوضیح کافی واشباع کننده ای داده نشده است.نقشه راه تازه افغانستان که درآن پاکستان،دخالتی ندارد چه می تواند باشد؟ این سئوالی است که پاسخ گفتن به آن کمی مشکل به نظرمی رسد.برخی گفته اند که مجموعه های بزرگ ریزیشی طالبان،وآزادی زندانیان آنها  اززندان بگرام وجاهای دیگر،عواملی است که حکومت افغانستان را امید وارساخته است که می تواند درمذاکرات باطالبان وحزب اسلامی تا سال2014 جدایی ازحکومت پاکستان،گامهای را بردارد.

 

 

         این مجموعه ها موهومی نیست بل واقعیتهای است که دراختیارحکومت افغانستان قراردارد.شایعاتی نیزوجود دارد که طالبان که درقطرپروسه صلح را پیش می برد،حالا تغییرموضع داده وعلاقمند گفتگو با حکومت افغانستان شده اند.تیم طیب آقا که مذاکره کننده اصلی طالبان ازبرلین تاقطر،شناخته شده حالا علاقمند گفتگو با حکومت افغانستان شده وبخاطرهمین تغییرموضع است که گفته شده،طیب آقا ازسوی شورای کویته کنارزده شده وگروه دیگری را به ریاست ملا صدرابراهیم،درقطر معرفی کرده است. این خبراگرواقعیت داشته باشد،نشان دهنده این است که درجبهه طالبان اختلافات شدیدی باید بروزکرده باشد وحکومت افغانستان درجواب دادن پاکستان به این گونه مثالها ونمونه ها دلبسته است.نکته اصلی دراین است که طالبان،موضع خود را تغییردهد واعلام نماید که می خواهد با حکومت افغانستان مذاکره داشته باشد.

 

        

          اظهارات مقامات افغانستان،نشان می دهد که طالبان زیرسلطه وسیطره پاکستان،هرگزقبول نکرده که می خواهد با حکومت افغانستان،گفتگو داشته باشد آنها تا حالا دومسله را عنوان کرده بود یکی اینکه نیروهای بین المللی ازافغانستان خارج شود که حالا ثابت شده که می شود،نکته دوم که آنها روی آن تاکید داشت این بود که نمی خواهد با حکومت افغانستان،گفتگو داشته باشد ومساله سومی که آنها گفته بود این بود که می خواهد با مامورین آمریکایی گفتگو داشته باشند.این موضع گیری طالبان که با پاکستان کارمی کند،هرگزتغییرنکرده وهمین امروزاعلام داشت که گشایش دفترطالبان درقطر،هیچ ربطی به حکومت افغانستان ندارد.کسی بنام ذبیح الله مجاهد به این مساله اذعان داشت که نمایندگی طالبان درقطرارتباط به حکومت افغانستان ندارد.

 

   

          کابل نسبت به این گروه ازطالبان که حرفهای استخبارات پاکستان را گوش داده،مایوس شده وگفته است که پاکستان هرگزممد صلح افغانستان،نیست ونمی خواهد طالبان را وارد گفتگوبا حکومت افغانستان نماید،درآخرین سفررییس جمهورکرزی به پاکستان این مساله مطرح گردید که ماآمده ایم وازشما می خواهیم که طالبان را به میزمذاکره حاضرنمایید واین حرف به سبیل پاکستانیها برخورد وگفت: طالبانی نداریم که آنها را با شما دریک میزبنیشانیم. ویک سال پیش ازآن خانم کهرنیزگفته بود:" که ما ملاعمرنداریم". همه این مسایل نشان می داد که پاکستان نمی خواهد که طالبان جنگی ووابسته به خودرا وارد میدان نماید.این موضوع مایه بدبینی افغانستان شده ودرآواخر به این جمع بندی باید رسیده باشد که پاکستان بدرد صلح نمی خورد ومی خواهد راه جدایی ازپاکستان را درپیش بگیرد.

 

 

          نکته ای دیگری که حکومت افغانستان،نسبت به آن معترض شده این  است که پاکستان می خواهد گروهای طالبان را با مخالفان حکومت،واداربه مذاکره نماید ولی نمی خواهد این گروها ازطالبان، با حکومت افغانستان،وارد گفتگو شود.این موضع گیریها وسوء ظن ها برمی گردد به پیشینه ای این مذاکرات،مخالفان سیاسی حکومت همراه طالبان درپاریس گفتگوداشتند، شانتهی سوم همین ماهیت راداشت.با تمام این احوال واوضاع رییس جمهوربه قطررفته است.ایشان دراین مرحله،نقشه راهی که هیچ ربطی به پاکستان ندارد را جلوی،شیخ قطرمی گذارد وامید واراست که ازپروژه صلح به مالکیت افغانستان حمایت نماید.گفته شده درحال حاضر،دوتیم متفاوت ازطالبان درقطر برای گشایش دفتراگرگشوده شود حضوردارند،یکی تیم طیب آقا ودیگری تیم که تازه وارد قطرشده است .برخی آگاهان گفته اند که درراس آن تیم جدید، کسی بنام ملاصدرابراهیم است این تیم درواقع جانشین طیب آقا باید شود.به این صورت گروه مذاکره کننده،طیب آقا باید به دلیل همان تمایلات وتغییردرموضع گیری شان،ازسوی طالبان،کنارگذاشته شده باشد.

 

 

          اظهارات ذبیح الله مجاهد هم اشاره به این مساله داشت که بازشدن دفترطالبان درقطر،ربطی به حکومت افغانستان ندارد.یعنی اینکه اگرقرارباشد نمایندگی طالبان درقطر،بازشود این نمایندگی دراخیتارکی خواهد بود؟ طالبان طرف دار حکومت افغانستان ویا طالبان طرف دارسیاست پاکستان.مساله دیگری که دراین جا بازهم چالش برانگیزباید باشد این است که دولت قطرچه موضعی دراین میان می گیرد. بااین وضع، دولت قطرباید با گرفتاریهای افغانستان،بخوبی درآمیخته باشد. طیفهای مختلف طالبان درقطربرای تصاحب دفتر،وارد شده اند.دراین مورد شیوخ قطرجانب کدام ازاین گروها وتیم ها راباید گرفت؟ وازکی حمایت خواهد کرد؟.

 

 

          مساله دیگری که بازهم برای قطرایجاد مشکل کرده این است که دراین مورد با دوکشورافغانستان وپاکستان چه خواهد کرد؟درگذشته که هردوکشوربصورت مشترک با هم حرف می زد ولی حالا هرکدام دیگری را متهم به نقض اصول صلح وآتش بس می کند.مقاماتی ازپاکستان گفته اند که: رییس جمهورافغانستان،مانع صلح است.این مساله باواکنش شدید کابل روبروگردیده وبازهم استخبارات پاکستان گفته است که افغانستان حامی تروریستهای پاکستانی می باشد.امریکه افغانستان هرگزآن را قبول ندارد وآن را اتهمات واهی دانسته است.دراین میان شیخ قطرچه باید بکند.علی الظاهرشیخ حمد بن جاسم،درمیان مشت ولگد کابل واسلام آباد باید گیرکرده باشد.

 

 

         آگاهان با استناد به این مساله که روابط اسلام آباد وکشورهای حوزه خلیج فارس،بسیارحسنه است،بعید به نظرمی رسد که قطردرامربازگشایی دفتربرای طالبان ویا اینکه بصورت یکجانبه نقشه راه افغانستان را درمورد صلح، قبول نماید اگراین فکر درست باشد ،دراین صورت،سفررییس جمهورکرزی دراین عرصه،بدون دست آورد خواهد شد. حال درعرصه های دیگر،مثل سرمایه گذاری درافغانستان،سهم گیری دراستخراج معادن،مساله پذیرش کارگران افغانی درقطر،مساله تجارت،حمایت ازپروژه علمی وتکنولوژی ارتباطات می تواند دست آوردهای را داشته باشد.شیخ قطردرمورد نقشه راه افغانستان،وهمینطوردرمورد دفتربرای طالبان درخاک خودش،دوکاررا احتمالا،خواهد کرد.یکی اینکه مساله را احاله به زمان نماید به این معنی که گفته باشد که در آینده طرح وراه حل افغانستان را درمورد مصالحه باطالبان وهمینطور،ایجاد نمایندگی برای طالبان را،مورد مطالعه وبررسی قرارمی دهد.صورت دوم ازقضیه این می تواند باشد که شیخ حمد بن جاسم صدراعظم قطر،وارد یک گفتگوی جدی بخاطرمیانجگری بین کابل واسلام آباد شود.

 

 

          وساطت شیخ قطربین افغانستان وپاکستان،خود چانس دیگری را به این کشوربسیارکوچک اما خیلی فعال درعرصه منطقه می دهد.قطرچندین سال است که درشورای همکاری خلیج،نقش پیشتازدربحرانها را داشته وبه همین دلیل ازعربستان سعودی تاحدی زیادی پیشی گرفته است.درموارد شنیده شده که عربستان ازاین همه پیشرویهای دپلماتیک ووساطت این کشور،ناخوشنود باید باشد زیرا شیخ قطر، نقش سنتی عربستان را،درحاشیه رانده است.احتمالا وی دراین مرحله اززمان با همتایان افغانی وپاکستانی خود به همین صورت عمل خواهد کرد.شیخ با شنیدن حرفهای رییس جمهورکرزی درمورد دفترطالبان درقطروبا گرفتن نقشه راه صلح افغانستان که صلاح الدین هم دراین سفرهمراه ایشان است،عملا این کاررا خواهد کرد که نقش واسطه گیری خود را بین افغانستان وپاکستان شروع نماید.

پاکستان ازما این چیزهارا خواسته است

پاکستان ازما این چیزهارا خواسته است

 

 

مناقشات افغانستان وپاکستان،بجاهای نامناسبی باید رسیده باشد،توافقات ومذاکرات،لندن که درآن اعلام شد که ازاین لحظه برای مدت ششماه،آتش بس درافغانستان،برقرارمی شود.نفس نشست رییس جمهورکرزی،با آصف علی زرداری نشان می دادکه پاکستان می تواند درحل مشکل افغانستان وبرقراری آتش بس،جزء ازراه حل افغانستان باشد،مساله ای که بارها مقامات طرفین به آن "جزئیت" اعتراف کرده اند،آخرین اظهارنظرآقای کامرون درمورد افغانستان درگفتگوبا رییس جمهورکرزی همین یک ماه پیش اگراشتباه نکرده باشم این بود که: پاکستان جزء ازراه حل مشکل افغانستان است.صلح بدون همکاری پاکستان امکان ندارد.

 

امروزرسانه های کشوربه نقل ازتحلیل گران مسایل روی همین نکته تاکید داشتند،که صلح بدون همکاری پاکستان وتحت فشارقراردادن پاکستان،امکان ندارد،این مساله گفتن ندارد  که گروهای جنگی را استخبارات پاکستان،تقویه وتغذیه می کند.آن دسته ازطالبان که ازجنگ روی گردانده،یازندانی شده ویا اینکه ازپاکستان گریخته اند،دیگرچالشی برای افغانستان نیست.مشکل گروهای جنگ وجنگی وانتحاری هستند که درکنف حمایت استخبارات قرارگرفته اند.مقامات افغانستان گفته اند که دیگر،خواسته های پاکستان برای شان قابل قبول نیست ودیگرنمی خواهد با پاکستان،درمورد مصالحه،وارد مذاکره وگفتگو شود.

 

 

روزنامه های کشوربه این نکته اشاره کرده که رییس جمهورکرزی به جان کری گفته است که پاکستان ممد صلح درافغانستان نیست ونمی خواهد طالبان را روی میزمذاکره حاضرنماید.ایمل فیضی سخنگوی ریاست جمهوری به نکاتی اشاره کرده که خیلی مهم ودرعین حال خطرناک باید باشد.اینکه ایشان به سه مساله اساسی درمورد خواسته های پاکستان اشاره کرده هرکدام ازاین سه مساله، اساسی ترین وخطیرترین موضوع درسیاست وزندگی مردم افغانستان شمرده می شود،وی گفته  است که پاکستان اولین خواست شان این است که" افغانستان روابط خود را با هند قطع نماید" این مضمون راروزنامه های امروزنوشته وبه این نکته اشاره کرده که سخنگوی ریاست با خبرگزاری فرانسه گفته است: که پاکستان خواهان قطع رابطه افغانستان با هند شده است.این گونه مطالب نشان دهنده اوج تیره گی روابط ومناسبات دوکشور رانشان می دهد.

 

 

برخی انتقاد کرده که طرح مسایل دراین حد خارج ازحوزه نزاکتهای دپلماتیک است فرض را براین می گیریم که پاکستان چنین درخواستی را مطرح کرده باشد،دیگری لزومی ندارد که همان مطالبه،پشت پرده را به یک باره روی صحنه،ظاهرکرد. نکته دوم که بازهم منتسب به آقای فیضی  شده این است که پاکستان خواسته که افغانستان،نیروهای نظامی وتربیت افسروتعلیم پرسنل نظامی وامنیتی شان را به پاکستان بفرستد.تا این حدی ازقضیه ،اشکالی ندارد.وپاکستان خواسته باشد که نیروهای را برای آموزش وتعلیم به پاکستان،بفرستد وشاید دوکشوردراین عرصه ها موافقت نامه های هم داشته باشد.این خواست غیرطبیعی نیست.

 

اما اشکال قضیه دراین است که وی توضیحات بسیارنامناسبی را داده وگفته است که این خواست به این دلیل برای ما مقدورنیست که آنها ازنیروی های آموزش دیده ما ،بعنوان عواملی استخباراتی استفاده می کنند وافغانستان این کاررا نمی کند ونمی تواند این خواست پاکستان را قبول نماید که نیروهای شان را برای تعلیم وتربیت بفرستد وبعد آنها تبدیل به جاسوس پاکستانیها شود.صحبت کردن با  این مضامین که روزنامه های امروزکشور،منتشرساخته،کاری وسخنی خارج ازحوزه دپلماتیک باید باشد.چنین موضوعاتی که ایشان باروزنامه ها مطرح کرده وگفته باشد وروزنامه ها ی امروزکشورآن را منتشرکرده،ازچند جهت مورد اشکال است.

 

 

سخنگوی محترم نباید این چنین مطرح نماید که این نیروها،تبدیل به جاسوس کشورهمسایه می شود،این مساله قبل ازاینکه، نیت پاکستان را خدشه دارنماید ،این مساله توهین به جوانان افغانستان است که درپاکستان ویا هرکشوردیگری برای تعلیم می رود وبه این صورت به افغانستان برمی گردد وجاسوس می شود.من نمی دانم این سه مساله را که آقای فیضی اعلا داشته،چه گونه قابل توجیه می تواند باشد.پاکستان ازما خواسته که "روابط مان را با هند قطع نماییم" پاکستان ازما خواسته که جوانان تان را برای آموزش افسری ونظامی به پاکستان بفرستید،ما این کاررانمی کنیم زیرا که " آنها می خواهند ازاین جوانان استفاده استخباری نمایند" این مفهوم سخنان آقای فیضی است که بارسانه های کشورعنوان کرده واصلا به نظرخردمندانه نیست.این مساله دوم،ارتباط می گیرد به خود جوانان ما وامروزکسی می گفت: ایشان با این حرف خود،حرمت شکنی کرده وبه شعورجوانان افغانستان،توهین کرده است.

 

 

مساله سوم که بازهم به سخنان آقای فیضی ارجاع داده شده این است که پاکستان ازآنها خواسته که سند" استراتژیک" با پاکستان امضا نماییم وما این کاررا نمی کنیم زیرا که مردم  افغانستان ما را " سنگ سار" می کنند.موافقت نامه استراتژیک با ده ها کشورخارجی بسته شده واین آقای کامرون بود که برای اولین بار،درحاشیه نشست مجمع عمومی این مساله را مطرح کرد وبعد هم درجلسات سه جانبه بعدی" کرزی،کامرون وزرداری" روی آن تاکید شد.درآخرین نشست سه جانبه درلندن توافق شد که آتش بس برا ی ششماه درافغانستان،اجرای می شود،بازهم همین موافقت نامه استراتژیک مطرح گردید ودرگفتگوی وزیرخارجه افغانستان با خانم کهرحتی محتوای آن به وزیرخارجه افغانستان،سپرده شد.

 

 

این بحث تازه وخواست تازه پاکستان ازافغانستان نیست وجالب است که افغانستان ابتدا درنشست سه جانبه درحاشیه مجمع جهانی قبول کرد وبعد، برای رسیدن به توافقنامه استراتژیک،شروطی گذاشته شد.این مساله جریان تازه ای نیست که آقای فیضی آن را مطرح می کند ومی گوید:  اگرما این کاررا نماییم مردم افغانستان مارا سنگرسارمی کند.این گونه شتاب درموضع گیری،ممکن است چالش بر انگیزباشد روزی می رسد که باید هم برسد، مناسبات افغانستان وپاکستان ازاین تیره گی خارج شده وبا زهم مثل گذشته همان بحث روی دست گرفته شد،"موافقت نامه استراتژیک" ملاحظات وشروط افغانستان دراین مورد ویا دید گاه پاکستان دراین خصوص،درآن صورت اگر، ایمل فیضی سخنگو باشد چه خواهد گفت؟

 

.

مطالبات افغانستان وپاکستان دوکشورهمسایه درچارچوب موافقتنامه ها ویا خارج ازآن ،ومسایل تازه ای که روی می دهد، خیلی چیزها می تواند باشد اما طرح آن به این صورت،بجای رسیدن به یک منطق مشترک،اختلافات ومناقشات دوکشور،را شدت وحدت می بخشد.شکی وجود ندارد که افغانستان وپاکستان باهم نیازهای شدید دارد ونمی توانند برای همیشه درخصومت ودعوا زندگی نمایند. روابط دوستانه با همسایه بهترازایجاد خصومت است  واینکه پاکستان جزء ازراه حل درنظرگرفته شود،خیل بهتراست که پاکستان تبدیل به جزء ازمشکل افغانستان گردد.دراین مناقشات ما بشترآسیب پذیرهستیم تا همسایه ها،ملیونها مهاجردرسرزمینهای همسایه حضوردارند ملاحظه زندگی آنها هم باید برای ما خیلی مهم دانسته شود.

 

 

مطالبات پاکستان ولوبصورت غیرمنطقی مطرح شده باشد ولی نوع برخورد با آن خواسته های غیرمنطقی باید منطقی باشد.حرفهای که آقای فیضی با رسانه ها گفته است،چندان برپایه خرد سیاسی ودپلماسی استوارنیست. خواسته های غیرمعقول با جوابها وپاسخهای غیرمعقول،درست نیست ازقدیم گفته شده که " خون را کسی با خون نمی شوید" یعنی اینکه آب باید پیداکرد.مطالبات غیرمسئولانه پاکستان،این پاسخ وتوضیح را لاز نداشت.

 

 

درکناراین مسایل متاسفانه موضوعاتی دیگری نیزازسوی طرفین مطرح شده.استخبارات همسایه گفته است که افغانستان،حامی تروریستهای پاکستانی ومیزبان آنها شده است.این حرف پایه های منطقی ومستندی ندارد،چیزی جزکپی گیری ازنوع اعتراضات واتها مات که به خود پاکستان وارد شده بود،نیست.هیچ امری تازه ای درگفته ها وبیانیه استخبارات پاکستان وجود ندارد،عین همان سخنان واتهامات که ازسوی استخبارات بما گفته شده، خود به آن مسایل، بارها وبارها ازسوی مجامع بین المللی،متهم شده است.

 

 

هرکسی می داند که طرح این گونه مسایل عکس العملی وبخاطرمقاصد خاصی،درنظرگرفته شده است.آنها مساله مولوی فقیرمحمد معاون تشکیلات،طالبان پاکستان را جدی گرفت ومی خواست به افغانستان،فشارواردنماید که وی را بدون بها برگرداند.افغانستان هم بها آن را ملاغنی برادردرنظرگرفت.اینها تماما مسایلی است که بنفع دوهمسایه نیست امید واریم که این ابرسیاه پرازرعد برق،ازآسمان سیاست دو،کشوربرطرف شود که می شود،منتها ترس ووحشت،نونهالان سیاست،غیرقابل تحمل شده وچنین اظهارات ناشی ازترس ابرسیاه را دراین روزها داشته اند.

فصل وبا ب تازه درمناقشات افغانستان وپاکستان

فصل وبا ب تازه درمناقشات افغانستان وپاکستان

 

سازمان استخبارات پاکستان،گزارشی را به نشررسانده که گویا حکومت افغانستان ازگروهای طالبان پاکستانی حمایت می کند دراین گزارش اشاره شده که حکومت افغانستان،شرایط وتسهیلات دراخیتارگروهای طالبان پاکستانی قرارداده و ازاین رهگذرمی خواهد،به کشوروامورامنیتی ما صدمه وارد نماید.این نوع اتهامات،بد ترین صورت ازمناسبات دوکشوررا نشان می دهد.پاکستانیها با طرح این مسایل درفکراقدامات بعدی وتوجیه آن باید باشد.گروه های بد طینتی دراخیتاراین کشورقراردارد که هرگونه جنایت را تاحالا کرده ودرآینده نیزآن را انجام خواهد داد.

 

آنها درگزارش شان به سه نوع اتهام درمورد افغانستان،اشاره کرده است.یکی اینکه افغانستان گروهای طالبان پاکستانی را درخاک خود جای داده است امریکه تاکنون افغانستان وجامعه جهانی روی آن پافشاری داشت که خاک پاکستان،مکانهای امنی برای شبکه های تروریستی شده است.نکته دوم اینکه آنها را تقویت وسازماندهی می کند که درداخل پاکستان خرابکاری راه بیاندازد وسوم اینکه طالبان پاکستانی دستگیرشده را حکومت افغانستان بما برنمی گرداند.

 

مولوی فقیرمحمد یکی ازشناخته شده ترین چهره درتشکیلات طالبان پاکستان دوماه پیش درمرزدستگیرشد،پاکستان بلافاصله خواهان بازگرداندن وی به پاکستان گردید وبعد هم روی این مساله تاکید داشت که حکومت افغانستان وی را که متهم به ارتکاب جنایات درپاکستان شناخته شد به این کشوربرگرداند واگراین کارصورت نگیرد دراین صورت، آنها یک موضوع خطرناک تری را عنوان کرد که این مساله را ازطریق انترپل،دنبال می کند.این نوع موضع گیری پاکستان سبب گردید که حکومت افغانستان به صراحت به پاکستان اعلام نماید که سرنوشت مولوی فقیرمحمد،گره خورده است به سرنوشت ملاغنی برادر،حکومت افغانستان روی این مساله تاکید داشت که پاکستان ملاغنی برادرودوستانش را آزاد نماید تا ما ملافقیرمحمد معاون تشکیلات بیت الله مسحود را،دربدل آن دراختیارپاکستان قراردهیم.

 

اخیرا مقامات افغانستان به این مساله اشاره کرده وگفته است که پروسه صلح ومذاکره را می تواند جدای ازپاکستان،راه اندازی نماید این مساله اخیرا  ازسوی مقامات افغانستان مطرح شده که درمورد مذاکره باطالبان،هیچ ضرورتی به همکاری پاکستان نیست.افغانستان می تواند مذاکرات جداگانه ای را با طالبان درمورد صلح ،مطالعه وبررسی نماید. با این وضع ،فصل باب تازه درمناقشات افغانستان وپاکستان،باید خیلی خطرناک شده باشد.زیرا یگانه پیامد آن این خواهد شد که آتش جنگ درافغانستان،خاموش نشود.برخی هم گفته اند که افغانستان بایدازموضع قدرت با پاکستان،حرف بزند زیرا پاکستان،همان منطق را لازم دارد.

 

این حرف درست که افغانستان ازموضع قوی باید با همتایی پاکستانی خود برخورد داشته باشد وبه پاکستان نشان دهد که افغانستان دیگران افغانستان دهه نود نیست.پاکستان باید درک نماید که افغانستان،کشوری است با توانمندیهای،خاصی خود.این منطق یک امرایده آل برای ما است درگذشته همینگونه رفتارصورت گرفته است.ولی نکته اساسی دراین است که آیا ما درعمل توانایی برخورد قوی با پاکستان را داریم ویانه؟ درگذشته اگرحکومت داوود خان،موقف سختی درقبال پاکستان می گرفت وی درعرصه ملی ازموضع واحد ومتحد حرف می زد ودرعرصه بیرونی هم تنها نبود خیلی ازکشورها ازداعیه های وی به دلایلی مختلفی حمایت می کرد.این حرف درست که این گونه مسایل، تنها با طرح شعار مشکل ما را حل نمی کند ونمی تواند کشورطماع را تحت فشارقراردهد.

 

استخبارات دراین کشور، گروهای خون ریزطالبان وشبکه حقانی را دراخیتارگرفته  وازآنها بعنوان ابزاراستفاده می کند،همه تسهیلات تروروانفجاررادراختیارشان می گذارد وهیچ نشانه ازاینکه ازموضع گیری خود عقب نشینی کرده باشد وجود ندارد.مردم افغانستان،درک می کنند که درمناسبات دوکشورچه می گذرد وازرفتارپاکستان ناراحت است ومردم به این نکته هم توجه دارند که حکومت افغانستان،درمقابله با تروریزم،ازتسهیلات که دراخیتارش بود،استفاده نکرده است.بجای استفاده ازامکانات جامعه جهانی درجنگ با تروریزم،با آنها سرناسازگاری رادرطی ده سال گذشته درپیش گرفت.اگرعوامل پشت پرده وغیرقابل اعلان درکارنباشد،همه می گویند که مناسبات افغانستان با متحدان غربی شان،حسنه نیست.

 

تفاوتهای زیادی درتعریف ازتروریزم دارد،درمورد مصالحه هم می بینیم که تفاوت نظرهای زیادی بین حکومت وگروهای سیاسی وجامعه مدنی،پیدا شده است درمساله  انتخابات که عمده ترین بحث افغانستان است،فضای اعتماد وجود ندارد حکومت حرف خودرا دنبال می کند احزاب وگروهای مدنی دنبال قصه های خود هستند.با این وضع متشتت،درک این مساله که افغانستان،قادراست بدون موافقت پاکستان،جریان صلح را درافغانستان،پیش ببرد،مشکل است. زیرا این سوال حل نا شده است که عوامل جنگ وترورکیست؟ وریشه های آن به کجا برمی گردد.طالبان که جنگ نمی خواهند وهستند گروهای طالبی که به مصالحه روی آورده وگفته اند: که جنگ راه حل نیست.این دسته ازطالبان،که ضد جنگ هستند دیگرهیچ مشکلی برای افغانستان،نمی تواند باشد.

 

مگرملاضعیف،ملامتوکل،آغا معتصم وسید اکبرآغا وده ها طالبی که می خواهند،صلح درافغانستان باشند،چه تاثیر آنها درجریان صلح گذاشته اند؟.مشکل مردم افغانستان،اینها نستند،مشکل شبکه حقانی ودیگرگروهای خونریزهستند که هرروز،با وسکتهای انتحاری،وارد افغانستان می شود ویاکامیونهای خود را با آرم شرکتهای تجارتی پاکستان،پرازمواد انفجاری کرده،وارد کابل می شوند ویا گروهای که به کوچک وبزرگ این مردم رحمی ندارند،حال این گروها درکجا هستند؟ وچه عواملی ازآنها حمایت وپشتیبانی می کنند؟. حکومت ودیگراقشاراجتماعی وجامعه جهانی تاکنون تردید نداشته که مشکل افغانستان همین گروها هستند.

 

نکته دوم که مردم بازهم درآن شکی ندارد،ریشه های این جنایت وگروهای جنایت کاراست.ریشه بدون تردید همان سازمانی است که امروزاعلامیه صادرکرده وگفته است که افغانستان،مسئول ناامنی درپاکستان است وافغانستان ازگروهای تروریستی پاکستانی حمایت می کند. افغانستان است که ملافقیرمحمد را تسلیم پاکستا ن نمی دهد.افغانستان است که تسهیلات،جغرافیا،آموزش،اطلاعات،وحمایت های تسلیحاتی ومالی دراختیارآنها گذاشته است.مقامات پاکستان اخیرا گفته اند: که مانع اصلی درراه صلح، رییس جمهورافغانستان است.ناظران به این عقیده هستند که افغانستان وپاکستان،با این موضع گیریها،نمی توانند مناسبات دوستانه وخوبی باهم داشته باشند.

 

 

یک دپلمات روس می گفت: تعریف مناسبات همسایه با غیرهمسایه بسیارمتفاوت است.پاکستان همسایه افغانستان است،این کشورهمسایه، هرنوع خرابکاری راتاحالا داشته ودرآینده هم خواهد داشت.چه کسی قادراست جلوخرابکاری استخبارات را بگیرد مگرتا کنون گرفته است نیروهای بین المللی با چشم خود می دیدند که گروهای تروریستی ازخاک پاکستان می یایند وسربازان شان را می کشند وجنگ نیابتی را برضد شان راه انداخته اند.اینکه استخبارات اتهاماتی به افغانستان وارد کرده ،یعنی اینکه همان، کارهارا می خواهد درافغانستان باجرای بگذارد این گونه اعلامیه سند توجیه وجنایت درآینده خواهد بود که افغانستان درواقع حامی تروریستها بوده است.

 

راه حل منطقی،جدال ومناقشات خصمانه نیست،راه حل مذاکرات سازنده است.افغانستان با چه ابزاری می تواند،مانع ازکشتارونا امنی شود.مشکل بزرگ ما امنیت وآن هم پس ازسال 2014 باید باشد که هست.بدون امنیت وتکرارفاجعه های سالهای گذشته،افغانستان،روزهای سخت وتلخی درپیش خواهد داشت.این منطق که همسایه ها بخصوص پاکستان،جزء ازراه حل معضله افغانستان است،یک منطق بجای باید باشد.پاکستان می تواند جزء ازراه حل باشد وهم می تواند جزء ازمشکل افغانستان.

 

فصل باب تازه درمناقشات،واتهمات وارده به هم دیگر،پاکستان را تبدیل به جزء ازمشکل برای افغانستان خواهد کرد.همسایه ها جزء ازراه حل برای ما باشد بهتراست که جزء ازمشکل برای ما شود.خواسته های دوکشوردرمورد تروریزم باید دانسته شود تروریزم ابزارسیاست برای طرفین نباید قرارگیرد.اینکه افغانستان ملافقیرمحمد راوسیله معامله ملاغنی برادرقراردهد این نوع رفتارها بسود افغانستان،نباید باشد.دوکشورمنافعی دارد که باید به آن حرمت گذاشته شود بجای کشمکش وجدال،احترام متقابل درسخت ترین شرایط هم که باشد باید، مورد توجه قرارداشته باشد.

ازگفتگوها چه خبر؟


ازگفتگوها چه خبر؟

 

 

آقای جان کری وزیرخارجه آمریکا بارنخست است که پس ازانتخاب شان بعنوان وزیرخارجه آن کشور،وارد افغانستان می شود.البته ایشان، بارها به افغانستان آمده است ودریک مرحله،نقش میان جگری بزرگی را درحل مناقاشات،ریاست جمهوری سال 1388را بازی کرد.دراین سفرآقای کری همراه اوباما به خاورمیانه رفته بود.آقای اوباما،به آمریکا برمی گردد وآقای کری وارد عراق وسپس عازم افغانستان می شود.عراق وافغانستان،دوکشورکه شباهتهای درمقابله با تروریزم را دارد.تروریستها درهردوکشور،جدی وفعال هستند وهرروزآدم می کشند.

 

 

گفتگوهای جان کری با رییس جمهورافغانستان، یک موردش همین مساله " تبانی" آمریکا وبا طالبان باید باشد.امریکه به نظرمی رسید که ازسوی جان کری بصورت جدی،عنوان شده باشد. رییس جمهور،درکنفرانس مطبوعاتی به این مساله اشاره داشت که اصلا چنین چیزی را نگفته است.این کاررسانه ها است که چنین نسبتی را به وی داده اند.رییس جمهورکرزی تبانی آمریکا وطالبان،که درگفته های پیشینش به آن اشاره داشت،دیروزآنرا،قبول نکرد وگفت: که این رسانه هابوده که به چنین مساله ای دامن زده اند.مضمون سخنان رییس جمهوردراین خصوص نشان می دهد که موضوع " تبانی آمریکا وطالبان" ازسوی جان کری با صراحت وشاید هم بالحن غیرمتعارف،بیان شده باشد.

 

 

 این مساله می تواند، دودلیل داشته باشد. یکی اینکه پس ازانتشارسخنان رییس جمهوردرهشتم مارچ،یا دمان نرفته است که مقامات آمریکا وناتونسبت به این مساله موضع گیریهای تندی داشتند.آنها گفتند که این مساله چگونه باورکردنی است که ما این همه تلفات وخسارات درافغانستان را درجنگ با تروریزم،متحمل شده باشیم وبازهم رییس جمهورافغانستان مارا،متهم به جانب داری وتبانی با طالبان کرده باشد.آنها گفتند که این سخنان رییس جمهور،بی انصافی درمورد نیروهای خارجی وآمریکا درافغانستان می باشد.دلیل دوم هم می تواند این باشد که رییس جمهوربصورت،بی سابقه ای به این مساله پرداخت وباصراحت اعلام کرد که چنین چیزی را نگفته است واین مساله را بگردن خبرگزاریها، انداخت که این گونه مسایل را راه انداخته است.رییس جمهورتاکید داشت به مناسبات دوستانه وبلند مدت افغانستان وآمریکا.

 

 

تحلیل گران ازاین عقب نشینی وازآن موضع گریهای مقامات آمریکا درمورد اظهارات هشتم مارچ ،این نتیجه را گرفته اند که آقای جان کری "مساله تبانی" راباید خیلی جدی با رییس جمهورکرزی درمیان گذاشته باشد که این چه حرفهای است که ما ازکابل می شنویم.ازاین مساله که بگذریم وآن را نشانه ای ازترمیم درمناسبات ومناقشات دوکشور،دانسته باشیم،نکته دیگری که درمذاکرات روی آن تاکید شده باشد،مساله انتخابات است.بعبارت بهتر،درگفتگوهای رییس جمهورکرزی وجان کری،سه مساله اساسی باید، بحث شده باشد،یکی امورامنیتی،دیگری مساله انتخابات 2014 ومساله سوم،تعهدات آمریکا پس ازسال 2014.این مساله درمذاکرات با توجه به مندرجات کنفرانس خبری باید مطرح شده باشد.درمورد امورامنیتی ظاهرا،چالشهای آنچنانی بین طرفین، باید نباشد یعنی اینکه با انتقال زندانیان واداره زندان پروان،به حکومت افغانستان،وخارج شدن بخش نیروهای ویژه، ازولسوالی نرخ وتاکید به اینکه درسایرمناطق ولایت میدان وردک،نیروها،مطابق باجدول زمانی ،پروسه انتقال، خارج می شود،نشان ازتوافقات دوطرف را باید داشته باشد.

 

 

 خوب، این معامله وتوافق پایه پای طرفین بوده که به این صورت،ریخته شده است.رییس جمهورکرزی براساس شکایات واینکه برای اولین بارگروهی  درحضورایشان، شعارمرگ برآمریکا،سرمی دهند به این مساله تاکید کرد واخطارداد که نیروهای آمریکایی درخلال دوهفته باید،ازمیدان ورد ک خارج شود. ضرب الاجل پیش ازسال جدید شمسی به پایان رسید وطرفین درآستانه نوروز به این نتیجه دست یافتند که نیروهای آمریکایی ازمنطقه نرخ میدان خارج شوند ودرموارد دیگر،طبق برنامه امورانتقال را عملی نمایند.درمورد زندان بگرام هم طرفین به یک نحوی، موضوعات شان را حل کردند.اداره امورزندان به افغانستان،واگذارشد امریکه رییس جمهور،بیش ازیک سال است که بمثابه،حاکمیت ملی،استقلال افغانستان واحترام متقابل روی آن،هزینه ای حیثیتی کرد واین مساله به این صورت باید حل شده باشد که ششصد زندانی خطرناک بهرصورت باید درزندان باقی بمانند وافغانستان این تعهد را سپرده که درمورد این دسته اززندانیان که تعداد شان،اتباع خارجی می باشند وخطرات بزرگ امنیتی برای آمریکا ونیروهای خارجی دارند،باید هم چنان درزندان،نگهداری شود.

 

 

اما درمورد سه هزارچند صد زندانی دیگرکه دربین شان تعداد دوصد کودک نیز،شامل بوده اند را،دراختیارافغانستان بگذارند.رییس جمهوراعلام داشته که زندانیان بی گناه بگرام را بزودی آزاد خواهد کرد گفته شده که تاحالا هم بیش ازهزارنفرشان،اززندان بگرام تحویل گرفته شده وآزاد شده اند.دردیگرمسایل مرتبط به امورامنیت چیزی چالش برانگیزی درمذاکرات نباید وجود داشته باشد.

 

مساله دوم که فوق العاده مهم دانسته شده،مساله انتخابات سال 2014 است این مساله درمذاکرات دیروزمطرح شد.رییس جمهوربه این نکته تاکید کرد که انتخابات درسال 2014 ودرموقع وزمانش برگزارمی شود وانتخابات شفاف ومنصفانه است.این روایت رسمی وحکومتی درمورد انتخابات را،همه شنیده اند وخود آمریکاییها بارها دراین مورد با رییس جمهورکرزی باید بحث کرده باشد.دونکته اساسی دراین قرائت می تواند وجود داشته باشد،یکی اینکه آیا نظرآقای کری درمورد انتخابات شفاف وعادلان ومنصفانه ای که روی آن تاکید کرده با انتخابات که حکومت با همان مواصفات درمیان گذاشته، یکی است ویانه ؟ این سوال بزرگی است که باید تفسیرشود.گفته های جان کری درگذشته درمورد انتخابات این را نشان می داد که ایشان قرائتش درمورد انتخابات باید بسیارمتفاوت ازبرداشت حکومت افغانستان باشد زیرا آقای جان کری، سه دوماه پیش ازاین درمورد انتخابات افغانستان حرف زد وگفت: انتخابات باید شفاف عادلانه ومنصفانه باید برگزارشود ودیگرتجربه سال 1388 که با زحمت آن راحل کردیم،تکرارنمی شود.

 

 

ناظران به این نظرهستند که مشکل است که رییس جمهورکرزی،همان انتخابات که خودش درمورد قوانین ومیکانیزمهای،توجه وپافشاری دارد،درست همان خواسته ودیدگاهای شان،را بتواند به آمریکا وآقای کری دراین سفرقبولانده باشد.تا حالا شک وجود نداشته که تفاوت درقرائت وروایت ازمساله انتخابات وجودداشته است.اینکه گفته باشیم آمریکا عین همان انتخابات را درافغانستان مورد تاکید قرارمی دهدکه حکومت دردوعرصه تیوریک وقوانین وعرصه،میکانیزمهای عملیاتی،روی آن تاکید دارد.تفاوت نظرها وتعبیرهای گونا گون بین افغانستان وآمریکا، باید وجود داشته باشد.این کلیت که انتخابات،با این مواصفات برگزارشود،مشکل دیدگاه ها را، حل نمی تواند.همه گفته اند که انتخابات 2014 باید: شفاف،عادلانه، منصفانه برگزاشود این" سخن عام" است.مخالفان سیاسی حکومت عین همان تعریف وتاکیدی را درمورد  انتخابات دارند که حکومت همان تعریف را ارایه کرده.

 

 

مشکل اساسی دراین است که هرکس ازشفافیت،منصفانه وعادلانه،همان برداشت خودرا دارد،حکومت برگزاری انتخابات را با سیستم اس.ان.تی.وی ورای واحد غیرقابل انتقال،عادلانه می داند درحالیکه احزاب وگروهای مدنی ،این سیستم را درانتخابات" ظالمانه" وغیرمنصفانه اعلام داشته اند.درمورد میکانیزمهای اجرایی وعملیاتی هم،تفاوتهای زیادی دیده می شود نظارت برانتخابات،خود کمیسیونها،کارتهای رای دهی وده ها، مشکل وچالش پیش رو را چه گونه باید برطرف کرد.آقای کری درمورد انتخابات باید صدای همه مردم را شنیده باشد ویا اینکه بخوبی باید آگاه باشد که درانتخابات2014 حکومت با مخالفان خود،دیدگاه های متفاوت ومتضارب را مطرح کرده اند.

 

 

مساله سوم که درمذاکرات مورد توجه طرفین بود وآقای کری به آن اشاره داشت  این بود که آمریکا درکنارمردم افغانستان پس ازسال2014 قراردارد ایشان به این موضوع اشاره کرد که دیگر،اشتباهات گذشته که افغانستان را بحال خودش رهاکرد را،تکرارنمی کند.تعهدات پس ازسال2014 موضوع مهمی است که هردومقام روی آن تاکید داشت به همین علت بوده که آقای کری گله کرده باشد که ما می خواهیم با افغانستان روابط بلند مدت را تعریف نماییم ولی ازکابل حرفهای می شنویم که مارا متهم به تبانی کرده است.بهرتقدیردرکناراین مسایل که درمذاکرات طرفین باید مطرح شده باشد،مساله گفتگو با طالبان هم می تواند یکی ازنکات بحث درمذاکرات طرفین بوده باشد.

 

 

 گرچه درکنفرانس خبری ظاهرا اشاره شفافی به این مساله نشد،تمامی صحبت روی همان موضوع امنیتی،انتخابات وتعهدات پس ازسال 2014،تمرکزیافته بود ولی مساله مذاکره با طالبان موضوع نیست که ازآن درمورد صلح وثبات افغانستان،چیزی گفته نشود،پیش ازسفرآقای جان کری به افغانستان،شایعاتی داشتیم که رییس جمهورکرزی به کشورقطرمی رود ومساله مذاکره باطالبان ودفترنمایندگی برای طالبان درآنجا مطرح می شود.دراین مورد هم می تواند،بحثهای زیادی را مطرح کرد.رییس جمهوردرمساله تبانی به این نکته اشاره داشت که آمریکا باطالبان درکشورهای خلیج ،گفتگودارد ودرپایتخت کشورهای اروپایی باهم، قهوه می خورند ومذاکره می کنند.عملیات انتحاری، زورطالبان نیست بلکه به سود آمریکا درافغانستان تمام می شود.

 

 

دراین میان پاکستان هم ازپهلوی چپ خود خسته وگفته است که رییس جمهورکرزی خود مانع صلح وثبات درافغانستان شده است این موضوع را امروزروزنامه های کشوربه نقل ازیک مقام پاکستانی،منتشرکرده بود.اینها نشان می دهد که درمذاکرات رییس جمهورکرزی باید این موضوعات،مطرح شده باشد.کنفرانس خبری نشان می داد که همه این مسایل درمذاکرات دومقام،مورد گفتگو قرارداشته است.