نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی
نرگس

نرگس

یاداشت ها و نوشته های محمد ناطقی

ما،عید نداریم

ما،عید نداریم

 

این حرف شنیدش خیلی تلخ است ولی واقعیت دارد وما آن را شنیدیم آواره هم وطن ما درپیشاور دریک گفتگوی رسانه ای گفت: ما عید نداریم.

عید کلمه عربی است.درفارسی به درست ویا غلط، مردم آن را ترجمه به جشن وشادی کرده اند.ما هم به همین معنای مردمی آن کارداریم ونه ریشه های عید،عودت.رمضان به پایان می رسد.با خروج ماه شوال ازمحراق خورشید،عید مسلمانان آغازمی شود.نام دیگراین روزها را "عید فطر" گذاشته اند.فطر همان شکستن روزه است.افطاروافطاری را که زیاد شنیده ایم این حالت درلحظه پایان روزوغروب خورشید ودقایقی پس ازآن پیش می یاید وآن موقع شکستن روزه است یعنی اینکه افطار می کنیم.عید فطر ویا همان جشن افطار درسرزمین های اسلامی،با عظیم ترین بلایای خود همراه شده است.جنگ وخونریزی هرگزقطع نشد.طالبان دراول ماه رمضان کشتن مضاعف را پاداش مضاعف درماه اعلام کرد وبسیارکوشش کردند که بکشند وکشتند. تنها همین دیروز بیش ازصد نفردرولسوالی شیرزاد کشته شد وطالبان مسوول محاصره خانه خان قریه ملک ورد وبعدش جنگ خونین دانسته شد.هشت انسان دیگرکه پنج تای آن کودک بیگناه بود درکنارقنسلگری هندوستان تکه تکه شدند وبیش ازبیست نفردیگرزخمی گردید این ها همین وقایع سه روزپیش ازعید فطراست فکرمی کنید با این وضع عید داشته باشیم.

 

امروزکه ازخانه بیرون شدم درداخل ماشین،خبرنگار رادیو آزادی خانم فرشته نگاه ازشهرپیشاورگزارش می داد.وی می گفت: حال هوایی شهرپیشاور به روزهای شادی عید نمی ماند همه خسته ازغم روزگارهستند.فرشته نگاه گزارشی ازروزگارمهاجران وآواره گان تهیه کرده بود دراین گفتگو ازچند آواره هموطن درشهرپیشاوردرمورد روزهای عید پرسیده می شود.مهاجرین لب به شکوه وشکایت می گشایند وازروزهای سخت ودشوارشان حرف می زنند ومی گویند: ما عید نداریم.فرشته می پرسد چرا این همه زندگی دربازارکم رونق است وهیچ نشانه ازشوروهیجان فصل عید نیست.مهاجرافغانی می گوید: مردم می ترسند وازخانه های شان خارج نمی شوند.بمب می گذارند ویک مرتبه دیدی که مردم را پارچه پارچه کرد.مردم شاهد انفجارها بودند حال که روزهای عید می رسد مردم ازترس اینکه کشته نشوند ازخانه های شان خارج نمی شوند.کشتارمردم درموقع ازدحام جمعیت چندین برابرمی شود مهاجراضافه می کند : بمب گذار بمبهای شان را درمراکزپرجمعیت می گذارد ومردم زیاد  کشته می شوند.

 

دراین روزها هیچ جا امنیت نیست مسجد،مدرسه،بازار،جاده وخلاصه هیچ جاهی مکان امنی نیست.مردم به همین دلایل است که جشن ندارند وبازار بسیارکم رونق شده.فرشته درمورد خرید وفروش کالاها می پرسد. مهاجرمی گوید: درپهلوی ترس وکشته شدن، مردم بسیارفقیرشده کارکسب نیست زندگی خراب شده مردم قدرت خرید هم ندارند به همین خاطراست که فرق زیادی بین روزهای عید وغیرعید وجود ندارد همه روزها یک رقم شده.مردم برای خریدن نمی یایند چون فقیرهستند وپول برای خریدن ندارند.خرید وفروش ما تعطیل شده ماهمه ازجیب خود خرج می کنیم کاروکاسبی نداریم یعنی اینکه عید نداریم.

 

آواره گان افغان ما درشهرپیشاوروضعیت روزهای عید را به این صورت شرح می دهند این مساله تنها درمورد یک شهر صادق نیست این موضوع وجه مشترک دارد ودرهمه جا تسری یافته است.درشهرکویته پاکستان بروید عین چنین روایتهای تلخ را ازمردم می شنوید بخصوص هزاره تاون،علم داررود وهرجای که متعلق به اقلیت هزاره ها باشد،ترس وحشت درشهرسایه انداخته است مردم می ترسند درروزهای عید ازخانه های شان کم ترخارج می شوند ومرد فقیرهستند ونمی توانند برای فرزندان شان درروزهای عید لباس نو تیه نمایند.ترس وفقرشاخصه زندگی مردم شده واین شاخص را درروزهای عید ازهرزمانی دیگراحساس می کنی.یادمان نرفته است درعید سال گذشته درمسجد عید گاه شهرمیمنه چه رویداد هولناکی پیش آمد مردم برای نمازرفته بودند انتحاری دربین نمازگزاران بمبش را منفجرکرد وده ها انسان نمازگزاررا درروزهای عید فطرکشت با این وضع چه گونه می توان گفت که مردم عید دارند نه عید را به معنای واقعی ازمردم گرفته اند.

 

ما خود این کار را می کنیم:

 

نکته اساسی دراین رویداد این است که این خود ما هستیم که زندگی را برای خود جهنم ساخته ایم.مباحث ایدلوژیک شبکه های انتحاری این را نشان می دهد که دنیا را باید برساکنان آن خراب کرد وجهنم ازآتش ومرگ را بوجود آورد. تا انتحاری وارد بهشت شود.این باورهای ایدلوژیک را خود ما ساخته ایم ودرراه اعتقادات مان آدم می کشیم هیچ کسی دنیا را برسرما خراب نکرده واین خود ما هستیم که همه چیزرا برای خود خراب کرده ایم.برخی گفته اند دست استخبارات خارجی دراین قضایا دخالت دارد شکی وجود ندارد که دست خارجی استخبارات دخالت دارد اما ابزارآنها چرا شده ایم؟.هیچ ماموراستخبارات ومهندسان جنایت،خود شان درمیدان نمی یاید وبمب درکمرخود نمی بندد وخود را منفجرنمی کند واین ما هستیم که همه نقشه های استخبارات را عملی می کنیم وبرای کشتاردرماه مبارک رمضان ثواب مضاعف می تراشیم.

 

مردم که تحمیق شده وجوانان که دراسارت فکری درآمده ودرحدی شستشوی مغزی شده که حاضراست محضا لله خود را بکشند ومردم را واین کاررا به این خاطرانجام می دهند که وارد بهشت شوند وبعد می گویند: شما این کاررا درماه مبارک رمضان چند برابرنمایید تا پاداش بشتری بگیرید.دراعلامیه طالبان آمده بود که جهاد درماه رمضان ثوابش چند برابراست.این صد نفری که درآستانه عید همین دوروزپیش درولسوالی شیرزاد ننگرهار کشته شدند چه گونه جهادی بود که انجام شد.وعاملان، گردانندگان آن جنایت حالا دربهشت باشند؟ وآنهای که مظلومانه کشته شدن درجنهم رفته باشند؟.زیرا هردوطرف که به بهشت نمی روند قاتل ومقتول ازجنس ظالم ومظلوم جای شان یکی نیست.حال انتحاری که مردم بیگناه را درمساجد، زیارتگاه ودرمسجد عید گاه کشته است جایش بهشت است ویا این همه بیگناهان که بناحق بخاک خون غلطیده جای شان رضوان الهی است.خدا عادل است وما نمی توانیم برای خدای مهربان تعیین تکلیف نماییم بگوییم که انتحاری به بهشت فرستاده شود وقربانیان درجنهم.خدای مهربان خود می داند که چه گونه نظام عادلانه درحق تبهکاران وآدم کشان اعمال نماید.

 

گزارشها نشان ازبیرحمی تمام عیاردارد:

 

گزارشها نشان می دهند که درسرزمینهای اسلامی بیرحمیهای زیادی صورت گرفته اساسا دیگر جشنی درکارنیست.روزهای عید روزهای نه چندان بدورازترس را داریم.ترس وحشت وانفجار درهمه جا،سایه شومش را گسترانده است.مراکزعمده این تبهکاریها درافغانستان پاکستان،عراق سوریه وکشورهای شمال آفریقا می باشند.رویدادهای خونین درخاورمیانه وشمال آفریقا باعنوان بهارعربی تازه آغازشده بهارعربی تبدیل به فصول خونینی گردید ولی درافغانستان سی شش سال است که بیرحمی جریان دارد. سی شش سال  جنگ وخونریزی واقعا حیرت انگیز است که ادامه دارد وتازه معلوم نیست که این کشتار تاکی ادامه می یابد امروز درقندهار دوانفجار جان چندین انسان بیگناه را گرفته وده ها زخمی را درآستانه عید تحویل خانواده های شان دادند.دیروزامنیت ملی مجموعه ازتبهکاران را ازیک خانه درچهل ستون دستگیرکرد. این گروه تماما تبعه افغانستان هستند وامنیت ملی دانه دانه جا مکان آنها را اعلام کرد.با این وضع مقامات کشورما می گویند: ما تروریست نداریم هرچه تروریست است ازخارج مرزها وارد افغانستان می شوند.

 

این بخش از سخنان مقامات درست که تروریستها درخارج ازافغانستان آموزش دیده وبا وسکتهای انفجاری برای آدم کشتن وارد کشورشده اند.اما اینکه بگوییم تروریست افغانی نیست را دیگرکسی نمی تواند به پذیرد این گروه تبهکار را که امنیت ملی اعلام کرد یک نفرخارجی را درآن ندیدیم وهمه شان اهل افغانستان وازولایات مختلف کشوربودند.شک نداشته باشیم افغانها ابزارسودمند استخبارات برای کشتن مردم شان شده اند.رییس جمهورما خیلی مهربان است درطی کم ترازدوسال 520 نفر ازاعضای طالبان وشبکه حقانی را اززندان آزاد کرده واین جمع بزرگ دوباره به میدانهای جنگ برگشته اند ودررکاب شورای کویته وشبکه حقانی می جنگند.رییس جمهور، یگانه دلیل شان این است که اینها افغان هستند وبرادران ناراضی وباید اززندان آزاد شوند به دستور رییس جمهور، شورای عالی صلح لیستی را به پاکستانیها داده وازآمریکا خواسته که زندانیان طالب را ازندان آزاد نمایند.

 

این همه تلاشهای یک مساله را ثابت می کند این ها ازخود ما است وازاهالی افغانستان وتبعه این کشور.مردم دم خروس را بجای قسم ابوالفضل بهترقبول دارند.ما نمی توانیم منکرتروریست وتبهکارافغانی ازجنس خود مان باشیم نه ما همه چیزداریم وبد جوری آلت دست قرارگرفته ایم وبسیاربیرحمانه مردمان خود را می کشیم وبه همین خاطراست که روزهای شادی وعید را تبدیل به روزهای ماتم وعزاکرده ایم.خدا عاقبت را بخیرنماید که امسال فاجعه مسجد عید گاه شهرمیمنه برای مردم ما تکرارنشود.عید درسرزمین ما با این کارها عجین شده است.گزارشها نشان می دهد که بیرحمیها زیاد توسعه یافته وما عید نداریم چنانچه استاد خلیل الله خلیلی درزمان اشغال افغانستان سروده بود که ما نوروزنداریم.

مردمان خسته گی ناپذیر

مردمان خسته گی ناپذیر

 

رویداد خونین وکشتارغیرنظامیان نشانه خستگی ناپذیری عاملان آن است.انسان یکی ممیزه های تعریفی اش درکنار«حیوان سخنگو» باید« خستگی ناپذیر» باشد.اینکه بشراین همه تصرفات درطبیعت کرده وچهره زمین را دیگرگون ساخته ودراعماق دریاها ودرعمق آسمانها راه برای خود بازکرده،نشاه همان « خستگی ناپذیر» بودن وی باید باشد. انسان موجود خستگی ناپذیر،وحیوانی است زبان دراز ودیگرمواصفات.امروزیکی باشنیدن خبربیش ازصد کشته درولسوالی شیرزاد ولایت ننگرهار،وحملات مرگباردرجوارقنسلگری هندوستان می گفت: انسان موجودی است« خونخوار» درچهل هشت ساعت بیش ازصد انسان ازهردوطرف بخاک وخون کشیده می شوند،آیا وقوع این جنایت موید این گفته نیست که گفته باشیم انسان موجودی  است خونخوار وی می گفت: شما ازاین تعریف ناراحت نباشید این تعریف درهمان آغازآفرینش این موجود خونریزصورت گرفت.برای اولین باراین ملایک بودند که این پلید دوپارا شناخت وگفتند: انسان موجود خونریز است ونیازبه خلقت آن نیست.این دوست واقعا نزدیک بود دیوانه شود ومی گفت: دراین روزهای رمضان این همه خونریزی ودرگیری چه معنی دارد؟.این همه کشتارهولناک چه توجیهی می تواند داشته باشد.حرف این دوست را بیرون ازحوزه فلسفی آن باید قبول کرد.خارج ازدایره فلسفه خلقت انسان، دلیل آن این است که ما به خدا وحکمتهای وی درمورد آفرینش خود مان اذعان داریم خداوند دلیل ودانشی برای آفرینش آدم داشته که ما قادربه درک آن نستیم وبا همین خصوصیت ها آفریده شده ایم وزندگی می کنیم وهم بسیارخوبیم وهم بد وزمانی هم دیگررا براحتی می کشیم وتبهکاریهای وصف ناشدنی داریم درحال حاضرجنایتهای مان را درافغانستان به حساب دین هم هزینه می کنیم.

 

چرا خونریزی را متوقف نمی کنیم؟:

 

دوعنصردرخستگی ناپذیری ما درادامه کشتار وجود دارد.یکی داخلی ودیگری خارجی شک نداشته باشیم که نیروهای که درافغانستان می جنگند،عمدتا ازخود افغانها استخدام شده اند دلایلی این استخدام می تواند فقروگرسنگی باشد البته که قابل توجیه نیست گرسنه ام پس آدم می کشم گرسنه ام پس دوزدی وجنایت می کنم گرسنه گی وفقرسخت است اما نه بهاء ریختن خون یک انسان مسلمان.کسانیکه صد نفررا درولسوالی شیرزاد ننگرها کشتند،همه مسلمان بودند.سخنگوی وزارت داخله اعلام کرد که افراد که درجانب طالبان کشته شده تعداد شان خارجی بوده اند ولی 22 نفرپولیس نیزدراین قتل عام کشته شده اند وامروزهم متاسفانه دریک عملیات انتحاری به قصد منهدم کردن قنسلگری هند،هشت نفرکشته وده ها نفردیگرزخمی شده اند گفته شده که کشته شده ها عمدتا اطفال وافراد غیرنظامی هستند.این همه خون ریزی احمقانه برای چه صورت می گیرد؟.طالبان هیچ دلیلی موجه برای کشتارمسلمانان ندارند.گزارش دوسازمان معتبر داخلی وخارجی نشان می دهد که آمارقربانیان به شدت نسبت به سال گذشته بالا رفته است ویک افزایش چهل درصدی نسبت به زمان مشابه سال گذشته را نشان می دهد.

 

درششماه سالجاری آمارتلفات مردمان ملکی وغیرنظامی که شامل زنان کودکان ومردم بیگناه می شوند بیش از هزارسیصد نفر کشته وبالاترازدوهزارنفرزخمی اعلام شده است .طالبان درگذشته ودرگزارش جدید، مسوول بیش از هشتاد درصد ازکشتارغیرنظامیان شناخته شده اند.دریک گزارش نمایندگی ملل متحد درکابل درسالهای گذشته اعلام شد که گروهای شورشی، مسوول بیش ازهشتاد پنج درصد مسوول کشتارغیرنظامیان  درافغانستان شناخته شده اند البته طالبان این نسبت هارا نه درحال حاضرونه درگذشته قبول ندارند ومی گویند این همه پروپاگند آمریکا وخارجیها هستند.اما همین لحظه که این مطلب را می نویسم با چشم خود وبا گوش خود می شنویم که طالبان با صراحت اعلام می کنند که صدها پولیس ونیروهای دولتی را درولسوالی شیرزاد درجنگ نجات "ملک ورد" بزرگ قومی کشته اند وحکومت هم می گوید: 22 نفرازافراد پولیس وبیش ازهفتاد پنج نفرازطالبان دراین عملیات مرگبارکشته شده اند خوب بیش ازصد آدم کشته شده وتعداد زخمیان هم را اگربه آن اضافه نماییم چه تصویرهولناکی ازیک جنایت بشری در48 ساعت درولسوالی شیرزاد روی داده است اینها امورانکارنا پذیراست زیرا سخنگویان هردو طرف با صراحت اعلام می کنند.

 

خوب ششماه ازاین نوع کشتارها را جمع کن نتیجه همان می شود که کمیسیون مستقل حقوق بشر ویوناما نمایندگی ملل متحد درکابل گزارش داده اند آنها هم همین آماروارقام وعوامل این کشتاررا گفته اند واین نتیجه را گرفته که آمارتلفات نسبت به سال گذشته درزمان مشابه به شدت بالا رفته وقربانیان، افراد ملکی وغیرنظامی ودرموارد افراد جنگجوی طالب وپولیس هستند.آقای صدیقی هردو رویداد خونین درننگرهار را نسبت به خارجیها داده اند هدف ازخارجیها بصورت مشخص پاکستان باید باشد.مقامات هندی هم درمورد انفجارامروزدراطراف قنسلگری شان گفته اند که تروریستهای که ازآن سوی مرزافغانستان هدایت می شوند،مسبب حملات مرگبارامروزدرشهرجلال آباد هستند.شکی وجود ندارد که کشتارهولناک وبیرحمانه ازنوع آنچه که در48 ساعت دراطراف "ملک وردک" خان محلی را دیدیم ویا حملات انتحاری دراطراف قنسلگری هند را شاهد هستیم،ریشه های بیرونی دارد.

 

عوامل خارجی با استفاده ازاستقبال وخسته گی ناپذیری ما درکشتار آدم ها،این بهره برداری می کنند وازافغانها بعنوان ابزاردرجهت منافع خود کارمی گیرند.یک تحلیل گرمی گفت: این درست که افغانها بخوبی می جنگند وبرای جنگ خود مجوزهای ملی استقلال،تمامیت ارضی،غیرت،شجاعت وده ها صفت انسانی را چیده اند اما هرگزتوجه نکرده که همین افغانها درعین جنگ، ابزاردست خارجی قرارگرفته نتیجه آن شده که هردوطرف جنگ بصورت بیرحمانه هم ابزارخارجی قرارگرفته اند وهم بسیار بسیارگسترده درکشتن هم دیگرافراط کرده اند.درحال حاضرطالبان هرچه می کشند طرف خودرا بعنوان خارجی می کشند وازسوی هم دولت افغانستان طالبان را بعنوان گروه وابسته به خارج می شناسند.برادرانی که مزدورخارجی شده اند وناراضی هستند. بنابراین خستگی ناپذیرما ازدوجهت داخلی که فکر، دماغ خود ما باشد وازجهت خارجی که ابزارشده ایم ،تقویت وتغذیه می شود واین است که هرگزازجنگ خسته نمی شویم ارزش آدمها خیلی نسبت به حیوان درافغانستان تقلیل یافته است.در 48 ساعت دریک ولسوالی صد حیوان را ذبح نمی کنند ولی ما این کاررا کردیم وصد انسان درولسوالی شیرزاد ازهردو طرف منازعه با نام خارجی کشته شدند واین است روزگارما دراین سرزمین واین خیلی نزدیک است به این تعریف که بگوییم «انسان موجود خونریز» است.این تعریف برای ما نزدیک به سی شش سال می شود که صد ق کرده.درسی شش سال به انحاء مختلف وبنام های گونا گون آدم کشته ایم ودامنه این کشتارظاهرا که پایانی برای آن متصورنیست.

 

کشورهای خارجی دراین کشتارازما چه می خواهند؟


اخیرا روزنامه های کشور به مسایلی اشاره داشت که نشان می داد که کشورهای خارجی به دنبال منافعی هستند که آن را درویرانی ما تعریف کرده اند.افغانستان درمیان چندین همسایه رقیب ودوهمسایه متخاصم واقع شده است.البته این نسبت برای آنها هم صادق است اگرما همسایه هستیم خوب آنها همسایه گفته می شوند منتها ما، با ژنهای خستگی ناپذیر کار می کنیم.هند وپاکستان دوهمسایه متخاصم اند درشصت سال گذشته تنها سه جنگ تعرضی را پشت سرهم گذاشتند ودیگراین دوکشور جنگ ازنوع تهاجمی وویران گرشان را کنارگذاشتند وحال که هردو حامل بمبهای اتمی شده دیگرهرگزجنگ تعرضی علیه هم دیگررا نخواهند داشت.جنگ شان ماهیت استخباراتی دارند هردوکشوربشدت ضد هم ودشمن هم می باشند اما جنگ شان درحد جنگ اطلاعاتی واستخباراتی تنظیم شده ونه جنگهای ویران گرتعرضی ولشکرکشی.نکته دومی که خیلی جالب است این است که این جنگها همیشه توسط همسایه گان ومتحدان ما درافغانستان آزمایش شده است.قدرت ها با هم دشمنی دارند اما می یایند جنگ شان را درافغانستان می کنند.

 

درآخردهه هفتاد وآغازدهه هشتاد دوابرقدرت با متحدان منطقه ای خود جنگ کردند واما میدان نبرد شان افغانستان بود حال پرسش اساسی این است که چرا جغرافیایی افغانستان جغرافیای جنگ ابرقدرتها است مگرجای دیگری دردنیا وجود نداشت که بروند وجنگ کنند که همه شان برای جنگیدن درافغانستان آمدند ولشکرکشی کردند ووظایف جنگی شان را به بهترین صورتی انجام دادند.جنگ آنها باعث تباهی ما گردید واین مابودیم که سربازان دوطرف قرارگرفتیم نام مهم نیست که ما چه اسامی خوبی روی خود مان گذاشته ایم ومی گذاریم ازهمه مقدسات درجهت منافع دیگران هزینه می کنیم وهم دیگررا مثل حیوان می کشیم.پاسخ دادن به این مساله البته خیلی سختی است ولی مساله قابل درک همان خصوصیات ملی ما هم باید باشد.ما واقعا مردمی هستیم ویا مردمی شده ایم که گویا ژنهای اضافی دروجود خود داریم وازجمله ژنهای خستگی ناپذیر.همسایه دورونزدیک بخوبی ما را شناخته اند که ما چه آدمهای هستیم ودارای چه ویژگیهای که آنها ازآن می توانند بخوبی استفاده نمایند.

 

شکی وجود ندارد که کشورهای دورونزدیک منافع دارند این منافع درهرجای تعریف شده است هند، سدهای آبی ،ساختمان پارلمان،سهم درآموزش اردو وپولیس وده ها پروژه خورد بزرگ دیگررا می خواهد به پیش ببرد این سیاست هند است وازاین طریق می خواهد دل ودماغ مردم افغانستان را با خود داشته باشد واین منافع شان است اما همسایه رقیب وخصم تاریخی اش این نوع رفتارهندی را درافغانستان قبول ندارد وتاجای که درتوان داشته باشد پروژه های هندی را تخریب می کنند.این تخریبات درافغانستان وتوسط خود افغانها راه انداخته می شود من البته رد نمی کنم، درمیان صد انسان که در48 ساعت درولسوالی شیرزاد کشته شد،خارجی نبوده که بوده ولی نه درحدی که قلب ماهیت نماید.این حرفهای سیاسی وتبلیغاتی را بگذاریم کنار واقعیت مساله این است که ما افغانها بلای جان خود شده ایم وهرچی کشته می شوند تبعه افغانستان ومردمان این سرزمین  است ونه خارجی.

 

 درهمین امار که امروزملل متحد وکمیسیون مستقل حقوق بشراعلام داشت بینی وبین الله چه قدرخارجی دراین کشتارهای هولناک بوده. درششماه کشتارمردم ملکی که هزاران نفرکشته وزخمی شده شما حتی دوجنازه خارجی را پیدا نمی توانید.تمام  افراد غیرنظامی وملکی افغانستان کشته اند.آمریکا دریازده سال دوهزار چند نفرکشته داده ولی افراد بیگناه درشش ماه نزدیک به سه هزارکشته وزخمی داشته اند.کشورهای نقش اساسی درمنازعه افغانستان دارند اما حرف اصلی دراین است که چرا آنها افغانستان را مکانی برای جنگ شان برگزیده اند مگرجای دیگری برای جنگ نداشتند ویا اینکه افغانستان سرزمین طلایی است که تصرف وتسخیرآن دنیا وآخرت آنها را آباد می کنند.فکرمی کنم هیچ یک ازاین عوامل جدی نیست یگانه عامل بقاء ودوام جنگ خصوصیات روحی وروانی خود ما است وگویا ژنهای های خستگی ناپذیرداریم که ازما دوچیزرا ساخته است یکی بیرحمی وجنگ ودیگری سربازشدن برای دشمن. همین .

  

تعویق وانحصار

تعویق وانحصار

 

رسانه های غرب هرگاه درامرانتخابات 93 افغانستان مطلبی می نویسند، بلا استثنا به این دومساله اشاره می کنند یکی « تعویق» ودیگری « انحصار» هردومساله را به یک نحوی به سیاست رییس جمهورکرزی مرتبط می کنند به این صورت که انتخابات 2014 را رییس جمهورافغانستان ممکن است به تعویق بیاندازد ویا اینکه اگرنشد ولی نتیجه آن را درانحصارخود درآورد.دلایلی که رسانه های غربی  دارد چه می تواند باشد؟ برخی ازدوستان تحلیل گر،ما می گویند: این رسانه ها درراستای تشنج سیاست افغانستان وغرب گزارش وتحلیل تهیه می کنند به این صورت که آنها نسبت به رییس جمهورافغانستان نظرمثبتی ندارند وبرهمین اساس تمامی تحلیل ها وتفسیرهای شان را بگونه ای، نوشته وارایه می کنند که رییس جمهورکرزی ونیت های وی را درمورد انتخابات،زیرسوال ببرند.این گروه استدلال می کنند که توشیح قوانین انتخابات،کمیته گزینش،معرفی کمیشنرهای تازه وافتتاح مراکز ثبت نام برای افراد وجابجای گسترده ای امکانات انتخابات درهمه ولایتها بجزدرچهارولسوالی که درولایات هلمند،ننگرهاروغزنی که ناامن اعلام شد،این اقدامات حکومت دلایلی انکارناپذیری است که انتخابات درسال93 درافغانستان برگزارمی شود.

 

بنابراین تحلیلهای روزانه، رسانه های غربی مغرضانه وخصمانه درمورد انتخابات ومساله تعویق وانحصار می باشند.اما برخی که عمدتا مخالفان ومنتقدان رییس جمهورکرزی هستند می گویند: رییس جمهورخواهان تعویق وانحصارانتخابات است.این مساله را غربیها بهترازما می دانند ورسانه های غربی با تکیه وارتباط شان به منابع حکومتی واطلاعات دقیقی که ازطریق عوامل خود تاسطح وزرا دردرون حکومت دارند، تحلیل وگزارش می نویسند واین نتیجه را گرفته اند که انتخابات پیش رو یا به تاخیرانداخته می شود ویا اینکه بگونه برنامه ریزی می شود که نتیجه آن همان « انحصار» انتخابات باشد.حال با این دوفکرمتفاوت ، هردومساله تاخیروانحصار انتخابات را شرح وبسط بشتری خواهیم داد.

 

چرا مساله تاخیرمطرح می شود ودلایلی آن درچیست؟


عواملی زیادی است که این فکررا درمحافل خبری وتحلیلی غرب وگاها درمحافل سیاسی  افغانستان مطرح کرده است.یکی ازدلایل مساله طالبان ونحوه مشارکت آنها درقدرت سیاسی افغانستان باید باشد.این مساله مسلم شده که طالبان درانتخابات پیش روشرکت نمی کنند بنابراین برای مشارکت دوراه کوتاه وبلند درنظرگرفته شده .برنامه کوتاه مدت این است که طالبان وارد گفتگو باحکومت افغانستان ودولت رییس جمهورکرزی می شوند تمامی تلاشهای آمریکا وپاکستان وکشورهای منطقه دراین جهت است که طالبان باید با حکومت افغانستان وارد گفتگو شوند وخود افغانستان هم اصراردارد که طالبان باید تمکین نمایند واین موضع خود را کناربگذارند که با حکومت افغانستان هرگزمذاکره ای ندارند.حکومت افغانستان به این دلیل سیاستهای خود با آمریکا وپاکستان را خراب کرده وروش قهروناراحتی واعتراض را درپیش گرفته است که آنها می توانند طالبان را، پای میزمذاکره با حکومت بکشانند ولی این کاررا نمی کنند.افغانستان درمورد پاکستان وآمریکا متیقن است که این دوکشوربه اضافه قطر،قادرهستند که طالبان را واداربه گفتگو با افغانستان نمایند امان اینکه طالبان حاضربه گفتگونیست دلیلش سیاست، بی میلی آمریکا وپاکستان است.

 

حال فرض را براین می گیریم که سیاست گفتگو بجای برسد وآمریکا وپاکستان وقطربه یک نحوی طالبان را وادارنمایند که با حکومت افغانستان مذاکره نمایند.این گفتگو می تواند به دوحالت تصورگردد صورت اول این است که طالبا مذاکره می کنند ودرقدرت افغانستان شریک می شوند وپروسه انتخابات را قبول وازطریق وارد شدن به انتخابات 2014 شریک قدرت می شوند این فکربی نهایت خوشبینانه ودرنهایت شبیه یک معجزه است .صورت دوم ازگفتگوها این می تواند باشد که باطالبان گفتگو صورت می گیرد حاصل این مذاکرات این می شود که طالبان درچارچوب یک «اداره موقت» برای دوسال با حکومت افغانستان کنارمی یایند.دراین صورت انتخابات باطل نه بلکه به دلایلی مصالحه واهمیت آن وقطع خونریزی،انتخابات به تعویق می افتد.یکی ازدلایل « تعویق انتخابات» به این صورت مطرح شده است.

 

دلیل دیگربرای تاخیروتعویق انتخابات ،اراده خود رییس جمهورکرزی است.ایشان اصولا علاقه به برگزاری انتخابات ندارد وبه همین دلیل تاکنون ازسوی حکومت چهره قابل قبول برای نامزد انتخابات ریاست جمهوری مطرح نشده آگاهان امورمرتبط به ارگ می گویند فضای ارگ فضای انتخاباتی نیست وکسی درخانه اقتداربه مباحث انتخابات نمی پردازد.تحلیل گران این گونه بررسی کرده اند که « لویه جرگه» ماه میزان ،برای همین مساله طراحی شده که انتخابات بنابه دلایلی امنیتی، ادامه مذاکره با طالبان برای مدت دوسال به تاخیرانداخته شود.«شورای همکاری احزاب وایتلافهای سیاسی» دریک نشست خبری تشکیل «لویه جرگه» را برای اهداف دیگری رییس جمهورکرزی قلم داد ونسبت به برگزاری آن با بدبینی وشک برخورد کرد.موضع شورای همکاری احزاب این بود که رییس جمهورنیتی دارد که انتخابات 93 را با مجوزی ازسوی لویه جرگه به تاخیربیاندازد.بنابراین « لویه جرگه» ومساله گفتگو با طالبان ونحوه مشارکت آنها درقالب « اداره موقت» ازعمده ترین دلایلی مساله تاخیرانتخابات دانسته شده است.وقتیکه طالبان درانتخابات شرکت نکنند یگانه راه همین است که انتخابات به تاخیرانداخته شود تامذاکرات به نتیجه برسد.

 

دلیلی سومی هم برای تاخیرمطرح شده وآن ناامنی درکشوراست وقتیکه حوزه های انتخاباتی به دلایلی نا امنی مسدود بماند ومردم بخاطرترس ازطالبان نتوانند درپروسه انتخابات شرکت نمایند ویا اینکه دریک شبانه روزتنها صد نفردرجنگ با طالبان کشته شوند امری که همین دیروز وامشب درولسوالی شیرزاد ولایت ننگرهار بخاطرحمله به خانه "ملک وردک" پیش آمده ودرچهل هشت ساعت صد نفرازطالبان وپولیس کشته می شوند. دراین صورت چه گونه می توان به برگزاری انتخابات خوشبین بود منتقدان می گویند: حکومت با داشتن دلایلی نا امنی می تواند حالت اضطراراعلام نماید وازطریق « لویه جرگه » به مردم بگوید که انتخابات به دلایلی نا امنی به تاخیرافتاده است نه اینکه منتفی شده نه ،بلکه به تعویق افتاده است.

 

انحصار نتیجه انتخابات، چه انگیزه های می تواند داشته باشد:

 

فرضیه انحصار نتیجه را به این گونه توضیح داده که حکومت انتخابات را برگزارمی کند وچاره جزبرگزاری انتخابات درافغانستان نیست بگفته آقای یان کوبیش که گفته است:انتخابات درافغانستان بدیل ندارد این مطلب را آقای یان نماینده ملل متحد هم درکابل وهم درواشنگتن مطرح کرد.انتخابات افغانستان بدیل دیگری را ندارد همه تدارکات وتسهیلات برای این است که انتخابات بایدبرگزارشود.حکومت افغانستان هم علیرغم بی میلی که دارد ولی بازهم گامهای درجهت برگزاری انتخابات برداشته است.توشیح قانون انتخابات،معرفی کمیشنرها،تسهیلات وامکانات انتخابات درولایات و.. همه دلایل انکارناپذیربرگزاری انتخابات 2014 است.روزنامه های غربی بازهم دراین مورد بی تفاوت نیست آنها گفته اند که انتخابات را حکومت افغانستا بگونه ای می خواهد سازماندهی نماید که درنهایت نتیجه آن  به نفع رییس جمهورکرزی باشد. برای توضیح این فکرگفته اند که تیم حکومت بصورت قطع نامزدی را برای انتخابات معرفی می کند واین نا مزد درواقع همان شخص ایده آل ومورد نظرحکومت است.بنابراین تمام سعی وتلاش شان این است که این فرد باید به قدرت برسد.

 

چند عنصردراین تحلیل درنظرگرفته شده است یکی اینکه فردی که حکومت کاندید می کند سخت مورد اعتماد رییس جمهورکرزی باید باشد این فرد  ازبرادرشان آقای قیوم خان گرفته تا فرد دیگری که به شدت به حکومت وابسته ودلبسته ومورد تایید حکومت باید باشد.فرد مورد تایید حکومت وپیروزی وی همان انحصارنتیجه انتخابات برای حکومت است.درثانی حکومت ازهمه امکانات وتسهیلات که تماما دراختیاردارد می خواهد این نتیجه را بگیرد که فرد موردنظرش به پیروزی دست پیداکند وبه این صورت نتیجه انتخابات به نفع حکومت افغانستان تمام می شود.منتقدان حکومت ازاین هم پارا فراترگذشته وگفته اند که بصورت سیستماتیک می خواهد نتیجه انتخابات را درانحصارخود درآورد.کارتهای تقلبی،دست اندازی ودخالت عوامل حکومت درولایات درامرانتخابات.تهیه وتنظیم قوانین انتخابات درجهت منافع حکومت ونقض حقوق احزاب سیاسی،گزینش کمیشنرهای غیرمستقل وتابع حکومت وچندین دلیل دیگر می تواند،دلایلی آشکاری برای تسخیروانحصارانتخابات به سود حکومت باشد.

 

شعارهای زنده باد ومرده باد به نفع افغانستان نیست:

 

انتخابات 93 برگزارمی شود ولی نتیجه آن مهم است که برنده دراین صورت تیم حکومت با این دلایل می تواند باشد حکومت دلایلی انکارناپذیری را برای پیروزی کاندید خود چیده است.امروز روزنامه های کشورنوشته بود که مساله «موافقتنامه امنیتی» نیزبه مساله  انتخابات گره خورده است واین مساله اگربه زمان انتخابات وتبدیل به شعارهای انتخاباتی کاندیدها گردد دراین صورت افغانها وآمریکاییها خیلی ضررخواهند کرد.حکومت عمدا می خواهد این کاررا نماید که موافقت نامه امنیتی به تاخیرانداخته شود تا آمریکا تحت فشارهای بشتری قراربگیرد آقای دابنزتاکید کرده که سند امنیتی باید پیش ازبرگزاری انتخابات نهایی شود.آگاهان امورمی گویند: اگراین مساله به کارزارانتخاباتی وصل شود وبه آنجا کشیده ، تحریک احساسات زیادی راه خواهد افتاد این موضوع هرگزبه نفع مناسبات افغانستان وآمریکا نیست.آقای خلیلزاد هم گفته که این سند باید هرچه زود تربامضا برسد اگرچنانچه با حکومت رییس جمهورکرزی امضا نشود ولی این سند باید با تیم تازه که قدرت را گرفته بامضا برسد.«موافقت نامه امنیتی» نباید به تاخیربافتد ودرست نیست که تبدیل به شعارهای انتخاباتی کاندید ها شود وشعارهای زنده باد ومرد ه باد راه انداخته شود.آمریکا به اهمیت این مساله واقف است که گروهای ضد آمریکایی می خواهند ازاین مساله حد اکثراستفاده را درزمان انتخابات داشته باشند.

 

 وازسوی هم همسایگان افغانستان هم نمی توانند بی تفاوت بمانند.حکومت درست است که ازپافشاری روی «موافقتنامه امنیتی» اهداف مورد نظرش را درنظرگرفته است وآمریکا هم گفته که تعهدات شان تعریف  ناشده نامحدود درمورد افغانستان نیست ولی کشیده شدن این مساله به زمان انتخابات صدمه زیادی به روابط افغانستان وآمریکا می زند واین کاردرست نیست. تیوریسینهای حکومت نباید این گونه فکرنمایند که با تاخیرامضای موافقت نامه امنیتی،نتایج مطلوبی بدست می یاید واضح است که درمبارزات انتخاباتی،مساله " موافقتنامه امنیتی" بد ترین پیامدها را درمناسبات دوکشورممکن است ایجاد نماید.نتیجه انتخابات برفرض هم که به سود تیم حکومت تمام شود وبرنده انتخابات2014 شود ولی تبعات مبارزات انتخابات وشعارهای مرده باد وزنده باد را کی پاسخ گواست.بصورت طبیعی حکومت رییس جمهورکرزی عامل این تاخیربوده وخواسته که با چشم بازسند را امضا نماید حال انتخابات را هم برده وسند درمحراق ازدشمنی قرارگرفته است.

 

 برخی اموراست که نباید تبدیل به شعارهای پوپلیستی شود.ازجمله « موافقتنامه امنیتی» که چارچوب کلی آن درقالب « پیمان استراتژیک» با آمریکا ریخته شده وسند همکاری ومکمل وجزء از ازپیمان استراتژیک امضا شده بین افغانستان وآمریکا است حال چه لزومی دارد که « موافقتنامه ا منیتی» به لویه جرگه ویا تبدیل به شعارهای انتخاباتی دربین مردم شود به یاد داشته باشیم که شعار« موافقتنامه امنیتی» درانتخابات93 چنان اختلاف شدیدی را درجامعه بوجود خواهد آورد وشعارهای زنده باد ومرده باد درهرجای بلند خواهد گردید. کی قادراست که جلو مردم را به گیرد وکی می تواند عوامل که دربین مردم راه افتاده را کنترل نماید حال فرض می کنیم نتیجه انتخابات ازآن حکومت شد وبا استفاده ازعوامل وتسهیلاتی که دراختیاردارد،برنده نتیجه انتخابات 93 با شد بازهم تاخیر«موافقتنامه امنیتی » وشعارهای زنده باد ومرده باد ،تاثیرات منفی خود را درمناسبات کابل وواشنگتن گذاشته است.

 

زیگنالهای مثبت

زیگنالهای مثبت

 

زیگنالهای مثبت درمناسبات اردرهم افغانستان با متحدان وهمسایه گانش دیده می شود.دراوج تیره گی مناسبات کابل واسلام آباد،مشاوراموربین الملل نوازشریف بایک پیام روشن وارد کابل شد.سرتاج عزیزهفته گذشته درکابل،مذاکرات سودمندی با مقامات افغانستان ورییس جمهورکرزی داشته است.آقای عزیزروی مسایلی زیادی اشاره داشت که عمده ترین آن دعوت نوازشریف ازحامد کرزی وقبول این دعوت ازسوی ایشان است رییس جمهوربه پاکستان می رود.این سفرچراغ امید ونورخیره ای را باید درمناسبات دوکشوربه سوسو درآورده باشد واین خوب ویک زیگنال مثبت است. به دنبال آن آقای جیمزدابنزبرای دومین باردرطی یک ماه وارد کابل می شود.دابنزنماینده ویژه آمریکا درامورافغانستان وپاکستان است وی نیزدرکابل ازگفتگوهایش با رییس جمهورکرزی راضی به نظرمی رسید واین  رضایت دلیل برپیشرفت گفتگوها درمسایل اساسی ازجمله موضوع "مصالحه"، قرارداد امنیتی" وانتخابات" باید باشد اظهارات مثبت آقای دابنزهم دلیل بربهبود مناسبات وسهولت درمذاکرات دانسته شده است.آقای جان کری هم وارد منطقه شده ودراولین گفتگوهایش درمورد "موافقتنامه امنیتی" سخنان مثبتی داشته است آقای کری وزیرخارجه آمریکا گفته است که این " موافقتنامه امنیتی " بزودی بین دوکشوربا مضا می رسد.

 

چالشهای موافقتنامه امنیتی:

 

شکی وجود ندارد که این سند با دشواریهای زیادی روبروشده است دلیل آن هم این است که« موافقنامه امنیتی» را افغانستان به بد مساله گره زده وآن مساله گفتگوبا طالبان ومذاکرات صلح درافغانستان است.کابل به صورت واضحی خواسته که آمریکا وپاکستان باید طالبان را وادارنمایند که با مقامات افغانستان وبخصوص شورای عالی صلح وارد گفتگوشوند.افغانستان معتقد است که طالبان تابع سیاست پاکستان است وازخود اراده جدایی ازپاکستان را مطرح نکرده است وپاکستان هم ازآمریکا دراین خصوص تبعیت می کند نتیجه اینکه پدیده طالبان یک ابزارنظامی سیاسی دراختیارآنها می باشند حال که چنین است باید آنها را واداربه گفتگو نمایند.درغیراین صورت ما نمی خواهیم وهرگزشتابی برای امضای« موافقتنامه امنیتی » نداریم آقای جنرال دمپسی رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا درکابل گفت: « موافقتنامه امنیتی» باید تا ماه اکتوبرآماده برای امضا باشد وجنرال دیگرآمریکایی تاکید داشت که ضرب الاجل اکتوبردوراست این سند باید هرچه زود ترازاین موعد به امضا برسد.

 

اگراین موافقتنامه امضا نشود دراین صورت چه خواهد شد؟ آقای دمپسی این مساله را نیزروشن ساخت که دراین صورت حضورنیروهای ما درافغانستان نمی تواند موجه باشد « گزینه صفری» ازاین لحظه به بعد آغازمی شود.چالش دراین است که کابل وواشنگتن این سند را به دوجای بسیارمتفاوت گره زده است یکی گفتگو با طالبان ودیگری حضورنیروها درافغانستان.این کارنادرست است وسبب پریشانی وآشفتگی درمناسبات سیاسی دوکشورشده است.« موافقتنامه امنیتی» منوط است به ازسرگیری گفتگوها با طالبان این کاری است که باید آمریکا ازطریق فشاربرپاکستان آن را عملی نماید.سخنگوی وزارت خارجه درکنفرانس خبری اعلام داشت که هیچ شتابی درامضا « موافقتنامه امنیتی» درکارنیست وی تاکید داشت ضرب الاجل ماه اکتوبربرای افغانستان الزام آورنیست.افغانستان تا بحال ضرب الاجل جنرال دمپسی را قبول نکرده است.حضورویاترک مطلق نیروهای آمریکایی، گره خورده به امضای این سند اگرافغانستان این سند را امضا نکند دراین صورت نیروهای آمریکا ازافغانستان بیرون می شود این خروج مطلق وگزینه صفری است که روزنامه نیویورک تایمز به نقل ازمقامات کاخ سفید منتشرکرده اند.

 

اظهارات جان کری درمورد موافقتنامه امنیتی:

 

آقای کری درآخرین اظهارنظرشان درمورد« موافقتنامه امنیتی» گفته است که این سند درآستانه توافق نهایی قرارگرفته  وخیلی امید واراست که «موافقتنامه امنیتی» بین دوکشورامضا شود.صحبتهای آقای کری دردوبخش خلاصه می شود که هردو فوق العاده اهمیت دارد یکی محتوای این سند ودیگری امضای آن. بحث محتوایی موافقتنامه خیلی مهم است اگربه یاد داشته باشیم مشکلی که بین آمریکا وعراق پیش آمد، همان بحث محتوایی سند بودکه نه ماه گفتگوی مستمروبی حاصل با آمریکا را درمورد محتوای سند دربرگرفت.آمریکا تاکید داشت که سند باید بگونه نوشته شود که « مصونیت قضایی» سربازان آمریکایی درعراق حل شده باشد اما عراقیها این اصل وشرط را قبول نکرد نتیجه این شد که تمامی نیروهای آمریکا ازکشورنفت خیزودارای انرژی بی پایان، بیرون شوند وعراق را با آن وضع رها کند که می بینیم.

 

انفجارهای مرگباردرعراق به این شدت وگسترده گی یکی ازدلایلش همان چالش امنیتی واستخباراتی است که حکومت عراق توانایی برخورد با آن را نداشته است واگرنیروهای آمریکا درعراق درچارچوب یک سند حضورداشت این مساله کمک بزرگی برای امنیت وتبادل اطلاعات استخباراتی برای مقابله با تروریستهای بیرحم می کرد وخیلی مهم بود.حال همین مساله درمورد افغانستان هم مطرح است یک مقام آمریکایی وابسته به حزب دموکرات به من گفت: « مصونیت قضایی» جدی ترین مساله دربحث محتوایی موافقتنامه امنیتی است اگراین موضوع حل نشود وسربازان آمریکا درافغانستان « مصونیت قضایی» نداشته باشند دراین صورت اگرشما همه اختیارات افغانستان را به ارتش آمریکا بدهید بازهم بی فایده است.

 

آقای کری این نکته را بخوبی می داند که مساله « مصونیت قضایی» چه قدربرای حضورشان درافغانستان مهم است .آقای کری به همین دلیل است که یک بخش ازگفته هایش اختصاص به محتوای سند دارد.نکته دوم که آقای کری روی آن تاکید داشت مساله امضای این سند است بدون تردید سند درصورتی آماده برای امضا می شود که موضوع اول حل شده باشد سربازان آمریکایی درافغانستان مصونیت قضایی داشته باشد با حل  این مساله، بحث متاخرآن مطرح می شود وآن امضای این «توافقتنامه امنیتی» است آقا جان کری وزیرخارجه آمریکا به هردومساله بصورت مثبت اشاره داشت پیشرفتهای زیادی درمحتوای سند صورت گرفته است ودیگراینکه وی باوردارد وامید واراست که این « موافقتنامه امنیتی» بین دوطرف به امضا می رسد.

 

افغانستان چه ملاحظاتی درمورد سند دارد:

 

افغانستان سه مساله را درمورد سند بعنوان روند اجرایی آن،باید درنظرگرفته باشد یکی همان بحث محتوایی سند است.درلوی جرگه 2012 درمورد« موافقتنامه امنیتی» به نحوی مصونیت قضایی رد شده بود درلابلای قطعنامه 76 ماده ای، ماده های داشتیم که گفته بود « مصونیت قضایی » را قبول ندارد ولی خوب لویه جرگه حکومتی است حرف اول وآخررا حکومت می زند افغانستان اگرازمباحث محتوایی سند عبورنماید وتیم های مذاکره کننده ماده های مورد قبول طرفین را درج سند نمایند.درآن صورت افغانستان مساله دیگری را پیش می کشد وآن این است که این سند باید به « لویه جرگه» ارجاع داده شود گفته شده که حکومت این مجلس را درماه میزان دایرمی کند وتمام بحث آن مساله « موافقتنامه امنیتی» است. گذشته ازدومساله محتوا وتایید لوی جرگه یک مساله بسیارمهم دیگررانیزافغانستان گره بکارسند زده است وآن آغازگفتگوهای طالبان با حکومت افغانستان است.

 

زیرا طالبان اصلی که مقرشان درپاکستان است، تا این لحظه گفته است که هیچ نوع مذاکره با حکومت افغانستان ندارند ونمی خواهند با شورای عالی صلح صحبت داشته باشند. طالبان نه شورا را قبول کرده ونه حکومت افغانستان را طالبان سازدیگری می زند که ما یک طرف داریم وآن آمریکا است.حکومت افغانستان این موضع گیری را ازخود طالبان نمی داند این موقف درواقع موضع پاکستان درمورد افغانستان است که اززبان طالبان شنیده می شود.افغانستان شاید باور دارد که طالبان جدایی ازپاکستان وآمریکا دیگرطالبی نیست.افغانستان برا ی امضای « موافقتنامه امنیتی» این سه پایه را گذاشته است بحث محتوایی سند امنیتی،احاله آن به لوی جرگه، وآغازگفتگو با طالبان.این ها ملاحظاتی است که ازسوی افغانستان درمورد « موافقتنامه امنیتی» بین افغانستان وکابل مطرح شده است.

 

زیگنالهای روشن:

 

درکناراین مسایل دیده می شود که نرمشهای ازسوی افغانستان درخیلی ازموارد به چشم می خورد.برخی گفته اند نرمشهای حکومت درمورد انتخابات وسرعت عمل بی نظیردرتوشیح قوانین وکمیته گزینش وتعیین نه کمیشنر دلایلی است که حکومت افغانستان به یک نحوی انتخابات سال 93 را قبول کرده باشد واین مساله درذات خود اهمیت زیادی دارد وچراغ سبزی است درراه درست حکومت داری، انتقال سیاسی با انتخابات شروع می شود وحکومت مسوول برگزاری انتخابات دانسته شده است.حال دولت این گامها را درمورد انتخابات برداشته است پس نتیجه اینکه انتخابات برگزارمی شود.برگزاری انتخابات خواست مشترک جامعه جهانی ومردم افغانستان می باشد ونگرانی این است که ازسوی حکومت ممکن است که انتخابات با چالش روبروشود.اما مجموعه رفتارحکومت بمثابه زیگنال مثبت دانسته شده است.

 

درکناراین مساله، اظهارات وزیرخارجه آمریکا درمورد« موافقتنامه امنیتی» ونزدیک شدن زمان پایانی آن هم می تواند گام مثبت دراین مورد باشد. سند امنیتی درحدی جدی است که جنبه ای حیثیتی بخود گرفته هردوطرف بگونه شرایط وخواسته های شان را روی آن سوارکرده اند که برداشتن هریک ازشروط کسرحیثیتی برای طرف بوجودمی آورد واین خیلی بد است.این مساله شاید بیش ازاین که دلایل منطقی داشته باشد بشترلجاجت های سیاسی پایتختهای دوکشوراست.آمریکا می گوید ما نمی توانیم ضمانت امنیتی به افغانستان بدهیم ونمی توانیم امنیت افغانستان را گرانتی نماییم وافغانستان تاکید دارد که آمریکا باید ازافغانستان دربرابرتهدیدات همسایه گانش حمایت نماید نیروهای افغان درحد لازم تجهیزشود.

 

 حال این سند با این دشواریها براساس گفته های آقای جان کری باید امضا شود وآقای جمزدابنزهم گفته است که پیشرفتهای خوبی درمناسبات افغانستان پاکستان ومساله صلح صورت گرفته است گرچه آمریکا درمورد بازشدن دفترطالبان درقطرچیزی نگفته ولی پاکستان بصورت مکرر تاکید کرده که نمایندگی طالبان درقطربزودی بازمی شود.شورای عالی صلح هم درمورد دفترطالبان وگفتگوهای صلح به گونه اظهارنظرکرده که گویا با فصل تازه درمورد بازشدن نمایندگی طالبان موافق است نمایندگی طالبان می تواند بنام« تحریک طالبا»  درقطرگشوده شود وشورای عالی صلح بعنوان تحریک طالبان حاضراست با آنها مذاکره نماید این همه مسایل وطرح  آن دراین روزهای آخیرنشانه ای ازبهبود وضعیت وزیگنالهای مثبت به چهارطرف باید باشد.

سالگرد فرمان

سالگرد فرمان 45

 

دراینجا دوادعای متفاوت وجود دارد.اداره امور مدعی است که فرمان ریاست جمهوری دربستریک سال بدرستی اجرایی وعملیاتی شده است این اداره اماروارقامی درمورد تهیه هزاران دوسیه مرتبط به فساد را دلیل موفقیت می داند وآن را بعنوان دست آورد بزرگ اجرایی فرمان تاریخی ریاست جمهوری دانسته است.یک سال ازاین فرمان گذشت.سالگره فرمان با  تجلیل وتکریم ازعملیاتی شدن آن برگزارشود ویا اینکه سالگره است همانند سالگره های که درمورد گذشته گان برپا می شود.برخی صاحب نظران گفته اند که فرمان درمورد مبارزه بافساد وسیستم عدلی قضایی، عالی بود ولی دستگاه اجرایی به دلیل نداشتن اراده ویا دخیل بودن  خود شان درامرفساد وبی عدالتی،این فرمان را عملی نکرده است.آنها گفته اند فساد درادرات دولتی بیداد می کند مقامات بالای حکومتی درفساد دست دارند،شرکتها ونهادهای غیردولتی ومافیایی که ارتباط باحکومت دارند، یکی دیگرازمنابع فساد دانسته شده است.فساد مختلط حکومتی وخصوصی ازناحیه این گونه موسسات ونهادهای مستقل،رهبری می شود.درفرمان آمده بود که وزارت عدلیه واستره محمکه وسارنوالی درخلال ششماه سرنوشت افراد متهم را روشن نمایند. با عوامل فساد درهرمقامی که باشد برخورد قضایی صورت بگیرد.فرمان ظاهرا در164 ماده وبصورت قوی تهیه شده است اما درعمل تاثیرات آن محسوس نیست.همین چند ماه پیش، سازمان شفافیت بین المللی ، افغانستان را کشورفاسد اعلام کرد وپیش ازآن درفهرستی قرارگرفتیم که ازمجموعه کشورهای فاسد دنیا نام گرفته شدیم وسازمانهای معتبربین المللی این فهرست را تهیه وتنظیم کرده وافغانستان را فاسد ترین کشوردردنیا اعلام کردند. البته حکومت افغانستان این عنوان راقبول ندارد آن را مغرضانه دانسته است ولی تا نباشد چیزکی مردم کی توانند گویند چیزها ودیگراینکه هیچ کسی نمی گوید که دوغش ترش است.افغانستان خود نمی تواند قبول نماید که کشورش فاسدترین کشوردردنیا بعد ازسومالی باشد با این مقدمه درچند مورد، مساله فساد را درآستانه سالگرد فرمان45 رییس جمهورکرزی مورد بررسی قرارمی دهیم.

 

منابع فساد:

 

الف- مقامات حکومتی:

این نکته راخود رییس جمهوربارها اعلام داشته است که یکی ازمنابع فساد ومهم ترین آن مقامات حکومتی ویا اقارب آنها هستند.فیصله های بین المللی ازجمله  مصوبه های توکیو اصولا مخاطب شان مقامات  حکومتی است.آنها هم که درماه گذشته برای پی گیری تعهدات دوجانبه افغانستان- توکیو با حکومت افغانستان گفتگو داشتند،مقامات حکومتی را تحت فشارقرارداده که می خواهیم بدانیم که حکومت افغانستان درمورد تعهدات توکیو چه پیشرفتهای داشته است. کسانیکه درگفتگوها شرکت داشتند معتقد هستند که حکومت افغانستان گفتگوهای شان درحدی نبودند که توانسته باشد دونرهای توکیورا متقاعد کرده باشد البته آنها گفته اند که درتهیه وتنظیم جدولها ودرروی کاغد، بلانس کاری درمورد تعهدات توکیورا مقامات تکنوکرات افغانستان، خوب تهیه کرده بودند ولی درعمل وتطبیق ،کارایی رضایت بخشی نبوده است.درنشست توکیو مصوبه بگونه ای نوشته شده که تعهدات دوجانبه افغانستان وجامعه جهانی بحث شده است.یعنی افغانستان ملزم به اجرای برنامه شفاف وحکومت داری خوب شده وازسوی هم جامعه جهانی باید به تعهدات مالی خود وفا دارباشد.

 

مقامات حکومتی حقیقتا درامرمبارزه بافساد موفق نبوده اند.این همه سرمایه وثروت که دراطراف شان متراکم شده ازکجا شده.وقتیکه معاون رییس جمهور با رسانه ها اعلام می کند که ما باید قدرشناس حکومت باشیم همین حکومت است که امروزنفردسته چهلم ما درمکرویانات خانه دارد.البته نفردسته چهلم مقامات بلند پایه حکومتی درمکرویانات برای شان خانه درست کرده ونه مردم.صاحب نظران معتقد هستند: به دلیل متمرکزبودن قدرت وساختارآن،بالاترین نقش را درتوسعه وگسترش فساد مقامات حکومتی ویا اقارب آنها دارند.قدربصورت بسیاربیرحمانه متمرکزشده وبدون امضای مقامات حکومتی هیچ مساله  ای قابل اجرا نیست به همین علت است که مقامات بلند پایه دولتی منبع بزرگی ازفساد دانسته شده است.به همین دلیل است که کارشناسان می گویند: سالگره فرمان را بعنوان یک برنامه زنده وتاثیرگزار نمی تواند تجلیل کرد.برخی گفته اند مقامات حکومتی به رییس جمهورخیانت کرده واین فرمان درواقع ازکارافتاده وهیچ اثری ازآن باقی نمانده اما اداره امورروایت دیگری را بیرون داده وگفته است که فرمان رییس جمهوردرآستانه سالگرد آن درعرصه های گوناگون عملی شده است.معاون اداره امورازتهیه وتنظیم هزاران دوسیه سخن گفته می گوید که همه درارتباط با فساد ودستگاه قضایی بوده وعملی شده.دراین میان کسی چه می داند که گفته های چه کسی را باید تایید کرد.

 

ولی قراین دال برعملی نشدن فرمان را نشان می دهد زیرا سازمان های معتبربین المللی امرمبارزه با فساد را درافغانستان تایید نکرده اند وکشورهای دونرهم دوما پیش ازنحوه گزارش افغانستان ابرازرضایت نداشتند وازجانب دیگرمقامات ذی دخل درامرمبارزه با فساد ازروند کارها راضی نستند.اداره عالی مبارزه با فساد که خود متکفل این مساله است چه می گوید هیچ گاهی این اداره نگفته است که مبارزه بافساد درکشورموفق بوده آقای لودین هزاربارزبان به شکوه وشکایت ازدست مقامات بلند پایه دولتی داشته این تنها اداره اموراست که درآستانه سالگرد فرمان، می گوید: که محتوای فرمان مقام ریاست جمهوری بدرستی درامرمبارزه بافساد تطبیق شده است.کارشناسان امورهم هرگزتایید نکرده که پیشرفت چشم گیری دراجرای فرمان مقام ریاست جمهوری صورت گرفته باشد.

 

فساد درقاعده نظام دولتی وقرادادیهای خصوصی :

 

منبع دوم وسوم فساد قاعده وبسترنظام است.البته ادارات حکومتی را نمی توان بصورت مجزا ازاصل وراس آن بررسی کرد زیرا راس قاعده واداره وقتی که فاسد شود این خودبه خود تسری پیدا می کند به ذیل وبسترهای مدیریتی.تفاوت کار دراین است که ادارات دولتی بشترین فساد را درمراجعات مردمی انجام می دهند.مقامات بالای حکومتی فساد شان فرق دارند آنها بشترچهارراهای بین المللی را گرفته ودریک زد بند با منابع مالی کلان که ازخارج سرازیرشده ویا باندهای که مواد مخدررا قاچاق می کنند ویا امتیازات ازانعقا د قراردادهای تجاری می گیرند به این صورت میلیاردها دالررا درطی سالهای گذشته بدست آورده اند ونفردسته چهلم شان درمکرویانات خانه گرفته است. اما نوع دیگرفساد درادارات حکومتی است وآن گرفتن رشوه ازمردم است.بدون رشوه مطلقا هیچ کاری پیش نمی رود رشوه پرداخت می شود وکاردرمقابل رشوه انجام می شود.امارونظرسنجی نشان داده که ازسه ابزار اجرای کارمردم"قوانین،واسطه ها ورشوه"،بالاترین نقش را رشوه داشته است ودرمرحله دوم واسطه ها ودرمرحله سوم قانون بوده خیلی اندک وانگشت شماراست که کارمردم براساس قانون اجرای شده باشد.

 

گزارشی که پنچ ماه پیش ازاین دررسانه ها منتشرشد نشان داد که سالانه بیش ازچهارمیلیارد دالررشوه درادارات دولتی افغانستان افغانستان رد بدل شده است.این رقم  اگردرست باشد واقعا تکان دهنده است وافغانستان به این صورت دردنیا باید مقام اول را گرفته باشد.مردم به ادرات حکومتی رشوه می دهند که کارشان  انجام شود.با این وضع این نتیجه نامطلوب وسیاه را باید گرفته باشیم که  دولت هم درقاعده وهم راس دچاربحران فسادگسترده شده.درکناراین مساله به منبع دیگری ازفساد می رسیم وآن شرکتهای خصوصی وقراردادیها دراین کشوراست.شرکتهای خصوصی آلوده به فساد به یک نحوی مرتبط به دولت وعوامل قدرت می شود.دراین کشورکسی امکان ندارد بدون ارتباط با دولت کاری را انجام دهد.شرکتها وقراردادیها بصورت مزدوج کارفساد را به پیش می برند.درکشورهای که نظامها توتالیتروخود کامه است.فساد مثل همه امور درانحصارمقامات دولتی می باشند. درکشورهای هم دیده شده که به دلیل اقتدار بیش ازحد شرکتهای خصوصی ومافیایی، منبع فساد نهاد های مافیایی می باشد واین گروهای قدرت، غیردولتی است که همه کارهای خود را توسط حکومت انجام می دهند.دراین گونه کشورها که درآمریکای لاتین شناسایی شده ،حکومت ها ابزاردست همین گروها هستند که هرگونه اعمال فساد کارانه را انجام می دهند.

فساد مزدوج:

کشورهای هستند که فساد بصورت مختلط انجام می شود.حکومت ویا دولت با شرکتهای خصوصی دست بدست هم می دهند ومشترکا فساد را انجام می دهند.افغانستان ازنوع سوم است.دراین کشوردولت به آن صورت توتالیتروخودکامه نیست که عرصه ها وتسهیلات را ازبخشهای خصوصی گرفته باشد گرچه اگرتعریف دقیق ازنظام متمرکزریاستی داشته باشیم، بصورت دیگری ما را به آن جا می رساند که درافغانستان به دلیل اینکه قدرت بصورت بسیاربیرحمانه ای متمرکزشده باید گفت که منبع اصلی فساد باید حکومت باشد وبخشهای خصوصی، فساد شان تبعی وعارضی است.ولی صورت ظاهری قضیه نشان می دهد که درافغانستان درکنارمقامات حکومتی،وادارات دولتی،شرکتهای خصوصی وقراردادیها هم نقش اساسی را درایجاد فساد دارد.رییس جمهور بارها ازشرکتهای خصوصی وقراردادیها شکایت داشته است.قراردادیها وشرکتهای خصوصی با همکاری وزدوبند بامقامات حکومتی مرتکب فسادهای هولناکی شده اند این نوع ازفساد را می توان فساد مختلط ویا مزدوج نام کرد.زیرا برخلاف دوصورت قبلی که حکومتها تنها منبع فساد می شود ویا باندهای مافیایی ریشه اصلی فسادرا تشکیل می دهد درفرض سوم فساد بصورت مختلط انجام می شود.

 

قراردادیها:

 

منبع دیگردرخلق فساد قراردادیهای خارجی دانسته شده.قراردادیهای غربی وآمریکایی درافغانستان نقش گسترده ای اقتصادی داشته این همه پول عمدتا ازطریق آنها وارد افغانستان شده وبا مقامات  افغانستان ویا اقارب آنها وارد معاملات وقرارداد شده وبه این صورت فساد بسیارگسترده ای را ایجاد کرده اند.بازسازی بدون کیفیت ریشه درفساد قراردادیها دارد آنها با طرف افغانی قرارداد بسته وپول را دراختیارطرف افغانی تحویل داده.جانب افغانی هم به دلیل اینکه وابسته به مقامات حکومتی بوده ویا ازاقارب آنها،بدون اینکه کسی ازآنها بازخواست کرده باشد با چندین شرکت دیگرافغانی قرارداد کرده ودرنهایت ازصد ملیون بودجه برای یک پروژه تنها ده میلیون درمیدان مورد استفاده قرارگرفته است. من با یک مقام که کارانجویی می کرد صحبت کردم وی می گفت: انجوی که ازیک میلیون دالرصد میلیون آن را درمیدان وبرای مردم مورد استفاده قرارداده باشد،کارخوبی کرده وانصاف داشته است.نهصد میلیون را خورده باشد وتنها صد میلیون را خرج کرده باشد درواقع منصف بوده است.این وضع بد ترین نوع فسادو خیانت به مردم است  که صورت گرفته است همه می گویند جاده های افغانستان درمدت کم ترازسه سال تا پنجاه درصد روبه خرابی رفته درحالیکه میلیونها دالربرای احداث جاده ها هزینه شده است.

 

درآستانه سالگرد فرمان رییس جمهور قرارگرفته ایم آیا فکرمی کنید درطی این یک سال به کدام گزارش گوش دهیم گزارشی که اداره اموربیرون داده وگفته است که فرمان رییس جمهوردرمبارزه با فساد بخوبی تطبیق شده است ویا اینکه به گزارشهای منابع معتبر بین المللی درمورد فساد درافغانستان تکیه نماییم واثارعملی که با چشم خود می بینیم.قدرمسلم این است که روایت اداره امور درتطبیق فرمان ریاست جمهوری روایت موثق وقابل اتکا نیست گرچه منکریک سری کارها نباید شد ولی هرگزرضایت بخش نبوده است.